مطابق برآورد IDC ارزش اقتصادی بازار تحول دیجیتال در سال ٢٠٢٢ بیش از ۱.۶تریلیون دلار بوده است که با نرخ رشد مرکب سالانه ۱۶.۴درصد تا سال ٢٠٢٦ به بیش از ۳.۴تریلیون دلار افزایش خواهد یافت (Statista, ۲۰۲۳) که بزرگترین نرخ رشد در حوزه فناوری و یکی از بزرگترینها در کل رشتههای کسبوکار است...
این موضوع هم نشان میدهد که دنیا با چه سرعتی به استقبال انقلاب چهارم صنعتی میرود و زنگ خطر را برای کشورها و اقتصادهایی همچون ایران به صدا درمیآورد که هنوز تحول دیجیتال اقتصاد خود را آنگونه که لازم است شروع نکردهاند. غفلت از این موضوع میتواند تهدیدی برای اقتصاد کشور در آینده نزدیک باشد. روندهایی وجود دارند که به آینده شکل میدهند. روندهای مهم آینده، هوش مصنوعی، فناوری اطلاعات و دیجیتالی شدن اقتصاد هستند؛ رقابتی که امروز بین کشورها برای سرمایهگذاری و جذب متخصص در این زمینهها وجود دارد، در واقع رقابت برای داشتن دست برتر در آینده است. در آخرین جلسه مجمع جهانی اقتصاد نزدیک به ٨٠درصد مباحث میزگردها و کارگاههای داووس ٢٠٢٤ حول محور فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی بوده و داوس ٢٠٢٤ را مثلث هوش مصنوعی، رقابت و فرصتهای سرمایهگذاری محسوب کردهاند.
به گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران، در گزارش «آینده استراتژی صنعتی: پنجچالش بزرگ برای تولید انعطافپذیر» که توسط سهنهاد معتبر بینالمللی یعنی سازمان صنعتی ملل متحد (یونیدو)، دانشگاه کمبریج و مجمع جهانی اقتصاد (WEF) تدوین شده است، مجموعهای از استراتژی و سیاستهای توسعه صنعتی که همه کشورها باید مورد توجه قرار دهند تا صنعت خود را به سلامت از امواج چالشهای بزرگ جهانی نجات دهند، مورد بررسی قرار گرفته است. این گزارش تاکید میکند که برای رقابتی ماندن و حرکت در این زمینه جدید جهانی، کسبوکارها و دولتها باید دور هم جمع شده و به طور مستمر در همکاری نزدیک برای بازنگری و طراحی مجدد استراتژیهای صنعتی که بهرهوری، نوآوری و رشد اقتصادی را تضمین میکنند، کار کنند.
بر این اساس سهابر روند جهانی در حال ایجاد اختلالات فزایندهای هستند که به نوبه خود زنجیرههای ارزش جهانی را تغییر میدهند و سیستمهای تولیدی را به سمت تغییر خود سوق میدهند. این ابرروندها عبارتند از: فناوریهای نوظهور، تغییرات اقلیمی و تنشهای ژئوپلیتیک. پیامدهای آنها -از عدمقطعیت اقتصادی و تغییر در حکمرانی گرفته تا تخریب محیطزیست و تغییرات سطح فناوری- روزبهروز رایجتر شده و نیازمند رویکرد دوسویه انطباق کوتاهمدت و تحول بلندمدت از سوی تولیدکنندگان و دولتها هستند. مجمع جهانی اقتصاد، با همکاری بخش سیاستگذاری نوآوری صنعتی دانشگاه کمبریج و سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (یونیدو) پنج چالش بزرگ را برای شرکتها و دولتها شناساییکرده است تا روی آنها کار کنند و به تدوین نسلبعدی استراتژیهای صنعتی کمک کنند. این پنج چالش عبارتند از: کربنزدایی عملیات تولید، محصولات صنعتی و زنجیره تامین، افزایش شفافیت و تابآوری زنجیره تامین، تسریع در گسترش و پذیرش فناوریهای جدید صنعتی، تضمین آینده نیروی کار تولیدی، پیوند ارزشهای تجاری با مسوولیت اجتماعی و زیستمحیطی. در این زمینه جهانی جدید، رهبران بخش دولتی و خصوصی باید سازوکارهای جدیدی را برای همکاری و هماهنگی طراحی کنند تا تبادل دانش مستمر را تضمین کند که کلید باز کردن قفل استراتژیهای صنعتی آینده بوده و بهرهوری، نوآوری و رشد را تضمین کند. این انجمن به ارائه فضایی بیطرف برای رهبران صنایع، بخشعمومی، جامعه مدنی و دانشگاه ادامه خواهد داد تا روندهای جهانی و پیامدهای آنها را درک و پیشبینی کنند، بهترین شیوهها و دانش را به اشتراک بگذارند، همکاریهای جدید خصوصی-عمومی را ایجاد کرده و سیاستهایی را بهمنظور حمایت از تولید تدوین کنند.
ابرروندهای جهانی
سه ابرروند جهانی، فرصتها و چالشهای جدی را برای اکوسیستم تولید ایجاد میکنند.
تنشهای ژئوپلیتیک
روند جهانی: تغییرات سیاسی، حمایتگرایی، جنگ در اوکراین، شوکهای زنجیره تامین ناشی از همهگیری کرونا و رقابت فزاینده برای استعدادها، شرکتها و دولتها را در معرض آسیبپذیریهای متعددی از جمله افزایش قیمت انرژی، کمبود تولید و تاخیر لجستیکی در دستیابی به اجزای کلیدی قرار میدهند.
پیامدها: تنشهای ژئوپلیتیک استراتژیها و مدلهای عملیاتی چالشبرانگیز در تمام بخشهای تولیدی هستند و توجه را به انعطافپذیری و امنیت معطوف میکنند. در نتیجه، بسیاری از دولتها و شرکتهای صنعتی شروع به بررسی چگونگی اتخاذ رویکرد منطقهایتر، همکاری با دوستان یا همکاری در مناطق نزدیک به هم در ارتباط با جهانیسازی و تجارت بینالمللی کردهاند، در حالی که تلاش میکنند بین مزایای جهانیسازی متنوع و نگرانیهای مربوط به شیوههای پایداری تعادل برقرار کنند.
نوآوریهای فناورانه
روند جهانی: جهان در بحبوحه تغییرات فناورانه، از نظر سرعت و دامنه بیسابقه بوده و همگامی با فناوریهای جدید برای موفقیت اقتصادی ضروری است. با این حال، تغییرات فناورانه باعث ایجاد رقابت فوقالعاده، تسریع جرائم سایبری و افزایش شکاف فناورانه موجود بین پیشتازان و عقبماندهها میشود.
پیامدها: تبدیل فناوری و نوآوری به عنوان سنگبنای استراتژیهای تولید از اهمیت زیادی برخوردار است. رقابت تجاری همانطور که گزارش توسعه صنعتی یونیدو در سال ٢٠٢٠ تاکید کرده است، مزایای اقتصادی ناشی از پذیرش فناوریهای پیشرفته تولیدی جدید شامل -اما نه محدود به- دستاوردهای بهرهوری و دسترسی آسانتر به بازارهای بینالمللی و زنجیرههای ارزش است. پیشرفتهای بیشتر در زمینههایی مانند دیجیتالی شدن به همکاری عمیقتر بین شرکتهای تولیدی و دولتها نیاز دارد و ارتقای ساختارهای صنعتی را تشویق میکند و در عین حال فرصتهایی را برای افزایشانعطافپذیری زنجیره تامین و افزایش نیروی کار فراهم میکند.
تغییر اقلیم
روند جهانی: تغییرات اقلیمی برای چند دهه یک تهدید بوده است، اما اثرات بهسرعت در حال گسترش و پیامدهای جهانی آن، شرکتها و دولتها را مجبور میکند تا تعهدات جدیدی را مطرح کرده و استراتژیهای جدیدتر کربنزدایی را بررسی کنند که سریعتر به نتیجه برسد.
پیامدها: فشارهای مرتبط با اقلیم؛ دولتها و شرکتهای تولیدی را ملزم میکند که در کوتاهمدت خود را وفق داده و برای بلندمدت تغییر شکل دهند. در این راستا، استراتژیهای جدید برای جدا کردن خروجیهای صنعتی از انتشار CO، کربنزدایی زنجیرههای تامین و نقشهبرداری از تقاضای آینده مواد حیاتی در مقابل ذخایر فعلی، همگی از اهمیت بالایی برخوردار خواهند بود. از آنجا که این سه روند بزرگ همچنان بر اقتصاد و جامعه تاثیر میگذارند، محیط جدید و بهسرعت در حال تغییری که امروزه شرکتها و دولتها در آن فعالیت میکنند، چالشهای منحصربهفردی -و همچنین فرصتهایی- برای ایجاد تحول صنعتی و ایجاد ارزش اجتماعی و اقتصادی جدید ایجاد میکنند. این امر مستلزم آن است که تولیدکنندگان و دولتها به کارگروههای مشترک بپیوندند و برای بازنگری در استراتژیهای صنعتی و شکلدهی یک دستور کار صنعتی جدید که مجموعههای خاصی از پاسخهای عملی را پیرامون پنجچالش اصلی کربنزدایی عملیات تولید، محصولات صنعتی و زنجیره تامین، افزایش شفافیت و تابآوری زنجیره تامین، تسریع در گسترش و پذیرش فناوریهای جدید صنعتی، تضمین آینده نیروی کار تولیدی و پیوند ارزشهای تجاری با مسوولیت اجتماعی و زیستمحیطی میطلبد، همکاری کنند.
کربنزدایی عملیات تولید، محصولات صنعتی و زنجیره تامین
در حالی که تولید یک فعالیت اقتصادی ضروری است، برای دستیابی به اهداف اقلیمی جهان، انتشار گازهای گلخانهای مرتبط با تولید صنعتی باید حذف شود یا به میزان قابلتوجهی کاهش یابد. دستیابی به اهداف کلیدی آبوهوایی بدون کاهش قابلتوجهی در انتشارات مربوط به تولید صنعتی امکانپذیر نخواهد بود. کاهش انتشار گازهای گلخانهای در بخش صنعتی به همان اندازه پیچیده است که در سایر بخشهای پرانتشار مانند حملونقل و نیرو. انواع فرآیندهای درگیر در تولید صنعتی -از کورهها و کارخانههای پتروشیمی به مراکز ماشینکاری- به این معنی است که بسیاری از راهحلها باید برای به حداقل رساندن انتشار گازهای گلخانهای در این بخش گرد هم آیند. دمای بالای موردنیاز در عملیات صنایع سنگین در حال حاضر تنها با سوزاندن سوختهای فسیلی قابل دستیابی است. ترک سوختهای فسیلی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و عملیات برقرسانی ضروری است، اما با توجه به وضعیت فناوریهای فعلی، برقرسانی در مقیاس بزرگ اغلب با قیمت بالایی همراه است. بنابراین، صنایع سنگین باید تلاش خود را برای شناسایی و گسترش فناوریهای سبزی که میتوانند به دمای کافی بالا برسند، مضاعف کنند. علاوه بر این، در بخش صنعتی، داراییهای پرانتشار مانند کورههای بلند و کورههای سیمان دارای عمر عملیاتی طولانی هستند. شرکتها انگیزههای اقتصادی محدودی برای انتقال سریع به فرآیندهای جدید و کارآمدتر دارند. مصرفکنندگان در همهجا خواستار محصولات سبزتر در سراسر زنجیره تامین، تغییر شکل استانداردهای صنعت و محصول، سیاستهای تدارکات و مالی هستند.
افزایش شفافیت و تابآوری زنجیره تامین
در زمان شوکهای مکرر تولید و نرخهای تورم بالا، چالش اصلی یافتن تعادل مناسب بین کارآیی اقتصادی و انعطافپذیری است. شرکتهای تولیدی کالاهای حیاتی برای زندگی، اقتصاد و امنیت ملی ارائه میکنند؛ از غذا و دارو گرفته تا کودها و از ماشینآلات تولید انرژی تا زیرساختهای ارتباطی. واقعیتهای در حال تغییر سیستم تولید بینالمللی بر واقعیتهای زندگی بیشتر افراد در پنجسال گذشته تاثیر گذاشته است. رویکردهایی مانند تولید ناب و تولید بهموقع در کمک به شرکتها برای کاهش هزینهها با به حداقل رساندن پیشرفت کار، زمانهای تحویل و موجودیها بسیار موثر بودهاند. رویکردهایی مانند موارد ذکرشده سودآوری و کارآیی تولید را تقویت کردهاند، اما آن را بهشدت در معرض اختلالات مواد و اجزا در طول زنجیره تامین قرار میدهند. در طول همهگیری کرونا، کشورهای سراسر جهان با کمبود محصولات کلیدی مواجه شدند؛ از جمله نیمهرساناها، مواد معدنی حیاتی و تجهیزات پزشکی. این امر نیاز به درک بهتر آسیبپذیریهای پیشروی زنجیرههای تامین تولید را آشکار کرد. بهویژه از آنجا که انعطافپذیری زنجیره تامین تولید بهطور فزایندهای به عنوان یک عنصر جداییناپذیر از امنیت ملی دیده میشود. در عین حال، تنشهای ژئوپلیتیک و رویدادهای مرتبط با آبوهوا، اختلالات جهانی را افزایش میدهند. دیگر بحث این نیست که آیا اختلالات اتفاق میافتد یا خیر، بلکه بحث این است که اختلال در چه زمانی رخ میدهد. برای ارائه بهترین خدمات به مصرفکنندگان و مولفههای خود، زنجیرههای تامین باید با پیشبینی اختلالات آتی سازگار شوند و تغییر کنند. برای درک کل چرخه عمر محصول خود و تاثیرات زیستمحیطی آن، مسوولیت بیشتری به تولیدکنندگان محول میشود. با این حال، سفر از مواد خام تا محصول نهایی در بسیاری از صنایع مدرن، بخشها و مناطق جغرافیایی را در بر میگیرد و به دست آوردن دادههای قابل اعتماد در مورد تاثیرات زیستمحیطی آنها و شناسایی مکانهایی را که مداخلات میتوانند بهترین ارزش را ارائه دهند، دشوار میسازد. در مواجهه با چالش انعطافپذیری زنجیرهای تامین تولید، بسیاری از کشورها در مورد حفظ ذخایر کافی از محصولات نجاتبخش و حفظ حداقل سطوح ظرفیت تولید مستقل بحث میکنند.
تسریع در گسترش و پذیرش فناوریهای جدید صنعتی
تحقق ارزش کامل نوآوری یک چالش دوگانه برای جامعه تولیدی جهانی است. از یکسو، چالش این است که راهحلهای فناوری جدید که اثبات شدهاند اما هنوز در مرحله نمایش یا نمونه اولیه هستند، باید بزرگ شوند و در مقیاس بزرگتر به کار گرفته شوند. از سوی دیگر، استقرار گسترده فناوریهای موجود در صنعت در بازار باید تسریع شود. چالش افزایش مقیاس در هیچ کجا واضحتر از فناوریهای جدید تولید کمکربن نیست. بیش از درصد کاهش کربن موردنیاز به فناوریهایی متکی است که هنوز در مقیاس در دسترس نیست. برخی از نیازهای ضروری مربوط به افزایش مقیاس باتریهای پیشرفته، الکترولیزهای هیدروژنی و جذب و ذخیره مستقیم هوا است. چالش افزایش مقیاس تولید در زمینههای دیگر نیز وجود دارد؛ از بیوتکنولوژی و مواد پیشرفته گرفته تا فناوری نانو و محاسبات کوانتومی. همه اینها نوید بهبود کارآیی، فرآیندها و محصولات با عملکردهای پیشرفتهتر را میدهند. با این حال، کسبوکارها نمیتوانند بهسادگی به گسترش فناوریهای جدید تکیه کنند. بهره بردن از مزایای نوآوری نیز مستلزم استقرار گسترده در صنعت است. بسیاری از شرکتها، بهویژه شرکتهای کوچکتر، به دلیل فقدان قابلیتهای فنی، عدماطمینان در مورد کسبوکار، کمبود سرمایه یا صرفا مقاومت در برابر تغییر، قادر به استفاده از فناوریهای موجود نیستند. این موانع پذیرش در مورد فناوریهای دیجیتال مشهود است.این فناوریها نهتنها مقرونبهصرفهتر و در دسترستر میشوند، بلکه توسط دولتهای سراسر جهان در اولویت قرار میگیرند. با این حال، پذیرش صنعتی آنها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه هنوز نسبتا محدود است. یک مانع چالشبرانگیز هزینه و پیچیدگی فنی است که در ادغام فناوریهای دیجیتال جدید با سیستمهای قدیمی موجود وجود دارد. به طور مشابه، زمانی که شرکتها تجهیزات سرمایهبر و با عمر طولانی را نصب میکنند، تمایلی به استقرار فناوریهای نوآورانه کمانتشار ندارند.
تضمین آینده نیروی کار تولیدی
برای تولیدکنندگان در کشورهای توسعهیافته و بازارهای نوظهور، تامین نیروی کار ماهر مناسب برای آینده یکی از مهمترین چالشهای گزارششده است. بهرغم ارتباط بسیار رایج بین فناوریهای جدید و از دست دادن شغل، شواهد نشان میدهد که نگرانیها در مورد آینده بیکاری اغراقآمیز شده است. در واقع، فناوریهای جدید مشاغل جدیدی ایجاد میکنند که گاهی حتی با سرعتی بیشتر از روندهای قبلی صورت میگیرد. با این حال، درست است که فناوریهای جدید به کارکنان نیاز دارند تا مهارتهای بیشتری داشته باشند. از آنجا که تقاضا برای مهارتهای پیشرفته در حال افزایش است، تولیدکنندگان در حال حاضر برای استخدام و بازآموزی یک مجموعه استعداد که میتواند تکمیلکننده استقرار فناوریهای جدید باشد، در تلاش هستند. برای مثال، توسعه محصولات و فرآیندهای دارای قابلیت دیجیتالی، به کارگرانی نیاز دارد که دارای شایستگیهای چندرشتهای جدید با ترکیب مکانیک، الکترونیک و نرمافزار باشند. نقشهای جدیدی در مدیریت اطلاعات در حال ظهور است که نیازمند مهارت در اشکال مدلسازی، ابزارهای شبیهسازی و تجزیه و تحلیل دادهها در سراسر زنجیره ارزش است. مدیریت عملیات بهطور فزایندهای به تفکر سیستمی پیچیده، حلمساله و مجموعههای گستردهتری از مهارتهای غیرفنی مانند همکاری بین رشتهای و بین جغرافیایی نیاز دارد. صلاحیتهای امنیت سایبری با اتصال روزافزون فرآیندها و ماشینها به اینترنت اهمیت بیشتری پیدا میکنند. تقاضای فزاینده برای محصولات سفارشی به این معنی است که مهندسان طراحی و تولید ملزم به برقراری ارتباط و پاسخ سریعتر به انواع وسیعتری از مشخصات محصول هستند. برای رسیدگی به چالشهای «سفارشیسازی انبوه»، نقشهای تکنسین جدید برای طراحی، بهرهبرداری و ارتقای محصولات و سیستمهای تولید انعطافپذیر که اغلب فناوریهای متعدد را در ماشینها و عملیات واحد ترکیب میکنند، موردنیاز است. با توجه به این تقاضا، انتظار میرود طراحان محصول از فناوریهای نوظهور مانند واقعیت مجازی استفاده فشردهتری داشته باشند.
پیوند ارزشهای تجاری با مسوولیت اجتماعی و زیستمحیطی
با افزایش تقاضای مصرفکنندگان و دولتها برای کسبوکار پایدار، چالش اصلی شناسایی موارد تجاری است که تعادل سودآوری را بین هزینههای فعالیتهای مسوولیت اجتماعی شرکت و بازده فرصتهای تجاری جدید شامل مسوولیت اجتماعی و زیست محیطی ارائه کند. با توجه به روندهای فعلی، شرکتها به طور فزایندهای ملزم به بررسی مشارکتهای گستردهتر خود به عنوان بازیگران اجتماعی-اقتصادی هستند. علاوه بر مسوولیتپذیری زیستمحیطی، انتظار میرود تولیدکنندگان استانداردهای توسعه اجتماعی را بالا ببرند، به مقابله با نابرابری فزاینده کمک کنند و محدودیتهایی را برای احترام به حقوق اساسی کارگران تعیین کنند. بهطور سنتی، تولید همچنین به عنوان منبع مشاغل با درآمد خوب برای کارگران با سطوح مختلف تحصیلی، از جمله کسانیکه مدرک دانشگاهی ندارند، دیده میشود. مشاغل تولیدی که زنان در اختیار دارند -مانند سایر بخشهای اقتصاد- نسبت به همتایان مرد خود دستمزد کمتری دارند. علاوه بر این، زنان در پستهای مدیریتی به شدت کمتر حضور دارند.
دستور کار استراتژی آینده
یک استراتژی موفق برای آینده تولید رقابتی مستلزم پاسخگویی به سوالات کلیدی است، از جمله اینکه صنعت و دولتها باید چه پاسخهای سیاستی را در اولویت قرار دهند و چگونه این پاسخها در زمینههای کشور مربوطه قابل اجرا هستند. اقدام باید با مشورت تولیدکنندگان انجام شود. از آنجا که پنج چالش نیازمند رویکردهای جدید، از جمله سرمایهگذاریهای قابلتوجه دولتها هستند، تخصیص سرمایه باید مسوولانه و امکانپذیر باشد. ایجاد انعطافپذیری با گنجاندن مسوولیت اجتماعی در مدلهای کسبوکار جدید، تقویت انتقالهای زیست محیطی، ارتقای مهارتهای نیروی کار و آمادهسازی برای سایر اختلالات ممکن است بازدهی فوری نداشته باشد. با این حال، این سرمایهگذاریها در طول زمان نتیجه خواهند داد. بنابراین درک اینکه کدام پاسخها برای ایجاد تعادل در رقابتپذیری آینده و دستیابی به اهداف ملی مهم هستند، جزء حیاتی هر استراتژی صنعتی باقی میماند. دولتها و صنایع باید سیاستهای خود را متناسب با شرایط داخلی خود تنظیم کنند. به عنوان مثال، جایگزینی مواد، در برخی زمینهها، ممکن است به بهترین وجه از طریق مالیات و یارانه به دست آید، در حالی که سایر زمینهها نیازمند کمپینهای افزایش آگاهی هستند. نوع سیاستها به عوامل بیشماری از جمله بلوغ صنعت مربوطه، بینش رفتاری و اولویتهای ملی بستگی دارد.
از این رو، حتی اگر دولتها مهمترین پاسخهای خود را شناسایی کنند، این پرسش که چگونه میتوان در یک زمینه خاص تطبیق داد و تغییر شکل داد، بسیار مهم است. شناسایی اینکه کدام خطمشیها در یک زمینه معین کار میکنند، مستلزم درک شرایط و نیازهای محلی و همچنین دسترسی به بهترین شیوهها و یک جامعه فکری مشترک است. همانطورکه این ابتکار به جلو میرود، هدف ارائه رویکردهای یکاندازه مناسب نیست، بلکه استفاده از بینش اولیه از بحث با دولتها و شرکتها به عنوان یک مخزن دانش است که طراحی و توسعه استراتژی را میتوان بر اساس آن استوار کرد. اینکار، تخصص و تجربیات را جمعآوری میکند، مکانیزم اشتراک دانش را ارائه میدهد و با پیشرفت ابتکار، بینشها را از طریق ابزارهایی با دسترسی آسان به هم منتقل میکند. بهعبارت دقیق، گامهای بعدی انجام مشاوره با سهامداران برای جمعآوری تجربیات در مورد آنچه در گذشته به خوبی کار میکرده است، نحوه اولویتبندی دولتها در میان گزینههای موجود و اقداماتی که باید به گونهای متفاوت انجام شود، خواهد بود. این کاوش عمیق نشان میدهد که کدام عوامل، مکانیزمها و فرآیندها برای طراحی استراتژیهای صنعتی موفق مهم هستند.