printlogo


سرمقاله اکونومیست؛
حقارت ولادیمیر پوتین
حقارت ولادیمیر پوتین
کد خبر: 7813
هفته نامه اکونومیست در سرمقاله شماره یکم جولای سال 2023، با عنوان «حقارت ولادمیر پوتین» به شورش واگنر پرداخته و نوشته است: شورش واگنر ضعف رو به رشد حاکم ظالم روسیه را آشکار می‌کند اما هنوز نمی‌توانید دور او را خط بکشید...
آخرین ادعای ولادیمیر پوتین -اینکه یکی از حاکمان تاریخی کشورش است- در 24 ژوئن کنار برچیده شد. گروهی از مزدوران مسلح تقریباً بدون مخالفت و دردسر کشور او را در نوردیدند، حدود 750 کیلومتر را در یک روز طی کردند، کنترل دو شهر بزرگ را به دست گرفتند و به 200 کیلومتری مسکو رسیدند.
آقای پوتین مدت‌ها پیش به‌عنوان یک اصلاح‌طلب شکست خورد. زیرا فساد و رکود اقتصادی را به طور فزاینده‌ای اداره می کرد و نمی‌توانست روسیه را درست زمانی که عصر نفت و گاز رو به پایان است، به چیزی بیشتر از تامین‌کننده هیدروکربن‌ها تبدیل کند. او اکنون به‌عنوان یک فرمانده بزرگ در دوران جنگ، آشکارا در حال شکست خوردن است. 16 ماه از آغاز تهاجم به اوکراین  گذشته است و جنگی که پوتین که انتظار داشت طی چند روز پایان یابد، به یک باتلاق تبدیل شده است، اکنون او نشان داده است که حتی نمی‌تواند اولین و بزرگترین مسئولیت یک رهبر یعنی تامین امنیت کشور را انجام دهد.
خواه سقوط آقای پوتین به زودی اتفاق بیفتد یا درطی  ماه‌ها یا سال‌ها، او به عنوان یک خطاکار شناخته می‌شود.
یوگنی پریگوژین، رهبر گروه واگنر، به مثابه مجموعه ای از هر چیزی که در مورد آقای پوتین نفرت انگیز است عمل می کند. آقای پریگوژین زندانی سابق که بعدها تبدیل به یک رستوران‌دار و سپس به یک مزدور قاتل در آفریقا، سوریه و اوکراین تبدیل شد، تنها به دلیل پارانویا و وحشی‌گری پوتین به این مقام رسید. آقای پوتین به ارتش خود بی اعتماد است، بنابراین به یک گروه وفادار از اراذل و اوباش نیاز داشت. او می خواست برخی از اقدامات  وحشیانه تر خود در خارج از کشور  را انکار کند. بنابراین «پیمانکاران نظامی خصوصی» مانند واگنر از طرف او به ارتکاب جنایات جنگی در سه قاره ادامه دادند. آقای پوتین از آقای پریگوژین برای مداخله (دوباره، قابل انکار) در انتخابات‌های خارجی، از جمله انتخاباتی که دونالد ترامپ را در سال 2016 به قدرت رساند، استفاده کرد.
شورش واگنر
شورش واگنر همچنین فساد دولتی را که آقای پوتین ایجاد کرده است را نشان می دهد. در میان خصومت با رقبای خود در ارتش، آقای پوتین حکم داد که واگنر باید مستقیماً تحت کنترل وزارت دفاع باشد. این تهدیدی برای نابودی پایگاه قدرت آقای پریگوژین بود، بنابراین او شورش کرد و از جنگ اشتباه پوتین، بی‌کفایتی ارتش روسیه و ضررهایی که در اوکراین متحمل می‌شد انتقاد کرد. با وجود تمام وحشیگری های آقای پریگوژین، این حقیقتی بود که پروپاگاندای توخالی کرملین را در هم شکست.
آقای پریگوژین، بی خبری آقای پوتین را نیز افشا کرد. به نظر می‌رسد این شورش کرملین را غافلگیر کرده است. در صبح روز 24 ژوئن، آقای پوتین هراسیده، فرمانده واگنر را به عنوان یک خائن محکوم کرد و قول داد که مجازات خواهد شد. با این حال، چند ساعت بعد، او موافقت کرد که آقای پریگوژین،  سالم به بلاروس برود و نیروهای واگنر را همراه خود ببرد.
به نظر می‌رسید که پوتین با ایجاد حکومت تک‌نفره قادر به دادن فرمان وفاداری نیست. اگرچه حمایت از نه ازآقای پریگوژین و نه از آقای پوتین، چه در خیابان ها و چه در میان نخبگان سیاسی و نظامی، سرازیر نشد اما 24 ساعت، روسیه ساکت و غیر فعال ماند و منتظر بود تا ببیند باد به کدام سمت می وزد.
افراد خوشبین ضعف آقای پوتین را دلیلی بر محکوم به فنا بودن اومی دانند. اما واقعیت این است که مستبدان، حتی ضعیف ترین هایشان، اگر هیچ جایگزین آشکاری در دسترس نباشد  و اگر هنوز اسلحه های فراوان در کنار خود داشته باشند وبی رحمی استفاده از آنها را داشته باشند، می توانند برای مدت طولانی پابرجا بمانند. به الکساندر لوکاشنکو در بلاروس یا بشار اسد در سوریه نگاه کنید.
دو عامل مهم علیه پوتین؛ جنگ و اقتصاد
با این حال، دو عامل دیگر علیه پوتین کار می کنند. اولین مورد خود جنگ است. ضد حمله اوکراین همچنان به پیشرفت ثابت و مداوم خود ادامه می دهد. اگرچه کندتر از حد انتظار است، اما در حال از بین بردن دستاوردهای ارضی روسیه از فوریه 2022 است و حتی در برخی جاها، زمین هایی را که روسیه در اولین تهاجم خود در سال 2014 به دست آورده بود، پس می گیرد.
نظریه پیروزی آقای پوتین این است که روسیه می تواند صبر کند. اگر اوکراین نتواند پیشرفت های مورد نیاز خود را انجام دهد – مثل قطع کردن پل زمینی که روسیه را به کریمه متصل می کند - حمایت غرب ممکن است به مرور زمان کم شود. اما نظریه آقای پوتین کمتر قابل قبول به نظر می رسد. بله، روسیه در صدمه زدن به اوکراین موفق بوده است. اما جدا از آن، اوکراین اکنون به عنوان یک ملت شکل گرفته است و در مسیر عضویت در اتحادیه اروپا و شاید ناتو نیز قرار دارد. و بر خلاف دیدگاه آقای پوتین از آشفتگی غرب، ناتو حتی به فنلاند و به زودی سوئد گسترش یافته است. هزینه های دفاعی اروپا افزایش یافته است و وابستگی به انرژی روسیه از بین رفته است.
در مقابل، از دست دادن بیش از صد هزار روس، کشته و مجروح، حتی برای بهترین پروپاگاندیست های کرملین نیز موفقیت چندانی نداشته است. هر خبر بد برای روسیه از جبهه جنگ بر فشار بر آقای پوتین می افزاید. به همین دلیل است که ضد حمله بسیار حیاتی است و به همین دلیل است که تفرقه در صفوف روسیه بسیار مورد استقبال قرار می گیرد.
مشکل دوم آقای پوتین اقتصاد است. سال گذشته به لطف قیمت های نفت و گاز که با شروع جنگ افزایش یافت، وضعیت اقتصاد بسیار خوب ماند. حمل و نقل نفت ادامه دارد و دولت هنوز مقدار زیادی پول نقد دارد. اگرچه رشد اقتصادی در روسیه کاهش یافته است اما حداقل در سال جاری یک بحران اقتصادی تمام عیار بعید به نظر می رسد.
با این حال، آقای پوتین منابع لازم برای یک حمله بزرگ جدید را ندارد. درآمد گازی روسیه سقوط کرده است و قیمت جهانی نفت نیز کاهش یافته است. شکاف بین هزینه‌های دولت (از جمله هزینه‌های هنگفت جنگ) و درآمدها در حال افزایش است و روسیه را مجبور می‌کند تا به صندوق ثروت ملی خود هجوم آورد. روبل در سال گذشته تقریباً 40 درصد از ارزش خود را از دست داده است. چین نفت روسیه را - با تخفیف - خریداری کرده است، اما هنوز مقادیر زیادی تسلیحات عرضه نکرده است.
فروپاشی نظم در کشوری با بیش از 4000 کلاهک هسته‌ای وحشتناک خواهد بود
به نظر می رسد که آقای پوتین اکنون در صدد احیای مجدد اقتدار خود با سرکوب وحشیانه و پاکسازی است. اما دیر یا زود، توانایی او برای اینکه از مشکلات به سلامت بیرون آید، به پایان خواهد رسید. جهان باید برای آن آماده باشد. از میان بسیاری از نتایج احتمالی، فروپاشی نظم در کشوری با بیش از 4000 کلاهک هسته ای وحشتناک خواهد بود. با این حال آقای پوتین نشان داده است که یک حکومت فاسد و یک نفره راهی برای اداره یک ابرقدرت نیست. راه بازگشت به نظم و سلامت عقل برای روسیه خطرناک خواهد بود، اما تا زمانی که آقای پوتین تاج را بر سر می‌گذارد و سربازانش رویای حکومت امپراتوری بر اوکراین را می‌بینند، این سفر حتی نمی‌تواند آغاز شود.

 
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/7813