printlogo


گزارش اختصاصی « اقتصاد کرمان» از پنل تخصصی نقش ارتباطات اجتماعی در اصلاح مدیریت منابع آب
سهم «آب» در رسانه‌های ملی و محلی، کمتر از یک درصد است
سهم «آب» در رسانه‌های ملی و محلی، کمتر از یک درصد است
کد خبر: 124
* در موضوع آب، روزنامه‌نگاری کنشگر و راه حل‌گرا باید جایگزین روزنامه‌نگاری نظاره‌گر شود
مهدی نعمت‌الهی: درک واقعیت موجود در مورد شرایط فعلی آب، در پیش گرفتن راه درست برای کاستن از ابعاد بحران از سوی سیاستگذار و سوق دادن افکار عمومی به مسیر صحیح «همراهی» است که می تواند گشایشی در شرایط رو به وخامتی که در مورد «آب» پدید آمده، ایجاد کند.
بدون تردید غلبه گفتمان اجتماعی آب به شکل گیری کنشی موثر در بستر هم‌افزایی نهادهای مدنی و رسانه‌ای، منجر خواهد شد. چنانکه در شرایط فعلی هم تنها شاید بتوان به قرار گرفتن بحران آب «در مسیر گفت‌و گو» امید بست. 
در این شرایط و در ادامه فعالیت‌های  پروژه «مدیریت مشارکتی منابع آب زیرزمینی و سازمان یابی انجمن آب» کرمان. که از سال 1395 با همکاری اندیشکده تدبیر آب ایران و حمایت شرکت آب  منطقه‌ای زیرنظر مدیریت تعادل بخشی  با همکاری تعدادی ازتسهیلگران مستقل اجتماعی کرمان و مدیریت رویا اخلاص‌پور پژوهشگر در هشت محدوده مطالعاتی فعالیت کرده است، پنل تخصصی نقش ارتباطات اجتماعی در اصلاح مدیریت منابع آب با حضور دکتر هادی خانیکی-عضو هئیت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
-، دکتر اکبر نصرالهی- عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد تهران ومدیر گروه ارتباطات دانشگاه آزاد تهران شمال-، مهندس انوش اسفندیاری - پژوهشگر حکمرانی آب و عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران - و جمعی از اساتید و صاحبنظران استانی برگزار شد.
در این پنل تخصصی، صاحبنظران مهمان پس از شنیدن صحبت‌های شماری از ذینفعان آب و فعالان اجتماعی و رسانه‌ای استان، به ارائه نظر و جمع بندی در مورد نسبت ارتباطات اجتماعی و اصلاحات مورد نیاز در عرصه آب پرداختند.
گزارش «اقتصاد کرمان» می افزاید: پروژه «مدیریت مشارکتی منابع آب» دو هدف اصلی را در استان دنبال می کند که عبارتند از: 
-شناسایی همه افراد معتمد، موثر، دارای روابط اجتماعی قوی و علاقه مند در منطقه خود
-جلب همکاری و حمایت این  افراد موثر در جهت رسیدن به پایداری منابع آبی مشترک
براساس این گزارش، کلیه این اهداف بر محوریت گفت‌وگو با ذی نفعان بنا شده است. در این پروژه تاکنون با بیش از 500 ذی نفع و آب بر علاقه مند به پایداری منابع آب زیرزمینی  مصاحبه و حداقل 50 جلسه بحث گروهی متمرکز  و 15 کارگاه و تریبون آب با شعار «هیچ راه حل ساده‌ای وجود ندارد بیایید گفتگو کنیم» برگزار شده است. کانال آپان و نشریات محلی کرمان به ویژه «اقتصاد کرمان» و «بیداری»  فعالیت های این پروژه را پوشش ‌داده‌اند.
 
*بخش اول پنل تخصصی
مهندس انوش نوری اسفندیاری، پژوهشگر آب، متخصص در حوزه حکمرانی در پنل تخصصی نقش ارتباطات اجتماعی در اصلاح مدیریت منابع آب: کشور ما به دلیل برداشت زیادی که از منابع آب داشت، به دیوار بسته خورده است. یعنی در سال معمولی سرانه برداشت از منابع آب‌مان 12000 مترمکعب است که این رقم یک رقم بسیار بالایی به لحاظ استانداردهای جهانی است در حالی که ما گروه‌هایی داریم که درواقع یک‌پنجم این برداشت را دارند در میان کشورها و اقتصادشان را اداره می‌کنند. بنابراین ما جزو گروه‌هایی هستیم که صادرکننده آب مجازی هستند مانند استرالیا و آمریکا و این اصلاً با شرایط اقلیمی ما سازگار نیست. این موضوع درواقع موجب این شده است که در برنامه ششم برنامه‌ریزی شود که 10 میلیارد مترمکعب از برداشت‌های ما کاهش پیدا کند تا اینکه ما به طرف تعادل حرکت کنیم و در درازمدت ما 30 میلیارد مترمکعب آب کمتر برداشت کنیم. یعنی در واقع در برنامه‌های توسعه ما اعلام شده است که ما باید اقتصاد بزرگ‌تری داشته باشیم با آب کمتر و این رقم هم رقم بسیار چشمگیری است. در واقع ارقام مربوط به کرمان نسبت به رقم کل کشور بیشتر است ما باید برداشت‌هایمان را یک‌سوم کنیم. یعنی حدود 4/2 میلیارد مترمکعب نسبت به برداشت موجود که بالای 6 میلیارد مترمکعب هست باید کاهش برداشت داشته باشیم. آن رقمی که به معنای آب قابل برنامه‌ریزی اعلام کردند منظورشان آبی است که اگر ما برداشت کنیم پایداری برداشت از آب به خطر نمی‌افتد. حالا در نظر بگیریم که این را ما می‌خواهیم اجرا کنیم. اگر همه این آب‌ها و زمین‌ها، عمدتاً هم مصرف در کشاورزی است حتی در منطقه کم‌آبی مانند کرمان، ما بالای 90 درصد مصرف برداشت آب‌مان مربوط به بخش کشاورزی است. اگر همه زمین‌ها و آب‌ها برای یک مالک بود این تطبیق قابل پذیرش بود ولی باز هم برای آن باید برنامه‌ریزی می‌کردیم. این‌طور نبود که راحت اتفاق بیفتد. اما مساله این است که این بر سر یک نظام اجتماعی است و راجع به موضوع یک چسبندگی و یک مقاومتی وجود دارد ما سند مالکیت را به این افراد دادیم برای بهره‌برداری، بالای 6 میلیارد مترمکعب پروانه بهره‌برداری داریم در کرمان و حالا این را می‌خواهیم به یک‌سوم برسانیم. این‌طور نیست که ما بتوانیم این را به راحتی انجام دهیم. کار جنبه‌های مختلف دارد و اصلاً‌ راجع به این مساله صحبت نشده است. این را در اصطلاح مدیریت آب می‌گویند بازتخصیص آب. بازتخصیص آب از تخصیص آب جدید سخت‌تر است. برای اینکه یک نظام موجود دارید و می‌خواهید کل نظام را با تمام پیچیدگی‌هایش سازگار کنید با یک امکانات محدودتر. بازتخصیص بسیار مسائل مهمی است از نظر اقتصادی که مساله کارایی را مورد توجه قرار می‌دهد از نظر اجتماعی که مساله انصاف و رعایت عدالت را مورد توجه قرار می‌دهد و مسائل زیست‌محیطی که حیاط و پایداری حیاط را مورد توجه قرار می‌دهد. یعنی حداقل ما سه تا معیار باید اثبات کنیم که کارمان درست است. اولاً برنامه‌ای ارائه نشده، دوم اینکه اگر برنامه‌ای هم باشد باید ارزیابی شود که از معیارهای مختلف چگونه است. موضوع سر این است که این مساله یک مساله اجتماعی است. ولی ما با آن یک برخورد فناوری و تکنیکی می‌کنیم. یعنی اینکه این را خلاصه‌اش می‌کنیم که اگر شیوه‌های آبیاری ما قطره‌ای شوند و روش کار ما عوض شود مساله حل می‌شود. یعنی درواقع این را تنزل می‌دهیم به یک موضوع تکنیکی در صورتی که یک موضوع انسانی است و باید از راه‌های انسانی و اجتماعی این موضوع را مورد توجه قرار دهیم. احتیاج دارد به یک همبستگی و انسجام اجتماعی. احتیاج دارد به ارتباطات، احتیاج دارد به رسانه. موضوعی که من می‌خواهم روی آن تاکید کنم بحث، بحث تکنیکی و در نظام اداری ما بحث درواقع فناوری هست و اینکه ما چطوری با فناوری موضوع را حل کنیم مشکلی هم که ایجاد شده مشکل فناوری بوده و ما نمی‌توانیم آن روابطی که مشکلات را به‌وجود آورده با همان روابط مساله را حل کنیم. توجه کنید اشاره شد که از دهه 1330 مشکلات ما شروع شد، این مشکلات ما با تحول فناوری شروع شد یعنی با ورود چاه‌های عمیق و امکان برداشت از ذخایر ثابت آب زیرزمینی. بنابراین ما نمی‌توانیم مشکلی را که خود فناوری به وجود آورده با فناوری حل کنیم. 
 
دکتر اکبرنصرالهی، استاد ارتباطات ، متخصص در حوزه ارتباطات و رسانه: اگر اجازه دهید من از منظر رسانه‌ای، نظر خودم را عرض ‌کنم. من عنوان بحثم درباره بحران آب و راه‌های استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای برای مواجه با حالا مساله، بحران یا هرچه که بخواهیم اسم آن را بگذاریم ولی خب واقعاً بحران هست چون دیگر از مساله گذشته است. سوالاتی که مطرح می‌شود را بعضی دوستان جواب دادند و من فقط می‌خواهم یکبار دیگر آن را تکرار کنم که آیا ما بحران آب داریم؟  نسبت مخاطرات و مسائل بحرانی کدام‌ها هستند؟ ابعاد و شکل‌هایش چه هست؟ آیا راه‌هایی برای مواجه و مقابله با آن وجود دارد و در صورتی که پاسخ مثبت هست راه‌حل‌ها چیست، ابزارها کدام است و چطور باید شروع شود و از کی باید شروع شود و می‌خواهیم چه کار کنیم و درنهایت نقش و سهم رسانه‌ها در مدیریت مخاطرات و بحران‌های آبی چه هست. آنچه که مسلم هست اینکه ما بحران آب داریم در آن اجماع وجود دارد. و  این بحران آب هم فقط خاص کرمان نیست و خاص ایران نیست. بلکه کشورها و مناطق مختلف درگیر خودش کرده است. در بحث منطقه‌ای الان بحث رژیم صهیونیستی با اطرافیان خودش مشکل آب دارد، هند و پاکستان نیز با هم مشکل آب دارند، سوریه و عراق هم یک چنین مشکلاتی دارند و افغانستان و ایران هم مشکل آب دارند و اخیراً هم آقای ظریف به مجلس احضار شدند و به سوال نمایندگان استان سیستان و بلوچستان پاسخگو بودند که در رسانه ما خیلی پوشش داده نشد ولی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی بسیار خوب در این زمینه کار کرد و مشکل را اشاره کرده و خیلی خوب اطلاع‌رسانی کرده است. 
بنابراین ما بحران آب داریم و نکته دومی که وجود دارد اینکه بحران مدیریت آب هم داریم. یعنی هم بحران آب داریم و هم در مدیریت آن دچار مشکل هستیم. در مورد مدیریت بحران آب اجماع و دیدگاه مشترکی وجود ندارد و هر کسی از زاویه و منظر خودش به مساله آب و مدیریت آن نگاه می‌کند و خب همین هم کلی وقت و انرژی می‌گیرد و ممکن است زمان را از ما بگیرد. و راهکارهایی که وجود دارد فکر می‌کنم یک راهکارهای درواقع سخت‌افزاری هست و یک راهکارهای نرم‌‌افزاری. بحث راهکارهای سخت‌افزاری را خب هم در تخصص من نیست اما آن راهکارها خیلی جواب نداده است. ساختن سد و انتقال آب از یک حوضه به یک حوضه دیگر و همین نکته‌ای که گفتم با توجه به اینکه کرمان در ارتفاع قرار دارد اصلاً‌ آب جاهای دیگر را خیلی، این به لحاظ فنی خود شما بحث‌هایش را مطرح کردید و بهتر از من می‌دانید و من از آن می‌گذرم. اما راهکارهایی که وجود دارد برای مقابله و مواجه با این وضع، راه‌های نرم‌افزاری است. 
منظورم از راه‌های نرم‌افزاری فقط در ذهنم اولویت اصلی و بخش مهمی از آن چیزی که در ذهن من است استفاده از ظرفیت رسانه است. خیلی بدیهی و ساده‌ای است من فقط یادآوری می‌کنم اگر بپذیریم که بحران وجود دارد در هر حوضه‌ای حالا اینجا که بحران آب است، برای مدیریت آن ابزارهایی نیاز هست و فکر می‌کنم در همه جای دنیا کودن‌ترین کنشگران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم متوجه شده‌اند که اگر بحرانی وجود دارد و قبل از اینکه مخاطره یا بحرانی به وجود نیامده باید از ابزار رسانه استفاده کنیم برای مدیریت آن مخاطرات و بحران‌ها و اینکه اصلاً‌ مخاطره به تبدیل نشود. بنابراین منطقی‌ترین، ارزان‌ترین و بهترین ابزار برای مدیریت مخاطرات و مدیریت بحران‌ها رسانه است. حالا سوالی که مطرح است این است که آیا ما واقعاً از ظرفیت رسانه استفاده کرده‌ایم یا می‌کنیم. ببینید موضوعی با این اهمیت که حیات، اقتصاد، امنیت، روح و روان کرمان را در معرض تهدید و چالش قرار داده است این جمعی که اینجا حضور دارند باید بیشتر به نظرم روزنامه‌نگارها و رسانه‌ها باشند. اما به نظر می‌رسد که خود رسانه‌هایی از ‌آنچه که دارد اتفاق می‌افتد اطلاع ندارند. در این جلسه بحث‌های فنی زیادی مطرح شد ولی در همین بحث‌های فنی کلیدواژه‌ها و مفاهیمی نهفته هست که اصطلاحاً ما دانشگاه‌هایی می‌گوییم که باید تعریف مفهومی و عملیاتی شود. ساده‌سازی شود تا اول رسانه‌ها متوجه شوند که این چیست و بعد بیایند به زبان ساده به مردم منتقل کنند و مشارکت را جلب کنند حالا من در جای خودش بیشتر صحبت می‌کنم. بنابراین استفاده از ظرفیت رسانه‌ها که مفروض من این است که با اطلاعاتی که وجود دارد از ظرفیت رسانه استفاده نشده است و اگر واقعاً‌ تحلیل محتوا صورت بگیرد در روند رسانه‌های ملی و محلی که من این کار را کردم و نتیجه طرح را به شما می‌دهم. سهم آب در رسانه‌های ما کمتر از 1 درصد است که حالا در جای خودش جزئیات آن را خواهم گفت. مدیریت مشارکتی و درواقع استفاده از ظرفیت همه اماکن و شخصیت‌های مذهبی و رسانه‌های مردم‌نهاد اینها راهکارهای نرم‌افزاری است که ما می‌توانیم از آنها استفاده کنیم. خب نقش رسانه‌ها و به نظرم روابط عمومی‌ها وقتی که ما می‌گوییم رسانه‌ها منظورمان کلیه شخصیت‌های حقیقی و حقوقی‌ای که در تولید و انتشار پیام می‌توانند مشارکت داشته باشند با هر ابزار قدیمی و جدید که من اسم جدید را می‌گذارم رسانه، آنها درواقع باید با تولید انتشار مستمر و روندی اخبار آب و آموزش و هشدار مردم را آگاه و حساس کنند، مشارکت کنند و نظارت کنند بر کار دولتمردان و درواقع مخاطب را به این درک برسانند که اگر این نوع رفتار را داشته باشند نتایجی که مورد انتظارشان هست آن نتایج را خواهند گرفت و اگر رسانه‌ها این کار را نکنند یعنی اگر غفلت کنند از نقش مهم خودشان در بحث آب، خودشان هم دچار بحران می‌شوند. غفلت از نقش رسانه در مواجه با مخاطرات و بحران‌ها باعث بروز بحران در خود رسانه می‌شود چیزی که من امروز در رسانه‌ها می‌بینم. واقعاً رسانه ما، من به عنوان کسی که حدود 30 سال در رسانه کار کرده‌ام و مسوولیت داشته‌ام مطالعه کرده‌ام در دانشگاه تمرکز مطالعاتی‌ام در این زمینه‌ها هست می‌خواهم بگویم رسانه‌های ما بدون تعارف بپذیریم که در بحران هستند. چرا؟ برای اینکه نیازهای مردم را نمی‌شناسند و خوب منعکس نمی‌کنند در بسته‌بندی مناسبی انتشار نمی‌دهند و این باعث می‌شود که تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد این تلاش‌ها خیلی به نتیجه نرسد. به عنوان نمونه ما تحقیقی که انجام دادیم را در سال 93 عرض می‌کنم ما 18 تا خبر را بررسی کردیم یعنی درواقع بررسی‌مان تحلیل محتوای خبرهای شبکه 1 به عنوان نماینده یک رسانه ملی و پوشش سراسری و شبکه 5 تهران را بررسی کردیم و در این تحقیق ما می‌خواستیم ببینیم که آیا فاصله‌ای میان دیدگاه‌های متخصصان و متولیان آب و مسوولان آب یعنی هم کارشناسانش و هم مسوولان آب با آ‌نچه که در رسانه انجام می‌گیرد، آیا هیچ سنخیت و انطباقی دارد و آیا آنها همسو هستند یا اینکه مثلاً رسانه در موضوع آب یکسری اولویت‌ها و موضوعات را توجه می‌کند و مسوولان یک چیز دیگر یا اولویت‌های دیگری مورد نظرشان هست و کارشناسان هم یک چیز دیگری را می‌گویند. نتایج تحقیقات ما حاکی از آن است که رسانه‌ها به بحث آب نمی‌پردازند و پوشش حداقلی دارند یعنی حدود یک درصد از اخبار رسانه ملی چون بحث بحران آب فقط که بحث کشور ما نیست بحث ایران است فقط یک درصد از اخبار 21 یعنی اخباری که پوشش سراسری دارد و درواقع مهم‌‌ترین بخش خبری و رسمی‌ترین بخش خبری تلویزیون است به اخبار آب اختصاص داده است و اخبار استانی 18:30 و کمتر از یک درصد خبر استانی 24 در مورد آب بوده است. و آن هم به شکل جزئی و مقطعی و غیرمستمر و اصطلاحاً به شکل پوشش رویدادی به ماجرا نگاه کرده است. از نظر زمان اختصاص داده‌شده هم موضوع خیلی جالب و حائز اهمیت است. زمان اختصاص داده‌شده کمتر از 30 ثانیه یعنی حدود نیمی از همان یک درصد به بحث آب پرداخته شده است. کمتر از 30 ثانیه یعنی اینکه فقط بگویند وزیر نیرو این را گفته یا معاون نیرو آن را گفته یا مدیرکل فلان مطلب را گفته است. حرف حرف مردم و کالبدشکافی ماجرا قطعاً‌ نبوده و نکته بعدی که وجود دارد در مورد اولویت اخبار باز در اولویت‌های پایین، انتشار پیدا کرده و باز یک مقوله دیگری که ما بررسی کردیم این است که در مورد آب اگر کمتر از یک درصد حالا با این مختصاتی که خدمت‌تان عرض کردم آن هم مثلاً اگر گفتند ما در مورد آب بحران داریم، کمبود داریم، سدها این‌طور است، بارندگی کم است این حرف‌های کلی، نگفتیم راهکارش چیست، نگفتیم مردم شما چه کار کنید، دولتمردان چه کار کنید. اینها گفته نشده است. این درواقع نتیجه یک تحلیل محتوایی است که ما از رسانه ملی یعنی بخش سراسری و بخش استانی آن انجام دادیم. این مشکل در مورد رسانه‌های محلی استانی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها بر اساس برخی جاهایی که من اطلاعات کسب کردم به مراتب وضع بدتر است.
 
دکتر بوستانی، جامعه شناس متخصص در حوزه مسائل اجتماعی با رویکرد کیفی:  امروز اطلاعات زیادی کسب کردیم در خصوص بحران آب. حوزه تخصصی من مسائل اجتماعی است با رویکرد کیفی و تفسیری آن. چیزی که من متوجه شدم درواقع به عنوان یکی از مسائل اجتماعی و فرهنگی که در اغلب مسائل جامعه با آن مواجه هستیم بحث گفت‌وگو هست. اینکه چرا گفت‌وگو اتفاق نمی‌افتد یا آ‌ن شرایط مطلوب برای گفت‌وگو به‌وجود نمی‌آید یا ما آن را نمی‌توانیم به وجود بیاوریم. متفکران بزرگ این حوزه، معمولاً‌ توصیه‌هایی دارند برای اینکه چطور ما می‌توانیم شرایط ایده‌آل یک گفت‌وگو را فراهم کنیم. هابرمارس چهار شرط را عمدتاً بیان می‌کند. شرط اول این است که مطالبی که مطرح می‌شود قابل درک باشد. یعنی من اگر متخصص هستم با زبان کسی که ذی‌نفع هست وقتی می‌خواهم صحبت کنم خیلی نباید وارد حوزه تخصصی شوم که این اولین اقدام هست برای این که این ارتباط به وجود بیاید. دوم اینکه ادعای حقیقتی در کار باشد.  اگر من به عنوان یک متخصص اطلاعاتی دارم این اطلاعات باید کاملاً‌ در اختیار طرف مقابل قرار بگیرد. ما اینجا بحث سرمایه اجتماعی را داریم که اعتماد مهم‌ترین مولفه سرمایه اجتماعی است.
 اگر این اعتماد به‌وجود بیاید و تداوم پیدا کند می‌تواند کمک کند به تداوم گفت‌وگو. اما اگر اطلاعات را من امروز یک بخش گفتم فردا یک بخش دیگر متناقض بود، من دغدغه نداشتم این سرمایه به‌وجود نمی‌آید. سرمایه هم از عنوانش مشخص است کم‌کم جمع می‌شود و طی سال‌ها به‌وجود می‌آید. اما همان‌طور که یک سرمایه با یک ورشکستگی و یک اتفاق می‌تواند یک‌شبه از بین برود آن سرمایه هم متاسفانه خیلی حساس است و به‌سرعت از بین می‌رود. خیلی این را باید مراقب باشیم در گفت‌وگو و در تعامل. بنابراین بحث ادعای حقیقت، خیلی مهم است. نکته دیگر که بسیار مهم هست صداقت هست که باز البته یک بخش ادعای حقیقت است و اینکه ما بتوانیم بدون هیچ مانعی صحبت کنیم و نکته‌ای که هابرمارس خیلی روی آن تأکید دارد این است که در گفت‌وگو، قدرت نباید دخالت کند. ببینید اگر قدرت آمد استدلال می‌رود و پنهان می‌شود و تنها معیار گفت‌وگو باید استدلال باشد و آن موقع هست که ما می‌توانیم به مدار بالاتری از حقیقت دسترسی پیدا کنیم می‌توانیم بهتر گفت‌وگو کنیم. بنابراین این مولفه اهمیت اساسی دارد در این بحث. نکته دیگر اینکه این استقلال مالی داشتن آزادگی می‌آورد و خیلی از مسائل را راحت بیان کردند که چون ما نان‌خور دولت هستیم شاید خیلی نتوانیم به این شکل بیان کنیم. آزادی بیان در هر تعاملی در هر ارتباطی یکی از پیش‌شرط‌هاست. اگر این چهار عنصر را نداشته باشیم گفت‌وگو اتفاق نمی‌افتد و شکننده است. توصیه‌ای که من دارم با توجه به صحبت‌های دوستان، تجربیاتی که ما داریم ما هنوز وارد یک دیالوگ نشده‌ایم. عمدتاً یک مونولگ و یک ارتباط یک‌طرفه را شاهدیم. رسانه‌ها که همکار من شرح دادند برنامه‌هایی که دارد اجرا می‌شود از بالا به پایین است و البته باعث افتخار است که استان کرمان استارت این کار را زده است و چندین سال است که دارد این کار صورت می‌گیرد و من از دور اطلاعاتی دارم که چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. این یک بحث شاید به‌نوعی تاریخی باشد مواجهه ما با نظام سیاسی در طول تاریخ منجر به شکل‌گیری هنجارها و ارزش‌هایی شده که تبعات آن را ما داریم و امروز آن است که تعیین‌کننده رفتار ماست. باید این را بشکنیم. گام اول این است که گفت‌وگو اتفاق بیفتد با این پیش‌شرط‌ها. برای اینکه همه ما در واقع اینجا ضرر می‌کنیم. گایامل مفهوم ذوق افق‌ها را مطرح می‌کند و می‌گوید همه پدیده‌ها تاریخی‌ و تاریخمند هستند و در این گفت‌وگو و ذوق افق‌هاست که ما می‌توانیم به یک تفاهم و درک مشترک برسیم و درواقع ماحصل این گفت‌وگو می‌رسد به یک نقطه مشترک و تا این اتفاق نیفتد من بعید می‌دانم بتوانیم روی این مسائل صحبت کنیم. ما حتی روی مساله طلاق هم داشتیم صحبت می‌کردیم و همکارانم کار میدانی داشتند انجام می‌دادند می‌گفتند آن چیزی که نیست واقعاً گفت‌وگوست. چرا گفت‌وگو نیست؟ برای اینکه زن و مرد جایگاه متفاوتی از قدرت را در درون خانواده دارند و تا زمانی که قدرت من قبل از استدلال من بخواهد صحبت کند این ارتباط ایجاد نمی‌شود که ارتباط صرفاً ممکن است یک کنش ابزاری شود به قول هابرمارس. یعنی کنش حسابگرانه، هست کنشی که من حساب منفعت شخصی خودم را دارم. ولی اگر کنش ارتباطی بیاید مبتنی بر مصلحت جمع باشد، مبتنی بر آینده‌نگری باشد این بهتر از هر تصمیمی واقعاً می‌تواند موثر باشد. اخیراً کتابی خواندم با عنوان «تأملات» از مارکوس اوریوس توصیه می‌کنم که دوستان این کتاب را واقعاً مطالعه کنید. خیلی جالب است که می‌گوید مال و منال آ‌دم‌ها و دارایی‌‌ آنها صرفاً آن چیزهای فیزیکی نیست که دارند، بلکه دوراندیشی آدم‌هاست، تدبیر آنهاست و احترام به انسانیت. اینها مولفه‌های مهم‌تری هستند. اینها از بین نمی‌روند. آن مال و منال و سرمایه یک‌شبه ممکن است از بین برود ولی اینها ماندگار هستند. اینها درس‌های بزرگی برای ما دارند که خلق‌های سرمایه اجتماعی این را به نحو خیلی زیبایی بیان می‌کنند. 
من مفهوم دیگری را از آلن بدیو بیان می‌کنم با عنوان «رخداد». ما در حوزه آب نیاز به یک رخداد داریم. رخداد یعنی امکان تغییر در حوزه‌ای که نیاز به تغییر دارد. یک گشایشی که رو به آینده دارد و این گفتمان منجر به خلق یک حقیقت می‌تواند شود. بله، ما همه می‌گوییم که مشکل هست. آب مشکل ماست. همه داریم به صورت سلبی داریم می‌گوییم که مصرف نکنید. اما چه باید کرد؟ آیا می‌توانیم به حرف‌های همدیگر گوش دهیم، منافع همدیگر با ببینم، چشم‌انداز آینده را ترسیم کنیم یا نه؟ در آن صورت ما قادر خواهیم بود آن دور‌اندیشی که بزرگان و فلاسفه می‌گویند به‌ آن دست پیدا کنیم. ببینید من معتقدم عرصه سیاست به قول نیچه سیاست کلان در سطح بین‌المللی عرصه جنون هست. خیلی از تصمیمات سیاسی متاسفانه اخیراً شاهد هستیم و از پایین به بالا باید نگاه کرد. باید شرایط برای گفت‌وگو ایجاد شود. باید در سطح جهانی و در سطح ملی این اتفاق بیفتد بلکه این رخداد به‌وجود بیاید. بحث دیگری ما داریم تحت عنوان گفتمان یا Discourses که فوکو روی آن خیلی تاکید کرده است. گفتمان به شرایطی اتلاق می‌شود که آن فضایی که حاکم بر ذهن و زبان ماست. 
به عنوان مثال کنکور برای خانواده یک نوع گفتمان شده است. شما به نمایشگاه‌ها که مراجعه می‌کنید تنها غرفه‌هایی که صف کشیده‌اند غرفه‌هایی است که کتاب‌های کنکور را می‌فروشند. این یک گفتمانی است که ایجاد شده و یک نیاز هست. اما متاسفانه آب هنوز تبدیل به آ‌ن گفتمان نشده است. شواهد آن را هم داریم می‌بینیم رسانه‌ها کمترا از یک درصد خبرها و مسائل مربوط به بحران آب را پوشش می‌دهند. من توصیه می‌کنم سازمان‌های مختلف اگر قرار هست نمایندگانی در این حوزه‌ها شرکت می‌کنند از نمایندگانی انتخاب شوند که دغدغه دارند. نمایندگانی که درگیر هستند و نمایندگانی وارد حوزه قدرت نشدند آنها وارد گفت‌وگو شوند. متاسفانه سازمان‌ها در سطح کلان اتفاقاً جابه‌جایی‌هایی که هر روز نو بیاید روز از نو و روزی از نو و همان بحث‌های قبلی. ولی من اطمینان دارم در کرمان تا حدی ما از این کارشناسان می‌توانیم بهره ببریم این یک توصیه‌ای هست که به هر حال متخصصان در این حوزه دارند. تلاش کنیم شرایط گفت‌وگو را واقعاً ایجاد کنیم. تکثر ذی‌نفعان در حوزه آب خیلی است و این را باور دارم که واقعاً مسائل انسانی پیچیده هستند مخصوصاً مساله‌ای مانند آب که حیات ما به آن وابسته است. اینها نیاز به کارهای میدانی دارد، نیاز به درگیری دارد، نیاز به تفاهم و نیاز به ادراک متقابل دارد و باید رفت به میدان و دیدگاه‌های مختلف را بررسی کرد. 
 
دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات، متخصص در حوزه گفتگو وتوسعه: من به اختصار به دو نکته اشاره می‌کنم و وارد بحث می‌شوم. همان‌طور که می‌دانیم مساله آب خیلی وقت هست که جدی  است و از وقتی که فهمیدیم مساله آب جدی است سه نهاد غیردولتی اندیشکده تدبیر آب و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات که من مسوول آن هستم و انجمن جامعه‌شناسی ایران ابتدا با یک نهاد تحقیقاتی دولتی که مرکز بررسی‌های استراتژیک است نشست داشتیم که مساله آب چطور می‌شود؟ طبیعتاً در آنجایی که می‌خواستند فنی به مساله بپردازند آنجا نهادهایی بودند مانند وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط زیست و نهادهای دیگر اما ما گفتیم که چطور به این موضوع بپردازیم و ما خودمان یک مقداری یاد گرفتیم که بر سر این مساله گفت‌وگو کنیم. سه نهاد که دو تا از آ‌نها در حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات کار می‌کند و یکی طبیعتاً به مسائل استراتژیک دولت فکر می‌کرد و یکی تجربه‌ای داشت حوزه فنی و اتفاقاً خب خاستگاه اندیشکده تدبیر آب هم از کرمان بود و اتاق بازرگانی و طبیعتاً این فرآ‌یند برای خود ما خیلی جذاب بود. بعد هم در طول این پنج سال گذشته ما خیلی بر سر آب در جاهای مختلف گفت‌وگو کردیم داخلی، خارجی، مهندسی، کشاورزی، اجتماعی و تا اینجا رسیده‌ایم و هنوز هم ادامه دارد. نکته دوم باز به عنوان تجربه می‌خواهم بگویم که مسوولیت یک رساله‌ی مرتبط دکترا بر عهده من و آقای دکتر نصرالهی و آقای دکتر بوستانی بود، خانم اخلاص پور که ایشان هم درباره موضوع آب می‌خواستند تحقیقی کنند خب با خانم اخلاص پور هم آشنا هستید به نظر من همکاری بزرگی با ما در کرمان کردند برای اینکه به مسائل اجتماعی و منطقه‌ خوب پرداختند و در سطح ملی آن را مطرح کردند از آن طرف تحقیقات‌شان به گونه‌ای بوده است که از شکل کاملاً رسمی و کلاسیک به شکل مطالعات محلی تبدیل شده است. 
یکی از دستاوردهایی که جهت‌گیری فکری خود من را عوض کرد مانند همین جلسه چون من از این جلسه هم هرچه تهیه کرده بودم گذاشتم کنار و بر اساس آ‌نها دیگر حرف نمی‌زنم آن هم این بود که خانم زندرضوی در کار تحقیق رساله‌شان به گروه‌های گفت‌وگویی با کشاورزان پرداختند که اتفاقاً خیلی از آن دوستان هم اینجا تشریف دارند و من هم خیلی از صحبت‌های آقای زینعلی بهره گرفتم یکی از آن نتایجی که از آ‌ن گروه‌ها گرفته شده بود این بود که برخلاف تصوری که در رسانه‌ها در سیاستگذاری‌های رسمی برداشت می‌شود این است که اگر جامعه بترسد یا مسوولان بترسند که مساله آب خیلی خطرناک است مصرف آب پایین خواهد آمد. یعنی بعد به این فکر می‌افتند. چون معمولاً‌ هم ما راهی بهتر از اینکه مصرف آب را بیاوریم پایین نمی‌شناسیم یعنی جزو بدیهیات‌مان این است که مصرف آب را بیاوریم پایین نه اینکه چطور مدیریت آب را بهتر کنیم یا حکمرانی آب را بهتر کنیم. اما آن نتیجه‌ای که برای من جالب بود این بود که هرچه بیشتر می‌ترسند که آب جدی است مصرف آب‌شان هم بیشتر می‌شود نه اینکه کمتر شود. به خاطر اینکه همان‌طور که آقای دکتر بوستانی هم اشاره کردند و آقای مهندس اسفندیاری، مساله اجتماعی اینجا ظهور پیدا می‌کند نه مساله فنی. مساله اجتماعی‌اش این است که تعلق خاطرش وقتی جامعه کمتر می‌شود یا اصلاً امیدی به آینده ندارد درست مانند بیماری که یک وقتی که به او بگویند دیگر هیچ راه بهبودی ندارد خب می‌گوید چرا این چند روز به ما خوش نگذرد چرا دیگر سخت‌گیری داشته باشیم. این زمینه را برای این مطرح کردم که بگویم حرف اصلی‌ من در مورد مساله آب چه هست. چون سنت انتقاد هم در اینجا پایه‌گذاری شد من از همین جمله پشت سرم انتقاد را شروع می‌کنم خیلی خوب به گفت‌وگو رسیدند دوستانی که این مدیریت پروژه‌ را دارند ولی همان اشتباهی که دولت و حاکمیت می‌کنند، همان اشتباه که حتی رسانه می‌کنند همان اشتباه در این جمله هم دیده می‌شود که می‌گوید از آ‌ن وقتی که سخت می‌شود باید گفت‌وگو کرد نه از آن وقتی که مساله ساده است. یعنی می‌گوییم که ناچاریم به گفت‌وگو چون هیچ راه‌حل ساده‌ای وجود ندارد من می‌گویم اگر مساله را از همان اول می‌فهمیدیم و یاد می‌گرفتیم بر سر مسائل ساده گفت‌وگو کنیم پس از آن می‌توانستیم مسائل پیچیده را هم حل کنیم. بله، مساله‌ای که رسانه‌های ما هم گرفتار آن هستند این است که آب را از منظر خطر مطرح می‌کنند. مساله آب را از منظر آسیب اجتماعی مطرح می‌کنند. در مساله آسیب اجتماعی نه‌تنها رسانه بلکه هیچ نهاد مدنی هم نمی‌تواند راه‌حل کوتاه‌مدت داشته باشد. به خاطر اینکه می‌گویند که ظرف چند روز یا چند ماه چه کار کنیم که مصرف آب بیاید پایین. اما اگر مساله به‌موقع باشد یعنی ما یاد گرفته باشیم گفت‌وگو کنیم بر سر مسائل کوچک آن وقت بر سر مسائل بزرگ هم می‌توانیم گفت‌وگو کنیم. 
جامعه‌ای که نمی‌تواند در درون خانواده‌اش خوب گفت‌وگو کند که از آن طلاق بیرون می‌آید آن جامعه دچار وضعیتی می‌شود که برای مسائل بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌اش هم نمی‌تواند گفت‌وگو کند. بنابراین ما از کنار مسائل خیلی ساده عبور می‌کنیم. به عنوان مثال چند روز است که مساله برجام با خروج آمریکا شده است مساله اجتماعی ما. به نظر من چند روز بیشتر نیست در حالی که این مساله خیلی زودتر می‌شد به آن فکر کرد. همان وقتی که با آن تعبیر محاوره‌ای‌اش شتر در دم خانه می‌خوابد همان وقت است که می‌شود به مساله وقوف پیدا کرد. مساله کانونی و مساله محوری‌ای که می‌خواهم بگویم در مورد هم حکمرانی آب یعنی مدیریت آب وجود دارد که بنا به تعاریف سازمان ملل مساله اصلی آب یا اولویت در مساله آب،‌مساله حکمرانی آن است. مساله مدیریت منابع آن است و مدیریت منابع را هم باز ساده‌اش نکنیم یعنی بر عهده دولت‌هاست. مدیریت منابع آب یعنی اینکه خود جامعه و بخش‌های مختلف جامعه هم چه مسوولیت‌هایی دارند. آن فرآیند تصمیم‌گیری‌ای که به آب می‌خواهد برسد اتفاقاً در نکات خیلی واقعی که همه دوستان گفتند بود آنجا می‌توانیم پیدا کنیم. به دو قانون اشاره شد که هر دو یکی به قبل از انقلاب و دیگری به بعد از انقلاب برمی‌گردد قوانین خوبی بود که خیلی نکاتی داشت که می‌توانست مساله را حل کند. ولی مهم‌ترین مساله‌ای که به آن هم اشاره کردند این بود که اینها قانون از بالا بود و چون قانون از بالا بود درواقع به نوعی مقبولیت یا مشا رکت در آ‌ن به‌وجود نیامد. خب چه می‌توانستیم انجام دهیم که آن فرآیند تصمیم‌گیری به جایی می‌رسید که مشارکت از قبل وجود داشت که در آن لحظه خطر به این مساله نمی‌رسیدیم. نکته دوم این است که تاکید می‌کنم «جامعه در مخاطره» جامعه‌ای نیست که تصمیم‌های معقولی بتواند بگیرد. ما وقتی که از وضعیت مخاطره جامعه‌ای را خارج کنیم می‌توانیم گفت‌وگو کنیم. گفت‌وگو در شرایط نگرانی، ترس، زور، خشونت و اعمال قدرت انجام نمی‌گیرد. گفت‌وگو یک روند انتخابی است روندی است که مشارکت فعالانه و با احساس اثربخشی است. چه می‌توانیم کنیم که به اینجا برسیم؟ 
من نکته دومی که می‌خواهم به آن تاکید کنم این است که مساله آب در ایران و بحران مساله آب در ایران دارد بازنمایی می‌شود صرفاً از موضع خطر. نمی‌خواهم بگویم که مساله آب در ایران جدی نیست دوستان کارشناس و صاحب‌نظر در اینجا هستند به تجربه‌های محلی اشاره شد. اینها را گفتند ولی به نظر من مساله آب در ایران همان‌طور که آقای دکتر بوستانی هم اشاره کردند تا وقتی که مساله اعتماد و سرمایه اجتماعی حل نشود تا وقتی که امید به آینده حل نشود، تا وقتی که همبستگی اجتماعی وجود نداشته باشد مساله آب نمی‌تواند حل شود. پس ما باز می‌بینیم که مساله آب یعنی بحران آب را از منظر فرصت هم در کشور می‌بینیم. ممکن است در این فرصت یک راه‌حل تازه‌ای پیدا شود.
 
* بخش دوم پنل تخصصی
انوش نوری اسفندیاری، پژوهشگر آب: من اشاره‌ای کردم به رقم 12 هزار مترمکعب سرانه برداشت که در تحقیقاتی که سازمان ملل در بین سال‌های 2000 تا 2010 انجام داد کشورهای دنیا را در پنج گروه تقسیم‌بندی کرد و ایران جزو کشورهای پربرداشت آب بود و بین گروه اول و گروه پنجم پنج برابر اختلاف برداشت بود. این رقم الان برای کرمان 6 میلیارد و 300 میلیون را تقسیم بر 2 میلیون جمعیت کردیم به رقم 31 هزار و 500 رسیدم. این درواقع می‌شود تقریباً 8/2 برابر متوسط کشور و خب این رقم‌ها به عنوان نقطه شروع ما خیلی می‌تواند خوب باشد که ما روی این مسائل تأمل کنیم و آن را هضم کنیم. چون بالاخره باید از اعداد و ارقام شروع کنیم. این که ما تمرکز روی انسان و علوم اجتماعی بگذاریم به عنوان اصلی‌ترین و اولویت‌ترین چراغی که مسیر ما را روشن کند که از دانش اجتماعی استفاده کنیم یعنی خلاف هژمونی غالبی که در کشورمان هست و آن هژمونی مهندسی است. این موضوع را ما با ارتباطات و گفت‌وگو و مساله رسانه در این جلسه شروع کردیم به این معنا نیست که سایر جنبه‌های علوم اجتماعی و انسانی اهمیت ندارند بلکه آنها هم وارد قضیه شوند. فقط من یک اشاره‌ای کنم. اخیراً اندیشکده با انجمن حقوق‌ که یک ان‌جی‌او هست جلساتی داشت و از دوستان خواستیم که مسوولیت‌هایی برای بحث حقوق آب بر عهده بگیرند گفتند که اکثر این زمینه بین حقوقدانان وجود ندارد و شما تازه باید یکسری جلساتی تشکیل دهید که حقوقدانان نسبت به مساله آب حساس شوند. 
موضوع دیگری که به عنوان نکته مثبت می‌خواستم خدمت دوستان عرض کنم به عنوان کسی که ناظر و نظاره‌گر تأملات در سطح رسانه هست با همان مقیاس کوچکی که وجود دارد این است که چند اتفاق خیلی مهم در چهار پنج سال گذشته رخ داده یکی اینکه انحصار صحبت کردن در مورد آب در فضای عمومی از دست یک عده معدود تکنوکرات درواقع دولتی بیرون آمده و مساله از حالت انحصار خارج شده و یک اتفاق خوبی است آن طور که آقای دکتر خانیکی اشاره کردند ما نشست‌های آب، فرهنگ و جامعه را که داشتیم دو سال قبل یک ویژه‌نامه‌ای روزنامه شرق منتشر کرد که در آن ویژه‌نامه 50 چهره و شخصیتی که در حوزه‌های مختلف بودند مطلب نوشته بودند و آن ویژه‌نامه به عنوان یک سند خوبی در رسانه هست که چطور دارد بین نخبگان و خبرگان بحث آب شکل می‌گیرد و از حالت انحصار خارج می‌شود. موضوع دوم این که فراتر رفتن بحث‌ها از مصارف خانگی یا در سطح مزرعه هست. مباحث کشیده شده به موضوعاتی مانند انتقال آب، الگوی کشت، نحوه تخصیص آب در سطح کلان، تجارت مجازی یعنی مسائل در سطح فقط واحد فرد حل‌وفصل نمی‌شود و باید مسائل آب به صورت جمعی در خیلی از موارد اقدام شود. گفت‌وگو با مسوولان  و با مردم در رسانه‌ها فراتر رفته است یعنی خود خبرگان در واقع تاکید می‌کنند مخصوصاً‌ خبرگانی که تا مردم را آگاه نکنید فقط با فشار روی مسوولان تغییر صورت نمی‌گیرد و باید خود مردم مستقیماً مورد خطاب باشند و خود گفت‌وگو بین خبرگان هم به نظر من موضوعی است که در حال اتفاق افتادن است. 
مساله‌ای که باز هم باید تاکید کرد مساله‌ مطلق‌‌گرایی نکردن است. یعنی تحولی که قرار است اتفاق بیفتد نمی‌شود ما همگی دوست داریم با یک یا نهایتاً دو جلسه اولاً همه موضوعات را بگوییم بعد هم راه‌حل پیدا کنیم و بعد از آن هم اجرا کنیم. این امکان‌پذیر نیست. باید یک هم‌تحولی اتفاق بیفتد. یعنی هم با هم چه دولت چه مجموعه مردم گفت‌وگوی ایده‌آلی که ما می‌خواهیم بلافاصله الان نمی‌تواند اتفاق بیفتد. اما به هر میزانی که ما بتوانیم گفت‌وگو را شروع کنیم خوب است حتی اگر ایده‌آل هم نباشد. دولت غیرمتمرکزی که می‌خواهیم شرایط را فراهم کند باز همین مساله یک دفعه نمی‌تواند اتفاق بیفتد، در و تخته باید با هم جور شوند به صورت موزون و همان‌طور که آقای خانیکی گفتند ما با کارهای کوچک شروع کنیم و قدم به قدم برویم، در مورد آمار و اطلاعات هم همین‌طور. فعلاً به نظر من با همین آمار و اطلاعاتی که داریم جلو برویم ببینیم که به تدریج با استفاده از ‌آمار و اطلاعات چطوری می‌توانیم آنها را بهتر کنیم و شرایط بهتری هم از این نظر فراهم کنیم.
 
رویا اخلاص پور، مدیر پروژه مدیریت مشارکتی منابع آب زیرزمینی : ببینید فرض کنید، یک خواب طلایی داریم یک رویای قشنگ داریم و می‌دانیم چه می‌خواهیم ولی من همین‌جا می‌گویم نمی‌دانیم. تک‌تک ما حتی راجع به آینده مزرعه خودمان هم اگر هیچ محدودیتی نباشد یک ایده‌آل نداریم. اما فرض می‌کنیم که داریم و این ایده‌آل پیش روی ماست و ما می‌خواهیم به آن دست پیدا کنیم. بنابراین ما اولاً وقت می‌خواهیم چشم‌اندازهایمان را بشناسیم بدانیم آن رویای قشنگی که برای آب داریم چه هست آن هم در شرایطی که دو نفری حتی به توافق نمی‌رسیم. هنوز باور نداریم که با هم بودن و به پای این میزها آمدن می‌تواند یک تصویر قشنگی باشد. هنوز هم دلمان می‌خواهد یک پوستر آماده به دیوار توسط کسی زده شود. شما چرا راه‌حل نمی‌دهید؟ من چرا باید راه‌حل بدهم؟... ببینید اینها بحث‌های زیادی است ما در گفت‌وگوها نمی‌خواهیم برویم یقه کسی را بگیریم. ما می‌خواهیم اول خودمان بدانیم که واقعاً‌ چه می‌خواهیم. من تصور می‌کنم بسیاری از ما هنوز دقیقاً نمی‌دانیم یعنی هنوز هم منتظریم که دستی از بالا بیاید و پازل ما را بچیند. ما فقط می‌خواهیم تک‌تک شما واقعاً قطعات‌تان را بشناسید، تصویر بزرگ‌تر داشته باشید، با دوستان‌تان اطلاعات‌تان رد و بدل کنید و انجمن‌های صنفی خودتان را کمااینکه الان ما انجمن پسته را اینجا داریم. ببینید، ما باید در کنار هم باشیم.
 
اکبر نصراللهی، استاد دانشگاه ، متخصص در حوزه ارتباطات و رسانه: نکات بسیار مهمی دارد مطرح می‌شود و واقعیت این است که باز دوستانی که من را می‌شناسند می‌دانند که من در حوزه غیر از خبر در دانشگاه جای دیگری کار نکردم. می‌خواهم بگویم که اینها همه‌اش خبر است. اینها همه اطلاعات است، اینها همگی مهم است. الان این اطلاعاتی که دوستان با عدد و رقم می‌گویند بیایید اینها را به روزنامه‌‌ها بدهید بنویسند، استاندار هم می‌خواند. این مسائل یک‌روزه ایجاد نشده‌اند که انتظار داشته باشیم یک‌روزه هم حل شوند. من اشاره کنم به مدلی در مورد مدیریت تحول و تغییر این مدل می‌گوید علتی که سازمان‌ها شکست می‌خورند و پیروز می‌شوند در این است که آن مراحل تحول که وجود دارد یکی احساس تغییر است. وقتی که همه احساس کردیم وضع خوب نیست، حالا باید تغییر کند، حالا چه آبی باشد چه سم‌پاشی باشد، این نگاهی که شما دارید از احساس تغییر است، داشتن چشم‌انداز، فقط اینکه یک نفر احساس کند کافی نیست. چشم‌انداز این است که کجا می‌خواهیم برویم، آیا این کافی است یا نه؟ تشکیل اطلاعات و راهنما، یعنی دیگران هم مانند شما این باور را پیدا کنند و این را به دیگران هم منتقل کنند و بعد درواقع ایجاد پیروزی‌های کوتاه‌مدت. یعنی شما فرض کنید یک موضوعی را که مهم هم هست، دو سال، پنج سال یا 10 سال طول بکشد مانند همین بحث برجام است. مردم اگر آن را در زندگی‌شان احساس نکنند اینها برای ما چه فایده‌ای دارد. بنابراین ما باید کارهایی کنیم که مردم آن تغییرات را احساس کنند و مطمئناً این جلسات و این گفت‌وگوها اثر دارد تا اینکه در نهایت بحث‌مان نهادینه شدن تغییر و تحول آنجایی که به آن رسیدیم. من فکر می‌کنم که دوستان نباید عجله کنید. بله، کار مهم است و دیگر هم شده است ولی معبر و مسیرش همین است که دوستان آن را شروع کرده‌اند. باید گفت‌وگو کرد، باید همفکری کرد، باید این مسائل را گفت، باید رسانه‌ها اینها را منعکس کنند و تشکیل وزارتخانه جدید، شورای سیاستگذاری جدید، تدوین منشور رسانه‌ای با اینکه همه اینها لازم است واقعیت این است که من فکر می‌کنم که اولویت ندارد. یعنی ما رسانه نداریم. من در مورد صداوسیما که عرض کردم ما 140 ساعت در روز از صداوسیما خبر پخش می‌کنیم. فقط خبر. حالا چقدر سهم آب در خبر است؟ کمتر از یک درصد. پس بنابراین من خواهش می‌کنم حالا که دوستان این همه زحمت می‌کشند و کارهای بسیار خوبی انجام می‌دهند همین موارد و محورها را خیلی کوتاه، شماتیک و گرافیکی تهیه شود نه این که خیلی در قالب اصطلاحات علمی، اینها را شما یک جلسات دیگر داشته باشید با رسانه‌ا‌ی‌ها و بیاییم این مباحث را گزارش دهیم و محورهای مهم را منتشر کنیم. نه فقط به بحث رسانه به امام جمعه به گروه‌های مرجع به اشخاص و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که درواقع اثرگذارند. این موارد را خلاصه کنند و استانداری، فرمانداری، صداوسیما گزارش دهند. یک رسانه‌هایی هستند که اینها خیلی وظیفه اداری ندارند، قانونی ندارند ولی صداوسیما وظیفه قانونی، حرفه‌ای و اداری دارد. الان ستاد بحران در همه استان‌ها داریم. خب این بودجه ستاد بحران کجا می‌رود؟ الان از مسوولان ستاد بحران چه کسانی در این جلسه حضور دارند؟ اینها را می‌شود مطالبه کرد، گفت و نوشت، من در کانالم بنویسم، شما در اینستاگرام‌تان بنویسید، یکی دیگر در مسجد بگوید به هر صورت من فکر می‌کنم که باید به این مدل کاتر توجه کنیم. همه ما باید با هم این موارد را بگوییم و بشنویم و با هم تعامل کنیم تا ان‌شاءالله نتیجه بهتری هم خواهیم گرفت.
 
دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات متخصص در حوزه گفتگو وتوسعه: سوالاتی را بعضی از دوستان مطرح کردند سوالات هم ضمیر خودش را پیدا می‌کرد ازجمله آقای دکتر کاظمی یک سوال خیلی محوری را مطرح کردند و گفتند ما به اعتبار اینکه اینجا نشسته‌ایم و در مورد ارتباطات و آب صحبت کنیم به آن جواب دهیم. سوال‌شان هم سوال خیلی مشخصی بود. اینکه چطور رسانه‌ها، کشاورزان را توانمند کنند یا آماده کنند برای اینکه عبور کنند از دو زمینه فساد و ناکارآمدی تا اینکه بتوانند گفت‌وگو کنند. به نظر من اگر به این سوال حداقل نه در مورد پاسخش که به چگونگی ورود به آن پرداخته نشود، نشست ما هم نشست ناتمامی است. من فقط در همین زمینه می‌خواهم اشاره کنم که خب همان‌طور که خانم اخلاص‌پور هم اشاره کردند ما در اینجا دیدیم که یک طیف خیلی متنوعی از نظرات هست که این طیف متنوع نظرات بر اساس تجارب با دغدغه مسائل را مطرح می‌کنند از اینکه دولت مثلاً فرض کنید کاملاً حذف شود تا بگذاریم که احساس هوایی بخورد، بقیه مردم خودشان می‌‌دانند که چه کار کنند تا اینکه دولت باید ریز وارد شود، منشور رسانه‌ای تهیه کند یا وزارت تاسیس کند و امثال اینها. ولی آن چیزی که باقی می‌ماند این است که بالاخره این مسائل را نهایتاً با یک تجربه‌ای که اینجا روی پازل داشتند این است که خب چطور بفهمیم آن برداشتی که ما داریم درست است و آن برداشت درست را به جلوتر ببریم. من به عنوان کسی که حوزه کارش ارتباطات است می‌گویم کار ارتباطات و نفس آن تاکنون این بوده که نقش تسهیلگری را نتوانسته به‌خوبی انجام دهد و به عبارت دیگر باید بتواند تسهیلگر باشد برای گفت‌وگو بین ذی‌نفعان، جامعه و حکومت. اگر این کار انجام بگیرد طبیعتاً می‌تواند در همان زمینه فساد ناکارآمدی اندیشه‌های نو و یا کنش‌های به دور از فساد را مطرح کند. یک نمونه خیلی ساده اشاره کردند که باید نظام دریافت اطلاعات ما تصحیح شود. 
نظام دریافت اطلاعات پر کردن پرسشنامه فقط نیست که بر آن اساس باشد. خود دوستان کشاورز اینجا گفتند که مثلاً آن آمارها غلط است. آمارها برای اینکه واقعی شوند باید چه کارهایی شود؟ خب باید اعتماد پیدا کرد. این تجربه در زمینه علمی هم هست. ببینید اولین شکست تسهیلگری و ترویج کشاورزی وقتی بود که کشاورزان احساس می‌کردند یک آدم‌هایی می‌آیند که دست‌شان را به سیاه و سفید نزده‌اند، از پشت میز دانشگاه آمده‌اند آنجا و دارند به آنها می‌گویند که این‌طوری بکارید یا آن‌طوری آبیاری کنید و امثال اینها. برای همین طرح مدرسه در مزرعه مطرح شد که چطور درواقع خود آنها کمک بگیرند. بعد روزنامه‌نگاری کنشگر مطرح شد از اینکه نظاره‌گری تبدیل شود به کنشگری. ما در رسانه‌ها فقط و فقط آ‌مار و اطلاعات و آ‌گاهی می‌دهیم یا آنها را می‌توانیم به کاری دعوت کنیم. بعد روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا مطرح شد. به‌جای اینکه فقط طرح‌مساله کنیم راه‌حل را پیدا کنیم. راه‌حل‌ها دقیقاً از همین نشست یا نشست‌های دیگر شروع می‌شود. ببینید روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا یعنی اینکه بتواند تجربه تک‌تک اینها را منعکس کند. اگر آنجا توانست منعکس کند، کشاورزها به این اعتبار توانا نمی‌شوند که توانا‌تر از آنها آمدند به عنوان روزنامه‌نگار یا به عنوان مدیر یا به عنوان حتی نمایندگان مجامع بین‌المللی. به این معنا که در درون خودشان تجربه‌هایی است کمااینکه من خودم خیلی مختصر اشاره کردم گفتم که مبتنی کردن کار بر خطر آب به نتیجه نمی‌رسد. کما اینکه این کشور سال‌ها، قرن‌ها و هزاره‌ها با مساله آب روبه‌رو بوده است و دیگر ما همه این جمله را که از داریوش نقل می‌کنند که خداوند یا اهورمزدا این سرزمین را از خشکسالی، قحطی و دشمن رها کند که هنوز هم این خشکسالی، قحطی و دشمن باقی است ولی با این احوال توانسته راه‌حل پیدا کند؟ آن راه‌حلش کجاست؟ به نظر من نتوانسته. 
برای اینکه روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا یعنی تجربه تک‌تک اینها را بتواند برجسته کند در رسانه‌ها. من البته یک شوخی هم کنم که خیلی خوشحالم خیلی تلویزیون به اخبار آب نپرداخته چون اگر پرداخته بود آن هم شاید مانند خیلی از مسائل دیگر، خراب‌تر شده بود. یعنی الان هنوز این فرصت باقی است که بهتر به آن ورود پیدا کند. به این دلیل می‌گویم که این نمونه‌های انتخابی که در همین‌جاست، با تدوین آن می‌شود به جایی رساند. 
سخن آخر اینکه یک موضوع به عنوان دستور کارمان «سیاست زندگی بر پایه آب» را مطرح می‌کنم که به آن فکر کنیم نه سیاست بی‌افق «مرگ در آ‌ینده بر اساس آب». سیاست زندگی بر پایه آب می‌گوید که با مخاطره آب همه چیز ما در خطر قرار می‌گیرد. شعر هم در خطر قرار می‌گیرد، موسیقی هم همین‌طور، سیاست هم همین‌طور نه این که فقط کشاورزان آسیب می‌بینند نه اینکه فقط کرمان آسیب می‌بیند بلکه در کنار کرمان، مازندران هم آسیب می‌بیند، گیلان هم آسیب می‌بیند. اگر توانستید این را به عنوان سیاست مطرح کنیم به نظر من گشایش حاصل می‌شود و از این چرخه می‌توانیم که خارج شویم.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/124