در این میان تنها فایدهای که این سیاست به همراه داشته تولد گروهی است که آنان را «تولیدکننده نما» نامگذاری میکنیم. کسانی که به نام تولیدکننده مواد اولیه دریافت کرده ولی به جای تولید با آن مواد اولیه واسطهگری و کسب منفعت میکنند.
شاید پرمنفعتترین کسب و کار را همین جماعت تولیدکننده نما دارند، خصوصا در بحرانهای اقتصادی و جهش ارزی. دولت برای آرام نگه داشتن قیمت کالاهای نهایی به این عده یارانه رانتی میدهد و آنها میلیاردها تومان از راه فروش مواد اولیه ارزانی که گرفتهاند به جیب میزنند و در نهایت؛ قیمت برای مصرفکننده نهایی به هیچ وجه تعدیل نشده و باز هم با نرخ ارز و قیمتهای جهانی تطبیق پیدا میکند.
اما تولیدکننده نماهایی سود بیشتری کسب میکنند که بیشتر از همه حواسشان به صادرات و نوسان قیمت ارز آزاد و نیمایی است و بهتر از همه میدانند که در فرآیند تولید چه میگذرد یا موجودی انبارها چقدر است. در بازار فولاد این شرایط شفافتر است؛ این سیاست غلط در همه دولتهای قبلی نیز وجود داشته و همواره ناکارآمدی این شیوه حمایت اثبات شده است. اما از آنجا که سادهترین کار ممکن همین سیاست سرکوب قیمت است و به نوعی رفع تکلیف محسوب میشود معمولا از این روش ناکارآمد استفاده میکنند و در پایان میگویند که متاسفانه برخی واسطهها آنها را ناکام گذاشتهاند. حمایت از تولید با تسهیل تجارت و خصوصا تسهیل صادرات، رفع قوانین و آییننامههای دست و پاگیر، آسانسازی تامین مالی و شفافسازی مبادلات مقدور است و حمایت رانتی تنها باعث تشویق تولیدکنندگان به سوداگری در عوض تولید میشود و سیاستی ضد تولید است.
*مدیرروابط عمومی بورس کالا
لینک مطلب: | http://eghtesadkerman.ir/News/item/2256 |