نزدیک به ۷۰درصد از مساحت کشورمان نسبت به بیابانزایی حساسیت زیاد تا بسیار زیاد دارد، در دهه گذشته همچنین مناطق تحتتاثیر فرسایش بادی ۳۰درصد افزایش یافته است و سالانه هم یک میلیون هکتار بیابان در ایران ایجاد میشود. چنین روندی تبعات خود را هم بر اقتصاد خواهد گذاشت...
نزدیک به ۷۰درصد از مساحت کشورمان نسبت به بیابانزایی حساسیت زیاد تا بسیار زیاد دارد، در دهه گذشته همچنین مناطق تحتتاثیر فرسایش بادی ۳۰درصد افزایش یافته است و سالانه هم یک میلیون هکتار بیابان در ایران ایجاد میشود. چنین روندی تبعات خود را هم بر اقتصاد خواهد گذاشت، هم بر اجتماع و زیست روزانه مردم و هم با بیابانی شدن عرصههای مختلف بر اکوتوریسم و حیات جامعه محلی در مناطق مختلف!
جواد حیدریان در گزارشی با عنوان «چرا نرخ بیابانزایی در ایران بالاتر از میانگین جهانی است؟» در شماره اخیر تجارت فردا تبعات بیابانزایی را با فرهاد سرداری از مدیران سابق بخش بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران و کارشناس مهار بیابان در میان گذاشته است.
به گفته سرداری مطالعات بینالمللی و نقشههای بیابانزایی نشان میدهد که ۶۸درصد از مساحت ایران حساسیت زیاد تا بسیار زیاد نسبت به بیابانزایی از خود نشان میدهد که مساحتی معادل ۱.۱ میلیون کیلومترمربع است. او میافزاید: وسعت بیابانهای ایران ۳۲.۵ میلیون هکتار است اما کل کشور تحتتاثیر بیابانزایی قرار دارد. در دهه گذشته، مناطق تحتتاثیر فرسایش بادی ۳۰درصد افزایش یافته است. سالانه یک میلیون هکتار بیابان در ایران ایجاد میشود.
این کارشناس مهار بیابان میگوید: بیابانزایی یکی از بحرانیترین مسائل زیستمحیطی ایران است که در سالهای اخیر به دلیل فعالیتهای انسانی و تغییرات آبوهوایی به ابعاد نگرانکنندهای رسیده است. ایران ۱.۲درصد از خشکیهای جهان و ۳.۰۸درصد از مناطق بیابانی جهان را به خود اختصاص داده است. وسعت بیابانهای ایران ۳۲.۵میلیون هکتار است اما کل کشور تحتتاثیر بیابانزایی قرار دارد. بیابانزایی که تحتتاثیر عوامل طبیعی و غیرطبیعی است، اکنون با سرعت فزایندهای مناطق وسیعی از ایران را دربر گرفته است. این پدیده به کاهش حاصلخیزی خاک و تخریب زمین در جنگلها، تالابها، بیابانها و زمینهای کشاورزی منجر شده است. در دهه گذشته، مناطق تحتتاثیر فرسایش بادی از ۲۰ به ۳۰ میلیون هکتار افزایش یافته است. مناطق بحرانی از ۷ میلیون هکتار به ۱۳ میلیون هکتار افزایش یافته و خسارت قابلتوجهی به منابع زیستی، اجتماعی و اقتصادی وارد کرده است.
سرداری با اشاره به پژوهش منتشر شده در مجله علمی نیچر با عنوان «بیابانزایی ایران در اوایل قرن بیستویکم: ارزیابی با استفاده از شاخصهای اقلیم و پوشش گیاهی» میافزاید: این پژوهش نشان میدهد بیابانزایی در واقع تخریب زمین است که به عنوان یکی از فاجعهبارترین مسائل جهانی در زمینه تغییرات اقلیمی معاصر و فعالیتهای انسانی غیرکنترلشده در حال ظهور است. با این حال، بین دانشمندان در مورد چگونگی مبارزه با بیابانزایی و تخریب زمین اتفاق نظر روشنی وجود ندارد و عوامل اصلی محرک این پدیدهها همچنان مورد بحث قرار میگیرند. برخی بیابانزایی را بهعنوان کاهش یا از دست دادن کل بهرهوری زمین در نظر میگیرند که از طریق ترکیبی از فرسایش خاک، تخریب ویژگیهای خاک و از دست دادن طولانیمدت پوشش گیاهی طبیعی تحمیل میشود.
او اضافه میکند: در طول قرن گذشته، تقریبا ۷۰درصد از زمینهای خشک (یعنی زمینهای نیمهخشک، خشک و بیشخشک) نشانههایی از بیابانزایی را بروز دادهاند و در میان دستههای کاربری مختلف، زمینهای زراعی بیشترین خطر را تجربه میکنند و ۷۰درصد از منطقه تخریب شده است. امروزه بیش از ۲۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان بهطور مستقیم از بیابانزایی رنج میبرند، در حالی که حدود یک میلیارد نفر در بیش از ۱۰۰ کشور در حال حاضر در معرض خطر هستند. اکثر مناطق در معرض خطر در مناطق خشک و نیمهخشک متمرکز در جنوب جهانی واقع شدهاند و ایران یکی از مهمترین این مناطق در معرض خطر است.
او توضیح میدهد: ایران یکی از بارزترین نمونههای کشورهایی است که عمیقا تحتتاثیر فرآیندهای تخریب زمین مانند فرسایش خاک، کاهش بهرهوری خاک و کیفیت آب قرار گرفتهاند. مطالعات مدلسازی اخیر نشان میدهد که تغییرات عمده در صنایع کشاورزی و جنگلداری مشکلات کلیدی را در کوتاهمدت تا میانمدت حل میکنند.
به گفته این کارشناس مهار بیابان، این نشریه بینالمللی تاکید دارد که فقدان دادههای رسمی از سوی ایران، روند بررسی شرایط ایران را مشکل میکند. او اضافه میکند: با این حال این گزارش تاکید دارد که رصد ماهوارهای که اکنون دادههای سری زمانی طولانی پارامترهای مربوطه را با وضوح فضایی نسبتا بالا ارائه میکند، فرصت جدیدی برای کاوش دادهها در مقیاسهای چنددههای و منطقهای ایجاد میکند. بیش از ۸۵درصد از کل ۱.۶ میلیون کیلومترمربع مساحت کشور را دیم و استپی (منطقهای دارای درختان خاردار و بوتههای کوتاهقد که با فاصله از هم روییدهاند) تشکیل میدهد. از نظر بارندگی و دما، ایران دارای تنوع اقلیمی قابلتوجهی است. میانگین بارندگی در نواحی شمالی و غربی ۲هزار میلیمتر در سال و در نواحی مرکزی و شرقی ۱۲۰ میلیمتر در سال است. حداکثر دما میتواند از منفی۲۰ تا ۵۰ درجه سانتیگراد به ترتیب در جنوب غربی و در امتداد سواحل شمالی خلیجفارس متغیر باشد. این تغییرات فصلی بیومهای (یک دامنه یا منطقه زیستی ویژه روی زمین که گروهی از جانداران، چه گیاهان و چه جانوران که با شرایط ویژه آن زیستگاه سازگارند در آنجا زندگی میکنند) متنوعی از جمله چند جامعه گیاهی بومی را ایجاد کرده است.
از نظر این کارشناس، تنوع زیاد آبوهوا نیز ایران را مستعد بیابانزایی و تخریب زمین میکند. او میگوید: حدود ۷۰درصد از جمعیت انسانی در ۱۷ استان زندگی میکنند که ۲۰درصد آنها مستقیما تحتتاثیر بیابانزایی قرار دارند. میزان بارندگی ایران ممکن است تا سال ۲۰۵۰ بین ۲۰ تا ۲۵درصد کاهش یابد. مهمترین عوامل تشدیدکننده بیابانزایی ایران عبارتند از: تغییر کاربری اراضی، تغییرات اقلیمی مانند خطر افزایش دما و کاهش بارندگی، افزایش جمعیت، بهرهبرداری از زمین.
او ادامه میدهد: اعمال سیاستهای نادرست در زمینه مدیریت منابع آب و کشاورزی و تغییر اقلیم و دخالتهای انسانی از اصلیترین علل بیابانزایی هستند. در سالهایی که با خشکسالی مواجه هستیم، وسعت بیابانهای کشور بهدلیل عدمرویش کافی پوشش گیاهی افزایش مییابد. اگر گسترش سدسازیها، افزایش سطح زیر کشت و عدممدیریت آب در کشور ادامه پیدا کند، در آیندهای نزدیک دشتهای بزرگ و تولیدی کشور به علت بیابانزایی از چرخه خارج خواهند شد.
مدیر سابق بخش بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری وابستگی شدید دامداران به مرتع و سدسازی بدون توجه به مدیریت آب را از دیگر عوامل بیابانزایی میداند و میافزاید: بیابانزایی و کاهش مساحت بافت جنگلی بهطور مستقیم سبب تولید ریزگرد میشود. مبتنی بر مشارکت جوامع محلی با کاربریهای متجانس مانند اکوتوریسم بیابانی، پرورش شتر، نیروگاههای بادی و خورشیدی میتوانند از راهکارهای مدیریت بیابانزایی باشند. کاهش چرای دام در مراتع حساس و کمپوشش و فرهنگسازی در جهت کاهش فشار بر اراضی حساس و کمبارش و دارای اقلیم خشک و شکننده در میان آحاد جامعه نیز از دیگر راهکارهای مقابله با پدیده بیابانزایی است. استفاده از ظرفیت اشتغالزایی در بیابانها میتواند از بهرهبرداریهای بیش از حد -که به بیابانزایی منجر میشود- جلوگیری کند.
به گفته این کارشناس افزایش بیسابقه دما، کاهش بارش، خشکسالیهای طولانی و خشک شدن رودخانهها و دریاچهها سالانه هزاران ایرانی را آواره میکند. او میگوید: بسیاری از مهاجران اقلیمی کشاورزان، کارگران و ماهیگیرانی هستند که با خانوادههای خود از روستاها به مناطق اصلی شهری ایران در جستوجوی معیشت جایگزین میروند. بدتر شدن کمبود آب و افزایش بیابانزایی از عوامل تغییر اقلیم است اما کارشناسان میگویند که این بحران به دلیل سوءمدیریت دولت و رشد سریع جمعیت تشدید شده است.
سرداری درباره میزان مهاجران بیابانزایی بیان میکند: در حالی که تعداد دقیق مهاجران اقلیمی مشخص نیست، رسانهها تخمین زدهاند که در سال ۲۰۲۲ حدود ۴۲هزار نفر به دلیل اثرات تغییرات آبوهوایی از جمله خشکسالی، توفانهای شن و گردوغبار، سیل و بلایای طبیعی مجبور به مهاجرت شدهاند. هرساله به دلیل روند شتابناک بیابانزایی ناشی از خشکی سرزمین، تعداد فزایندهای از ایرانیان مناطق روستایی را ترک میکنند، زیرا مناطق بیشتری از ایران -که بیشتر زمینهای آن خشک یا نیمهخشک است- هرساله غیرقابل سکونت میشود.
از نظر این کارشناس بیابانزایی ناشی از تغییر اقلیم و فعالیتهای انسانی فقط مختص ایران نیست اما ایران از جمله کشورهایی است که بیشترین آسیب را از این وضعیت دیده و خواهد دید. او میگوید: بیابانزایی در ایران یک معضل شدید و رو به افزایش است که هم ناشی از پدیدههای طبیعی و هم فعالیتهای انسانی است. اقدامات فوری و موثر برای مدیریت و کاهش تاثیر بیابانزایی بر مناظر و منابع متنوع کشور ضروری است. بدون مداخله قابلتوجه، ایران با چشمانداز وخیم تخریب گسترده زمین و فروپاشی اکولوژیک مواجه است.