هفته نامه اکونومیست در سرمقاله شماره 27 جولای سال 2023، به دخالت فزاینده دولت ها در کسب و کارها پرداخته و نوشته است: شرکت ها بیش از پیش درگیر اهداف رقابتی دولت ها میشوند. چه باید کرد؟...
به نظر میرسد که دولتها ناگهان، همه جا هستند. آنها می خواهند مشکلات جهانی شدن را با بازگرداندن مشاغل تولیدی اصلاح کنند. آنها می خواهند امنیت ملی را با حفاظت از فناوری های حیاتی تقویت کنند و با سرعت بخشیدن به کربن زدایی با تغییرات آب و هوایی مبارزه کنند .اما با تلاش دولتها برای دستکاری رفتار شرکتها، جهان، خطرناک و بینظم میشود. هفته نامه اکونومیست در سرمقاله شماره 27 جولای سال 2023، به دخالت فزاینده دولت ها در کسب و کارها پرداخته و نوشته است: شرکت ها بیش از پیش درگیر اهداف رقابتی دولت ها میشوند. چه باید کرد؟ مدیران اجرایی مدتهاست که مجبور بودهاند به سازهای مختلف برقنصد. آنها باید نیازهای کارکنان، تامینکنندگان و مهمتر از همه سهامداران را باهم متعادل کنند و در عین حال در محدودههای تعیینشده توسط دولتها باقی بمانند. این وضعیت در حال حاضر پیچیده تر از همیشه شده است و شرکت ها و روسای آنها همواره به جهت های مختلف کشیده می شوند. اما با تلاش دولتها برای دستکاری رفتار شرکتها، جهان، خطرناک و بینظم میشود. دولت ها مداخله گرتر می شوند تنها تعداد کمی از شرکت های چندملیتی آسیب ندیده اند. با افزایش تنش ها بین چین و آمریکا، سازندگان تراشه از شرکت میکرون گرفته تا انویدیا مورد هدف تحریم ها قرار گرفته اند. تیک تاک، یک شبکه اجتماعی چینی، تحت نظر قانونگذاران آمریکایی قرار دارد. برنامههای دولت بایدن برای محدود کردن سرمایهگذاری خارجی، غولهای سرمایه گذاری خصوصی و سرمایهگذاران خطرپذیر را در بر میگیرد. غول های فناوری چین توسط شی جین پینگ رام شده اند. در آمریکا نیز همه، از بانکداران گرفته تا سازندگان مشروبات الکلی، در دام جنگ های فرهنگی مسموم افتاده اند. همه اینها، توافق نانوشته بین دولت و تجارت را که پس از دهه 1970 در آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی حاکم است، زیر پا میگذارد. در واقع پس از دهه 1970، کسبوکارها با به حداکثر رساندن ثروت برای صاحبان خود و با وعده ایجاد کارایی، رفاه و مشاغل، ارزش سهامداران را هدف قراردادند. دولت ها مالیات تعیین کردند و قوانینی نوشتند اما به طور کلی تجارت را به حال خود رها کردند. اگرچه دستاوردهای این سیستم به طور مساوی در سراسر جامعه پخش نشد، اما تجارت رونق گرفت و مصرف کنندگان از انتخاب های بیشتر و کالاهای ارزان تر بهره مند شدند. اما اکنون قوانین تغییر کرده است. دولتها به دلیل چالش های زنجیرههای تامین در زمان پاندمی کرونا، چین تهدیدآمیزتر و خطرات تغییرات آبوهوایی، مداخله گرتر میشوند. مدیران عامل شرکت ها برای عصر جدید به رویکردی جدید نیاز دارند. ورود مجدد کسب و کارها به سیاست ورود مجدد کسب و کارها به سیاست در آستانه ریاست جمهوری ترامپ آغاز شد. کارفرمایان موضع گیری در مورد مسائل اجتماعی را راهی برای نشان دادن بیزاری خود از پوپولیسم و همچنین راهی برای نشان دادن جوانمردی و حسن نیت خود به کارمندان و مشتریان دیدند. در همین زمان بود که لری فینک، رئیس بلک راک، بزرگترین مدیر دارایی آمریکا، طرفدار سرمایه گذاری با رعایت معیارهای زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی یا همان esg شد. با این حال، به نظر میرسد که این اتفاق به جای حل مشکلات اجتماعی، تنها باعث تعمیق اختلافات شده است. جناب فینک توسط جناح راست به خاطر زیاده روی کردن و توسط جناح چپ به خاطر کوتاهی کردن مورد انتقاد قرار گرفته است. البته او تنها نیست. رئیس سابق دیزنی، باب چاپک، با ران دیسانتیس، فرماندار جمهوریخواه فلوریدا، بر سر حقوق اقلیت های جنسی جنگی به راه انداخت و در واقع این اتفاق یکی از دلایلی بود که او شغل خود را از دست داد. در بریتانیا، دام آلیسون رز، رئیس نت وست، به دلیل مسدود کردن حساب بانکی نایجل فاراژ، رهبر پیشین حزب برگزیت، توسط این بانک تا حدی به دلیل دیدگاههای سیاسی او استعفا داده است. دولتها ناگهان همه جا هستند جبهه واقعی اما گسترده تر است و مخاطرات بیشتری دارد. به نظر میرسد که دولتها همه با هم، همه جا هستند. آنها می خواهند مشکلات جهانی شدن را با بازگرداندن مشاغل تولیدی اصلاح کنند. آنها می خواهند امنیت ملی را با حفاظت از فناوری های حیاتی تقویت کنند و با سرعت بخشیدن به کربن زدایی با تغییرات آب و هوایی مبارزه کنند. هر هدف در شرایط خاص خود مهم است. اما ابزار تحقق آنها ناقص است یا شامل بده و بستان می شود. تقریباً یک تریلیون دلار یارانه سبز در آمریکا باعث کاهش کارایی و افزایش هزینهها برای شرکتها و مصرفکنندگان میشود. آمریکا میگوید امنیت ملی به «حیاط کوچک و حصار بلند» نیاز دارد، اما اگر سیاستگذاران در مورد خطرات ناشی از یارانهها، کنترلهای صادرات و محدودیتهای سرمایهگذاری شفاف نباشند، حیاط حصارکشی شده بزرگتر و حصار بلندتر میشود. این فضای متشنج بر شرکتهای بزرگ تأثیر میگذارد. با این حال تعداد کمی از رئیسها آماده هستند که چنین چیزی را بیان کنند. برخی از شرکت ها وانمود میکنند که به دنبال منافع ملی هستند تا به قهرمان ملی شناخته شوند. این رفتار مدتها در جاهایی مانند چین و هند معمول بوده است، اما در حال حرکت به سمت غرب است. پس از اینکه سال گذشته اینتل در دو کارخانه تولید تراشه در آمریکا دست به کار شد، پت گلسینگر، رئیس آن، گفت که "می تواند غرور ملی را احساس کند". جینگوئیسم مشابهی در هوش مصنوعی مولد به نمایش گذاشته شده است. بزرگان سرمایه گذاری های خطرپذیر مانند مارک آندرسن از خطرات فتح جهان توسط هوش مصنوعی چینی ابراز وحشت میکنند. برخی دیگر امیدوارند که با در سایه قرار گرفتن، از انتقادات سیاسی اجتناب کنند. مدیران عامل متاثر از اتفاق پیش آمده برای جک ما، رئیس سابق علی بابا که منتقد سیاست های دولت چین بود و بیرحمانه توسط دولت چین به دام افتاد، از انظارعمومی دور شدهاند. پونی ما، بنیانگذار تنسنت، اخیراً فقط ظاهر شد تا از دستورالعملهای جدیدی که توسط حزب کمونیست چین تعیین شده بود حمایت کلامی و شعاری کند. در آمریکا، شین، یک غول فست مد که مورد علاقه خریداران نسل زد است، تمام تلاش خود را می کند تا ریشه های چینی خود را پنهان کند. تیک تاک نیز همینطور است و میگوید این یک «افسانه» است که بایت دنس، مالک آن، چینی است. در میان مدیران عامل غربی، حتی افراد وراجی مانند ایلان ماسک نیز ارزش سکوت را در چین یاد گرفته اند. بازدید اخیر او از کارخانه تسلا در شانگهای بدون حضور رسانه ها اتفاق افتاد. او حتی درباره این موضوع توییت هم نکرد. با این حال، هر دوی این استراتژیها به راحتی ممکن است به خطا بروند. بانگ وطن پرستی زدن زمانی که شما در جای دیگری در جهان تجارت می کنید خودش یک مشکل است. اینتل نه تنها در آمریکا، بلکه در آلمان نیز در حال ساخت محصولات جدید است. یک شرکت چندملیتی آمریکایی به طور متوسط هشت شرکت تابعه خارجی دارد وغولی مثل جنرال موتورز صد تا. همچنین رئیسی که در سایه قرار میگیرد، مانند کبکی است که سر در برف فرو برده است. مثلا اکنون فقط از یک قانونگذار آمریکایی بپرسید که فکر می کنند تیک تاک اهل کجاست؟ چه باید کرد؟ در یک دنیای متشنج ، کسب و کارها نمی توانند از دید سیاست و ژئوپلیتیک پنهان شوند اما بی پرده سخن گفتن نیز می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. روسای شرکتهای جهانی هنگامی که می خواهند تصمیم بگیرند که صریح باشند یا نه باید ارزش بلندمدت سهامداران را به عنوان راهنمایشان مدنظر قرار دهند. اگر هرچه آنچه که آنها می گویند بیشتر بر کسب و کار آنها تأثیر بگذارد،اعتبار بیشتری دارند و احتمال اینکه کلاهبردار یا ریاکار باشند، کمتر خواهد بود. این رویکرد ممکن است به سیاستمداران مزایایی را که زمانی کارایی و باز بودن برای اقتصادهای سراسر جهان به همراه داشت را یادآور شود.