اقتصاد کرمان: با وجود تصورات متفاوتی که ممکن است در باور عمومی نسبت به مفهوم «کارآفرینی» وجود داشته باشد اما بدون تردید، کارآفرینی در بستری شکل می گیرد که بخش خصوصی بتواند ورای مداخلات دولتی، ظرفیتها و توانمندیهای خود را آشکار کند و بارور سازد...
«هفته جهانی کارآفرینی» در حالی فرارسید که کارآفرینی آنچنان که انتظار می رود در ایران مورد توجه قرار نگرفته و رشد نیافته است و کماکان با موانع و چالشهای متعددی روبروست.
به همین بهانه، در گفت و گو با «رویا اسدی» دانشآموخته دکتری کارآفرینی و مدیریت کسب و کار از دانشگاه تهران،دبیر کمیسیون آموزش و عضو کمیسیون سیاستگذاری و ارزیابی سازمان ملی کارآفرینی ایران و موسس کانون کارآفرینی استان کرمان در بخش خصوصی، فراز و فرود و قوت و ضعف اکوسیستم کارآفرینی ایران و کرمان را بررسی کردهایم .
در کنار تصور عامیانه ای که از کارآفرینی وجود دارد، ممکن است تعاریف متعددی نیز از آن شده باشد.در یک تعریف جامع و گویا، کارآفرینی چیست؟
در واقع کارآفرینی یعنی با عشق و ایده ات برای رفع نیاز گروهی از مردم سرزمینت تلاش کنی؛چه با ساخت یک کالا یا ارائه یک خدمت، بدون اینکه دستت جلوی دولت دراز باشد. کارآفرینی مقدس است و کارآفرینان عاشقند. عاشق کارشان،عاشق همنوعانشان. کارآفرینی را نمیبینید که عاشق نباشد و تنها عشق میتواند در شرایطی چنین دشوار یک کارآفرین و کسب و کارش را سرپا نگه دارد.
اما از لحاظ علمی، کارآفرینی تعاریف متعددی دارد که این تفاوت از گستردگی علم کارآفرینی و ارزشمندی و اثرگذاری آن در ابعاد متفاوت ناشی می شود. در مجموع اگر محصولی جدید ( کالا یا خدمت) را ارائه دهیم یا بازار جدیدی را بیابیم که هم نیاز گروهی از افراد جامعه را رفع کند و هم منجر به کسب درآمد شود و کاری نو باشد، این کارآفرینی است. تفاوت راه اندازی یک کسب و کار و کارآفرینی مرز باریکی دارد که با نو بودن ایده در محدوده جغرافیایی که مشخص می کنیم، مفهوم میبابد.
اکوسیستم یا زیستبوم کارآفرینی چه بخشهایی را دربرمیگیرد و برای دستیابی به نتایج مطلوب،هماهنگی بین اجزای اکوسیستم از چه میزان اهمیتی برخوردار است؟
اکوسیستم کارآفرینی هر منطقه مختص خودش است و هر اکوسیستم دارای ساب اکوسیستمهای منحصر به فردیست که یک هدف مشخص دارند و آن رشد کارآفرینی و در نهایت ارتقای سطح رفاه اقتصادی جامعه است. اما با تمام تفاوتهای ماهیتیِ اکوسیستمهای مناطق که مستقیما به محیط و محصولات استراتژیک منطقه بستگی دارد، داری ابعاد یکسان میباشد.
از دیدگاه دانشمندان مختلف، مدلهای مفهومی و الگوهای بسیاری وجود دارد که می توان آنها رابررسی کرد. اما یکی از مهمترین مدلهای اکوسیستم کارآفرینی که شباهت بسیاری از جهت انطباق با اجزای اکوسیستم ایران و استانهای ایران دارد مدل آیزنبرگ است. در این مدل اکوسیستم کارآفرینی 6 بعد دارد که شامل سیاستها، بازارها، سرمایه انسانی، پشتیبانی، فرهنگ و سرمایه مالی است.
در کشورهایی که بر پایه SMEs (کسب و کارهای کوچک و متوسط) بنا شده و فرهنگ کار و فرهنگ کارآفرینی در آن ریشه دارد،اجزای اکوسیستم کارآفرینی نقش خود را به خوبی پذیرفته اند و همه اجزای اکوسیستم در راستای هدف اصلی که تقویت اکوسیستم منطقه است گام برمی دارند. بنابراین مهمترین گام برای اینکه یک منطقه از لحاظ کارآفرینی رشد پیدا کند این است که پذیرش در اجزای اکوسیستم کارآفرینی وجود داشته باشد. وقتیکه بپذیریم در کجای این اکوسیستم قرار داریم و کار درست خود را درست انجام دهیم، اکوسیستم مسیر خود را به راحتی پیدا می کند. هماهنگی بین اجزای اکوسیستم کارآفرینی از پذیرش اجزا ناشی میشود. نکته خیلی مهمی که سیاستگذاران باید به آن اهمیت دهند این است که اکوسیستم کارآفرینی ساختنی نیست که ما آن را بخواهیم راهاندازی کنیم و در بوق و کرنا کنیم. اکوسیستم کارآفرینی فقط با تسهیل فضا برای رشد کارآفرینان که قلب اکوسیستم هستند شکل میگیرد که متاسفانه بر اساس آخرین گزارشها وضعیت محیط کسب و کار کرمان بسیار نامناسب است.
کارآفرینی در ایران چه مسیری را پیموده و زیستبوم کارآفرینی در ابعاد ملی چه نقاط قوت و ضعفی دارد؟ به نظرتان به تغییر ریل بیشتر نیاز داریم یا اصلاح سیاستگذاریها؟
کارآفرینی در ایران در برخی حوزه ها و اجزا متاسفانه درگیر شعار شده است. فارغ از این مساله، کارآفرینی همیشه و در همه ادوار تاریخ وجود داشته و تاریخ ایران و کرمان هم کارآفرینان بزرگی را به خود دیده است.
احیای فرهنگ کار و کارآفرینی در فضایی که افرادی که حقوق ماهیانه دریافت می کنند و مشاوره کارآفرینی می دهند خیلی سخت است. لذا اگر بخواهم نقاط ضعف را ابتدا بگویم باید تاکید کنم اگر در خصوص کارآفرینی صحبت می کنیم یا می خواهیم در مسیر کارآفرینی قدم برداریم باید از شعار دوری کنیم .باید از کارآفرینان واقعی که سختی روزگار را چشیده اند و مستقل عمل می کنند،الگو بگیریم و در محضرشان تجربه کسب کنیم. به بیان واضح تر؛ کارآفرینانی که مسیر کارآفرینی را در این فضایی که قوانین ضد کارآفرینی حاکم است به سختی طی می کنند، منبع انتقال تجربه هستند. اینکه سازمانها مدام کارآفرینی را تبلیغ می کنند از این نظر که این مفهوم بیشتر شناسانده شود، خوب است اما در عمل می بینیم که هنوز همان قوانین حاکم است و همان مسیر سخت کارآفرینی ادامه دارد. از منظر اکوسیستم کارآفرینی جایگاه سازمانها و نقش آنها کاملا مشخص است. اما پذیرش اجزا و هماهنگی بین دستگاهها در آنها در ایران حداقلی است و بیشتر دغدغه گزارش کار دارند تا اینکه در واقعیت، اتفاق موثر و مثبتی رقم بخورد.
آمار بالای بیکاری و نتایج کارگروههای اشتغال که سالها جز صرف وقت و هزینه عایدی نداشته، از نتایج عدم پذیرش نقش سازمانها در اکوسیستم کارآفرینی ایران است. نهادهای دولتی فقط و فقط یکی از اجزای اکوسیستم کارآفرینی هستند و اینکه باقی اجزای این اکوسیستم نقش و جایگاه خود را به درستی بشناسند، بسیار اهمیت دارد.
یادمان باشد در تقویت اکوسیستم های کارآفرینی، «زمان» نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. لذا افراد یا سازمانهایی که در مسیر هدف واقعی اکوسیستم قدم برندارند به مرور زمان یا حذف می شوند یا با تغییر نقش ، جایگاه واقعی خود را می پذیرند و در آن جایگاه موثر عمل می کنند . این مسیر، مسیری است که با احیای یک فرهنگ بدوی یعنی فرهنگ کارکردن انجام می پذیرد. اگر فرهنگ کارآفرینی به درستی احیا شود مسیر کارآفرینی سریعتر رشد می کند. احیا و ترویج یک فرهنگ باید مستمر باشد نه به صورت مقطعی و به مناسبتهای متفاوت یادی از کارآفرینان شود. قطعا اصلاح سیاستگذاریها نقش اساسی دارد اما چون در بین اکثر سیاستگذاران، کارآفرینی معنای واقعی خود را پیدا نکرده عموم تصمیم های سیاستگذاران با هدف تامین جیب دولت گرفته میشود. این فشار و سنگاندازی در ایران دقیقا از سوی سیاستگذاران اتفاق میفتد. در حالی که بهترین سیاست دولت و سیاستگذار این است که بگذارند کارآفرینان کار خودشان را انجام دهند. برای کارآفرینی و کارآفرینان ریلگذاری دولتی معنی ندارد و کارآفرینان و عاشقان کارآفرینی مسیر خود را پیدا می کنند.
در عرصه محلی و استانی با چه شرایطی مواجهیم؟از نظر ارتباط دولت و بخش خصوصی برای تقویت این اکوسیستم و از نظر هماهنگی و تقسیم کار بین اجزای اکوسیستم؟
متاسفانه در استان کرمان علاوه بر فضای نامناسب کسب وکار و قوانینِ ضدکارآفرینی ملی، فضای سیاسی حاکم نیز اثر بسیار بالایی بر اکوسیستم کارآفرینی استان کرمان دارد. ارتباط دولت و بخش خصوصی زمانی موثر است که کارآفرینان واقعی صاحب نظر باشند. دقیقا نمی دانم چندمین نشست شورای گفتگوی دولت و بخض خصوصی در استان انجام شده اما بی نتیجه بودن این نشست ها و مذاکرات را در وضعیت محیط کسب و کار استان می بینیم و لمس می کنیم. به عنوان یک مثال کوچک، قوانین بیمه ای در شرایط کرونا نه تنها بهبود نداشته بلکه فشار سازمان تامین اجتماعی در پرداخت لیست بیمه ها و کاهش مدت زمان پرداخت بر واحدهای کسب و کار بیشتر شده است. اداره امور مالیاتی کماکان بدون هیچ گونه حمایتی از کارآفرینان و واحدهای کسب و کار، روند سالهای گذشته خود را پیش می برد. یکی از مهمترین شرایط منفی که در استان و ایران نیز وجود دارد شآن و منزلت اجتماعی کارآفرینان است. با توجه به بزرگ بودن دولت، نگاه مثبتی به کارآفرینان وجود ندارد. کارآفرینانی که این روزها با این شرایط اقتصادی صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند دور از انصاف است که حوزه کارآفرینی دستخوش بازیها و رانتهای سازمانهای دولتی و شبهدولتی شود.از سویی اگر هماهنگی و تقسیم کار بین اجزای اکوسیستم کارآفرینی اتفاق می افتاد، نهادها مجبور به آمارسازی در خصوص افزایش اشتغالزایی و توسعه کارآفرینی نمی شدند.
نقاط قوت و ضعف و پیشنهادها کدام است؟
یکی از مهمترین نقاط ضعف در دو جزء مهم اکوسیستم کارآفرینی ایران و به صورت جزییتر در اکوسیستم های کارآفرینی استانها، فرهنگ کار و سرمایه انسانی است. ما نیروی کار ماهر کم داریم. به نظر من، تنها نهادی که به دور از حواشی به صورت واقعی در پرورش نیروی کار ماهر موفق بوده سازمان فنی و حرفه ای کشور و ادارات کل آموزش فنی و حرفه ای در استانها هستند که کماکان پس از سالها با سختگیریها و فیلترهای سازمانی خود، نیروی کار ماهر را پرورش میدهند. اما در ادامه این زنجیره، اولا نیروهای کار تخصصی که مهارت نرم دیده باشند کم است. دوما نیروی کار ماهر نمی تواند در فضای مجازی و توهمی آمارهای سازمانها جایگاه شغلی خود را پیدا کند.
در توسعه کارآفرینی نقطه قوتی که می بینم استفاده مکرر از این کلمه است که امیدوارم به مانندد واژه های دیگر با ندانم کاریها و سوءمدیریتها از ارزش آن کاسته نشود.
احیای فرهنگ کار هم مهمترین اقدام است. از سوی دیگر فرهنگ در گام اول از فرد شروع می شود و در گام دوم جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. بسیاری از خانواده ها در فضای فعلی جامعه نگران آینده شغلی فرزندانشان هستند و به نسبت چندین سال قبل بیشتر به فکر خروج از کشور هستند تا یافتن راه حل. درحالیکه «کارآفرینی» میتواند موثر باشد.
در فضایی که بی اعتمادی به تصمیمات دولتی ها و شبه دولتی ها موج می زند، خانواده و سرمایه های روانشناختی افراد می توانند نقش مهمی را ایفا کنند.
پیشنهاد دوم نیز راهاندازی دادگاه ویژه کارآفرینان است که قضات آن متخصص و با شناخت کافی از این حوزه در آنها حضور داشته باشند. برخی از کارآفرینان و صاحبان کسب و کارها به دلیل عدم حمایت دولت از بخش خصوصی در زندان به سر می برند و نهایتا ممکن است با مراسم گلریزان آزاد شوند. آیا شایسته است فردی که روی پای خودش ایستاده به خاطر قوانین ضدکارآفرینی در حبس باشد و یا با ترحم آزاد شود؟. این طرح و پیشنهاد قبلا به نهادهای مرتبط ارائه شده اما قطعا برای تحقق زمان زیادی می برد.
و پیشنهاد بعدی، آگاه سازی جوانان در خصوص مسیر سخت کارآفرینی است چرا که اگر با سختیهای مسیر آگاه نشوند قطعا دچار مشکل خواهند شد.آگاه سازی افراد جامعه از قوانین پیش روی کارآفرینان و توانمندسازی آنها برای راه اندازی یک کسب و کار موفق، اهمیت ویژه ای دارد. درست است که «ریسک پذیری» از ویژگیهای کارآفرینان است اما در ایران کارآفرینی و راهاندازی یک کسب و کار، ریسک بسیار بالاتری نسبت به خیلی از کشورها دارد و بنابراین باید خیلی حسابشدهتر عمل کرد.
چه چشماندازی با روال فعلی و با طی کردن مسیر گذشته وجود دارد و چه ظرفیتهایی با اصلاح رویکردها ممکن است محقق شود؟
اگر همین مسیر طی شود قطعا زمان برای احیای یک فرهنگ را از دست دادهایم. اگر رویکردها به سمت احیای منزلت اجتماعی کارآفرینان و تسهیل قوانین به صورت واقعی - نه روی کاغد- پیش برود قطعا شرایط بهتری را تجربه خواهیم کرد هرچند با بزرگی دولت در ایران و حاکم بودن فرهنگ استخدامی بر فضای کشور، چنین دستاورد و تحولی احتمالا در دوره ما به واقعیت تبدیل نشود. این نکته را هم در پایان یادآور شوم که اگر بپذیریم ارکان جامعه هر کدام نقشی در اکوسیستم کارآفرینی دارند و به جایگاه و نقش افراد و نهادها در اکوسیستم احترام بگذاریم قطعا کارآفرینی در مسیر واقعی خود قرار میگیرد.