printlogo


انتشار گزارش «گروه بین‌المللی بحران» در فارین پالیسی؛
10 جنگ احتمالی در سال 2023
10 جنگ احتمالی در سال 2023
کد خبر: 6316
گروه بین‌المللی بحران، پیش‌بینی خود را از 10 درگیری محتمل در سطح بین‌المللی در سال 2023 را منتشر کرده است؛ از جنگ در اوکراین و یمن تا درگیری بین ارمنستان و آذربایجان و نزاع‌ها بر سر تایوان .در این گزارش به موقعیت دشوار ایران در سایه توقف مذاکرات هسته ای پرداخته شده و...
هر ساله، با آغاز سال نوی میلادی، گروه بین‌المللی بحران (یک سازمان غیردولتی غیرانتفاعی فراملی که در زمینه مناقشات خشونت بار تحقیق میدانی می‌کند و برای پیشبرد سیاست‌هایی به منظور پیشگیری، کاهش یا حل مناقشات فعالیت می‌کند) با انتشار گزارشی پیش‌بینی خود را از ده درگیری محتمل در سطح بین‌المللی ارائه می‌دهد.
متن کامل این که گزارش توسط کامفورت ارو مدیر عامل گروه بین المللی بحران و ریچارد اتوود، معاون اجرایی این موسسه در فارین‌پالیسی منتشر شده در ادامه می آید:.
شوکه‌کننده: بالاخره حمله کرد!
[حمله] خواهد کرد یا نخواهد کرد؟ پارسال همین موقع سوال این بود. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه تقریباً دویست هزار سرباز در مرزهای اوکراین مستقر کرده بود. اطلاعات ایالات متحده هشدار داده بود که روسیه برای یک جنگ تمام‌عیار آماده می‌شود. همه نشانه‌ها حاکی از آغاز یک حمله بود، هر چند غیرقابل تصور به نظر می‌رسید.
درست است، روسیه در سال 2014 به اوکراین حمله کرده بود، و در بهار 2021 یک رزمایش برای تمرین چنین تهاجمی ترتیب داده بود و به جای آن‌که آن‌ها را به خانه بفرستد، نیروها را در مرز جمع کرد. پوتین از امتناع کی‌یف به تن دادن به خواسته‌هایش عصبانی به نظر می‌رسید. او آشکارا هویت ملی و حاکمیت اوکراین را مورد تمسخر قرار داد. با این حال، زمانی که نیروهای روسی وارد عمل شدند، شوکه کننده بود که یک قدرت مجهز به سلاح هسته‌ای در سال 2022 به دنبال تسخیر همسایه در عملیات تجاوزکارانه بی‌دلیل باشد.
سایه بلند جنگ اوکراین بر امور جهانی
فراتر از ویرانی در اوکراین، جنگ سایه طولانی بر امور جهانی انداخته است. نتایج آن برای روسیه، تاکنون فاجعه بار بوده است. حمله‌ای که قرار بود اوکراین را تحت سلطه خود درآورد، غرب را تضعیف کند و کرملین را تقویت کند، تاکنون برعکس عمل کرده است. در واقع در پی این حمله، ناسیونالیسم اوکراینی توربوشارژ شده و کی‌یف را به اروپا نزدیک‌تر کرده است. این کشور روح جدیدی را در کالبد ناتو دمیده که پیش از آن به سان روح سرگردان بود. پیوستن فنلاند و سوئد به این ائتلاف، که به نظر می‌رسد در مسیر نهایی‌شدن قرار دارد، به طور چشم‌گیری توازن قوا را در شمال اروپا تغییر خواهد داد و طول مرزهای روسیه با کشورهای ناتو را بیش از دو برابر خواهد کرد.
این جنگ ضعف‌هایی را در ارتش روسیه آشکار کرده که عملیات در سوریه (2015) و اوکراین (2014 و 2015) آن را پنهان کرده بود. در مقابل این جنگ باعث خیزش عزم و تائید صلاحیت غرب  شده که شکست‌ها در افغانستان، عراق و لیبی آن‌ها را به باد داده بود (اگرچه مسلماً اگر ایالات متحده تحت رهبری تهاجم دیگری قرار می‌گرفت، ممکن بود اوضاع متفاوت باشد).

جنگ هنوز به پایان نرسیده
با این حال، جنگ هنوز به پایان نرسیده است. اقتصاد روسیه با تحریم‌های گسترده غرب سازگار شده است. به نظر می‌رسد کرملین متقاعد شده که قدرت روسیه دست‌نخورده باقی می‌ماند. مسکو هنوز ممکن است مجبور به حل‌و‌فصل نامشروع مسائل شود و سابقه‌ای نگران‌کننده برای تجاوز در جاهای دیگر ایجاد کند.
از سوی دیگر، اگر پوتین واقعاً به دلیل پیشرفت‌های اوکراین در میدان نبرد و به یا دلایل دیگری احساس خطر کند، غیرممکن نیست -بعید است اما رد کامل آن سخت است- که او از سلاح هسته‌ای به عنوان آخرین تاس استفاده کند. هر اتفاقی که در اوکراین بیفتد، غرب و روسیه احتمالاً دچار اشتباه محاسباتی از هم، اما به دور از رویارویی باقی خواهند ماند.
دردسر بزرگ برای شی
برای چین، جنگ بیش‌تر شبیه یک سردرد بوده است. علی‌رغم استقبال عمومی شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین از پوتین و ادامه تجارت بین دو کشور که به روسیه در مقابله با تحریم‌ها کمک کرده، حمایت مادی پکن از مسکو ضعیف و کم‌تر از انتظار بوده است. تاکنون شی برای پوتین سلاح ارسال نکرده است. به نظر می‌رسد او از دردسرهای پوتین و جنجال‌های هسته ای او ناراحت است.

پکن نمی‌خواهد مسکو را تضعیف کند و بعید است که پوتین را مجبور به پذیرش توافق صلح کند. اما از سوی دیگر نمی‌خواهد با حمایت از تهاجم به اوکراین، پایتخت‌های غربی را تحریک کند. این کشور با احتیاط شاهد این است که متحدان ایالات متحده در آسیا مواضع دفاعی خود را تقویت می‌کنند و به نظر می‌رسد مشتاق نگه داشتن واشنگتن در اطراف خود هستند، حتی اگر هنوز خواهان دسترسی به بازارهای چین هستند. جنگ اوکراین، ترس از حمله چین به تایوان را تشدید کرده است. اما تهاجمی که در کوتاه مدت برای پکن حتی قبل از جنگ بسیار خطرناک به نظر می‌رسید، حداقل در حال حاضر از احتمال کم‌تری برخوردار شده است. تحریم‌های گسترده‌ای که علیه روسیه اعمال شده است از نظر چین دور نمی‌شود. شکست‌های میدان نبرد مسکو هم همین‌طور.
در مورد روابط بین ایالات متحده و چین که در دهه‌های آینده تسلط خواهد داشت، جنگ روسیه و اوکراین اساس آن را تغییر نداده است. سفر ماه اگوست نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، پکن را آزار داد، اما دیدار سه ماه بعد بایدن و شی، نوید از سرگیری گفت‌وگوها را داد. با این حال، رقابت هم‌چنان در عرصه سیاست خارجی دو کشور وجود دارد. نقشه‌های چینی روی تایوان راه به جایی نمی برد. اگرچه دو اقتصاد بزرگ جهان هم‌چنان در هم تنیده هستند، جداسازی در عرصه فن‌آوری در حال انجام است.
فرصت‌طلبی در فضای چندقطبی
جنگ بر نفوذ و خودمختاری قدرت‌های متوسط غیرغربی موثر بوده است. ترکیه که مدت‌هاست در خطوط بین عضویت در ناتو و روابط با مسکو قدم می‌زند، با سازمان ملل متحد واسطه گری توافقی را برای ارسال غلات اوکراین به بازارهای جهانی از طریق دریای سیاه انجام داده است. این ابتکار به دنبال سال‌ها طغیان‌گری ترکیه در خارج از کشور، از جمله برهم زدن موازنه میدان نبرد در لیبی و قفقاز جنوبی و گسترش فروش پهپادها صورت می‌گیرد.
برای عربستان سعودی، حذف ناگهانی نفت روسیه از بازار یک موهبت بود. این امر باعث شد بایدن که با وعده منزوی ساختن شاهزاده سعودی محمد بن سلمان وارد کاخ سفید شده بود، به دیدار او برود. اما ریاض به همراه سایر تولیدکنندگان نفت تصمیم گرفت قیمت‌ها را بالا نگه دارد و خشم واشنگتن را برانگیخت.
هند که در آن واحد شریک امنیتی ایالات متحده و خریدار عمده تسلیحات روسی بود، هم نفت خام روسیه را خریده و هم پوتین را به خاطر ضربات شمشیرهای هسته‌ای‌اش سرزنش کرده است. این یک حرکت ناهماهنگ و غیر هم‌سو نیست. اما قدرت‌های میانی فعال فضایی را برای ترسیم مسیر خود احساس می‌کنند و در حالی که تعداد کمی از آن‌ها از رقابت‌های قدرت‌های بزرگ استقبال می‌کنند، تلاش می‌کنند از فرصت‌هایی که جهان چندقطبی به ارمغان می‌آورد، کمال بهره را ببرند.
مشکلِ اروپا، نه ما!
در جاهای دیگر در جنوب جهانی، جنگ واکنش‌های سردی را برانگیخت. اکثر پایتخت‌های غیرغربی به رای‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه تجاوز روسیه پیوستند. اما تعداد کمی پوتین را علنا محکوم کرده یا به تحریم‌ها علیه حکومت او پیوستند. بسیاری از آن‌ها دلایل خود را برای عدم قطع رابطه با مسکو دارند -عمدتاً تجارت، اما هم‌چنین روابط تاریخی یا اتکا به مزدوران گروه واگنر مرتبط با کرملین.
آن‌ها انتخاب طرف یا تحمیل هزینه برای جنگ را مشکل اروپا می‌دانند که متفاوت با منافع آن‌هاست. ناامیدی از غرب نیز نقش مهمی در این مسئله ایفا می‌کند، چه در مورد احتکار واکسن کووید-19، چه سیاست‌های مهاجرتی یا بی‌عدالتی آب‌وهوایی. بسیاری با توجه به مداخلات غرب در جاهای دیگر و سابقه استعماری، خشم غرب نسبت به اوکراین را از دریچه استانداردهای دوگانه می بینند. بسیاری از رهبران جهانی جنوب نیز معتقدند -به ویژه در مورد تحریم‌ها- که دولت‌های غربی جنگ با روسیه را به اقتصاد جهانی گره زده‌اند.
جنگ و بحران هزینه زندگی
در واقع، خارج از اروپا، بزرگ‌ترین پیامدهای جنگ، اقتصادی است. آشفتگی‌های مالی ناشی از تهاجم به اوکراین و اعلام تحریم‌ها، بازارهایی را که کووید-19 قبلاً تکان داده بود، دوباره متلاطم کرد. قیمت موادغذایی و سوخت افزایش یافت و جرقه بحران هزینه زندگی را برانگیخت. اگرچه قیمت‌ها از آن زمان کاهش یافته است، اما تورم هم‌چنان بیداد می کند و مشکلات بدهی را برجسته می‌کند.
همه‌گیری و بحران اقتصادی دو مورد از چندین تهدید متقابل هستند، به ویژه از جمله تغییرات آب و هوایی و ناامنی غذایی، که می‌تواند کشورهای آسیب‌پذیر را تحت تأثیر قرار دهد و ناآرامی‌ها را دامن بزند. در فهرست امسال، پاکستان یک نمونه بارز است. بسیاری از کشورها در قایق‌های مشابهی هستند.
خوش‌بین‌های پیش رو
آیا سال 2022 دلیلی برای خوش‌بینی برای سال پیش‌رو به جا گذاشته است؟ با توجه به زخم اوکراین، یافتن نکات خوب در جنگ ممکن است مسئله ای انحرافی به نظر برسد. اما اگر در مبارزه ضعیف‌تر ظاهر می‌شد، اگر غرب کم‌تر متحد می‌شد و روسیه به سرعت پیروز می‌شد، اروپا و احتمالاً جهان در مکان خطرناک‌تری قرار داشتند.
پوتین تنها مرد قدرت‌مندی نبود که سال بدی داشت. چندین پوپولیست دیگر که اخیراً سیاست آن‌ها اختلاف زیادی ایجاد کرده بود نیز شکست خوردند. ژایر بولسونارو در برزیل شکست خورد. در حال حاضر اقبال به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، کاهش یافته به نظر می‌رسد.
مارین لوپن نتوانست ریاست جمهوری فرانسه را به دست آورد. در ایتالیا هم که پوپولیست‌ها قدرت را به دست آوردند، راست افراطی تنها نیروی برتر نیست و برخی از قهرمانان آن با شکست مواجه شدند. به علاوه، دیپلماسی چندجانبه تا حد زیادی با مشکل مواجه شد. چین، روسیه و قدرت‌های غربی، علی‌رغم اختلافات تلخ‌شان، هم‌چنان شورای امنیت سازمان ملل را محلی برای مدیریت بحران‌های خارج از اوکراین می‌دانستند. توافقی که می‌تواند به جنگ وحشتناک اتیوپی و روابط سرد کلمبیا و ونزوئلا پایان دهد و نشان می دهد که برقراری صلح در جاهای دیگر علیرغم درگیری در اروپا می تواند ادامه یابد.
بحران‌هایی که انتظارش می‌رود
با این حال، به طور کلی، 2022 سال ناراحت کننده‌ای بود، به ویژه با توجه به این‌که آخرین سال همه‌گیری بود که بسیاری را در جهان تحت تاثیر قرار داد. گروهی خشمگین به ساختمان کنگره آمریکا یورش بردند. دما در بخش‌هایی از جهان بقای انسان را تهدید می‌کند. اکنون، جنگ بزرگی در اروپا در جریان است و معمار آن به تشدید تنش هسته‌ای استناد می‌کند و چندین کشور فقیر با بحران بدهی، گرسنگی و آب و هوای وخیم روبرو هستند.
هیچ یک از این وقایع بدون هشدار به وقوع نپیوستند، و از چندین سال پیش ذهن‌ها را درگیر می‌کردند. آن‌ها هم‌چنین در شرایطی به وجود می‌آیند که تعداد افرادی که در درگیری‌ها کشته می‌شوند رو به افزایش و تعداد بیشتری از مردم آواره یا گرسنه می‌شوند که بسیاری از آن‌ها به دلیل جنگ است.
بنابراین، آیا در سال 2023 قدرت‌های بزرگ وارد جنگ خواهند شد و تابوی هسته‌ای 80 ساله را می‌شکنند؟ آیا بحران‌های سیاسی، سختی‌های اقتصادی و فروپاشی آب و هوا باعث فروپاشی اجتماعی نه تنها در کشورها، بلکه در بخش‌های عمده‌ای از جهان می‌شود؟ بدترین پاسخ به سوالات بزرگ امسال دور از ذهن به نظر می‌رسد. اما پس از چند سال گذشته، نادیده گرفتن چیزهای غیرقابل تصور از خود راضی خواهد بود.
در ادامه 10 درگیری که در سال 2023 انتظار می‌رود را ارائه می‌دهیم:
اوکراین | ارمنستان و آذربایجان | ایران | یمن | اتیوپی | جمهوری دموکراتیک کنگو و دریاچه های بزرگ | ساحل | هائیتی | پاکستان | تایوان

1. اوکراین؛ شکستن پل‌ها توسط پوتین و امید به خستگی اروپا از اوکراین
تاکنون، اوکراین به لطف شجاعت اوکراینی‌ها و کمک‌های غرب، در برابر حمله روسیه مقاومت کرده است. اما پس از نزدیک به یک سال جنگ، چشم‌اندازی برای پایان جنگ اوکرایندر دسترس نیست.
هنگامی که کرملین تهاجم همه‌جانبه خود را در فوریه آغاز کرد، ظاهراً انتظار داشت که دولت اوکراین را ساقط و رژیم هم‌سوتری را روی کار بیاورد. اما در این ماجرا دچار اشتباه محاسباتی شد و مقاومت اوکراین به اندازه‌ای شدید بود که برنامه‌های روسیه غلط از آب درآمد. مسکو که در بهار از اطراف کی‌یف عقب رانده شد، نیروهای خود را در شرق و جنوب متمرکز کرد. سپس، در اواخر تابستان، نیروهای اوکراینی که اکنون به سلاح‌های قوی‌تری مجهز شده‌اند، در آن‌جا نیز پیشروی کردند.
با این حال مسکو قوای‌ خود را افزایش داده واز بسیج 300000  نیروی اضافی گفته شده، اگرچه داده‌ها قابل اعتماد نیستند. حداقل به همان اندازه شهروند روسی از کشور گریخت و کمبود پرسنل و تجهیزات هم‌چنان گریبانگیر ارتش است. کرملین همچنین از الحاق بخش‌هایی از اوکراین، از جمله سرزمین‌هایی که تحت کنترلش نیست، خبر داد. کمپین انتقام‌جویانه حملات هوایی به زیرساخت‌های اوکراین را آغاز کرد. قطع برق ناشی از آن بسیاری از مناطق را تقریبا غیرقابل زندگی کرده است. از هر سه اوکراینی یک نفر در سال گذشته آواره شده است.
تاکنون، شواهد اندکی وجود دارد که حاکی از آن باشد که کی‌یف یا مسکو از موضع خود عقب‌نشینی کنند. اوکراینی‌ها هر حمله جدید و افشای جنایت‌های روسیه (از جمله اعدام‌های موقت و آزار جنسی) را انگیزه بیش‌تری برای مبارزه می‌دانند. در روسیه، پروپاگاندا و سرکوب مانع از بروز صدای مخالفت می شود.
هیچ یک از طرفین تمایل واقعی برای گفتگوهای صلح نشان نمی‌دهند. واضح است که اوکراینی‌ها از واگذاری زمین در شرایطی که در حال پس گرفتن آن هستند، بیزارند. مسکو، با وجود این‌که ادعا می‌کند درهای دیپلماسی باز است، هم‌چنان خواستار تسلیم کی‌یف بوده و دولت اوکراین را به عنوان نازی‌هایی تحت کنترل غرب منحط، تحقیر می‌کند. به نظر می‌رسد پوتین با تشدید تنش‌ها پس از هر شکست، پل‌های خود را منفجر می‌کند.
در شرایط کنونی، بن‌بست حاکم است، هر چند برای ادامه آن هر کسی حدس و گمان خود را دارد. یک حمله جدید از بلاروس به اوکراین، هر چند به صورت تبلیغاتی، با توجه به شانس پایین موفقیت‌ش، بعید به نظر می رسد. مسکو امیدوار است که سرمای زمستان و قیمت‌های بالای گاز که به دلیل تحریم هیدروکربن های روسیه توسط غرب ایجاد شده، اروپایی ها را از حمایت از اوکراین خسته کند. اما وحدت غرب تا کنون شکاف های کمی را نشان می دهد. بسیاری از پایتخت‌های اروپایی بر این باورند که شکست اوکراین در جسور کردن مسکو، آنها را به خطر می‌اندازد. سفر ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین به واشنگتن در پایان سال 2022، حمایت دو حزب را تأیید کرد، علی‌رغم اینکه جناح راست حزب جمهوری‌خواه را ناامید کرد.
در مورد سناریوی واقعاً فاجعه‌آمیز -تشدید بالقوه هسته‌ای بین ناتو و روسیه- هم مسکو و هم پایتخت‌های غربی برای اجتناب از درگیری مستقیم تلاش کرده‌اند. به عنوان مثال، غرب ایده مناطق پرواز ممنوع را رد کرده است و از تامین برخی تسلیحات پیشرفته امتناع کرده است.
روسیه هم از حمله به خاک ناتو اجتناب کرده است. پوتین بارها به ظرفیت هسته‌ای روسیه اشاره کرده و ظاهراً هدفش هشدار دادن به غرب است، هرچند اخیراً از لفاظی‌های خود عقب نشینی کرده است. حمله اتمی به اهداف نظامی اندکی کمک کرده و می‌تواند باعث دخالت مستقیم ناتو شود که مسکو امیدوار است از آن اجتناب کند. با این حال، این احتمال را نمی توان نادیده گرفت، به خصوص اگر پوتین احساس کند که قدرتش در حال سقوط است. در واقع، جنگ احتمالاً بالاترین خطر رویارویی هسته‌ای را در 60 سال گذشته ایجاد کرده است. هم‌چنین زمینه را برای آن‌چه که می‌تواند یک بن‌بست طولانی باشد، با آمادگی اروپا برای رویارویی‌های خطرناک‌تر -هر اتفاقی که در اوکراین رخ دهد- آماده می‌کند.
مطمئناً، رهبران غربی باید با روشن کردن مزایای کرملین، به ویژه در رفع تحریم‌ها، درها را برای حل‌وفصل بحران باز نگه دارند که به دنبال توافقی است که اوکراین می‌تواند به آن عمل کند. با این حال، در حال حاضر، آن ها تصور می‌کنند که، با وجود تمام وحشت‌های جنگ، حمایت از اوکراین، حتی در معرض خطر تشدید تنش هسته‌ای، بهتر از اجازه دادن به روسیه از طریق یک کارزار نظامی وحشیانه و تهدیدات هسته‌ای است. این یک محاسبه سخت است که تا حدی، سایر نقاط جهان را نگران می کند.
2. ارمنستان و آذربایجان؛ در انتظار تکرار سناریوی 2020
اگر جنگ روسیه در اوکراین در سراسر جهان طنین‌انداز شده، تأثیر آن در قفقاز جنوبی به صورت خاص بوده است. دو سال پس از آخرین جنگ بر سر قره‌باغ کوهستانی، به نظر می‌رسد ارمنستان و آذربایجان به سمت رویارویی دیگری پیش رفته‌اند. دردسرهای روسیه در اوکراین محاسبات منطقه را بر هم زده است.
انتظار یک جنگ جدید کوتاه‌تر، اما نه به شدت درگیری شش هفته‌ای در سال 2020، می‌رود. در آن جنگ، که بیش از 7000 سرباز کشته شدند، نیروهای آذربایجان ارمنی‌ها را در بخش‌هایی از قره‌باغ کوهستانی و مناطق مجاور، که همگی از اوایل دهه 1990 در اختیار نیروهای ارمنی بودند، شکست دادند. تا سرانجام مسکو آتش بس را میانجی گری کرد.

از آن زمان، موازنه بیش‌تر به نفع آذربایجان تغییر کرده است. ارتش ارمنستان نیروها و تسلیحات خود را دوباره بازسازی نکرده است، زیرا روسیه، که به دلایل سنتی از نظر تسلیحاتی به آن وابسته است، دچار کمبود منابع است. در مقابل، آذربایجان شدیدا در حال تجدید قوا است. ارتش این کشور چندین بار از ارمنستان پیشی گرفته، بسیار مجهزتر است و ترکیه از آن حمایت می‌کند. افزایش تقاضای اروپا برای گاز آذربایجان نیز باکو را جسورتر کرده است.
دردسرهای روسیه در اوکراین از جهات دیگری نیز اهمیت دارد. به عنوان بخشی از آتش‌بس 2020، نیروهای حافظ صلح روسی در مناطقی از قره‌باغ کوهستانی مستقر شدند که هنوز ارمنی‌ها در آن ساکن هستند. روسیه مرزبانان و پرسنل نظامی خود را در امتداد بخش‌هایی از مرز ارمنستان و آذربایجان تقویت کرده است که از زمان جنگ به خط مقدم جدید تبدیل شده است. ایده این بود که این نیروها، هر چند کوچک، از حملات جلوگیری کنند، زیرا باکو نسبت به نیاز به مسکو محتاط خواهد بود.
اما نیروهای روسیه از بروز چندین درگیری در سال گذشته جلوگیری نکردند. نیروهای آذربایجان در ماه مارس و آگوست مناطق بیش‌تری را در قره‌باغ کوهستانی تصرف کردند، از جمله مواضع استراتژیک کوهستانی. در ماه سپتامبر، نیروهای آذربایجان سرزمین‌هایی را در داخل ارمنستان تصرف کردند. هر حمله به تدریج خونین تر بود.
جنگ در اوکراین نیز مذاکرات صلح را تحت‌الشعاع قرار داده است. مسکو در طول تاریخ به رهبری تلاش‌های صلح‌آمیز بر سر قره‌باغ کوهستانی تمایل داشته است. آتش‌بس 2020 قرار بود تجارت را در منطقه باز کند، از جمله با ایجاد مجدد مسیر مستقیم از طریق ارمنستان از آذربایجان به منطقه نخجوان در مرز ایران. بهبود تجارت راه را برای مصالحه در مورد مسئله مورد مناقشه آینده قره‌باغ هموار می‌کند. (پس از جنگ 2020، ایروان تقاضای چندین دهه خود برای ایجاد وضعیت ویژه برای قره‌باغ کوهستانی را کنار گذاشت، اما هم‌چنان خواهان حقوق ویژه و تضمین‌های امنیتی برای ارامنه ساکن آن‌جا است؛ باکو ادعا می‌کند که ارامنه محلی می‌توانند مانند هر شهروند آذربایجانی از حقوقی برخوردار شوند).
در اواخر سال 2021، مسکو میانجی‌گری جدید اتحادیه اروپا بین ارمنستان و آذربایجان را پذیرفت، به این امید که صلح‌سازی روسیه را که پیشرفت کمی داشته است، تقویت کند. با این حال، از زمان آغاز جنگ در اوکراین، مسکو دیپلماسی اتحادیه اروپا را بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای مهار نفوذ روسیه می‌داند. اما با وجود تلاش‌های پایتخت‌های غربی، کرملین حاضر به تعامل نیست.
در نتیجه، دو پیش‌نویس توافق‌نامه در جریان است – یکی از سوی روسیه و دیگری از طرف خود ارمنستان و آذربایجان که با حمایت غرب تدوین شده‌اند (بسیاری از بخش‌های آن متن متضاد با طرح پیشنهاد دو طرفه است). هر پیش‌نویس به تجارت و تثبیت مرز ارمنستان و آذربایجان می‌پردازد و سرنوشت ارامنه در قره‌باغ کوهستانی به یک روند جداگانه و تاکنون آغاز نشده واگذار شده است. مسیر دوجانبه مورد حمایت غرب احتمالا امیدوارکننده‌تر است، تا حدی به این دلیل که درون‌زا است، اگرچه مسکو در صورت دستیابی به توافق، مشخص نیست چه واکنشی نشان خواهد داد. در هر صورت دو طرف از هم دور هستند. باکو همه کارت‌ها را در اختیار دارد و از یک توافق، به ویژه از نظر تجاری و روابط خارجی، بیشتر از نظامی سود خواهد برد.
خطر جدی این است که مذاکرات به جایی نرسد یا شعله‌ور شدن دیگری مسیرهای تحت حمایت مسکو و غرب را از بین ببرد و آذربایجان هر چه را که می‌تواند به زور بگیرد.

3. ایران؛ نقطه اشتعال اکتبر 2023
 اعتراضات داخلی و اتهام همکاری با روسیه در جنگ اوکراین، در میانه نزاع بر سر برنامه هسته‌ای تهران، جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگری در دهه‌های گذشته در موقعیت دشواری قرار داده است.
در این شرایط، مذاکرات برای احیای توافق هسته ای 2015 که از اوایل سپتامبر متوقف شده بود، اکنون در انجماد عمیقی قرار دارد. توانمندی هسته‌ای تهران در چند سال گذشته جهش‌های زیادی داشته است. ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم آن افزایش یافته است و زمان شکست آن تقریباً به صفر رسیده است. نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شدت محدود شده است. به نظر می رسد لحظه‌ای که ایالات متحده و متحدانش برای مدت‌ها امیدوار بودند از آن اجتناب کنند - زمانی که باید ایران هسته‌ای را بپذیرند یا برای جلوگیری از آن از زور استفاده کنند- در حال نزدیک شدن است.
حتی اگر آنها بتوانند مذاکرات را برای چند ماه پی بگیرند، اکتبر 2023، زمانی که محدودیت‌های سازمان ملل در مورد موشک‌های بالستیک ایران منقضی می‌شود، یک نقطه اشتعال است. با در نظر گرفتن این محدودیت‌ها برای مهار تکثیر موشک‌ها و پهپادهای ایران، تنها گزینه‌ای که رهبران غربی برای جلوگیری از انقضای آن جلوی خود می‌بینند، گزینه اسنپ‌بک است. اما این گزینه شاید ایران را وادار به خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای می‌کند که یک معضل بالقوه برای ایالات متحده و اسرائیل است. هرگونه حمله آنها به برنامه هسته‌ای ایران خطر تشدید تنش‌ها را در سراسر منطقه به دنبال خواهد داشت.
با خشم ایران از عربستان سعودی به دلیل حمایتش از شبکه‌های ماهواره‌ای که تهران آن را به تشدید اعتراضات به تقابل چندجانبه بین ایران و ایران متهم می‌کند و اسرائیلی که می تواند با کابینه جدید راست افراطی رویکرد افراطی‌تر در پیش گیرد گرم شود، خطرات فراوانی قابل پیش‌بینی است.
از این منظر، باز نگه داشتن درهای دیپلماسی منطقی است. پایتخت‌های غربی - که تحت فشار افکار عمومی که هر کسی را که پیشنهاد مذاکره می‌دهد مورد حمله قرا می‌دهد - به‌طور قابل‌توجهی نگران این هستند که درگیر شدن با تهران می‌تواند تبعات خطرناکی داشته باشد. تاکنون آن‌ها تصمیم گرفته‌اند که به طور کامل تماس‌ها را قطع نکنند - تا حدی به این دلیل که برخی نیاز به مذاکره برای آزادی زندانیان دارند، اما عمدتا با در نظر گرفتن تهدید هسته‌ای.
با توجه به روابط مسموم امروزی، چشم‌انداز مذاکرات برای خنثی کردن بحران هسته‌ای مبهم به نظر می‌رسد. اما حداقل به دست آوردن تفاهم در مورد خطوط قرمز یکدیگر می‌تواند به حفظ تنش‌ها کمک کند تا زمانی که فضای بیش‌تری برای تنش‌زدایی و تعامل دیپلماتیک اساسی وجود داشته باشد.
4. یمن؛ توقف جنگ و افزایش تنش‌ها
یمن در بلاتکلیفی است. آتش‌بس در آوریل بین شورشیان حوثی و دولت به رسمیت شناخته شده بین المللی این کشور که عمدتاً توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت می شد، در اکتبر لغو شد. جنگ عمده از سر گرفته نشده است، اما هر دو طرف آماده بازگشت به جنگ هستند.
آتش‌بس با میانجی‌گری سازمان ملل نقطه روشن غیرمنتظره‌ای در یک درگیری بی رحمانه هشت ساله بود. در نوامبر 2021، حوثی‌ها که بخش اعظم شمال غرب یمن را کنترل می‌کنند، به نظر می‌رسید که به پیروزی نزدیک می‌شدند. اگر آن‌ها شهر مارب و تأسیسات نفت و گاز مجاور آن را گرفته بودند، جنگ شمال را برای آنها به ارمغان می‌آورد، در تامین بودجه شبه دولتی که به شدت مورد نیاز بود، موفق می‌شدند و پایانی برای دولت عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور وقت، رقم می زد.
زمانی که نیروهای وابسته به امارات در ژانویه 2022 حوثی‌ها را از قلمرو استراتژیک مارب و شبوه در همسایگی‌اش بیرون راندند، از حمله آن‌ها جلوگیری شد. حوثی‌ها با حملات موشکی و پهپادی فرامرزی به امارات و عربستان سعودی پاسخ این کار را دادند. سپس جنگ اوکراین باعث کمبود غذا و سوخت جهانی شد که فشارهای جدیدی را بر همه طرف ها وارد کرد.
بن‌بست در شاریط، فضایی را برای میانجی‌گری ایجاد کرد. در اوایل آوریل، سازمان ملل یک آتش‌بس دو ماهه بین دولت هادی و حوثی‌ها را اعلام کرد. ریاض که به طور فزاینده‌ای از جنگ سرخورده شده بود، از این توافق حمایت کرد. چند روز بعد هادی استعفا داد. او با یک شورای رهبری هشت نفره ریاست جمهوری که توسط سعودی‌ها و اماراتی‌ها انتخاب شده بود، جایگزین شد، که بیش‌تر نماینده ائتلاف جناح‌های یمنی است که با حوثی‌ها و تقریباً به همان اندازه با یکدیگر می‌جنگند.
امیدهای اولیه مبنی بر حل و فصل گسترده‌تر متعاقب آن کم‌رنگ شده است. پس از دو بار تمدید، مذاکرات به رهبری سازمان ملل بر سر آتش بس گسترده در اوایل اکتبر به شکست انجامید که با درخواست حوثی‌ها مبنی بر پرداخت حقوق ارتش و نیروهای امنیتی شورشیان از سوی دولت خنثی شد. (طبق منابع از هر دو طرف و در سازمان ملل، دولت و سعودی‌ها توافق کرده بودند حقوق غیرنظامیان را پرداخت کنند، اما روی پوشش هزینه نیروهایی که در میدان جنگ علیه آن‌ها می‌جنگند، به توافق نرسیدند).
جنگ حتی بدون آتش‌بس عمدتاً متوقف ‌شده است. حملات عمده زمینی و حملات فرامرزی از سر گرفته نشده و گفتگوها، عمدتاً اکنون از طریق کانال‌های دوجانبه سعودی-حوثی ادامه دارد. اما تنش‌ها در حال افزایش است. حوثی‌ها شلیک‌های هشداردهنده ای را علیه زیرساخت‌های نفت و گاز تحت کنترل دولت شلیک کرده‌اند که منجر به توقف صادرات نفت شده است. آن‌ها می‌گویند زمانی که سهم آن‌ها از درآمد به آن‌ها و نیروهایشان پرداخت شود، فروش نفت می تواند از سر گرفته شود. در اقدامی تلافی‌جویانه، دولت به دنبال توقف واردات سوخت به بندر حدیده در دریای سرخ تحت کنترل حوثی‌ها بود، اما ریاض آن را متوقف کرد. بر اساس گزارش‌ها، هر دو طرف در حال ایجاد نیرو و تجهیزات نظامی در اطراف خطوط مقدم اصلی جبهه هستند.
خطر جنگ مجدد به طرز نگران‌کننده‌ای زیاد است. برخی در اردوگاه حوثی‌ها متمایل به آغاز حمله دیگری هستند، هرچند در حال حاضر، حوثی‌ها از کمبود منابع مالی محروم و نیروهای آن‌ها ضعیف شده‌اند. از طرف دیگر، آن‌ها ممکن است با سعودی‌ها در مورد پرداخت حقوق و دستمزد به توافق برسند، آتش‌بس را تمدید کنند و از پول و زمان برای تجدید سازمان استفاده کنند. برخی از رهبران حوثی به توافق گسترده‌تری با ریاض امیدوارند که مستلزم خروج عربستان از درگیری و تثبیت موقعیت حوثی‌ها به عنوان نیروی مسلط یمن باشد. اما چنین ترتیبی، با نادیده گرفتن منافع بسیاری از جناح های ضد حوثی که از کنار گذاشته شدن از مذاکرات دوجانبه نگران هستند، احتمالا یمن را وارد مرحله جدیدی از جنگ خواهد کرد. حتی با خروج سعودی‌ها، بعید به نظر می‌رسد که حوثی‌ها بتوانند به راحتی بر تمام یمن چیره شوند (کاری که طالبان در افغانستان انجام دادند).
بهتر است آتش‌بس طولانی مدتی در کار باشد که راه را برای مذاکرات درون یمن هموار کند. یک راه‌حل واقعی باید تمام الزامات جناح‌های اصلی یمن را برآورده کند و احتمالاً به میانجی‌گری سازمان ملل نیاز دارد. اما چنین توافقی هنوز دور از دسترس باشد
5. اتیوپی؛ توافق شکننده
یکی از مرگ‌بارترین جنگ‌های سال 2022، در منطقه تیگری اتیوپی و اطراف آن، در حال حاضر متوقف شده است. دو تن از نیروهای متخاصم اصلی -دولت ابی احمد، نخست وزیر اتیوپی و جبهه آزادیبخش خلق تیگری (TPLF) که دهه‌ها قبل از به دست گرفتن قدرت ابی در سال 2018 بر سیاست اتیوپی تسلط داشتند و سپس با او درگیر شدند- در 2 نوامبر در پرتوریا قراردادی امضا کردند و 10 روز بعد، یک توافق نامه بعدی در نایروبی. اما آرامش کنونی کاملا شکننده است. سؤالات کلیدی حل نشده باقی مانده است، به ویژه این‌که آیا نیروهای تیگری خلع سلاح خواهند شد و آیا رئیس جمهور اریتره، ایزایاس افورکی، که ارتشش در کنار سربازان اتیوپی می‌جنگد، نیروهای خود را تا مرزهای بین المللی به رسمیت سناخته شده عقب می کشد.
خصومت‌ها در اواخر سال 2020 آغاز شد، زمانی که نیروهای تیگری یک سری از پایگاه‌های نظامی دولتی را در منطقه تصرف و مدعی شدند که از مداخله دولت فدرال جلوگیری می‌کنند. در طول دو سال مبارزه، بارها منطق دست به دست شد تا در نهایت آتش‌بس در مارس 2022 ایجاد شد. اما در اواخر اگوست، آتش بس نقض شد و جنگ تمام عیار از سر گرفته شد.
تلفات ناشی از درگیری سرسام‌آور بوده است. محققان دانشگاه گنت بلژیک تخمین می‌زنند که تا اگوست 2022، 385000 تا 600000 غیرنظامی به دلایل مربوط به جنگ جان خود را از دست داده‌اند. منابع از هر دو طرف مدعیند که صدها هزار جنگ‌جو از آغاز حمله ماه اوت در درگیری ها کشته شده‌اند. همه طرف‌ها متهم به جنایات هستند، و نیروهای اریتره ویرانی‌های بی‌رحمانه را به جا گذاشته‌اند. خشونت جنسی بیداد می کند و ظاهراً به صورت استراتژیک برای تحقیر و وحشت غیرنظامیان استفاده می‌شود. در بیش‌تر زمان جنگ، آدیس‌آبابا تیگری را محاصره کرد، برق، مخابرات و بانکداری را قطع کرد و مواد غذایی، دارو و سایر منابع را محدود کرد.
قرارداد پرتوریا یک پیروزی برای آبی بود. رهبران تیگری پذیرش حکومت فدرال و خلع سلاح ظرف یک ماه را پذیرفتند. آدیس‌آبابا گفت که هم محاصره و هم تروریستی بودن TPLF را لغو خواهد کرد. در نایروبی، به نظر می‌رسد که فرماندهان ابی، جدول زمانی انعطاف‌پذیرتری برای خلع سلاح ارائه می‌دهند و موافقت می‌کنند که نیروهای تیگرای با عقب‌نشینی جنگنده‌های منطقه‌ای اریتره و آمهارا، سلاح‌های سنگین را کنار بگذارند. از آن زمان، آتش بس برقرار است. کمک‌ها افزایش یافته است و مقامات فدرال برق مکله، پایتخت تیگرایان را دوباره وصل کرده‌اند.
اما بسیاری از موارد ممکن است اشتباه پیش بروند. مناقشه بر سر مناطق حاصلخیز تیگری غربی هم چنان ادامه دارد. اریتره به نوبه خود هنوز عقب نشینی نکرده، هرچند گزارش ها حاکی از آن است که برخی از نیروهایشان عقب نشینی را آغاز کرده‌اند. تیگرای نیز اسلحه را تحویل نداده. طرفین باید یک توالی ظریف را هماهنگ کنند تا مبادا هر یک طرف دیگری را به خاطر تاخیرها سرزنش کند.
6. جمهوری دموکراتیک کنگو و دریاچه های بزرگ
M23، یک گروه شورشی سابقاً منزوی، که گزارش های سازمان ملل نشان می‌دهد که توسط رواندا حمایت می‌شود، در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو در حال مبارزه ویران‌گر است. جنگ ده‌ها هزار نفر را از خانه‌های خود بیرون رانده و می‌تواند به یک جنگ نیابتی منطقه‌ای گسترده‌تر تبدیل شود.
M23 چندین شهر را در اختیار دارد و مرکز استان گوما را احاطه کرده است. در سال 2013، این گروه توسط نیروهای سازمان ملل متحد شکست خورد، اما اکنون به خوبی مسلح و سازماندهی شده به نظر می‌رسد. این شامل سربازان سابق کنگو است که بسیاری از آن‌ها توتسی هستند، یک گروه قومی پراکنده در منطقه دریاچه‌های بزرگ آفریقا، و ادعا می کنند که از منافع جمعی دفاع می‌کنند.
ظهور مجدد ناگهانی M23 به همان اندازه که مدیون تنش‌های بین دولت‌های دریاچه‌های بزرگ است، به پویایی‌های محلی نیز مربوط می‌شود. دولت کنگو در تلاش بود تا اقتدار خود را در شرق آشفته، محل زندگی ده‌ها گروه شورشی، از جمله برخی از کشورهای همسایه، احیا کند. در اواخر سال 2021، رئیس جمهور کنگو، فلیکس شیسکدی، از نیروهای اوگاندا دعوت کرد تا با نیروهای دموکراتیک متفقین، گروهی عمدتا اوگاندایی که خود را بخشی از دولت اسلامی می‌دانند، بجنگند. به نظر می‌رسد رئیس جمهور کنگو نیز بی سر و صدا عملیات بوروندی را در خاک کنگو تایید کرده است. این باعث عصبانیت رئیس جمهور رواندا، پل کاگامه شد. او حضور همسایگان خود را به‌عنوان سلب نفوذ رواندا در شرق کنگو می‌دید، جایی که این کشور دارای منافع اقتصادی است، مانند بوروندی و اوگاندا، و مدت‌ها با شورشیان نیروهای دموکراتیک برای آزادی رواندا (معروف به مخفف فرانسوی FDLR)  -از بقایای شبه نظامیان هوتو مسئول نسل کشی 1994- جنگیده است.
شیسکدی کاگامه را به حمایت از M23 به عنوان راهی برای استخراج منابع کنگو متهم می‌کند. کارشناسان سازمان ملل هم‌چنین به حمایت رواندا از شورشیان اشاره می‌کنند و یکی از گزارش‌های فاش شده سازمان ملل در دسامبر 2022 می‌گوید «شواهد قابل‌توجهی» وجود دارد که نشان می‌دهد ارتش رواندا مستقیماً در نبرد کنگو با M23 مداخله کرده و با سلاح، مهمات و یونیفرم از این گروه حمایت کرده است. کیگالی این اتهامات را رد می‌کند. به نوبه خود، ارتش کنگو را به همکاری با FDLR متهم می کند (که شیسکدی آن را رد می کند، اگرچه گزارش‌های سازمان ملل نیز تا حد زیادی تایید می کند).
یک مأموریت نظامی شرق آفریقا - منهای رواندا، که کینشاسا نیروهایش را رد کرد - مأموریتی برای بازگرداندن آرامش به شرق کنگو دارد. سازمان ملل متحد دارای 14000 نیروی حافظ صلح است که بسیاری از آنها در گوما مستقر هستند، اما به نظر می رسد تمایلی به مقابله با شورشیان ندارد و در میان بسیاری از کنگویی‌ها به شدت منفور است. در عوض، کنیا، به عنوان بخشی از نیروی منطقه‌ای، وظیفه دارد که نبردی علیه M23 داشته باشد.
مردم محلی رنج کشیده امید زیادی دارند که نیروهای کنیایی بتوانند شورشیان را شکست دهند، اما کنیا هدف را بیشتر امنیت گوما و جاده های اصلی اطراف آن و سوق دادن M23 به آتش بس می داند. این گروه ممکن است پس از آن به مذاکرات صلح بین دولت کنگو و ده ها گروه مسلح شرقی که به دلیل درگیری از آنها اخراج شده بود، بپیوندد.
حضور رواندا با توجه به نفوذ آن بر رهبران M23 بسیار مهم خواهد بود. بهترین راه برای دستیابی به این هدف، دیپلماسی هماهنگ رهبران آفریقای شرقی با هدف ترمیم روابط بین کاگامه و تشیسکدی است که در کنار تلاش‌ها برای محدود کردن همکاری بین ارتش کنگو و FDLR، نشانه‌های اولیه پیشرفت را نشان داده است. نیروی آفریقای شرقی فرصتی است، به عبارت دیگر، برای ایجاد فضا برای دیپلماسی به همان اندازه که برای مبارزه با M23 است. اگر این دیپلماسی شکست بخورد، نیروهای کنیایی ممکن است در زمین‌های شرق کنگو گرفتار شوند. در حال حاضر، استقرار تعداد زیادی از نیروهای همسایه در شرق کنگو خطر بازگشت به جنگ‌های نیابتی را به همراه دارد که منطقه را در دهه های 1990 و 2000 از هم پاشید.

7. ساحل؛ جهادی ها همچنان پیش می روند
بورکینافاسو، مالی و نیجر هیچ نشانی از شکست شورش‌های جنبش های رادیکال به اصطلاح اسلام‌گرای ندارند. رهبران غربی که دخالت نظامی آنها در دهه گذشته کمک چندانی به مهار خشونت نکرده، به نظر می رسد در نحوه واکنش به کودتا در بورکینافاسو و مالی سهل انگاری کرده اند.
بورکینافاسو در بدترین وضعیت قرار دارد. گروه های جهادی حدود 40 درصد از قلمرو آن، از جمله مناطق وسیع روستایی در شمال و شرق را تحت کنترل دارند. شبه‌نظامیان ماه‌ها است که یک شهر شمالی، جیبو را محاصره کرده‌اند. جنگ هزاران نفر را کشته و نزدیک به 2 میلیون نفر را ترک کرده است. با افزایش تلفات، انگشت اشاره به سوی ارتش رفته است. دو کودتای سال گذشته که هر دو به بهانه قتل عام سربازان توسط ستیزه جویان انجام شد، باعث شد یک سرهنگ دوم به نام پل هانری ساندائوگو دمیبا قدرت را در ژانویه به دست گیرد، اما در سپتامبر توسط یک کاپیتان ناشناس، ابراهیم ترائوره، از قدرت برکنار شد. خود ترائوره در تلاش است تا نیروهای امنیتی دچارتفرقه را متحد کند. او ممکن است با بازی با احساسات پوپولیستی، انتقاد از فرانسه و نزدیک شدن به روسیه از پشتیبانان مالی خود پیروی کند. نگران‌کننده‌تر این است که ترائوره داوطلبانی را برای نبرد با جهادی‌ها استخدام می‌کند، که می‌تواند خونریزی‌های قومی را به شکل مارپیچی شدت بخشند.
مالی هم در سال های 2020 و 2021 متحمل دو کودتا شد. حاکمیت دولت عملاً در شمال دور وجود ندارد. در آنجا، شبه‌نظامیان وابسته به داعش و القاعده با یکدیگر می‌جنگند و با شورشیان غیرجهادی، که عمدتاً طوارق هستند -جامعه‌ای که بخش بزرگی از ساحل را در بر می‌گیرد- در نبردند. شورشیان طوارق در سال 2015 قراردادی را با باماکو امضا کردند، به این امید که مواضع ارتش را به دست آورند.
اما اکنون، با احساس رها شدن، برخی از شورشیان ممکن است منافع خود را در اتحاد مجدد با جهادی ها ببینند. (شبه نظامیان مرتبط با القاعده به شورش جدایی طلبی تحت سلطه طوارق که حدود یک دهه پیش شمال مالی را تصرف کرد، پیوستند و سپس آن را غصب کردند.) در جنوب، در مرکز مالی، نبردی که نیروهای مالی و مزدوران گروه واگنر روسی را در برابر ستیزه جویان قرار می دهد، به نظر می رسد به بن بست خورده و نقض گسترده حقوق بشر هر دو طرف آشکار شده است.
نیجر در وضعیت بهتری قرار دارد، اگرچه علائم نگران کننده ای نیز وجود دارد. دولت یا شبه نظامیان غیرنظامی را در نیروهای امنیتی ادغام کرده یا از مسلح کردن آنها خودداری کرده است. آمادگی آن برای درگیر شدن با گروه های جهادی نیز ممکن است به آرامش در خشونت کمک کرده باشد. با این حال، رئیس جمهور محمد بازوم از تلاش برای کودتا در مارس 2021 جان سالم به در برد و دستگیری های بعدی، از جمله در میان افسران عالی رتبه، ممکن است به خصومت در ارتش دامن زده باشد. جهادی ها وارد پارک ها و جنگل های امتداد مرزهای بورکینافاسو و بنین شده اند و به پایتخت، نیامی نزدیک تر شده اند.
مشارکت خارجی در ساحل به سرعت در حال پیشرفت است. فرانسه که در سال 2013 برای بیرون راندن شبه‌نظامیان از شمال مالی مداخله کرد، با توجه به روابط پرتنش با باماکو، به عملیات خود در این کشور پایان داد، اگرچه پایگاه‌های خود را در نیجر حفظ کرد. یک مأموریت سازمان ملل در مالی از آوریل 2013 نیز برای پیشرفت صلح تلاش کرده است. اکنون به نظر می رسد که غرب بیش از همه نگران جلوگیری از گسترش جهادی ها به سمت جنوب تا خلیج گینه است. خشم منطقه‌ای علیه فرانسوی‌ها تا حد زیادی به لطف یک دهه شکست غرب در بررسی پیشرفت‌های شبه‌نظامیان و همچنین به دلیل اطلاعات نادرست روسیه در حال افزایش است.
حیاتی ترین نکته در لحظه عطف برای منطقه این است که رهبران درباره رویکرد عمدتاً نظامی محور برای مقابله با جهادی ها، تجدید نظر کنند. عملیات نظامی نقش مهمی ایفا می کند، اما باید تابع تلاش ها برای بهبود روابط بین جوامع، جلب نظر مردم در مناطق، و حتی گفتگو با رهبران شبه نظامی باشد. دولت های غربی باید به خاطر سابقه خود در دهه گذشته احساس شرم کنند. اما از آنجایی که برخی از رهبران ساحل به مسکو روی آورده اند، قطع روابط و تلاش برای وادار کردن آنها به انتخاب تنها طرف، اشتباه است.
8. هائیتی؛ غرق در بن بست سیاسی و خشونت گسترده باندها و حکومت وحشت
از زمان قتل رئیس جمهور جوونل مویس در ژوئیه 2021، هائیتی به دلیل بن بست سیاسی و خشونت گسترده باندها فلج شده است. خدمات عمومی ساقط شده و وبا در حال گسترش است. اوضاع به حدی بد است که برخی از هائیتی‌ها با وجود میراث ناگوار مداخلات قبلی در هائیتی، اکنون امید خود را به نیروهای خارجی بسته‌اند.
آریل هنری، نخست‌وزیر موقت هائیتی که پس از موئیس برگزیده شد، از حمایت قدرت‌های خارجی با نفوذ برخوردار است، اما با مقاومت شدید در هائیتی مواجه است. از زمانی که هانری بر اساس توافق مونتانا قدرت را به دست گرفت، گروهی از سیاستمداران مخالف و نمایندگان جامعه مدنی با حکومت او مخالفت کردند. هنری قرار بود انتقال قدرت را به سوی انتخابات هدایت کند، اما ناامنی گسترده مانع از رای گیری شد و هنری نیز کمیسیون انتخابات را منحل کرد.
صدها باند بیش از نیمی از کشور را کنترل می کنند. آنها با مسدود کردن جاده ها و تحمیل حکومت وحشت، از جمله استفاده از تجاوز به عنف برای تنبیه و ارعاب مردم، گاهی اوقات هدف قرار دادن کودکان زیر 10 سال، حکومت مرکزی را به چالش می کشند. بزرگترین ائتلاف - جی 9- توسط رهبر باند بدنام جیمی باربیک کریزیر رهبری می شود. باندهای هائیتی چندین دهه است که وجود دارند و اغلب با سیاستمداران ارتباط دارند. اما قدرت آنها پس از قتل مویس افزایش یافته است.

در شش ماه گذشته همه چیز مشخص شده است. در ماه ژوئیه، نبرد بین جی9 و یک باند دیگر بر سر یک محله فقیر نشین در نزدیکی پورتو پرنس، بیش از 200 نفر را در مدت کمی بیش از یک هفته کشت. دو ماه بعد، هنری یارانه سوخت را لغو کرد و باعث افزایش قیمت ها و ایجاد اعتراضات گسترده شد که اعضای باند به آن پیوستند. جی9 سپس یک پایانه نفتی بزرگ را تصرف کرد و تقریباً کل کشور را با کمبود سوخت مواجه کرد که از جمله باعث اختلال در دسترسی به آب آشامیدنی تمیز شد. کریزیر گفت که او تنها پس از کناره گیری هنری ترمینال را پس خواهد داد، اگرچه نیروهای پلیس هائیتی توانستند آن را چند ماه بعد بازپس بگیرند.
نتیجه کار یک فاجعه انسانی بوده است. نیمی از جمعیت، 4.7 میلیون نفر، با گرسنگی حاد روبرو هستند و تقریباً 20000 نفر در معرض خطر مرگ در اثر گرسنگی هستند. کمبود در کلینیک‌های بهداشتی همراه با کمبود آب پاک باعث ظهور دوباره وبا شده است. گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی بیان کرد که بیش از 13000 مورد وبا در اوایل اکتبر تا اوایل دسامبر وجود داشته است که 283 مورد مرگ ثبت شده است - اما موارد واقعی احتمالاً بیش از این باشد.
در مواجهه با این چالش ها، هنری در ماه اکتبر خواستار حمایت نظامی خارجی شد. هر مأموریتی از این دست، کارش از بین بردن باندهای مبارزی است که با مردان جوان و کودکان مستقر در مناطق شهری پرجمعیت آکنده اند. مخالفت های سیاسی نیز وجود دارد: گروه مونتانا تا حد زیادی با هر گونه ماموریت خارجی مخالف و معتقد است که نخست وزیر موقت از آن برای حمایت از حکومت خود استفاده خواهد کرد. بسیاری دیگر از هائیتی‌ها با توجه به تحت انقیاد گرفتن جزیره توسط قدرت‌های خارجی و سابقه آشفته اعزام‌های خارجی قبلی، محتاط هستند. با این حال، تعداد فزاینده‌ای از مردم، به‌ویژه در مناطقی که از بدترین خشونت‌های گروهی رنج می‌برند، از سر ناامیدی محض حمایت خود را از مداخله خارجی اعلام کرده‌اند.
تحریم‌های ایالات متحده و کانادا بر روی چندین سیاستمدار برجسته سابق، در کنار کرزیر، موجی از شوک را به نخبگان هائیتی وارد کرده است و ممکن است آنها را وادارد تا در مورد روابط آینده با باندها فکر کنند. اما تعداد کمی از کشورهای خارجی برای استقرار نیروها تلاش می کنند. گفته می‌شود، اگر هنری و رقبای او بر سر نقش چنین مأموریتی و نقشه راه انتقالی به توافق برسند، نیروهای خارجی می‌توانند بهترین امید هائیتی باشند. حتی ورود آنها و تهدید به عملیات ممکن است باندها را به رها کردن جاده های اصلی و سست کردن سلطه خود بر پایتخت سوق دهد.
9. پاکستان؛ زیر سایه پوپولیسم خان
پاکستان در حالی وارد سال انتخاباتی می‌شود که شاهد بدنه‌ای عمیقاً از هم پاشیده است، زیرا عمران خان، نخست‌وزیر پیشین، جنبش پوپولیستی خود را علیه دولت و ارتش ‌قدرتمند شدت بخشیده است.
برکناری خان از مقام خود در بهار گذشته همراه با از افتادن او از چشم ارتش پاکستان بود. او پس از کسب مقام نخست وزیری با حمایت مقامات عالی رتبه، به دلیل حکومت نادرست خان و مواضع ضدآمریکایی آتشین و و تلاش برای قرار دادن وفاداران به خود در مناصب عالی ارتش، وضعیتش بدتر شد. با افزایش حمایت از رای عدم اعتماد، خان ادعا کرد که واشنگتن پشت توطئه برکناری او بوده است. ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش، این توطئه را رد کرد، چرا که نگران تأثیر آن بر روابط با ایالات متحده بود. در ماه آوریل، خان برکنار شد و یک دولت ائتلافی به ریاست شهباز شریف به قدرت رسید.
سپس خان و حزب تحریک انصاف پاکستان از پارلمان خارج شدند و به خیابان ها ریختند. در سراسر کشور، اعتراضات خشونت آمیز زمانی تشدید شد که دولت شریف درخواست خان را برای انتخابات زودهنگام رد کرد. حامیان او همچنین به انتقاد شدید از ارتشیان، به ویژه باجوا پرداختند. لفاظی های ضدغربی خشم مردم را برانگیخته است. ادعاهای خان مبنی بر اینکه شریف در حال مدیریت نادرست اقتصاد است، با افزایش هزینه های زندگی نیز به شدت تاثیرگذار است.

در روز 3 نوامبر، طی یک راهپیمایی چند هفته ای ضد دولتی به سوی پایتخت، اسلام آباد، خان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. قاتل احتمالی که در محل دستگیر شد، اصرار دارد که به تنهایی عمل کرده است. اما خان، شریف، و یک مقام ارشد اطلاعات نظامی را به توطئه برای قتل خود متهم می کند.
همه اینها نوید بدی را برای انتخابات پیش از اکتبر 2023 می دهد. رقبای اصلی در حال حاضر در مورد قوانین بازی با هم اختلاف نظر دارند و خان مقامات ارشد انتخابات را به حمایت از دولت شریف متهم می کند. به نظر می رسد او در صورت شکست حزبش، نتیجه را رد خواهد کرد. اکنون تحت فرماندهی جدید، ارتش قول داده که از منازعه سیاسی دور بماند. اما اگر همه چیز از هم بپاشد یا به سمتی برود که آنها تصور می کنند تهدیدآمیز است، ممکن است برای ژنرال ها سخت باشد که ساکت باشند.
یک بحران سیاسی دیگر، آخرین چیزی است که پاکستان در کنار بسیاری از چالش های دیگر به آن نیاز دارد. در سال 2022، سیل ویرانگر یک سوم کشور را زیر آب برد و از هر 7 پاکستانی 1 نفر را تحت تاثیر قرار داد. 20.6 میلیون نفر هنوز به کمک های بشردوستانه نیاز دارند. برآوردهای معتبر کل خسارات و خسارات اقتصادی را 31.2 میلیارد دلار نشان می دهد که حداقل 16.3 میلیارد دلار دیگر برای بازیابی لازم دارد. آسیب پذیرترین اقشار جمعیت، زنان و دختران، از جمله بدترین آسیب خورده ها هستند و دسترسی محدود آنها به آموزش، درآمد و مراقبت های بهداشتی کاهش یافته است.
شرایط کمک مالی صندوق بین‌المللی پول در اگوست 2022 که پاکستان را از عدم پرداخت بدهی‌اش باز داشت، شریف را نیز در تنگنا قرار داد: لغو و از دست دادن کمک‌های مالی، یا اجرای اصلاحات دردناک و خطر حمایت پوپولیستی از خان. به واسطه سیل، پاکستان اکنون به کمک های بیشتری نیاز دارد که به کندی انجام می شود. تأخیر در امدادرسانی و بازسازی می‌تواند شکایات را عمیق‌تر کند و پایگاه خان را تقویت کند.
در همین حال، ستیزه جویان جهادی دوباره احیا می شوند. استان خیبر پختونخوا، هم مرز با افغانستان، شاهد افزایش حملات شبه نظامیان به نیروهای امنیتی بوده است. این افزایش هم مرهون پناه دادن طالبان به ستیزه جویان پاکستانی در افغانستان و هم تلاش ناموفق خود اسلام آباد با میانجیگری طالبان برای دستیابی به معامله با شبه نظامیان است. به نظر می رسد که اسلام آباد که ده ها سال در طول جنگ ایالات متحده در افغانستان میزبان رهبران طالبان بوده است، در تلاش است تا اراده خود را بر متحد سابق خود تحمیل کند.
10. تایوان؛ بر لبه پرتگاه، در انتظار 2027
بزرگترین نقطه اشتعال بین ایالات متحده و چین به طور فزاینده ای بی ثبات به نظر می رسد، زیرا واشنگتن به دنبال حفظ برتری در منطقه است و پکن به دنبال الحاق جزیره. یکپارچگی با تایپه، هدف طولانی مدت چین بوده است. پکن می گوید امیدوار است این اتفاق به صورت مسالمت آمیز رخ دهد، اما استفاده از زور را رد نمی کند. ارزیابی واشنگتن این است که شی سال 2027 را به عنوان تاریخی تعیین کرده است که تا آن زمان ارتش چین باید بتواند تایوان را تصرف کند. ایالات متحده به نوبه خود، سیاست «چین واحد» را حفظ می کند - با هدف حل مسالمت آمیز وضعیت تایوان بدون پیش داوری در نتیجه- و یک موضع «ابهام استراتژیک» را در مورد اینکه آیا به دفاع از تایوان برمی خیزد یا خیر، اتخاذ کرده است. اما با افزایش قدرت و قاطعیت پکن، واشنگتن نشانه‌هایی از سیاست‌های سخت‌گیرانه اتخاذ شده در زمانی که ارتش چین ضعیف‌تر بود را نشان می‌دهد.
تابستان گذشته، زمانی که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده از تایپه، پایتخت تایوان بازدید کرد، اوضاع داغ شد. پلوسی به عنوان یک قانونگذار، از جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده (که گفته می شود دولت او از این سفر ناراضی بود) دستور نمی گرفت. اما پکن به‌طور شگفت‌انگیزی، دیدار او را سیگنال قدرتمندی از حمایت از تایپه و منادی از بین رفتن تعهد ایالات متحده به سیاست «چین واحد» دانست. در پاسخ، رزمایش‌های نظامی بی‌سابقه‌ای را در اطراف تایوان برگزار کرد و کشتی‌های جنگی و هواپیماها را در سراسر «خط میانه» مستقر کرد، که برای دهه‌ها به عنوان لبه فعالیت نظامی چین در تنگه تایوان مورد توافق ضمنی بوده است.

نگرانی فزاینده در مورد ظهور چین، قاطعیت این کشور در آسیا-اقیانوسیه و تعهد این کشور به ایجاد قابلیت‌های نظامی به یکی از دغدغه‌های اصلی سیاست ایالات متحده تبدیل شده است. رفتار سخت در قبال چین -از جمله در رابطه با تایوان - موضوع نادری است که از اجماع دو حزبی در واشنگتن برخوردار است. هم دولت بایدن و هم کنگره بر این باورند که توانایی ایالات متحده برای جلوگیری از تهاجم چین کاهش یافته و می خواهند آن را بازسازی کنند.
برای دولت ایالات متحده، چالش این است که هم هزینه‌هایی را که چین در صورت راه‌اندازی یک کمپین نظامی متحمل می‌شود و هم این اطمینان را که اگر دست از کار بردارد، واشنگتن به دنبال جدایی دائمی تایوان نخواهد بود، قابل باور باشد.
بعید به نظر می رسد که چین به این زودی ها حمله کند. تجاوز به تایوان مشکل خواهد بود و با مشاهده واکنش غرب به حمله روسیه به اوکراین، پکن احتمالاً فشار بین‌المللی و هزینه‌های اقتصادی را که یک حمله می‌تواند کلید بزند، درک می‌کند -حتی اگر ایالات متحده مداخله نظامی نکند.
با این حال، تهدیدات معتبر ایالات متحده - ادامه تقویت قابلیت‌های دفاعی تایوان، آسیب‌پذیری کمتر موقعیت نظامی آن در آسیا-اقیانوسیه در برابر حملات چین، و شناسایی اقدامات اقتصادی تنبیهی با متحدان و شرکا- می‌تواند به بازدارندگی پکن کمک کند. اما چنین اقداماتی باید دست به دست هم دهند و تضمین کنند که سیاست ایالات متحده بدون تغییر باقی می ماند. اگر پکن معتقد باشد که خودداری از حمله به واشنگتن و تایپه فضا می دهد تا شرایطی را برای جدایی دائمی تایوان ایجاد کنند، محاسباتش به سمت جنگ متمایل خواهد شد.
به نظر می رسد بایدن از این خطر آگاه باشد. اگرچه او تمایل نگران‌کننده‌ای به متعهد شدن به کمک نظامی به تایوان دارد (هر چند دستیارانش هر بار به سرعت از نظرات او عقب‌نشینی می‌کنند)، زمانی که با رئیس‌جمهور چین، شی جین پینگ، در جریان نشست گروه بیست در ماه نوامبر ملاقات کرد، بر اساس فیلمنامه همیشگی عمل کرد. او به شی اطمینان داد سیاست آمریکا بدون تغییر باقی می ماند. شی به نوبه خود گفت چین به دنبال اتحاد مسالمت آمیز است.
با این حال، خطرات کوتاه مدت می تواند تنش ها را افزایش دهد. از طرف ایالات متحده، کوین مک کارتی، که جمهوری خواهان را در زمانی که در اقلیت مجلس نمایندگان بودند رهبری می کرد، گفته بود در صورت جانشینی پلوسی به عنوان رئیس مجلس از تایوان دیدار خواهد کرد. حداقل، چین با نمایش قدرت نظامی همتراز تمریناتش در پاسخ به پلوسی، واکنش نشان خواهد داد. اگر مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی پکن رو به افزایش باشد، نمایش قاطعانه‌تری از اراده امکان‌پذیر است، به‌ویژه اگر دیده شود که ایالات متحده در زمان ضعف چین در حال افزایش برتری های خود است. چنین تشدید تنش بلافاصله منجر به جنگ نمی شود، اما می تواند قدرتمندترین قدرت های اقتصادی و نظامی جهان را به آن نزدیک تر کند.
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/6316