printlogo


یادداشت/محسن جلالپور
شهر روایت‌های گفته نشده
شهر روایت‌های گفته نشده
کد خبر: 4486
محسن جلالپور رییس سابق اتاق ایران و چهره خوشنام بخش خصوصی در فاصله کوتاهی از انتشار جلد اول کتاب «رواق زبرجد» که در آن به «تلاشگران پیشرفت کرمان» در عرصه اقتصادی پرداخته بود، موفق به انتشار جلد دوم این اثر به نام «پویندگان فرهنگ و هنر کرمان» شده و یادداشت خواندنی زیر را به بهانه انتشار این آثار ماندگار منتشر کرده است.
کرمان شهر روایت‌های دفن شده و داستان‌های گفته نشده است. در شهر من هر کس داستانی بلد است و کنار هر کس که بنشینی روایتی شنیدنی دارد. خیلی از داستان‌های شهر من هرگز گفته نمی‌شوند، خیلی از داستان‌ها گفته می‌شوند اما گوشی برای شنیدن نیست و قلمی نیست که ثبت‌شان کند.
 کرمان شهر روایت‌های شنیدنی و خواندنی است؛ اگر گوشی برای شنیدن باشد و اگر مجالی برای نوشتن.
خیلی از مردم، کرمان را با تاریخ پر فراز و نشیبش می‌شناسند و برخی آن را به خاطر خرما و پسته و قالی‌های معروفش به خاطر می‌آورند اما نماد شهر من فقط این‌ها نیستند، نماد شهر من شاعران، نویسندگان، روزنامه‌نگاران، فیلم‌سازان و هنرمندانی هستند که شهرتشان از آسمان کرمان فراتر رفته و آوازه‌ بعضی‌هاشان جهانی شده است.
گاهی پیش خودم می‌گویم این شهر با این آفتاب سرسخت، با آن صحرای خشن و آن کوه‌های سر به فلک کشیده چرا این‌قدر دوست داشتنی است؟ و پاسخم این است؛ به خاطر این‌که کرمان دیار برخاستن است. سال‌ها پیش کرمان شهری فقیر بود و جامعه‌ای رنجور و بیمار داشت. در آن روزگاران، افراد زیادی گرفتار بیماری‏های تراخم، زرد‏زخم، آبله و سل و ده‌ها درد و بلای ناشناخته دیگر بودند. پدران‌مان تعریف می‌کردند که از هر گوشه شهر صدای سرفه و خس خس سینه به گوش می‏رسید و خبر از سینۀ سوخته و خراشیدۀ انبوه مسلولین می‌‏داد. مردمان زیادی عصا در دست داشتند؛یا چشمشان نمی‌دید، یا کمرشان خم بود یا زانوهای سست و معیوب داشتند.
کرمان آن روزها در بن‏ بست تاریخ قرار داشت و به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش در میانۀ کویرِ تفتیدۀ لوت، به تبعیدگاه فراموش شده‏ای تبدیل شده بود. هیچ راه ارتباطیِ امنی، کرمان را به دنیای پیرامونش مرتبط نمی‏کرد. امروز اما کرمان، به معنای واقعی یک «مکتب» است. مکتبی که در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و تجارت حرف‌های نغز برای گفتن دارد.  همه این‌ها را مدیون انسان‌های بزرگی هستیم که در طول چنددهه گذشته آستین همت بالا زدند و شهرشان را بدین سان غرورآفرین ساختند و پرداختند.
در جلد اول کتاب «رواق زبرجد» درباره انسان‌های پرتلاشی نوشتیم که بی‌وقفه تلاش کردند و کرمان را ساختند. هدف این بود که خاطرات آنها را گردآوری کنیم تا کمکی باشد برای این‌که مسیر پرافتخارشان را بهتر بشناسیم و بیشتر ارج نهیم.
اکنون خرسندم که جلد دوم از مجموعه کتاب‏های «رواق زبرجد» را تقدیم می‌کنم. در کتاب اول، سراغ کارآفرینان و تولیدکنندگان رفتیم اما در مجموعه دوم، از زعمای فرهنگی و هنری کرمان سراغ گرفته‌ایم که بیشترشان شهرت جهانی دارند.
تا کتاب‌ها آماده شوند، متأسفانه تعدادی از بزرگانی که با آنها گفت وگو کردیم از جمله «حسین بهزادی اندوهجردی»، «علی وثوقی»،«محمود روح الامینی»،«اکبر صوتی» ،«داریوش مجدزاده»، « محمد ابراهیم باستانی پاریزی»، «ولی الله وطن خواه»، «جلیل رشیدفرخی»، «اکبر نخعی» و «حمید سعید» دار فانی را وداع گفتند که برای همه آنها طلب آرامش ابدی و آمرزش الهی دارم.
مجموعه رواق زبرجد را انتشارات گویا منتشر کرده و همین‌روزها می‌توانید از بازار نشر تهیه کنید.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/4486