printlogo


بانک‌جهانی‌ در اسارت‌کربن؛
قفل کربنی
قفل کربنی
کد خبر: 14864
بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید صرفا یک رویداد سیاسی در آمریکا نیست؛ بلکه زلزله‌ای است در نظم مالی و انرژی جهان. او با تمام توان در تلاش است تا مسیر تحولات اقلیمی را معکوس و نهادهایی چون بانک جهانی را به عقب براند...
سیاست‌های آمریکا در تضاد با تلاش‌های جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای است. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید صرفا یک رویداد سیاسی در آمریکا نیست؛ بلکه زلزله‌ای است در نظم مالی و انرژی جهان. او با تمام توان در تلاش است تا مسیر تحولات اقلیمی را معکوس و نهادهایی چون بانک جهانی را به عقب براند.  همان بانکی که طی سال‌های اخیر کوشیده بود خود را همسو با اهداف سبز نشان دهد، اکنون تحت فشار واشنگتن باید دوباره منابع خود را به سمت پروژه‌های نفت و گاز سوق دهد. این تحولات شاید در نگاه اول نزاعی میان سیاست‌های کلان جهانی و منافع ایالات متحده به نظر برسد، اما در عمل پیامدهای مستقیم و غیرمستقیمی برای کشورهایی چون ایران دارد؛ کشوری که سال‌هاست میان یارانه‌های سنگین انرژی، تحریم‌های بین‌المللی و فرصت‌های ازدست‌رفته در بازار جهانی گاز گرفتار شده است.
دولت ترامپ آشکارا با سیاست‌های اقلیمی مخالفت کرده و وعده داده که «دست صنایع فسیلی آمریکا را باز کند». او همان‌طور که در دوره اول ریاست‌جمهوری خود بارها علیه انرژی‌های تجدیدپذیر سخن گفته بود، این‌بار نیز در اولین ماه‌های بازگشتش به قدرت بسیاری از سیاست‌های سبز دولت جو بایدن را لغو کرده است. اما مهم‌تر از لغو مقررات داخلی، اکنون فشار بر بانک جهانی و سایر نهادهای مالی چندجانبه است. بنا به گزارش‌های منتشر شده، مقامات آمریکایی در نشست‌های اخیر هیات‌مدیره بانک جهانی به صراحت از سرمایه‌گذاری بر پروژه‌های اکتشاف و توسعه گاز حمایت کرده‌اند. این همان نقطه عطفی است که می‌تواند قواعد بازی در بازار انرژی جهان را دگرگون کند.
درحالی‌که طی یک دهه گذشته بانک جهانی و نهادهای مشابه تحت فشار جامعه جهانی بخشی از منابع خود را به پروژه‌های سبز اختصاص داده بودند، حالا این روند معکوس شده است. بانک جهانی در سال ۲۰۱۹ تامین مالی پروژه‌های بالادستی نفت و گاز را متوقف کرده بود، اما تحت فشار آمریکا دوباره در مسیر متفاوتی قرار گرفته است.
برای ایران، این یک هشدار جدی است: هرچه دسترسی کشورهای رقیب به منابع مالی بین‌المللی برای توسعه پروژه‌های گازی آسان‌تر شود، فاصله ما با بازارهای صادراتی بیشتر خواهد شد. در شرایطی که قطر با سرعت برق‌آسا ظرفیت تولید و صادرات LNG خود را افزایش می‌دهد و آمریکا به بزرگ‌ترین صادرکننده گاز مایع در جهان تبدیل شده، ایران هنوز گرفتار قیمت‌گذاری و مصرف داخلی افسارگسیخته است. ترامپ و تیمش می‌گویند «هر نوع انرژی خوب است». آنها باور دارند که گاز برای کشورهای در حال توسعه مناسب است، چون هم از انرژی‌های تجدیدپذیر ارزان‌تر است و هم برای تولید برق و رشد اقتصادی مطمئن‌تر به نظر می‌رسد.
قفل کربنی
اما واقعیت آن است که این سیاست تنها یک «قفل کربنی» تازه بر جهان تحمیل می‌کند؛ کشورهایی که امروز با پول بانک جهانی نیروگاه گازی می‌سازند، برای دهه‌ها به سوخت‌های فسیلی وابسته خواهند ماند. این همان مسیری است که ما در ایران سال‌ها تجربه کرده‌ایم: مصرف بی‌رویه گاز و بنزین با قیمت‌های یارانه‌ای که نه‌تنها اقتصاد را بیمار کرده، بلکه محیط زیست را نیز تا مرز فروپاشی کشانده است. برای ایران، ماجرا فقط یک رقابت اقتصادی نیست، بلکه بعدی ژئوپلیتیک هم دارد.
ایالات متحده با بهره‌گیری از قدرت مالی خود، نهادهای توسعه‌ای را به سمت پروژه‌های گازی سوق می‌دهد تا نفوذ خود را در بازار جهانی تحکیم کند. به بیان دیگر، واشنگتن با سلاح «دیپلماسی انرژی» دوباره در حال ترسیم نقشه نفوذ است. برای کشوری مانند ایران که به دلیل تحریم‌ها از دسترسی به همین منابع مالی محروم است، این روند به معنای انزوای بیشتر خواهد بود. هر دلار سرمایه‌ای که بانک جهانی به سمت پروژه‌های گازی در آفریقا، آمریکای لاتین یا خاورمیانه (به‌جز ایران) هدایت کند، به معنای عقب‌ماندگی بیشتر ما از بازار جهانی است.
اما پرسش اساسی اینجاست: ایران در برابر این تحولات چه جایگاهی دارد؟ واقعیت این است که تا امروز پاسخ چندان امیدوارکننده نبوده است. ما در حالی تماشاگر رقابت نفس‌گیر قدرت‌های بزرگ برای تسلط بر بازار LNG هستیم که خود حتی یک پروژه جدی صادرات گاز مایع به ثمر نرسانده‌ایم. یارانه‌های سنگین داخلی قیمت انرژی را آن‌قدر پایین نگاه داشته که هیچ توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذاری در بخش صادرات باقی نمانده است. در نتیجه، ایران با وجود آنکه بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد، بیشتر این منبع ارزشمند را صرف مصرف داخلی پرهزینه می‌کند؛ مصرفی که هر ساله در زمستان کشور را با بحران کمبود گاز و در تابستان با چالش تولید برق روبه‌رو می‌سازد. با این حال، این تصویر الزاما به معنای بن‌بست نیست.
درست در همین نقطه می‌توان فرصت‌ها را دید. ذخایر عظیم گازی ایران هنوز یک پشتوانه راهبردی بی‌نظیر به شمار می‌رود؛ پشتوانه‌ای که اگر با اصلاح ساختار یارانه‌ها، بهینه‌سازی مصرف داخلی و جذب سرمایه‌گذاری هدفمند همراه شود، می‌تواند ایران را دوباره به یکی از بازیگران مهم بازار جهانی بدل کند. تجربه کشورهایی مانند قطر نشان داده که تبدیل ذخایر گازی به ظرفیت صادراتی، نه تنها درآمد ارزی پایدار ایجاد می‌کند، بلکه ابزار موثری برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی در سطح بین‌المللی است. ایران نیز اگر اراده سیاسی لازم و نگاه بلندمدت را به کار گیرد، هنوز شانس آن را دارد که بخشی از فرصت‌های از دست‌رفته را جبران کند و با حضور فعال‌تر در بازارهای منطقه‌ای و جهانی، جایگاه خود را در نظم جدید انرژی تثبیت کند.
برگ‌های برنده ایران
به عبارت ساده، درست در شرایطی که به نظر می‌رسد بازیگران اصلی در حال تقسیم بازار هستند، ایران هنوز برگ‌های برنده‌ای در اختیار دارد. موقعیت جغرافیایی ممتاز در قلب خاورمیانه، نزدیکی به بازارهای بزرگ مصرفی مانند ترکیه، هند و اروپا و همچنین برخورداری از بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان، ابزارهایی هستند که می‌توانند با برنامه‌ریزی صحیح، زمینه بازگشت ایران را به رقابت فراهم کنند. اگر اصلاحات در سیاست‌های یارانه‌ای، کاهش شدت مصرف داخلی و جذب فناوری‌های نوین در صنعت گاز جدی گرفته شود، همچنان فرصت برای تبدیل شدن به بازیگری اثرگذار وجود دارد.
تجربه نشان داده که بازار انرژی همواره پویا و متغیر است و کشورهایی که بتوانند سریع‌تر خود را با این تحولات هماهنگ کنند، شانس بیشتری برای موفقیت خواهند داشت. بنابراین، اگرچه راه دشوار است، اما مسیر بسته نیست و با تصمیم‌گیری‌های درست، ایران می‌تواند جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. سیاست‌های جدید آمریکا به‌وضوح در تضاد با تلاش‌های جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای است.
سال گذشته گرم‌ترین سال ثبت‌شده در تاریخ بود و گزارش‌های بین‌المللی پیوسته نسبت به خطر عبور از مرزهای اقلیمی هشدار می‌دهند. اما واشنگتن با بی‌اعتنایی به این هشدارها، سیاستی اتخاذ کرده که منافع کوتاه‌مدت صنایع نفت و گاز را بر آینده سیاره ترجیح می‌دهد. این همان منطقی است که در ایران نیز به شکلی بومی‌شده مشاهده می‌کنیم: قربانی کردن آینده نسل‌ها برای تامین انرژی ارزان امروز. در نهایت، فشار ترامپ بر بانک جهانی صرفا یک دعوای بین‌المللی بر سر سیاست انرژی نیست، بلکه زنگ خطری برای ایران است.
به گزارش دنیای اقتصاد،جهانی که به سرعت در حال بازترسیم مسیر انرژی است، به ایران هیچ فرصتی نخواهد داد اگر سیاست‌های ناکارآمد کنونی ادامه یابد. امروز دیگر پرسش این نیست که آیا می‌توانیم به بازار LNG بازگردیم یا نه؛ بلکه پرسش این است که اگر فردا درهای بازار باز شود، آیا چیزی برای عرضه خواهیم داشت؟ پاسخ تا زمانی که ساختار یارانه‌ها اصلاح نشود، سرمایه‌گذاری داخلی فعال نشود، و سیاست‌های انرژی از بنیاد تغییر نکند، روشن است؛ درحالی‌که دیگران در حال تقسیم سهم بازار هستند، ایران نظاره‌گری بیش نخواهد بود.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/14864