رشد سریع علم و فناوری در چین چقدر نگرانکننده است؟ واشنگتن چه گزینههایی روی میز دارد؟. اکونومیست در سرمقاله 13 ژوئن خود به روایت پیشرفت فناوری در چین و نگرانی آمریکا در این زمینه پرداخته است...
اگر فقط یک موضوع باشد که حزب کمونیست چین و مقامات امنیتی آمریکا درباره آن توافق داشته باشند، باید گفت آنها میدانند که رمز و راز برتری ژئوپولیتیکی، اقتصادی و نظامی در نوآوری نهفته است. به نوشه اکونومیست، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، امیدوار است علم و فناوری به کشورش کمک کند تا بتواند از آمریکا پیشی بگیرد. سیاستگذاران در واشنگتن با استفاده از ترکیبی از محدودیتهای صادراتی و تحریمها، تلاش دارند مانع دستیابی چین به مزیت فناوری شوند. بعید است که استراتژی آمریکا کارساز باشد. علم و نوآوری در چین بهسرعت در حال پیشرفت است. اگر آمریکا خواهان حفظ پیشتازی خود است و میخواهد بیشترین منفعت را از تحقیقات دانشمندان بااستعداد چینی به دست آورد، بهتر است تمرکز کمتری بر جلوگیری از پیشرفت علمی چین داشته باشد و بیشتر بر ادامه پیشروی خود در مرزهای علم و فناوری متمرکز شود. برای قرنها، فناوری چین از نگاه غرب، ناچیز بود. اروپاییها که همواره منافع خود را در نظر میگرفتند، در قبول اینکه یک کشور دوردست توانسته قطبنما، کمان پولادی و کوره بلند را اختراع کند، با چالش روبهرو بودند. در دهههای اخیر و همزمان با پیوستن چین به اقتصاد جهانی، پیشروی سریع این کشور و سوء استفاده آن از مالکیت معنوی غربی به این معنا بود که چین اغلب به عنوان یک مقلد و رباینده فناوری در نظر گرفته میشود تا کشوری که خود به تولید نوآوری اقدام میکند. در همین حال، علم چین دستکم گرفته میشد که بخشی از آن به این موضوع برمیگردد که این کشور پژوهشگران را تشویق میکرد تا حجم بالایی از مقالات علمی بیکیفیت ارائه دهند. اکنون زمان آن رسیده تا از تفکرات قدیمی درباره علم چین عبور کنیم. دانشمندان این کشور در حال حاضر برخی از برترین تحقیقات در سطح جهان را ارائه میدهند، بهویژه در شیمی، فیزیک و علم مواد. دانشمندان چینی به نسبت همتایان خود در آمریکا و اتحادیه اروپا، مقالات بیشتری را در اختیار ژورنالهای معتبر جهانی میگذارند و تعداد تحقیقات آنها که بهشدت جلب توجه میکند، بیشتر از دانشمندان غربی است. دانشگاههای چینوا و ژجیانگ هر کدام به اندازه موسسه فناوری ماساچوست تحقیقات پیشرفته انجام میدهند. آزمایشگاههای چین دارای برخی از پیشرفتهترین کیتها و فناوریها هستند، از ابَرکامپیوترها و آشکارسازهای انرژی بسیار بالا گرفته تا میکروسکوپهای الکترونی برودتی. این تجهیزات هنوز هم به پای تجهیزات مورد استفاده در اروپا و آمریکا نمیرسند، اما قابل توجه هستند. و چین دارای ثروتی از استعدادها است. بسیاری از محققان این کشور که در غرب به دانشگاه رفتند و مشغول به کار شدند، اکنون به خانه بازگشتهاند. چین همچنین به آموزش دانشمندان میپردازد: تعداد آن دسته از برترین محققان هوش مصنوعی در سطح جهان که مدرک نخست خود را در چین دریافت کردند، بیش از دو برابر تعداد این محققان است که مدرک نخست خود را در آمریکا به دست آوردند. در زمینه نوآوری تجاری نیز چین در حال تغییر قابل توجه فرضیات قدیمی نسبت به این کشور است. خودروهای الکتریکی و باتریهای این خودروها که از چین صادر میشوند، نه تنها ارزان هستند، بلکه فناوری بسیاری پیشرفتهای را در خود جای دادهاند. هوآوی، شرکت فناوری چینی، که پس از تحریمها نتوانست با عمده شرکتهای آمریکایی همکاری داشته باشد، در حال حاضر به پیشرفت چشمگیری دست یافته و دیگر نیازی به بسیاری از تأمینکنندگان خارجی ندارد. اگرچه درآمد هوآوی یک-سوم درآمد اپل و مایکروسافت است، این شرکت چینی تقریبا به اندازه شرکتهای آمریکایی یادشده در زمینه تحقیق و توسعه هزینه میکند. نوآوری ناکارآمد چین هنوز به قدرت مطلق فناوری در سطح جهان تبدیل نشده است. هوآوی همچنان دسترسی محدودی به پیشرفتهترین تراشههای جهان دارد؛ خودکفایی، پرهزینه است. بسیاری از دانشگاههای دولتی چین، ناکارآمد هستند. عمده هزینههای تحقیق در کنترل دولت قرار دارد. علاوه بر این، بخشی از دانشگاههای متوسط این کشور به تولید تحقیقات متوسط ادامه میدهند. به عبارت دیگر، نوآوری چین ناکارآمد محسوب میشود. با این حال، آقای شی این ناکارآمدی را تحمل میکند تا بتواند به مجموعهای از نتایج قابل توجه در سطح جهانی دست یابد. همه اینها برای آمریکا یک معضل ایجاد میکند. با علم خوب بیشتر، دانش جدید حاصل میشود که به نفع بشریت خواهد بود، آن هم از طریق حل مشکلات جهان، بهبود زندگیها و عمیقتر کردن درک. به لطف کارشناسان کشاورزی چین، کشاورزان در همه جا میتوانند برداشتهای پربارتری داشته باشند. پنلهای خورشیدی مبتنی بر پروسکایت (نوعی کانی) این کشور در گابن به خوبی صحرای گوبی (بخشی از چین) کار میکنند. اما پیشرفت نوآوری در چین ممکن بخشهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهد، مانند کاربردهای نظامی در محاسبات کوآنتومی یا سلاحهای مافوق صوت. همچنین هدف چین تبدیل تواناییهای تکنولوژیکی خود به نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک خواهد بود. تاکنون آمریکا بر تهدیدها تمرکز داشته و با استفاده از تحریم و محدود کردن انتقال دانش، استعداد و ایدهها به داخل چین، سعی کرده مانع این کشور شود. مقامات آمریکایی مدعی هستند که این امر موجه است زیرا چین به پنهانکاری معروف است. مقامات آمریکایی ادعا میکنند که چین از ارائه تحقیقات اولیه خود درباره ویروسی که منجر به بیماری کووید-19 شد، خودداری کرده است. اگر دانش چین با این تاکتیکها در حال پیشرفت است، بنابراین شاید واشنگتن باید نسبت به پکن، حتی سختگیرانهتر و محدودکنندهتر عمل کند. این موضوع باعث میشود توانایی آمریکا برای محدود کردن کل علم چین، بیش از حد دست بالا گرفته شود. حتی هوآوی با وجود تحریمهای خارجی توانسته به پیشرفت خود ادامه دهد. و این موضوع، هزینههایی که متوجه توسعه دانش در آمریکا میشود را دستکم میگیرد، از جمله فناوریهایی که از امنیت این کشور حمایت میکنند. به جای تقلید از تاکتیکهای چین، آمریکا باید پیشرفت در نوآوری خود را بیش از پیش ارتقا دهد و این موضوع به وسیله ارتقای ویژگیهایی حاصل میشود که تاکنون باعث موفقیت ایالات متحده در زمینه علم و دانش شده است. یکی از نقاط قوت آمریکا، باز بودن آن است. این کشور از مدتها قبل مانند یک آهنربا برای برترین استعدادهای جهان عمل کرده است و این روند باید ادامه داشته باشد، حتی با جذب دانشمندان نخبه از چین. واضح است که برخی فعالیتها باید مخفی باقی بمانند، اما داشتن رویکردی علیه استخدام محققان چینی میتواند دسترسی آمریکا به استعدادهای ارزشمند را از بین ببرد. ایالات متحده همچنین باید نسبت به ایدهها، به شکل باز عمل کند. استنادها افزایش یافته است، اما تعداد بسیار کمی از دانشمندان غربی به مقالات چینی توجه میکنند. یک توافق در دهه 1970 میلادی میان دنگ شیائوپینگ، رهبر وقت چین، و جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، برای ارتقای همکاریهای آکادمیک میان دو کشور، در مارس 2024 با اکراه برای تنها شش ماه تمدید شد که علت آن نگرانی جمهوریخواهان درباه مسائل امنیت ملی بود. این توافق باید برای مدت طولانیتری تمدید شود. حتی در اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی، دانشمندان دو کشور با یکدیگر همکاری داشتند. یکی دیگر از نقاط قوت آمریکا، اقتصاد پویای این کشور است که در آن بهترین دانشگاهها، آژانسهای دولتی و شرکتها در حال نوآوری هستند. اما زمان بسیار زیادی از دانشمندان در بروکراسیهای اداری تلف میشود؛ بنابراین پیدا کردن راههای سریعتر برای اختصاص کمکهای مالی به آنها میتواند شرایط را بهتر کند. در آخر، ایالات متحده نباید مکانیسم بازار خود را کم اثر کند. در چین، عمده پول تحقیقات توسط دولت تأمین میشود؛ در آمریکا، بخش خصوص نقش پررنگتری در این زمینه دارد. این فرمانهای کاخ سفید نیستند که بهترین ایدهها را پیدا میکنند و توسعه میدهند، بلکه بازارهایی هستند که توسط رقابت تقویت میشوند. این حقیقت که دولتی مانند چین در حال نزدیک شدن به جبهههای بااهمیتتر از فناوری است، هشداردهنده تلقی میشود. با این حال، آمریکا نباید تلاش کند که بیشتر شبیه به چین باشد، بلکه باید از نقاط قوت متمایز خود استفاده کند. این رویکرد باعث کشفیات علمی و نبوغ فنی بیشتر میشود و در نهایت امنیت بیشتری را فراهم میکند.