ریاض کلید فرار از آشفتگی منطقهای را یافت؟. در حالی که بخش اعظم دریای سرخ و خلیج عدن به میدان جنگ تبدیل شده است، عربستان سعودی بدون دردسر به ارسال نفت به مشتریان اروپایی ادامه داده است...
با این حال، این استراتژی در دراز مدت میتواند ریاض را دچار مشکل کند. با ساخت پایانهها و خطوط لوله جایگزین برای حفاظت در برابر تشدید تنشهای احتمالی توسط ایران و متحدان منطقهایاش - از جمله حوثیها - پادشاهی به یک واقعیت نگرانکننده جدید اذعان میکند: تهران و شرکای آن بر نقاط گلوگاهی دریایی تسلط دارند.
زمانی که جنبش انصارالله یمن در نوامبر گذشته حمله به کشتیهای وابسته به اسرائیل را برای حمایت از فلسطینیها آغاز کرد، این نگرانی به وجود آمد که صادرات انرژی اعراب به اروپا تحت تأثیر قرار گیرد.
ترفند شگفتانگیز ریاض
اما حتی زمانی که حوثیها در پاسخ به حملات هوایی غرب، کشتیهای بریتانیایی و آمریکایی را هدف قرار دادند، عربستان سعودی بهطور شگفتانگیزی آسیبی ندید. این تا حد زیادی به لطف سرمایه گذاری استراتژیک پادشاهی در زیرساختهای بحران است. امروز ریاض میتواند قسمت جنوبی دریای سرخ را دور بزند و کمتر به تنگه هرمز تحت کنترل ایران وابسته است. با این حال، بیش از هر زمان دیگری، واضح است که پادشاهی نمیتواند از آشفتگی منطقهای فرار کند.
به نوشته امواج مدیا، حتی در حالی که بخش اعظم دریای سرخ و خلیج عدن به میدان جنگ تبدیل شده است، عربستان سعودی بدون دردسر به ارسال نفت به مشتریان اروپایی ادامه داده است. با این حال، این استراتژی در دراز مدت میتواند ریاض را دچار مشکل کند. با ساخت پایانهها و خطوط لوله جایگزین برای حفاظت در برابر تشدید تنشهای احتمالی، پادشاهی سعودی به یک واقعیت نگرانکننده جدید اذعان میکند: رقبا بر نقاط گلوگاهی دریایی تسلط دارند.
با توجه به اینکه عربستان سعودی در مارس 2023 یک توافق عادی سازی با ایران منعقد کرد و به موازات آن درگیر مذاکرات صلح با حوثیها است، نه صنعا و نه تهران احتمالاً پادشاهی را هدف قرار نخواهند داد. با این حال، این شرایط میتواند به سرعت تغییر کند.
زیرساختهای بحران
دریای سرخ یک شاهراه انرژی دو طرفه مهم است: صادرات نفت خام اعراب به اروپا میرود و پالایشگاه های اروپایی مشتقات نفتی را به بازارهای جهانی ارسال میکنند. در پاسخ به حملات حوثیها، خطوط کشتیرانی تجاری بزرگ تصمیم گرفتند مسیر خود را به دور دماغه امید نیک تغییر دهند. تخمین زده میشود که مسیر انحرافی باعث افزایش تقریباً 1.5 تا 2 میلیون دلاری هزینه سوخت برای هر کشتی شود. با این حال، همه متحمل این فشار نمیشوند. از زمان آغاز بحران دریای سرخ، صادرات نفت خام عربستان به اروپا از پایانههای سواحل غربی این کشور به شدت افزایش یافته است.
سرمایهگذاری دولتی آرامکوی سعودی در زیرساختها به منظور ایجاد امکان جایگزینی پایانههای صادراتی قابل توجه است. خط لوله شرق به غرب نفت خام را از میادین نفتی شرقی پادشاهی در ابقیق، به بندر ینبع در غرب منتقل میکند. در اصل، این خط لوله برای دور زدن تنگه هرمز ساخته شد. در بحبوحه جنگ ایران و عراق در سالهای 1980-1988، زمانی که بغداد و تهران مجموعهای از حملات را به کشتیهای تجاری انجام دادند، اهمیت آن مشخص شد.
اما پس از شعلهور شدن جنگ با حوثیها در سال 2015، این خط لوله همچنین به پادشاهی اجازه داد تا تهدیدات در جنوب را نیز دفع کند. خط لوله شرق به غرب به عربستان سعودی اجازه میدهد تا نفت خود را از راه زمینی منتقل کند و از این طریق از تنگه باب المندب تحت کنترل حوثیها در دهانه دریای سرخ اجتناب کند.
یکی دیگر از راههای کاهش اتکای عربستان به ثبات در تنگه پرآشوب هرمز و دریای سرخ، افزایش ظرفیت تأسیسات در ینبع است. در نتیجه این اقدامات، اکنون کشتیها میتوانند نفت خام عربستان را بدون عبور از باب المندب یا تنگه هرمز بارگیری کنند.
هراس از گرفتاری در آتش متقابل
پروژههای زیرساختی که برای انتقال نفت در داخل عربستان سعودی طراحی شدهاند، پاسخی به تهدیداتی بسیار واقعی هستند. پادشاهی مدتهاست که نیاز به تنوع بخشیدن به مسیرهای صادراتی خود را تشخیص داده است تا از احتمال مسدود شدن خطوط حیاتی اقتصاد خود در هر گونه درگیری خارجی بین ایران و ایالات متحده جلوگیری کند.
اما این محاسبات در سال 2019 تغییر کرد. در آن سال، حملات به تاسیسات نفتی در ابقیق و خریس تقریباً نیمی از تولید عربستان و حدود 5 درصد از عرضه جهانی را متوقف کرد. حوثیها مدعی این عملیات شدند که گفته میشد با موشکهای کروز و هواپیماهای بدون سرنشین انجام شده است. در شوک بزرگ برای پادشاهی، دولت دونالد ترامپ به کمک نیامد. این به شدت به اعتماد ریاض به تعهد واشنگتن به امنیت خود آسیب رساند.
آن سالهای پرتلاطم، همراه با تصور جدید عربستان سعودی مبنی بر اینکه ایالات متحده به امنیت آن متعهد نیست، به عنوان زنگ خطری برای پادشاهی عمل کرد. حتی در شرایطی که ریاض اکنون به دنبال تضمینهای امنیتی واشنگتن به عنوان بخشی از یک توافق عادی سازی با اسرائیل است، تصمیم گیرندگان سعودی میدانند که نمیتوانند برای حفاظت از زیرساختهای نفتی حیاتی خود به ایالات متحده تکیه کنند.
در نهایت، در مقابل این پسزمینه است که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، از لفاظیهای تند علیه مقامات عالی ایران در سال 2017 به موافقت با مذاکرات دیپلماتیک با مقامات ایرانی در سال 2021 رسید، که در نهایت منجر به توافق عادیسازی سال 2023 با تهران شد.
رویارویی با واقعیت ناخوشایند
اکنون میبینیم که سرمایهگذاری عربستان سعودی در زیرساختهایی که این کشور را قادر میسازد نفت را در داخل مرزهای خود جابجا کند هوشمندانه بوده است. اما همچنین وابستگی و احتمالاً، ضعف ریاض در برابر ایران و شبکه متحدان منطقهایاش را برجسته میکند. پیش از این، پادشاهی تلاش میکرد دیگر کشورها را علیه نفوذ فزاینده ایران و شرکای آن بر آبراههای منطقهای بسیج کند. اما اکنون عربستان سعودی با واقعیتی ناخوشایند کنار آمده است: پروژه بزرگ تنوع اقتصادی این کشور به حفظ روابط دوستانه با بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی بستگی دارد.
در حالی که بسیاری از ناظران ابتدا تردید داشتند که تعاملات عربستان با حوثیها و ایران از فشارهای جنگ غزه جان سالم به در ببرد، تلاشهای عادیسازی در برابر آزمون زمان مقاومت کرده است. کانالهای ارتباطی جدید منافعی را برای پادشاهی به ارمغان آوردهاند، حتی در شرایطی که هنوز یک تغییر پارادایم مانند سرمایهگذاری عربستان سعودی در ایران و توافق صلح واقعی با حوثیها اتفاق نیافتاده است. اما با این وجود تهدیدهای جدیدی ظاهر شده است. در حالی که عربستان سعودی قبلاً نگران این بود که قربانی رویارویی ایران و آمریکا شود، اکنون همچنین باید تلاش کند تا از آتش درگیری گستردهتر بین ایران و اسرائیل دور بماند.
در حالی که جمهوری اسلامی قصد ندارد پادشاهی را هدف قرار دهد، به راحتی میتواند اسرائیل و آمریکا را به خاطر وادار کردن آن به واکنشی که تجارت جهانی را به خطر میاندازد، مقصر بداند. تهران بار دیگر تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. در همین حال، حوثیها دامنه عملیات دریایی خود را تا اقیانوس هند گسترش دادهاند که کشتیهای حامل انرژی عربستان سعودی باید از آن عبور کنند. در واقع، در حالی که بندر ینبع و خط لوله شرق به غرب، مسیر آسانی را برای مشتریان اروپایی فراهم میکنند، مشتریان اصلی پادشاهی در آسیا هستند. این بدان معناست که اقدامی مانند بستن تنگه هرمز فاجعه بار خواهد بود.
به گزارش اکوایران،با توجه به جایگاه برجسته چشم انداز 2030 در دستور کار عربستان سعودی، محمد بنسلمان روشن کرده که حاضر است سیاست خارجی پادشاهی را برای حفاظت از منافع اقتصادی تطبیق دهد. اما در چشم انداز سیاسی پیچیده منطقه، این کار سادهای نیست. عربستان سعودی بیش از هر زمان دیگری به یک طرح امنیتی نیاز دارد که به نفوذ ایران بر صادرات انرژی اعراب رسیدگی کند. این میتواند شامل همکاری با دیگر بازیگران منطقهای -از جمله در خلیج فارس و مصر- برای ایجاد یک معماری جدید و گستردهتر امنیت دریایی باشد. در نهایت، عربستان سعودی رویکرد زیرساختی را برای یک مشکل امنیتی انتخاب کرده است، با این حال، نمی تواند برای خودش راهی برای خروج از ناامنی منطقه ای بسازد.