همین که افق اقتصادی آینده واضحتر میشود، نهادهای سیاستگذار باید شروع به تضعیف سیاستهای پیشین خود کنند. بانکهای مرکزی در ۱۸ماه گذشته با رشد اقتصادی و تورم چسبندهتر از حد انتظار مواجه بودهاند. هیچکدام از متغیرها بهسرعت یا به اندازه پیشبینی مدلهای اقتصاددانان یا منحنی بازده بازارهای مالی کاهش نیافتهاند...
بانکهای مرکزی، به این موضوع با رویکردی محتاطانه و آرام برای کاهش نرخهای بهره پاسخ دادهاند. اندی هالدین، رئیس مرکز مطالعات صنایع پیشرفته دانشگاه شفیلد، در یادداشتی در فایننشالتایمز، به بررسی علل این تغییر رویکرد پرداخته است. بازارهای مالی از بانکهای مرکزی انتظار داشتند نرخها را به همان سرعتی که افزایش داده بودند، کاهش دهند. با این حال، با گذشت بیش از یکسال از اوج خود، تنها شاهد کاهش محتاطانه ۰.۲۵واحد درصدی نرخ بهره در بریتانیا و منطقه یورو بودهایم و هیچ نرخی تاکنون در ایالاتمتحده کاهش نیافته است. این چسبندگی نرخها را میتوان با بررسی چسبندگی رشد و تورم توضیح داد. بهرغم سختگیرانهترین سیاست پولی در دهههای اخیر، ایالاتمتحده بارها با پیشبینیهای رکود اقتصادی مواجه شده است، اما با رشد قوی و ایجاد حدود ۷میلیون شغل جدید، اقتصاد آمریکا در مسیر شکوفایی بوده است. این در حالی است که رشد در بریتانیا و منطقه یورو کمتر بوده، بیکاری پایین مانده و پیشبینی اقتصاددانان غلط از آب درآمده است.
چسبندگی قیمتی دائمی است؟
تورم کل در سالجاری به سوی نرخ هدف کاهش یافته، اما دیگر شاخصهای قیمت، چسبندگی بیشتری را نشان دادهاند. به طور متوسط در نیمه اول سالجاری، نرخ تورم هسته (تورم کل بدون قیمتهای خوراکی و انرژی) یک تا ۲درصد و رشد دستمزدها ۳ تا ۴درصد در ایالاتمتحده، بریتانیا و منطقه یورو از هدف فراتر بوده است. در این میان، سوال اصلی این است که چرا تورم بیشتر از حد انتظار بوده است و آیا ادامه خواهد داشت؟
دو توضیح برای این امر ممکن است. از یک دیدگاه، تداوم تورم بیش از حد انتظار، یک پدیده ادواری بوده است. بازار کار بیش از حد انتظار دچار کمبود نیروی کار شده و این موضوع، قدرت چانهزنی تعیینکنندگان حقوق و قیمت را برای برخی کالاها افزایش داده است. این امر آنها را قادر میسازد تا دستمزدهای واقعی را افزایش دهند که به نوبه خود کاهش تورم هسته را تضعیف کرده است. یک دیدگاه جایگزین این است که تورم اخیر باعث تغییر پایدارتر در روانشناسی تورم و در نتیجه در انتظارات بلندمدت تعیینکنندگان دستمزد و قیمت شده است. اگر چنین باشد، میتوان انتظار داشت که چسبندگی تورم اصلی تا مدتها پس از کاهش چرخهای باقی بماند.
در این صورت تداوم تورم به جای یک موضوع چرخهای، یک موضوع ذهنی خواهد بود. توازن شواهد همیشه از تبیین چرخهای حمایت میکرد. بانکهای مرکزی در سال گذشته به فرضیه دوم اعتبار زیادی دادهاند و آنها را کمی مهمتر از فرضیه چرخهای دانستهاند. به نظر میرسد معیارهای انتظارات تورمی بلندمدت تغییر چندانی نکرده است، در حالی که معیارهای کوتاهمدت بهشدت تغییر کردهاند. هیچچیزی وجود ندارد که نشاندهنده تغییر نگرانکننده به سمت بالا در انتظارات تورمی باشد.
در همین حال، شواهدی از تضعیف تقاضا در بازار کار، بیش از پیش خود را نمایان کرده است. این موضوع در شاخصهای پیشنگر همچون مشاغل خالی واضحتر است. این شاخص حدود یکسوم در ایالاتمتحده و بریتانیا و بیش از ۱۰درصد در منطقه یورو از اوج خود فاصله گرفته است. اینها نشانههایی از تضعیف سریع تقاضا در بازار کار است. اگرچه اقتصاددانان زمانبندی را اشتباه حدس زدند، اما ممکن است پیشبینیهایشان برای رکود ایالاتمتحده درست باشد. در مورد تورم، با تضعیف اهرم چانهزنی تعیینکنندگان دستمزد و قیمت، انتظار میرود این کندی چرخهای، فشارهای قیمتی را کاهش دهد. به نظر میرسد همین اتفاق رخ داده و تورم کل و رشد دستمزدها در ایالاتمتحده، بریتانیا و منطقه یورو اخیرا بهشدت کاه یافته است. اکثر نرخهای تورم در حال حاضر ۲ تا ۳ واحد درصد کمتر از اوج خود در اوایل سال هستند.
از آنجا که تورم کل بدون کاهش متناظر در نرخهای بهره بانکمرکزی کاهش یافته، هزینه واقعی استقراض در ایالاتمتحده، بریتانیا و منطقه یورو از سطوحی که قبلا افزایش یافته بود، بیشتر شده است. این سفت و سخت شدن سیاست پولی به طرز عجیبی با کاهش نرخ تورم و تضعیف تقاضا در بازار کار همراه بوده است و نشان میدهد که بانکهای مرکزی در معرض خطر قرار گرفتن بیشتر در نرخ بهره بالا هستند. در این شرایط و با شروع حرکت تورم به سمت پایین، انتظار میرود بانکهای مرکزی با چابکی بیشتری در کاهش نرخهای بهره عمل کنند.به گزارش دنیای اقتصاد، بهرغم اشتباه بودن زمانبندی، بازارهای مالی اکنون انتظار کاهش شدید و قابلتوجهی را در نرخ بهره سال آینده دارند. در حالی که در اوایل سال میشد احتیاط را توجیه کرد، اما اکنون توجیه آن دشوار است.