printlogo


ظرفیت بنگاه‌های کوچک و متوسط در توسعه صادرات؛
نگاه کوچک به بنگاه‌های کوچک
نگاه کوچک به بنگاه‌های کوچک
کد خبر: 12242
صنایع کوچک و متوسط ما در حوزه صادرات ضعیف هستند، بخش بزرگی از این کاستی از آنجا نشأت می‌گیرد که صادرات ایران غیرمتنوع است. بی‌توجهی سیاستگذار به تنوع‌بخشی به سبد صادراتی و تولید محصولات متنوع متناسب با نیاز بازارهای جهانی، این ضعف را تشدید کرده است...
کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در جهان امروز جایگاه ویژه‌ای یافته‌‌‌‌اند. رسیدن به این جایگاه به پشتوانه برنامه‌های حمایتی و پشتیبانی برای این بنگاه‌ها بوده‌است، چراکه SMEها برخلاف بنگاه‌های بزرگ توانایی دستیابی به انواع روش‌های تامین مالی و قدرت چانه زنی برای تامین‌اعتبار را ندارند و نیازمند حمایت ازسوی نهادهای دولتی و حکمرانی هستند. با توجه به اثرگذاری کسب‌وکارهای کوچک در ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی، توسعه صادرات و ارزآوری، یکی از بهتریـن شیوه‌‌‌‌ها برای ایجاد تحول و توسعه همه‌‌‌‌جانبه اقتصادی و اجتماعی کشور، توجه خاص همه سیاستگذاران به اهمیت و نقش این دسته از بنگاه‌ها و حمایت همه‌‌‌‌جانبه از آنها است. در حال‌حاضر سهم اصلی صادرات کشور به صنایع بزرگ اختصاص دارد؛ بخش‌اعظم این صنایع نیز به‌‌‌‌نوعی وابسته به دولت هستند. چنانچه از ظرفیت‌های کشور به‌درستی بهره گرفته شود، می‌توان سهم صنایع کوچک و متوسط را از صادرات و ارزآوری ارتقا داد.
در دهه‌های اخیر ایجاد و حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی کشور بوده‌است. این بنگاه‌ها به سبب شرایط ساختاری‌‌‌‌شان ازجمله نیاز به تامین مالی محدود در فرآیند احداث، کارآفرینی و پیوند با صنایع می‌توانند به منبع اصلی توسعه نوآوری، خلق فرصت‌های شغلی قابل‌توجه با سرمایه‌گذاری محدود، تولید محصولات صادرات‌‌‌‌محور و حضور موفق در بازار تجارت‌جهانی، بدل شوند.
اثرگذار اما آسیب‌‌‌‌پذیر
نگاه کلی به کشورهای دنیا حکایت از آن دارد که اقتصادهای نوظهور دنیا در دهه‌های اخیر از بنگاه‌های کوچک و متوسط خود، حمایت کرده‌اند. توجه به این بنگاه‌ها نقش اساسی در خروج اقتصادهای دنیا از رکود  بازی کرده‌است. بااین‌‌‌‌وجود در کشور ما صنایع کوچک و متوسط به سبب نبود بسته‌‌‌‌های حمایتی صحیح از سوی دولت، از آسیب‌‌‌‌پذیری بالایی برخوردار هستند.
بنگاه‌های کوچک و متوسط در اقتصاد جهانی با تعاریف متفاوتی از دیگر بنگاه‌ها متمایز شده‌اند. ازجمله مهم‌ترین معیارها برای تعریف بنگاه‌های کوچک و متوسط باید به تعداد کارکنان، میزان سرمایه، ارزش دارایی و میزان فروش سالانه  اشاره کرد. براساس تعریف بانک جهانی، بنگاه‌های کوچک و متوسط، مجموعه‌‌‌‌هایی هستند که تعداد کارکنان آنها حداکثر 300 نفر است و حداکثر درآمد یا گردش مالی سالانه آنها نیز 15‌میلیون دلار باشد. درهمین‌‌‌‌حال براساس تعریف بانک توسعه قاره آمریکا حداکثر تعداد کارکنان بنگاه‌های کوچک و متوسط‌برابر 100نفر و حداکثر درآمد یا گردش مالی آنها 3‌میلیون دلار برآورد شده‌است. حداکثر تعداد کارکنان بنگاه‌های مورد بحث در تعریف برنامه توسعه سازمان‌ملل نیز ‌برابر 200نفر عنوان ‌شده‌است. در ایران هنوز هم تعریف واحد و رسمی از بنگاه‌های کوچک و متوسط در دست نیست. تعاریف موجود نیز بر مبنای تعداد کارکنان ارائه شده‌است. وزارت صنعت، معدن و تجارت بنگاه‌های با کمتر از 50نفر کارکن را در رده بنگاه‌های کوچک و متوسط اعلام کرده‌اند. مرکز آمار ایران کسب‌وکارهایی با یک تا 9 نفر شاغل را در رده بنگاه‌های خرد، 10 تا 49 نفر شاغل را در رده بنگاه‌های کوچک، 50 تا 99 شاغل را در رده بنگاه‌های متوسط و بیش از 100 نفر شاغل را در رده بنگاه‌های بزرگ، دسته‌بندی می‌کنند.
به‌‌‌‌طور کلی و در تشریح اهمیت و نقش بنگاه‌های کوچک و متوسط در اقتصاد باید به کاهش نرخ بیکاری، رشد صادرات، هدایت بازار غیررسمی به سمت اقتصاد مولد، تجمیع سرمایه‌های خرد و همچنین اجرای ایده‌های خلاق و کارآفرین اشاره‌کرد.
کم‌‌‌‌اثر در صادرات
حسین رجب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پور، پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامی درخصوص اثرگذاری بنگاه‌های کوچک و متوسط بر اقتصاد اظهار کرد: بنگاه‌های کوچک و متوسط در ایران از منظر اشتغال‌زایی، نقش قابل‌توجهی را بر عهده دارند اما از منظر ارزش‌‌‌‌افزوده، جایگاه درخوری را به خود اختصاص نداده‌‌‌‌اند. کسب‌وکارهای کوچک و متوسط نتوانسته‌اند در شبکه‌‌‌‌های تولید با یکدیگر یا با بنگاه‌های بزرگ همکاری کنند، به بیانی دیگر از منظر شبکه‌‌‌‌سازی افقی و عمودی ناکام مانده‌‌‌‌اند. شبکه‌‌‌‌سازی راهی برای این بنگاه‌ها است تا با اتکا به آن بر عدم‌مزیت‌های مقیاس، غلبه کنند، اما در شرایطی که این بنگاه‌ها در شبکه‌‌‌‌سازی موفق نبوده‌‌‌‌اند، در دست‌‌‌‌یابی به صرفه‌‌‌‌های مقیاس ناکام مانده‌‌‌‌اند، به همین‌دلیل نیز رقابت‌پذیری مناسب و درخوری نداشته‌‌ و در همین‌‌‌‌حال ظرفیت رشد محدودی را از آن خود کرده‌اند.
این پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامی گفت: در شرایط اقتصادی ایران شاهد شکل‌گیری انبوهی از بنگاه‌های خرد و کوچک و تعداد محدودی بنگاه بزرگ هستیم. در این میان سهم بنگاه‌های متوسط در اقتصاد، به‌شدت محدود است. وی افزود: توجه به این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که تعاریف متعددی از بنگاه‌های کوچک و متوسط ارائه می‌شود. در دنیا معمولا از حجم اشتغال‌زایی یک بنگاه برای دسته‌بندی آن استفاده می‌شود. در اتحادیه اروپا بنگاه‌هایی با کم‌‌‌‌تر از 300نفر نیرو، در رده کوچک و متوسط قرار می‌گیرند، درحالی‌که در ایران بنگاه‌های کوچک و متوسط، حجم اشتغال 10 تا 50نفر را به خود اختصاص می‌دهند. درواقع بنگاه‌های با بیش از 100نفر نیرو در رده کسب‌وکارهای بزرگ جای می‌گیرند، این تعاریف حکایت از توسعه‌‌‌‌نیافتگی بنگاه‌های متوسط در کشور ما دارد.
رجب‌‌‌‌پور در پاسخ به سوالی مبنی‌بر سهم صنایع کوچک و متوسط در صادرات و ارزآوری برای کشور گفت: وضعیت صادرات توسط صنایع کوچک و متوسط بسته به نوع فعالیت آنها، تفاوت دارد، اما به‌‌‌‌طور کلی باید این‌‌‌‌طور ادعا کرد که عمده صادرات ایران به محصولات معدنی، صنایع معدنی، پتروشیمی و... وابسته است. این صنایع که بخش عمده صادرات غیرنفتی ما را به خود اختصاص می‌دهند، عموما در رده صنایع بزرگ قرار دارند. صنایع کوچک و متوسط ما در حوزه صادرات ضعیف هستند، بخش بزرگی از این کاستی از آنجا نشات می‌گیرد که صادرات ایران غیرمتنوع است. بی‌‌‌‌توجهی سیاستگذار به تنوع‌‌‌‌بخشی به سبد صادراتی و تولید محصولات متنوع متناسب با نیاز بازارهای جهانی، این ضعف را تشدید کرده‌است.
وی افزود: اگر سرمایه‌بری یک واحد کوچک و متوسط در حدود چند‌میلیون دلار باشد، احداث یک واحد پتروشیمی نیازمند حدود 2‌میلیارد دلار سرمایه است. نکته دیگر اینکه ما در کشور عموما شاهد احداث یک صنعت کوچک و متوسط و ارتقا و توسعه آن تا تبدیل به یک مجموعه بزرگ نیستیم.
 به بیانی دیگر در اغلب موارد یک بنگاه کوچک یا متوسط احداث می‌شود و در همان اشل باقی‌می‌ماند، یا بنگاهی بزرگ از همان ابتدا با حجم سرمایه و اشتغال‌زایی قابل‌توجه احداث می‌شود. در این میان صنایع کوچک و متوسط عموما از این امکان برخوردار هستند که از مزیت‌‌‌‌ فعالیت در بخش غیررسمی بهره ببرند. صنایع بزرگ نیز در اغلب موارد با سرمایه‌های دولت یا نهادهای شبه‌دولتی، احداث می‌شوند.
این پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامی در پاسخ به سوالی مبنی‌بر راهکارهای ارتقای سهم بنگاه‌های کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی و صادرات گفت: صنایع کوچک و متوسط اشتغالزا هستند. در همین‌‌‌‌حال بسیاری از آنها در حوزه‌های دانش‌بنیان یا ساخت‌‌‌‌محور‌ فعال هستند؛ بنابراین به رشد ارزش‌‌‌‌افزوده و اشتغال‌زایی پایدار و حداکثری کمک می‌کنند.
در شرایطی که سرمایه‌بری یک مجموعه پایین است، در دوره‌‌‌‌های رونق اقتصادی، تعداد بسیاری از صنایع با مقیاس‌کوچک و متوسط احداث خواهند شد. به این‌ترتیب شاهد تحولی در فرآیند تولید خواهیم بود، اما در حال‌حاضر از این ظرفیت‌ها به‌درستی بهره گرفته نشده‌است.
وی افزود: در سالیان گذشته طرح‌هایی همچون خوشه‌‌‌‌سازی یا دینامیک کسب‌وکار مطرح شد که می‌توانست به رونق بنگاه‌های کوچک و متوسط منتهی شود. هرچند این طرح‌ها نتیجه‌‌‌‌بخش نبودند و به بیان دیگر در شرایطی که اقتصاد کلان کشور بی‌‌‌‌ثبات است، شرکت‌های کوچک و متوسط آسیب بیشتری را متحمل خواهند شد. اگر بنگاهی بزرگ باشد در مقابل نوسانات اقتصادی و مواجهه با بحران‌‌‌‌ها، تاب‌‌‌‌آوری بیشتری را تجربه خواهد کرد اما اغلب بنگاه‌های کوچک از پس مقابله با بحران‌های اقتصادی برنخواهند آمد.
رجب‌‌‌‌پور در پاسخ به سوالی مبنی‌بر نقش بنگاه‌های کوچک و متوسط در رشد و توسعه اقتصادی سایر کشورها اظهار کرد: SME‌ها بسته به ساختار اقتصادی کشورهای مختلف، نقش متفاوتی را در اقتصاد ایفا می‌کنند.
 برخی کشورها در حوزه توسعه صنایع بزرگ سرمایه‌گذاری‌کرده و برخی دیگر از صنایع نیز توسعه صنایع کوچک و متوسط را در اولویت قرارداده‌اند. به‌عنوان مثال کشور کره‌جنوبی روی توسعه صنایع بزرگ سرمایه‌گذاری کرده‌است. تایوان نیز بر توسعه صنایع کوچک و متوسط همچون تولید اسباب‌‌‌‌بازی، نساجی، یا تجهیزات الکترونیکی و... سرمایه‌گذاری کرده‌است.
در دهه‌1980 چین شاهد شکل‌گیری تعاونی‌‌‌‌های شهر و روستا در این کشور بودیم که نیمه‌خصوصی و نیمه‌دولتی به‌‌‌‌شمار می‌رفتند. این مجموعه‌‌‌‌های کوچک و متوسط نقش بسیار مهمی در تحرک اقتصاد چین در آن دهه ‌یافتند. برهمین اساس نیز قدرت اقتصاد چین در همان سال‌ها تا حدود 10‌برابر ارتقا یافت. این تعاونی‌‌‌‌ها در کانون تحولات اقتصادی یادشده و نقش جدی را در آن ایفا کردند. یا در ایتالیا بخش خوشه‌‌‌‌سازی بنگاه‌ها مورد‌توجه قرارگرفته‌است. صنایع بزرگ در شمال ایتالیا و در شهرهایی همچون میلان و تورین واقع هستند. در بخش جنوب ایتالیا اعم از سیسیل که توسعه‌نیافته‌است، فعالیت‌های کشاورزی در آن رواج دارد. در بخش میانی ایتالیا موسوم به ایتالیا سوم نیز نقش صنایع کوچک و متوسط و خوشه‌‌‌‌سازی به‌شدت پررنگ است. در این حوزه صنایع نیمه‌‌‌‌سنتی همچون چرم، نساجی و... توسعه‌یافته‌‌‌‌اند. در این صنایع تنوع به‌شدت بالاست و مجموعه‌‌‌‌های کوچک‌تر می‌توانند فعالیت خود را با تنوع بیشتر و انعطاف‌‌‌‌پذیری بالاتر نسبت به بازار ادامه دهند.
در صنایعی همچون خودروسازی نیز با ارتقای قطعه‌‌‌‌سازی نقش صنایع کوچک و متوسط پررنگ می‌شود. این مورد در ایران نیز مورد‌توجه بوده‌است، یعنی صنایع کوچک و متوسط متعددی با هدف تولید قطعات خودرو در کشور احداث شده‌اند. بدون‌تردید هرچه نقش این صنایع در کشور پررنگ‌تر شود، می‌توان به توسعه صنعتی و اقتصادی و همچنین ارزآوری، امید داشت.
ارتقای رقابت‌پذیری در بازار تجارت‌جهانی
تحولات پیچیده حاکم بر دنیا، صنعت و اقتصاد در دهه‌های اخیر، موجب‌شده تا بسیاری از کشورها خود را آماده پذیرش تحولات جهانی کنند. حمایت از صنایع بزرگ تا چند دهه‌قبل به‌عنوان یکی از راهکارهای توسعه صنعتی و اقتصادی در دنیا مطرح بود، اما در دنیای کنونی با توجه به رشد تکنولوژی و نوآوری، ارتقای سرمایه‌های انسانی و توان مدیریت مشاغل و تغییر فرآیند تولید و مصرف در بسیاری از صنایع، استراتژی‌های حمایت از صنایع کوچک و متوسط مورد‌توجه سیاستگذاران قرارگرفته‌است.
بنگاه‌های کوچک و متوسط، سهم بالایی از نیروی کار را به خود اختصاص می‌دهند. براساس آمار کمیسیون اروپا حدود 80‌درصد از خلق فرصت‌های شغلی جدید در اتحادیه اروپا در پنج‌ساله منتهی به 2012 بر عهده بنگاه‌های کوچک و متوسط بوده‌است.
به گزارش دنیای اقتصاد،رقابت‌پذیری در بازارهای جهانی کالا و خدمات یکی ازمهم‌ترین مزیت‌های تجارت بین‌المللی کشورهاست که بنگاه‌های کوچک و متوسط با تولید کالاهای جدید و متنوع در این باب نقش بی‌‌‌‌بدیلی را بر عهده دارند. مطالعه عملکرد اقتصادی کشورهای نوظهور حکایت از آن دارد که بنگاه‌های کوچک و متوسط نقش جدی و معناداری را از صادرات این کشورها در اختیار داشته‌‌‌‌اند. بدون‌تردید چنانچه چالش‌های پیش‌روی این صنایع در ایران نیز برطرف شود، می‌توان به بهبود و توسعه صنعتی و اقتصادی کشور امید داشت.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/12242