پژوهشهای متعددی بهدنبال یافتن عوامل مؤثر بر بروز رفتارهای سازگاری در میان کشاورزان ایران و جهان صورت گرفته است. با این حال، اغلب مطالعات بهصورت تکبعدی بهدنبال بررسی عوامل مؤثر بر رفتارهای سازگاری هستند.
درک نقش عوامل گوناگون تأثیرگذار بر سازگاری کشاورزان با کمآبی برای اطمینان از توسعه اقدامهای سیاسی مناسب و طراحی پروژههای موفق در زمینه مدیریت منابع آب ضروری است. مسعود یزدانپناه، عباس میرزایی، طاهره زبیدی، آمنه سواری و سیده کبری همایون درباره رفتارهای مرتبط به کمآبی تحقیقی انجام دادهاند که نتایج آن را در مقالهای با عنوان «ارزیابی اثرات ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی بر پذیرش رفتارهای سازگاری با کمآبی» منتشر کردهاند. رفتارهای سازگاری با کم آبی عبارتند از روشهای تعمیر کانالها، خرید آب اضافی، کشت گونههای زودبازده، استفاده از آبهای نامتعارف و تنوع شغلی. نتایج مدل علمی این تحقیق نشان دادند که عوامل تحصیلات، فاصله زمین تا مرکز خدمات کشاورزی، تعداد محصولات، خودکارآمدی، ریسکپذیری و پیوند از عوامل مؤثر بر تنوع شغلی و درآمدی به عنوان رفتار سازگاری با کمآبی مطرح هستند. همچنین، وضعیت تأهل، تحصیلات، عضویت در تعاونی، تمایل به حفاظت از آب، درک خطر اجتماعی، خودکارآمدی، ریسکپذیری، نگرش زیستمحیطی، تعاملات اجتماعی و پیوند اثر معنیداری بر رفتار سازگاری خرید آب اضافی دارد.
کمبود آب یکی از بزرگترین چالشهای این قرن و بحران چندوجهی نیم قرن آینده است. براساس پیشبینیها تا سال 2050 تعداد 66 کشور (نزدیک به دوسوم جمعیت جهان) با کمبود آب روبهرو خواهند شد. در بیشتر کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران نیز تقاضای آب بیشتر از توانایی منابع آبی در تأمین آن است. مسئله کمبود روزافزون آب از مهمترین تنگناهای توسعه کشاورزی به شمار میآید که امنیت غذایی جمعیت جهان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. یکی از مهمترین رویکردها برای پاسخدادن به این مشکل راهبردهای مقابلهای و سازگاری بهمنظور مدیریت آب کشاورزی است. سازگاری شامل فعالیتهایی است که انسان بهصورت از پیش تعیینشده یا بهصورت واکنشی و در پاسخ به تغییرات واقعی یا برنامهریزیشده انجام میدهد تا تأثیرات نامطلوب آن را کم کند یا از فرصت ایجادشده به جهت تغییرات سود ببرد. بر اساس پژوهشها، طبقهبندیهای گوناگونی برای گزینههای سازگاری در برابر کمبود آب وجود دارند. برای مثال، در مطالعهای گزینههای سازگاری را از بعد عملیاتی به دو دسته ساده و قابلفهم برای کشاورزان و تصمیمگیران محلی شامل اقدامات مهندسی و غیرمهندسی تقسیمبندی کردهاند. اقدامهای مهندسی بیشتر شامل احداث چاه، ساخت مخزن، حفر کانال و بهروزرسانی تجهیزات پمپاژ است و بهطور کلی گزینههای سرمایهگذاری با تعمیر و نگهداری را در بر میگیرند. همچنین اقدامهای غیرمهندسی براساس ماهیت فنی، نهادی یا قانونی آنها مشخص میشوند. برای مثال، تغییر نهادههای تولیدی، تغییر تاریخ کاشت یا برداشت محصول، تنظیم آبیاری یا بیمهکردن بهعنوان رفتارهای غیرمهندسی به شمار میآیند. افزون بر آن، در یک طبقهبندی دیگر، سازوکارهای تغییر اقلیم به دو دسته فنی و غیرفنی تقسیم شده است که تغییر تاریخ کشت، استفاده از ارقام جدید، تنوع کشت و همچنین کشت مخلوط از جمله سازوکارهای فنی سازگاری است.
انتخاب سازگاری کشاورزی در مقیاس محلی، منطقهای و جهانی صورت میگیرد و بازیگران آن میتوانند شرکتها، دولتها یا کشاورزان باشند اما پاسخها در سطوح محلی بیشتر توسط کنشگران آنان با بحران کمآبی و تأثیرات آن میتواند رد کاهش آسیبهای ناشی از آن بسیار سودمند باشد. چنانکه پژوهشها نشان میدهند، بررسیها در سطح محلی به مسئولان کمک میکند با استفاده از برنامهریزی مشارکتی از آثار پیامدهای منفی تغییر اقلیم بکاهد و امکانات لازم را برای سازگاری و تطبیق با شرایط تازه فراهم کنند. افزون بر این، درک نقش عوامل گوناگون تأثیرگذار بر سازگاری کشاورزان برای اطمینان از توسعه اقدامهای سیاسی مناسب و طراحی پروژههای موفق در جهت توسعه مهم است. با این حال، تعیین عوامل دقیقی که بر انتخاب گزینههای سازگاری مؤثر هستند، خواه محرکهای زیستمحیطی، اقلیمی یا اجتماعی- اقتصادی، بسیار دشوار است. از این رو، پرداختن به موضوع سازگاری کشاورزان با تغییرات آبوهوایی مستلزم شناخت مجموعهای وسیع از مباحث اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی است.
بر اساس پژوهشها، ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی کشاورزان تعیینکننده پذیرش رفتارهای سازگاری توسط آنان است. برای مثال، برخی مطالعات نشان میدهند که سن کشاورز و سرپرست خانوار، تعداد اعضای خانوار، تحصیلات، اندازه زمین کشاورزی، تجربه کشاورزی بر پذیرش رفتارهای سازگاری مؤثر هستند. همچنین عواملی مانند دارایی یا وضعیت مالی، سطح سواد، وضعیت دسترسی به اعتبارات و فناوری و تأمین نهادهها تأثیر قابلتوجهی بر توانایی کشاورزان برای سازگاری با تغییرات آبوهوایی دارند. همچنین در مطالعهای نشان داده شد که وضعیت آموزش و جنسیت سرپرست خانوار با ظرفیت سازگاری در ارتباط است. عواملی مانند بدهی کشاورز، کم بودن درآمد و کاهش عملکرد در سناریوهای جدید کشاورزان برای سازگاری با تغییرات آبوهوایی اثر میگذارد و آنها را محدود خواهد کرد. برخی نیز بر این باورند که متغیرهای سطح سواد، جنسیت، سن، وضعیت مالی خانوار، دسترسی به اعتبارات، دسترسی به دادههای مربوط به وضعیت آبوهوایی منطقه و وضعیت زیستمحیطی در انتخاب کشاورزان برای محدودیتهای مالی از موانع اصلی سازگاری با تغییرات اقلیمی توسط کشاورزان مورد نظر است.
افزون بر ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی، بخش مهمی از عوامل مؤثر بر رفتارهای سازگاری عوامل روانشناختی هستند. از میان عوامل روانشناختی، نگرش در نوع رفتار انسان نقشی تعیینکننده دارد و تمایل و تصمیم انسان در انجام یا عدم انجام هر کاری بدان وابسته است. به بیان دیگر، برای شکلگیری رفتارهای طرفدارانه از محیطزیست، باید نگرش مثبت در این زمینه به وجود آید. نگرش به یک ارزیابی کلی از انجام رفتار مثبت یا منفی اشاره دارد. یکی از راهکارهای مؤثر برای رفع بحران کمآبی در زمینه کشاورزی را بهبود نگرش کشاورزان به حفاظت از آب معرفی کردهاند. همچنین افراد بیش از اینکه بخواهند در رفتار طرفدار محیطزیست شرکت کنند، باید شخصاً مسئول عواقب رفتاری خود باشند. به نظر برخی محققان، مسئولیتپذیری نشانه احساس وظیفه یا تعهد افراد در برابر محیطزیست است. هرچه مسئولیتپذیری بیشتر باشد، رفتار مسئولانهتر به محیطزیست وجود دارد. بنابراین برای پاسخ به مسائل زیستمحیطی لازم است مسئولیتپذیری و رفتارهای پایدار در افراد افزایش یابد که برای رسیدن به این هدف، افزیاش نگرش افراد درباره مسائل مرتبط با محیطزیست اهمیت مییابد. بر این اساس، انتظار میرود افرادی که دولت و سایر کشاورزان را مسئول حفاظت از منابع آب میدانند، تمایلی به پرداخت هزینه و اجرای رفتارهای سازگارانه نداشته باشند.
خودکارآمدی یکی از عناصر کلیدی برای انجام رفتار سازگاری است و احتمال یک رفتار مقابلهای سازگارانه و مؤثر را افزایش میدهد. خودکارآمدی به باورهای یک فرد در مورد تواناییهایش برای موفقیت اجرای یک وظیفه خاص اشاره دارد. در واقع، خودکارآمدی بهطور بالقوه تعیینکننده این است که آیا یک فرد قادر به سازگاری با کمآبی خواهد شد یا نه. همچنین میتواند ماهیت و مقدار سازگاری اقلیمی را تعیین کند. بر اساس پژوهشها، تمایل یکی از عواملی است که میتواند رفتار سازگاری فرد برای حفاظت از آب را تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، رفتار زیستمحیطی هنگامی صورت میپذیرد که نخست قصد و تمایل فرد برای آن رفتار شکل گرفته و انگیزه کافی برای آن را یافته باشد. تمایلات نقش انگیزشی دارند و میتوانند فرد را به انجام کار و فعالیت برانگیزند. از این رو، بهعنوان بعد مؤثر و مهم فعالیتها و رفتارها به شمار میآیند. همچنین ریسکپذیری رابطه بین مقداری که فرد از خطرات گوناگون آگاهی دارد و اینکه تا چه حد برای تعدیل هریک از خطرات اقدام خواهد کرد است.
دستاوردهای پژوهش: پنج رفتار سازگارانه
امروزه موضوع سازگاری با مشکلات کمآبی و تغییرات اقلیم در زمینه کشاورزی یکی از موضوعات روز دنیا است. پژوهشهای متعددی بهدنبال یافتن عوامل مؤثر بر بروز رفتارهای سازگاری در میان کشاورزان ایران و جهان صورت گرفته است. با این حال، اغلب مطالعات بهصورت تکبعدی بهدنبال بررسی عوامل مؤثر بر رفتارهای سازگاری هستند. سازگاری با اقلیم شامل همه اعمال، اعم از ابتکاری و غیرابتکاری میشود که برای کاهش اثرات آسیبپذیری سیستمهای شهری و طبیعت در مقابل اثرات منفی تغییر اقلیم صورت میگیرد. در این مطالعه، جوانب گوناگونی از عواملی که انتظار میروند رفتار سازگاری را متأثر سازند، مورد آزمون قرار گرفت. از این رو، این مطالعه بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر بر انجام یا عدم انجام رفتارهای سازگاری خاص شامل پنج رفتار انجام شده است: 1. داشتن تنوع شغلی، 2. خرید آب اضافی از دولت و سایر کشاورزان، 3. تعمیر کانالها، 4. استفاده از منابع آب نامتعارف از جمله آبهای فاضلاب نیمتصفیهشده و 5. کشت گونهها و ارقام زودبازده. بهطور کلی نتیجهگیریهای بسیار گستردهای از این پژوهش استخراج شد اما نکته قابل استنباط مهم این است که رفتارهای سازگاری با توجه به نوع خود پیشبینیکنندههای متفاوتی خواهند داشت، بهگونهای که یک عامل میتواند روی یک رفتار تأثیر مثبت و بر رفتار دیگر تأثیر معکوس داشته باشد. از این رو، نمیتواند برای ترویج و گسترش تمام روشهای سازگاری نسخه یکسانی را در نظر گرفت بلکه لازم است در مورد هر یک از رفتارهای سازگاری بهصورت دقیق به پژوهش و ارزیابی پرداخت. با این حال، میتوان گفت که عوامل تحصیلات، فاصله زمین تا مرکز خدمات کشاورزی، تعداد محصولات، خودکارآمدی، ریسکپذیری و پیوند از عوامل مؤثر بر تنوع شغلی و درآمدی به عنوان رفتار سازگاری با کمآبی مطرح هستند. همچنین، وضعیت تأهل، تحصیلات، عضویت در تعاونی، تمایل به حفاظت از آب، درک خطر اجتماعی، خودکارآمدی، ریسکپذیری، نگرش زیستمحیطی، تعاملات اجتماعی و پیوند اثر معنیداری بر رفتار سازگاری خرید آب اضافی دارد. از طرف دیگر، متغیرهای وضعیت تأهل، ریسک زیستمحیطی، برجستگی خطر، مسئولیتپذیری، اعتماد کاری و تعاملات اجتماعی بر استفاده از منابع آب نامتعارف دارای اثر معنیداری است. در پایان، متغیرهای سن، عضویت در تعاونی، تمایل به حفظ آب، درک ریسک محیطی، درک ریسک اقتصادی، درک ریسک زیستمحیطی، خودکارآمدی، برجستگی خطر، انجمن غیررسمی، اعتماد کاری و اعتماد نهادی بر انتخاب رفتار سازگاری کشت گونه زودبازده مؤثر هستند.