چرا «استان کرمان» آخرین مقصد سفرهای استانی دولت سیزدهم شد؟.تقریبا همه دولتها در مورد «توسعه یافتگی کرمان» و قرار داشتن آن در فهرست استانهای برخوردار دچار تصور نادرست و یا سطحی از توهم بودهاند...
مجید نعمتالهی
مدیرمسئول گروه رسانهای اقتصاد کرمان
چرا «استان کرمان» آخرین مقصد سفرهای استانی دولت شد؟. تقریبا همه دولتها در مورد «توسعه یافتگی کرمان» و قرار داشتن آن در فهرست استانهای برخوردار دچار تصور نادرست و سطحی از توهم بودهاند. این توهم از یکسو بر پایه تعلق بخش قابل توجهی از ظرفیت معدنی کشور به کرمان شکل گرفته و از سوی دیگر به واسطه حضور کرمانیها در سطح اول مدیریت کشور در دورههای مختلف، پدید آمده است. عجیب اینکه مدیران استان و نمایندگان کرمان هم به نظر می آید به چنین تصوری دچارند که وقتی دولت در آخرین سفر استانی خود راهی کرمان میشود نه اعتراضی را در یکسال گذشته نسبت به این تعلل و کمتوجهی،شاهدیم و نه حتی کوچکترین گلایهای در این مورد مطرح میشود.
«برخورداری کرمان» همان ذهنیتی است که به عنوان مانعی در برابر توسعه استان ظاهر شده بی آنکه به طرح این سوال بینجامد که اگر کرمان در تناسب با بهرهمندی دولت و حاکمیت از ظرفیت های آن ، خود نیز برخوردار و بهرهمند است پس چرا گزارشهای متعدد نهادهای حاکمیتی که در ادامه به آنها خواهم پرداخت، خلاف این استنباط و برداشت را مکررا گزارش میکنند.
واقعیت این است که استانهای متعددی در مسیر توسعهیافتگی از کرمان پیش افتادهاند و برخی از آنها در این مسیر بر شانه کرمان هم سوار شدهاند و در دههای اخیر از ظرفیت های کرمان بهره مداوم بردهاند؛ همان استانهایی که قریب چهار دهه، تمام ظرفیت استخراجی معادن استان به مقصد آنها بارگیری شده و امروزه علاوه بر شکلگیری صنایع بزرگ در آنها، بیشترین ظرفیت صنایع جانبی ، شرکتهای قطعهساز و واحدهای مشاوره و ... را در خود جای دادهاند.در مقابل در استانی که تمام هزینههای اجتماعی و محیط زیستی فعالیت معادن را پرداخته، نه اثری از این حجم فعالیت بر «درآمد سرانه» مردم را شاهدیم و نه به تعادل و توازنی در توسعه استان، دست یافته ایم و نه از پس مطالبه و دریافت حقوق معوق استان در حوزه معدن برآمدهایم که با آن اگر نمیتوانیم چرخ توسعه استان را به حرکت درآوریم اقلا از چالههایی که بر سر این راه کنده ایم کم کنیم.نگران کننده تر از این ناتوانی و نظاره گری اینکه در گذر زمان این «سایه فقر چند بعدی» است که بر زندگی کرمانیها گستردهتر شده چنانکه جمعیت تحت پوشش نهادهای حمایتی در استان رو به افزایش گذاشته تا جایی که از هر ۱۰۰ خانوار کرمانی ۱۳ مورد آن تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند.
واقعیت های تلخ کرمان به همینجا ختم نمیشود. گزارش دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار که به موضوع فقر انرژی و آب در کشور پرداخته می گوید استان کرمان ازنظر فقر آب و انرژی نامساعدترین وضعیت را در کشور تجربه میکند. در ردهبندی استانی استان کرمان در 4 شاخص از 5 شاخص فقر انرژی، وضعیت بدتری از متوسط کشوری داشته است، پسازآن استانهای سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد با عدد 3 قرار دارند.
همین مرکز در جریان تدوین سلسله گزارشهای پایش فقر، مطالعاتی را درباره محاسبه دقیق جمعیت مبتلا به فقر مسکن در 31 استان کشور انجام و نتایج آن را منتشر کرده است. در این گزارش درجه محرومیت استانهای کشور براساس شاخصهای بخش مسکن محاسبه شده که بر اساس آن استانهایی که تعداد پارامترهای زیراستاندارد در آنها زیاد و از میانگین کشوری بدتر است، محرومترین نقاط شناخته شدهاند و در این میان، اوضاع مسکن در کرمان و سیستان و بلوچستان در ۶ شاخص، بدترین است.
بنا به گزارش این دفتر، در «فقر آموزش» هم کرمان در شمار استان های دارای رتبه است و شرایط ناگواری را تجربه می کند که در سال های اخیر به مدد بخش خصوصی بخشی از این عقب ماندگی در حال جبران است...
در یک کلام به نظرم همینکه استاندار کرمان، اعضای مجمع نمایندگان و نمایندگان بخش خصوصی استان از فرصت سفر استانی دولت و حضور رییس جمهور در استان برای طرح واقعیتهای تلخ و گزنده پهناورترین استان کشور و زدودن از میزان توهم دولتمردان در مورد برخورداری و رفاه کرمان و کرمانیها بهره ببرند و کرمان رنجور و عقبمانده از توسعه را گل و بلبل نشان ندهند، خدمت بزرگی کردهاند.