در شرایطی که به گفته مسوولان، ایران موفق شده تولید گاز را در سختترین شرایط تحریم دوبرابر کند، همچنان بسیاری از صنایع کشور با کمبود انرژی روبهرو هستند. این تناقض برجسته بهوضوح نشاندهنده مشکلی عمیقتر در ساختار مدیریت انرژی کشور است...
در شرایطی که به گفته مسوولان، ایران موفق شده تولید گاز را در سختترین شرایط تحریم دوبرابر کند، همچنان بسیاری از صنایع کشور با کمبود انرژی روبهرو هستند. این تناقض برجسته بهوضوح نشاندهنده مشکلی عمیقتر در ساختار مدیریت انرژی کشور است. بهرغم دستاوردهای چشمگیر در افزایش تولید، عدمتغییر در رفتار مصرفی و ناکارآمدی سیاستهای کنونی موجبشده که این پیشرفتها نتوانند تاثیر مثبتی بر وضعیت کلی داشته باشند. ریشه این مشکل در دو عامل اساسی نهفته است.
نخست، فرهنگ مصرف غیرمنطقی که در بسیاری از بخشهای جامعه نهادینه شدهاست. مصرف بالای گاز در کشور که حتی از برخی قدرتهای اقتصادی و صنعتی جهان فراتر رفته، نشاندهنده ناآگاهی عمومی نسبت به ارزش این منبع استراتژیک است. گاز بهعنوان منبعی محدود و حیاتی، باید با دقت مدیریت شود، اما رفتار مصرفکنندگان، بهویژه در بخش خانگی و تجاری، گویای بیتوجهی به این موضوع است.
دومین عامل، سیاستهای ناکارآمد در مدیریت منابع انرژی است. قیمتگذاری غیرواقعی گاز و نبود انگیزه برای صرفهجویی، باعثشده تا گاز بهعنوان یک کالای بیارزش و ارزان تلقی شود. این سیاستها نهتنها به هدررفت منابع ملی منجرشده، بلکه صنایع بزرگ و استراتژیک کشور را از دسترسی به این منبع محروم کردهاند. افزایش تولید، هرچند دستاوردی قابلتقدیر است، نمیتواند به تنهایی پاسخگوی نیازهای روزافزون باشد. بدون اصلاح ساختار مصرف و بازنگری در سیاستهای قیمتی، هر میزان تولید جدید نیز بهسرعت جذب چرخه نادرست مصرف خواهدشد. این شرایط نهتنها منابع کشور را بهخطر میاندازد، بلکه فرصتهای اقتصادی بزرگی مانند صادرات گاز را نیز از دسترس خارج میکند، بنابراین برای عبور از این بحران، نیازمند ترکیبی از اقدامات اصلاحی هستیم؛ از فرهنگسازی برای مدیریت مصرف تا اصلاح سیاستهای قیمتی که بتواند مصرف بیرویه را کاهش دهد و انگیزه لازم برای بهرهوری را ایجاد کند. آینده انرژی کشور به اقداماتی بستگی دارد که امروز برای اصلاح این روند اتخاذ میشود. اگر این اقدامات بهدرستی انجام شوند، ایران میتواند از منابع گازی خود بهعنوان ابزاری برای توسعه پایدار بهرهبرداری کند؛ در غیراینصورت، این فرصت ارزشمند برای همیشه از دست خواهد رفت.
توسعه؛ قربانی مصرف بیمنطق
ایران بهعنوان دومین دارنده بزرگ ذخایر گاز طبیعی جهان، موفق شده تحتشرایط دشوار، تولید گاز خود را دوبرابر کند. این موفقیت چشمگیر، حاصل تلاش و تخصص مهندسان داخلی بوده و میتوانست تحولی بنیادین در اقتصاد کشور ایجاد کند، با اینحال بحران مصرف بیرویه و ناهماهنگ با ظرفیتهای موجود، این دستاورد را بهشدت تحتالشعاع قراردادهاست. نیمی از ذخایر گازی ایران تاکنون توسعهیافته و بخش زیادی از آن نیز به مصرف رسیدهاست، اما این مصرف غیرمسوولانه، نهتنها کمکی به توسعه پایدار نکرده، بلکه به مانعی جدی برای تامین نیازهای صنعتی و تجاری تبدیل شدهاست. این وضعیت نشان میدهد؛ توسعه ظرفیت تولید گاز، به تنهایی نمیتواند مشکل تامین انرژی را حل کند و نیازمند مدیریت دقیق مصرف است. اگر روند فعلی ادامه یابد، منابع گازی کشور که سرمایهای استراتژیک محسوب میشوند، در آیندهای نهچندان دور به پایان خواهند رسید.
قیمتگذاری ناکارآمد
یکی از دلایل اصلی بحران مصرف گاز در ایران، سیاستهای قیمتگذاری غیرواقعی است. گاز در حالحاضر بهعنوان یک کالای کمارزش تلقی میشود که در نتیجه آن، انگیزهای برای صرفهجویی وجود ندارد. این قیمتگذاری ناکارآمد، به فرهنگ مصرف بیرویه دامن زده و باعثشده که گاز طبیعی، بهجای استفاده در مسیر توسعه صنعتی یا صادرات، به شکل بیهدف در بخش خانگی و تجاری مصرف شود. این مساله نهتنها به هدررفت منابع ملی منجرشده، بلکه صنایع بزرگی را که میتوانند در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی نقش داشته باشند، با کمبود انرژی مواجه کردهاست. اصلاح این سیاستهای قیمتی ضروری است تا گاز از یک کالای ارزان و هدررفته، به یک منبع استراتژیک اقتصادی تبدیل شود که ارزش واقعی آن درک شود.
معمای بیپاسخ مصرف
مصرف بالای انرژی در ایران نشاندهنده رسوخ فرهنگ مصرف بیضابطه است که بدون اصلاح آن، حتی افزایش چندبرابری تولید نیز نمیتواند نیازهای داخلی را تامین کند.
اقتصاد گاز در سایه مصرف داخلی
یکی از مهمترین پیامدهای مصرف بیرویه گاز، ازدسترفتن فرصتهای صادراتی است. گاز بهعنوان یک منبع ارزشمند اقتصادی، میتوانست نقش مهمی در تامین ارز و بهبود زیرساختهای اقتصادی ایفا کند، اما مصرف بیهدف داخلی، بخش قابلتوجهی از این فرصتها را از بین برده است. در حالحاضر، بخش کوچکی از گاز تولیدی صادر میشود، اما درآمد حاصل از همین مقدار اندک، بیشتر از ۹۴درصد گازی است که در داخل مصرف میشود. این آمار بهوضوح نشان میدهد؛ مدیریت صحیح منابع گازی و تغییر اولویتها از مصرف داخلی به صادرات، میتواند زمینهساز تحولاتی اساسی در اقتصاد کشور باشد، اما تا زمانیکه سیاستهای قیمتی و فرهنگی اصلاح نشوند، این فرصتهای اقتصادی همچنان از دست خواهند رفت. برای مدیریت بحران انرژی در ایران، نیازمند رویکردی جامع و مبتنی بر اصلاح سیاستها هستیم. یکی از مهمترین اقدامات، واقعیسازی قیمت گاز است. تجربه نشانداده که قیمتهای یارانهای، نهتنها کمکی به عدالت اجتماعی نمیکنند، بلکه به هدررفت منابع ملی منجر میشوند. در این راستا، لازم است که دهکهای بالای جامعه هزینه واقعی مصرف خود را پرداخت کنند و پرمصرفها جریمه شوند. این اقدام میتواند علاوهبر کاهش مصرف بیرویه، انگیزهای برای صرفهجویی ایجاد کند. از سوی دیگر، فرهنگسازی در زمینه مصرف انرژی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون تغییرنگرش عمومی نسبت به مصرف گاز و استفاده از فناوریهای بهینه، نمیتوان به اهداف بلندمدت مدیریت انرژی دستیافت. بحران مصرف گاز در ایران، نتیجه ترکیبی از سیاستهای ناکارآمد، فرهنگ غیرمنطقی مصرف و سوءمدیریت است. به گزارش دنیای اقتصاد، این بحران نهتنها تهدیدی برای منابع ملی بهشمار میآید، بلکه آینده توسعه اقتصادی کشور را نیز بهخطر انداخته است. با توجه به شرایط فعلی، تنها راه خروج از این وضعیت، اتخاذ سیاستهای قیمتی دقیق، بهینهسازی مصرف و سرمایهگذاری در مسیرهای جایگزین است. تصمیماتی که امروز گرفته میشوند، میتوانند مسیر آینده کشور را مشخص کنند. اگر این تصمیمات بهدرستی اجرا شوند، ایران میتواند از گاز طبیعی بهعنوان یک منبع استراتژیک برای توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی بهرهبرداری کند، اما در غیراینصورت، منابع گازی کشور بهسرعت به پایان خواهند رسیدو فرصتهای توسعهای که میتوانستند با مدیریت صحیح خلق شوند، برای همیشه از دست خواهند رفت.