با توجه به ادعای آمریکا که اجازه نخواهد داد ایران به بمب اتم مسلح شود، و همچنین در نظر گرفتن این نکته که واشنگتن از تصاعد بحران نگران است، میتوان به این نتیجه رسید که مذاکرات فشرده هستهای با هدف احیای برجام یا دستکم، یافتن راه حلی جایگزین در راه باشد...
نشریه اکونومیست در تحلیلی به بررسی آخرین تحولات برنامه هستهای ایران پرداخت.
اکونومیست با اشاره به خروج ایالاتمتحده از برجام در سال ۲۰۱۸ نوشت: «دقیقا پنج سال از زمانی که دونالد ترامپ، آمریکا را از توافق هستهای با ایران خارج کرد، میگذرد؛ توافقی که قرار بود در برابر کاهش تحریمهای اقتصادی، برنامه هستهای ایران را محدود کند. از آن زمان تاکنون اما ایران متوقف نماندهاست و تاسیسات اتمی ایران در حال انتقال به اعماق کوههای زاگرس هستند، به نحوی که دیگر قویترین بمبهای سنگرشکن آمریکا هم قادر به از بین بردن این تاسیسات نیست.»
اکونومیست ادامه نوشته است: «صرف نظر از انتقاداتی که به توافق هسته سال ۲۰۱۵؛ موسوم به برجام، که دولت باراک اوباما آن را با مشارکت چهار عضو دائم دیگر شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا (۱+۵) به سرانجام رساند، این اطمینان حاصل شدهبود که تهران تا نقطه گریز هستهای، یعنی دستیابی به مواد لازم برای برای شکافت هستهای مورد نیاز، یک سال فاصله خواهد داشت. ایران اما اکنون میتواند هر لحظه به آن نقطه برسد.»
این مجله معتبر بریتانیایی در ادامه مینویسد: «از زمان تصمیم غیرمسئولانه ترامپ برای خروج از برجام -توافقی که او آن را «بدترین توافق ممکن» توصیف میکرد- و اعمال مجدد تحریمها با هدف پیگیری سیاست موسوم به «فشار حداکثری»، ایران سانتریفیوژهای سریعتر و پیشرفتهتری را وارد مدار کرده و ظرفیت غنیسازی خود را به شدت افزایش دادهاست.»
به نوشته اکونومیست: «موسسه علوم و امنیت بینالملل که دیوید آلبرایت، بازرس سابق تسلیحاتی، مدیریت آن را بر عهده دارد، بر اساس گزارش فصلی آژانس بینامللی انرژی اتمی، دیدبان اتمی سازمان ملل متحد، که در ماه، فوریه منتشر شد، تخمین میزند که ایران میتواند طی ۱۲ روز به اورانیوم، با غنای لازم برای ساخت سلاح هستهای دست یابد. (مقامات تهران همواره تاکید کردهاند که ایران هیچگاه به دنبال ساخت سلاح اتمی نبوده و نیست و در گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تاکنون گزارشی از انحراف برنامه هستهای ایران به سمت ساخت سلاح هستهای منتشر نشدهاست.»
به نوشته اکونومیست ایران باید تنها از سه آبشار سانتریفیوژ پیشرفته و نیمی از ذخایر فعلی اورانیوم ۶۰ درصدی خود، برای رسیدن به سلاح اتمی استفاده کند.
موسسه علوم و امنیت بینالملل همچنین در گزارش خود آوردهاست که اگر ایران از همه ذخایر اورانیوم غنی شده با غنای بالا استفاده کند، ظرف یک ماه میتواند به مواد لازم برای چهار بمب اتم دیگر نیز دست یابد و اگر در دو ماه بعدی، از ذخایر اورانیوم خود با غنای پایین، (مثلا اورانیوم غنی شده زیر ۵ درصد) استفاده نماید، میتواند به دو بمب دیگر نیز بسازد.
اکونومیست در ادامه مینویسد که «البته هیچکدام از اینها به معنای آن نیست که ایران در آستانه گریز هستهای یا تبدیل شدن به یک دولت مسلح به بمب اتم است. اما هماهنگونه که دیوید آلبرایت میگوید ایران میتواند «در صورت اراده» سلاح اتمی بسازد. با توجه به این ادعای آمریکا که هیچگاه اجازه نخواهد داد تا ایران به بمب اتم مسلح شود، و همچنین در نظر گرفتن این نکته که واشنگتن از تصاعد بحران در این منطقه خشونت زده جهان نگران است، میتوان به این نتیجه رسید که مذاکرات فشرده هستهای با هدف احیای برجام یا دستکم، یافتن راه حلی جایگزین برای مهار (به ادعای اکونومیست) برنامه هستهای ایران در راه باشد.
اکونومیست با اشاره به مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا با میانجیگری جوزپ بورل، مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا مینویسد که «مذاکرات احیای برجام که ماهها با هدف دمیدن روحی تازه به کالبد برجام در جریان بود، سپتامبر سال گذشته، بینتیجه پایان یافت. این مجله با اشاره به روند مذاکرات احیای برجام نوشت که «ایران در جریان این مذاکرات از پذیرش تحقیقات جدید درباره گذشته فعالیتهای هستهای اش خودداری کرد و خواستار دریافت معافیتهای تحریمی در صورت خروج مجدد دولت آینده ایالاتمتحده از برجام شد.»
اکونومیست به نقل از دو کارشناسی که با آنها گفتوگو کرده مینویسد که «نه ایران علاقه چندانی به بازگشت به برجام نداشت و وزارت خارجه آمریکا اشتیاق لازم را برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات از خود نشان نداد. به نوشته اکونومیست در حقیقت مذاکرات قبلی، نوعی مذاکره برای مذاکره بود. این تحلیلگران همچنین به اکونومیست گفتند که تهران به این نتیجه رسیده که نسبت به زمانی که بایدن به قدرت رسید، در نقطهای فراتر از برجام قرار دارد و با آژانس بین المللی انرژی اتمی بسیار پیچیده بازی میکند.
ناقوس مرگ مذاکرات احیای برجام
به باور هر دوی این کارشناسان، جنگ اوکراین ناقوس مرگ مذاکرات احیای برجام را به صدا در آورد. اکونومیست ادامه میدهد که جنگ اوکراین باعث شد تا همکاریهای دفاعی ایران و روسیه نزدیکتر شود و امیدهای دیرینه برای احیای روند مذاکرات ۱+۵ از بین برود. به دنبال افزایش قیمتهای انرژی در جهان که به دنبال جنگ اوکراین رخ داد، بخشی از مهمترین فشارهای اقتصادی علیه ایران عملا از میان برداشته شد. ضمن آنکه ایران به این تحلیل رسیدهاست که روسیه در جنگ اوکراین پیروز خواهد شد، اتفاقی که روایت ایران درباره افول غرب را تقویت خواهد کرد و تهران را از نظر شرایط تحریمی، در موقعیت بهتری قرار خواهد داد. ضمن آنکه در این وضعیت، ایران میتواند از اختلاف بین متحدان اروپایی آمریکا، بیشترین بهرهبرداری را انجام دهد. از سوی دیگر ایران فکر میکند که میتواند قدرت بیشتری در جریان رابطه با یک روسیه ضعیفتر داشته باشد.
از سوی دیگر و به نوشته اکونومیست، شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان و امارات نیز بر این باورند که یک روسیه منزوی، که علاقه به خرید موشکها و پهپادهای ایرانی داشته باشد، شریک ارزشمندتری برای تعامل است. به طور مشخص، کشورهای شورای همکاری چنین میپندارند که اکنون روسیه آمادگی بیشتری برای انتقال سامانههای با فنآوری بالا به این کشورها دارد، تجهیزاتی که میتواند در آنچه که آنها مداخلات منطقهای ایران مینامند، اختلال ایجاد کند. از جمله این تسلیحات میتوان به سامانه پیشرفته موشکی زمین به هوای اس-۴۰۰ و همینطور جنگندههای توانمند سوخو ۳۵ اشاره کرد.
در هر شرایطی، برخی در واشنگتن علاقه دارند تا با توجه به آشفتگی به وجود آمده در دولت ایالاتمتحده بر سر مدیریت جنگ اوکراین و همینطور تهدید دائمی ناشی از چین، کشورهای حاشیه خلیج فارس، اقدامات بیشتری برای تامین امنیت خود انجام دهند. بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که آمریکاییها همین الان هم چمدانهای خود را برای خروج از منطقه بستهاند.
علاوه بر این، به نوشته اکونومیست، کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به آمریکا یا اسراییل، علاقه بسیار کمتری به موضوع پرونده هستهای ایران پیدا کردهاند. آنها اکنون ایران را به عنوان یک قدرت اتمی دوفاکتو ( به طور غیررسمی اما عملا) به رسمیت شناختهاند. ضمن آنکه آنها حتی اگر بخواهند هم متخصص فنی برای مذاکره با ایران با هدف محدود کردن برنامه هستهای تهران در اختیار ندارند. به نوشته اکونومیست، آنچه اعراب خلیج فارس را بیشتر نگران میکند، پهپادها، موشکها و شبهنظامیان مورد حمایت ایران است. در مقابل اسراییل گمان میکند که میتواند بر این سه مورد آخر به خوبی فائق آید اما بارها و بارها اعلام کرده که نمیتواند با یک ایران مجهز به توانمندی اتمی کنار بیاید.
نتیجه آنکه شرایط در وضعیت یک توازن خطرناک به سر میبرد که در آن قدرتهای منطقهای تلاش میکنند تا با سرمایهگذاری بر اقتصادشان، به اهرمهایی علیه ایران دست یابند. از جمله اقدامات آنها میتوان به تلاش برای نشان دادن حسن نیت به سوریه، متحد دیرینه ایران و بازگرداندن دمشق به اتحادیه عرب و همچنین نزدیک شدن به چین به هر بهانه ممکن اشاره کرد.
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به سادگی میانجیگری پکن برای احیای روابط دیپلماتیک تهران-ریاض را در ماه مارس گذشته پذیرفتند. در مقابل آنها امیدوارند تا ایران از نفوذ منطقهای خود بکاهد. در بحث هستهای هم آنها علاقه دارند که ایران از نقطه گریز هستهای دور شود و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بتواند به بازرسیهای عادی خود ادامه دهد.
آنچه برای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس غیرقابل پیشبینی است، نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا و همچنین رفتار اسراییل است. با وجود توافق مشهور به ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ حاصل و به عادی سازی روابط چهار کشور عربی با اسراییل منجر شد، دولتهای حاشیه خلیج فارس میدانند که نفوذ اندکی بر تاثیرگذاری بر تصمیم اسراییل درباره ایران دارند.
در حالی که ایران به روسیه فشار میآورد تا سامانه موشکی اس-۴۰۰ و جتهای مدرن جنگی از روسیه خریداری و تاسیسات هستهای خود را به اعماق زمین و مصون از هرگونه حمله نظامی احتمالی منتقل کند، پنجره اقدام اسراییل علیه ایران در حال بسته شدن است.
ژنرال هرتزل لوی، رییس ستاد کل ارتش اسراییل، سهشنبه هفته گذشته، ۲۳ مه گفت که «ایران نسبت به هر زمان دیگری در گذشته، در زمینه غنیسازی اورانیوم بیشتر پیشرفت کردهاست.» اسراییل اما محدودیتهای خود را دارد. تل آویو برای حمله به ایران، نیازمند به هواپیمای سوخترسان کیسی-۴۶ پگاسوس است، هواپیماهایی که انتظار نمیرود شرکت آمریکایی بویینگ آنها را تا سال ۲۰۲۵ به اسراییل تحویل دهد.
از سوی دیگر، نهادهای اطلاعاتی اسراییل، هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که ایران تصمیم به غنیسازی در سطح ساخت سلاح اتمی گرفته باشد. در عین حال، اسراییلیها تمرکز خود را بر مهار گروههای نیابتی ایران از جمله حماس و حزبالله لبنان قرار دادهاند تا مانع برتری ایران شوند. آنها همچنین تمایل دارند تا روابط دوستانه خود با سعودیها را تقویت کنند.
هنری رُم، تحلیلگر ایران در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، میگوید وضعیت مانند پرتاب توپ بولینگ روی ریل بازی است، افتادن توپ به یکی از شیارهای طرفین به مفهوم دستیابی به توافق هستهای جدید با ایران است، و افتادن در شیار دیگر به معنای تصاعد بحران با پیامدهای بالقوه فاجعهبار. او میافزاید: «نگه داشتن توپ در وسط ریل، نیازمند تمرکز، احتیاط و شانس است. و البته هیچکدام از این سه، تضمین شده نیست.»