printlogo


اکونومیست هشدار داد؛
رشد «محافظه کاری ملی» در جهان
رشد «محافظه کاری ملی» در جهان
کد خبر: 10553
هفته نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود ( 16 فوریه 2024) درباره گسترش تفکر محافظه‌کاری ملی در کشورهای مختلف جهان هشدار داده است. از منظر این نشریه این نگاه خطرناک است و لیبرال‌ها باید راهی برای مقابله با آن بیابند...
در دهه 1980 رونالد ریگان و مارگارت تاچر محافظه کاری جدیدی را حول بازار و آزادی ایجاد کردند. امروز دونالد ترامپ، ویکتور اوربان و گروهی از سیاستمداران غربی این اصل را از بین برده‌­اند و به جای آن "محافظه کاری تمرکز گرا" ساخته‌اند که حاکمیت ملی را بر فرد مقدم می­‌دارد. این محافظه کاران ملی بخشی از یک جنبش جهانی با شبکه‌­ای از متفکران و رهبران خاص خود هستند که به یک ایدئولوژی محدود شده­‌اند. آنها احساس می­‌کنند که محافظه کاری متعلق به آنهاست و ممکن است حق با آنها باشد.
از منظر هفته نامه اکونومیست، محافظه کاران ملی به جای اینکه نسبت به دولت بزرگ بدبین باشند، گمان می‌کنند که مردم عادی به وسیله نیروهای جهانی محاصره شده‌اند و دولت ناجی آنهاست. برخلاف ریگان و تاچر، آنها از ادغام حاکمیت در سازمان‌­های چندجانبه بیزارند، به بازارهای آزاد مشکوک هستند و با مهاجرت دشمنی دارند. آنها از کثرت گرایی، به ویژه نوع چند فرهنگی آن بیزارند و وسواس زیادی به برچیدن نهادهایی دارند که گمان می‌­کنند به "بیداری" و جهانی گرایی آلوده شده‌­اند.
محافظه کاران ملی به جای اعتقاد به پیشرفت، گرفتار افول باوری می‌شوند. در مقام مقایسه، آن‌ها انقلابی هستند. آنها به غرب چون شهری درخشان روی بلندی نگاه نمی‌کنند، بلکه آن را مانند رم قبل از سقوط می‌بینند؛ شهری منحط و فاسد و که در میان تهاجم بربرها درحال فروپاشی است. اما آنها حتی به مقاومت در برابر پیشرفت نیز بسنده نمی کنند، بلکه می­‌خواهند لیبرالیسم کلاسیک را نیز نابود کنند.
برخی از مردم انتظار دارند همه اینها فروکش کند. به عقیده آنها، محافظه کاران ملی بیش از اندازه ناهماهنگ هستند تا بتوانند تهدیدی ایجاد کنند. علاوه بر این، وسواس درباره حاکمیت ملی مردم را در شرایط بدتری قرار می‌دهد، چراکه تجارت از میان می‌رود، رشد اقتصادی متوقف شده و حقوق شهروندی محدود می‌شوند. بنابراین رای دهندگان مطمئنا بازگرداندن لیبرالیسم جهانی را انتخاب خواهند کرد.
اما این نگاه بسیار بی تفاوتی به این شرایط است. محافظه کاری ملی "یک سیاست نارضایتی" است: زمانی که سیاست­‌ها به نتایج بدی منجر شوند، رهبران آن تقصیر را به گردن جهانی گرایان و مهاجران می اندازند. آن‌ها با وجود تناقض‌­هایشان توانسته‌اند حول دشمنان مشترک، از جمله مهاجران و جهانی گرایان متحد شوند. امروز 9 ماه قبل از شروع انتخابات در آمریکا، دونالد ترامپ درحال تضعیف ناتوست.
از منظر نشریه اکونومیست، آن‌ها به دلیل چشم انداز انتخاباتی­‌شان باید جدی گرفته شوند. دونالد ترامپ در نظرسنجی‌­های آمریکا پیشتاز است. انتظار می‌­رود جناح راست افراطی در انتخابات پارلمانی اروپا در ژوئن عملکرد خوبی داشته باشد. در آلمان، حزب راست افراطی "آلترناتیو برای آلمان" در نظرسنجی‌­ها به رکورد 23 درصد رسید. با پیش بینی شکست خوردن ریشی سوناک در انتخابات، محافظه کاران طرفدار برگزیت و ضدمهاجرت درحال توطئه برای تصاحب حزب هستند. از سوی دیگر، در سال 2027 نیز احتمال دارد مارین لوپن، رئیس جمهور فرانسه شود.
به اعتقاد اکونومیست، محافظه کاران ملی گرا باید جدی گرفته شوند، چراکه زمانی که به مقامی می‌­رسند همه چیز تغییر می­‌کند. آن‌ها با تصرف نهادهای دولتی قدرت خود را محکم می­‌کنند؛ همان کاری که حزب ویکتور اوربان انجام داده است. در آمریکا هم دونالد ترامپ با صراحت درباره طرح‌­های مستبدانه خود صحبت می‌کند. افرادی که با او کار می‌­کنند اسناد سیاستی را برای تسخیر بوروکراسی تنظیم کرده‌­اند، اما زمانی که موسسات تضعیف می­‌شوند بازگرداندن آنها دشوار خواهد بود. در لهستان حزب راست گرای "قانون و عدالت"، پیش از برکناری در انتخابات سال گذشته همین دستورکار را داشت.
اما سوال این است که محافظه کاران قدیمی و لیبرال‌­های کلاسیک چگونه باید با محافظه کاری ملی برخورد کنند؟ یک جواب این است که آنها باید نارضایتی‌­های مشروع مردم را جدی بگیرند. شهروندان بسیاری از کشورهای غربی مهاجرت غیرقانونی را منبع بی نظمی و خالی شدن خزانه ملی می­‌دانند. آنها نگرانند که فرزندانشان فقیرتر از آنها بزرگ شوند؛ آنها نگران از دست دادن شغل شان به دلیل فناوری­‌های جدید هستند و بر این باورند که نهادهایی مانند دانشگاه‌ها و مطبوعات به تصرف نخبگانی متخاصم، غیرلیبرال و چپ افتاده است. آنها جهانی گرایان را به عنوان اعضای یک طبقه خودخواه و مغرور می‌بینند که باور دارند در یک نظام شایسته‌سالاری به اوج رسیده‌­اند، درحالی که در واقعیت موفقیت به آنها ارث رسیده است.
این شکایت‌­ها اما مزیت­‌های خاص خود را دارند و تمسخر آن­ها تنها تایید می کند که نخبگان چقدر از دسترس خارج شده‌اند. لیبرال‌ها و محافظه‌کاران قدیمی نیاز به سیاست‌هایی برای مقابله با آنها دارند. اگر از مهاجرت غیرقانونی جلوگیری شود، نوع قانونی آن آسان‌تر می­شود. لیبرال‌ها برای داشتن جامعه‌ای واقعاً باز باید به نهادهای فکری نخبگان فشار بیاورند تا به جای تسلیم شدن در برابر سانسور و تفکر گروهی، اصول لیبرالیسم را تضمین کنند. باوجودی که چپ‌­های غیرلیبرال و راست‌های غیرلیبرال دشمنان قدیمی هستند، اختلاف آن‌ها بر سر مساله "بیداری" به‌طور مشترک پایدار است.
لیبرال‌ها باید منعطف باشند
برای اینکه ترس محافظه‌کاران ملی از اینکه شیوه زندگی مردم در معرض تهدید است کاهش یابد، لیبرال‌ها باید از ادعاهای خود در مورد برخی از ایده‌های مخالفان خود حمایت کنند. آن‌ها باید به جای فضیلت نمایی تصدیق کنند که چپ نیز می‌تواند غیرلیبرال باشد. اگر لیبرال­‌ها برای دفاع از اصولی مانند آزادی بیان و حقوق فردی در برابر افراط و تفریط چپ‌ها بیش از حد سختگیر باشند، توانایی شان برای دفاع از آن‌ها در برابر راست را تاحد زیادی تضعیف خواهند کرد.
از منظر اکونومیست، قدرت بزرگ لیبرالیسم این است که سازگار است. جنبش‌های مخالف بردگی و فمینیستی این ایده را که شماری از مردم بالاتر از دیگران هستند را از بین بردند. بحث‌های سوسیالیستی در مورد انصاف و کرامت انسانی به ایجاد دولت رفاه کمک کرد؛ و بحث های آزادی‌خواهانه در مورد آزادی و کارایی منجر به بازارهای آزادتر و محدودیت در قدرت دولت شد. لیبرالیسم نیز می‌تواند خود را با محافظه کاری ملی وفق دهد.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/10553