شواهد به دست آمده از دادههای مرکز آمار نشان میدهد که از زمستان 98 و همزمان با شروع همهگیری کرونا، تعداد زنان شاغل به شدت اُفت میکند...
همچنین، به نظر میرسد کاهش نرخ بیکاری زنان در فصل بعد، یعنی در بهار 99، متاثر از این باشد که گروهی از زنان بیکار از یافتن شغل ناامید شده و از ذیل تعریف بیکار خارج شدهاند.
تقریبا نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند؛ به همین جهت، رسیدگی به وضعیت اشتغال آنها اهمیت ویژهای دارد. بررسیها نشان میدهد که به طور کلی، طی 6 سال گذشته نرخ بیکاری زنان کاهش یافته و نرخ اشتغال آنها روند صعودی به خود گرفته است.
با این حال، به نظر میرسد در برخی مقاطع زمانی خاص، نرخ بیکاری زنان از توضیح آن چه که واقعا در بازار کار این گروه در حال رخ دادن بوده، ناتوان است. برای مثال، همزمان با شروع همهگیری کرونا، نرخ بیکاری زنان رو به کاهش گذاشته اما مشاهده میشود که تعداد و جمعیت زنان شاغل شدیدا اُفت کرده است. بنابراین، نه بهبود وضعیت اشتغال بلکه عامل دیگری باعث کاهش نرخ بیکاری این گروه شده است. این عامل چیست و چرا این اتفاق افتاده است؟
نرخ بیکاری، مشارکت و اشتغال، راویان بازار کار
در ادبیات اقتصادی حوزه مجزایی برای تحلیل رفتار بازار کار وجود دارد که شاخصهای خاصی هم برای آن طراحی شده است. سه مورد از مهمترین این شاخصها، نرخ مشارکت، نرخ بیکاری و نرخ اشتغال است. پیش از آن که با این سه نرخ و نحوه محاسبه آن آشنا شویم باید تعریف مفاهیم کلیدی این زمینه را بشناسیم.
طبق تعریف مرکز آمار که مرجع اصلی ارائه دادههای بازار کار است، شاغل به کسی گفته میشود که در سن کار قرار دارد (15 ساله و بالاتر) و در طول هفته مورد بررسی، حداقل یک ساعت کار کرده باشد. اگر این فرد به دلایل مختلف به صورت موقتی نیز کار خود را ترک کرده باشد باز هم شاغل محسوب میشود. همچنین، کارکنان فامیلی بدون مزد، سربازان، کارآموزان و محصلان نیز در زمره افراد شاغل قرار میگیرند.
بیکار نیز به شخصی اطلاق میشود که در سن کار است اما در هفته مورد بررسی کار نداشته باشد. البته این شخص باید متمایل به انجام کار و یا در جستجوی کار باشد تا جزء بیکاران فعال قرار بگیرد. بنابراین افرادی که کار ندارند و در جستجوی شغل نیستند یا از یافتن آن ناامید شدهاند به طور کلی بیکار محسوب نشده و در آمارگیری لحاظ نمیشوند.
حال اگر افراد شاغل و افراد بیکار را در کنار هم قرار دهیم، جمعیت فعال به دست میآید. به عبارت دیگر، جمعیت فعال شامل افرادی است که یا به صورت بیکارِ در جستجوی کار و یا به صورت شاغل در بازار کار حضور دارند.
حال با استفاده از این تعاریف میتوان شاخصهای اصلی بازار کار را محاسبه کرد. بر این اساس، نرخ مشارکت از نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت در سن اشتغال به دست میآید. نرخ بیکاری نیز به درصدی از جمعیت فعال گفته میشود که بیکار است. به همین ترتیب، نرخ اشتغال ماحصل تقسیم جمعیت شاغل به جمعیت فعال است.
بازار کار زنان تا پیش از شیوع کرونا
بررسی دادههای مرکز آمار درمورد بازار کار زنان از پاییز سال 96 تاکنون نشان میدهد که به طور کلی نرخ بیکاری زنان طی این دوره کاهش یافته و نرخ اشتغال آنها رو به افزایش گذاشته است. با این حال، بررسی جمعیتی زنان شاغل روایت متفاوتی از بازار کار این گروه از جامعه ارائه میدهد.
به بیان دقیقتر، در پاییز سال 96 نرخ اشتغال زنان 81 درصد و نرخ بیکاری آنها 19 درصد برآورد شده است. یعنی از هر 100 زن فعال در بازار کار، 81 نفر شاغل و 19 نفر بیکار بوده است. در همین زمان، تعداد زنان شاغل حدودا برابر با 4 میلیون و 170 هزار نفر بوده است.
با این که نرخ بیکاری، نرخ اشتغال و جمعیت زنان شاغل در فصلهای بعد نوسانهای متفاوتی را تجربه کرده و گاهی صعودی و گاهی نزولی بوده اما به طور کلی میتوان گفت که در پاییز سال 98 وضعیت اشتغال زنان اوضاع بهتری نسبت به فصلهای بعد از خود داشته است. برای مثال، در پاییز سال 98 جمعیت زنان شاغل حدودا 4 میلیون و 467 هزار نفر برآورد شده است. نرخ بیکاری آنها نیز 17.3 درصد ثبت شده است.
به نظر میرسد شیوع بیماری کرونا، بهبود بازار کار زنان را مختل کرده و باعث بیکار شدن بخشی از زنان شاغل شده است.
اُفت جمعیت زنان شاغل همزمان با شیوع کرونا
شواهد آماری حاکی از آن است که در زمستان سال 98 و درست همزمان با شروع همهگیری کرونا در ایران، نرخ بیکاری زنان به 17.2 درصد میرسد که نسبت به پاییز در سطح پایینتری قرار داشته است. در مقابل، نرخ اشتغال این گروه تقریبا ثابت میماند. بررسی جمعیتی نیز نشان میدهد که تعداد زنان شاغل در این فصل ناگهان به کمتر از 4 میلیون نفر سقوط کرده و حدودا در سطح 3 میلیون و 920 هزار نفر قرار میگیرد.
یعنی کاهش نرخی که در بیکاری ایجاد شده به دلیل بهبود وضعیت شغلی زنان نبوده بلکه بخشی از زنان بیکار به طور کلی از یافتن شغل دلسرد شده و از شمول تعریف «بیکار» و آمارگیری خارج شدهاند.
افزایش اندک در نرخ اشتغال زنان با وجود کاهش جمعیت زنان شاغل نیز به همین علت رخ داده است. به بیان دیگر، نرخ اشتغال حاصل کسر «جمعیت زنان شاغل» بر «جمعیت زنان فعال» است. زمانی که حاصل این کسر اندکی افزایش یافته و صورت آن نیز شدیدا اُفت کرده، میتوان نتیجه گرفت که مخرج این کسر با شدت بیشتری نسبت به صورت آن با کاهش مواجه شده است.
یعنی علاوه بر جمعیت زنان شاغل، جمعیت زنان بیکار نیز کاهش یافته است. حال، چون به وضوح مشاهده شده که جمعیت زنان شاغل کاهش یافته پس میتوان گفت که کاهش جمعیت زنان بیکار به دلیل این نبوده که شغل پیدا کردهاند بلکه به دلیل ناامیدی از یافتن شغل و خروج قطعی آنها از بازار کار بوده است.
تداوم نسبتهای گمراهکننده بازار کار در بهار 99
این تناقض ظاهری در بهار سال 99 نیز تکرار میشود. از اواخر زمستان ۹۸ شیوع کرونا در کشور رسمی شده بود و تعطیلی مشاغل و محدودیتها شروع شده بود؛ روندی که در بهار جدیتر هم شد. با این وجود در نگاه اول به آمارهای بهار، مشاهده میشود که نرخ بیکاری زنان در این فصل به 13.7 درصد رسیده است. یعنی، نرخ بیکاری زنان نسبت به بهار 98 کاهش یافته است.
از طرفی، نرخ اشتغال آنها نیز سطح 86.3 درصد را ثبت کرده که نسبت به بهار 98 بالاتر است. با این حال، با نگاهی عمیقتر مشخص میشود که جمعیت زنان شاغل کاهش یافته و از حدود 4 میلیون و 470 هزار نفر در بهار 98 به حدود 3 میلیون و 790 هزار نفر در بهار 99 اُفت کرده است. به بیان دیگر، جمعیت زنان شاغل 15 درصد کاهش یافته است. چطور ممکن است که جمعیت زنان شاغل کاهش یابد اما هم نرخ اشتغال آنها بالا رود و هم نرخ بیکاری آنها کم شود؟
برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که بررسی مطلق شاخصهای بازار کار برای فهمیدن وضعیت آن کافی نیست و آمارهای جمعیتی و رشد آنها نیز مهم است. شاخصهای بازار کار از تعدادی نسبت و کسر حاصل میشوند و کاهش و افزایش متغیرهای آن باید در کنار هم و به صورت پویا بررسی شود.
دادههای مرکز آمار نشان میدهد که در بهار 99 نسبت به بهار 98، تعداد زنان فعال در بازار کار 19 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که تعداد زنان شاغل 15 درصد و تعداد زنان بیکار 36 درصد کم شده است. با جایگذاری این تغییرات در کسر شاخصها مسئله روشنتر میشود.
همانطور که به آن اشاره شد، نرخ اشتغال حاصل تقسیم جمعیت زنان شاغل بر زنان فعال است. صورت کسر 15 درصد کاهش یافته در حالی که مخرج کسر 19 درصد کم شده است. طبق قواعد ریاضی در چنین شرایطی کل کسر افزایش مییابد چرا که شدت کاهش در مخرج بیشتر از صورت بوده است بنابراین نرخ اشتغال بالا میرود.
از طرفی، نرخ بیکاری حاصل تقسیم جمعیت زنان بیکار بر جمعیت زنان فعال است. در این حالت، صورت کسر 36 درصد کاهش یافته اما مخرج کسر 19 درصد اُفت کرده است. به دلیل این که شدت کاهش در صورت کسر بالاتر بوده، کل کسر کاهش یافته و نرخ بیکاری زنان پایین آمده است.
کرونا از بحران عبور کرد اما زنان شاغل نه
طی دو سال و نیم اخیر نرخ اشتغال زنان به طور کلی بهبود پیدا کرده است. برای مثال، این نرخ از 84.3 درصد در پاییز 1400 به 85.5 درصد در پاییز 1401 و سپس به سطح 85.8 درصد در پاییز سال جاری رسیده است. در مقابل، نرخ بیکاری زنان نیز روند نزولی داشته و از 15.7 درصد در پاییز 1400 به 14.2 درصد در پاییز سال جاری اُفت کرده است.
با این که این دو نرخ خبر از بهبود اشتغال زنان میدهد اما همچنان جمعیت زنان شاغل کمتر از پاییز سال 98 است. به بیان دقیقتر، پس از افت تعداد زنان شاغل در شروع کرونا، کاهش جمعیت این گروه ادامه مییابد به طوری که در زمستان سال 1400 تعداد زنان شاغل به 3 میلیون و 451 هزار نفر میرسد. این رقم، کمترین جمعیت زنان شاغل از سال 96 تا کنون است.
به گزارش اکوایران،پس از ثبت این رکورد، جمعیت زنان شاغل آهسته رو به افزایش میگذارد. این رقم از بهار سال جاری تا فصل پاییز به طور مرتب صعودی بوده است. در پاییز امسال، حدود 4 میلیون و 8 هزار نفر زن شاغل در بازار کار کشور فعالیت داشتهاند. با این حال، هنوز جا ماندگی زنان از بازار کار به دلیل شیوع کرونا جبران نشده و این جمعیت هنوز در سطحی کمتر از سال 98 قرار دارد.