محققان میگویند که حصول اطمینان از وجود آب کافی برای منطقه در درازمدت، مستلزم تغییرات گسترده در شیوههای کشاورزی، ذخیرهسازی آب و سایر سازوکارها خواهد بود. اما اگر افغانستان و ایران در این عصر تغییرات سریع آب و هوایی یک سیستم اشتراک آب قابل اجرا ایجاد نکنند، مشخص نیست که آینده چگونه خواهد بود...
اوایل امسال، محمد نعمان صدای تیراندازی ضعیف اما مداومی را از مزرعه خود در غرب افغانستان، در نزدیکی مرز با ایران شنید. این تیراندازی یادآور این بود که از زمانی که طالبان در سال 2021 کنترل کشور را به دست گرفتند، نزاع ادامه داشته است. اما نعمان میگوید این بار «دعوا بر سر آب گرانبها است.»
به نوشته وبسایت ساینس، تنشها بر سر آب بین ایران و افغانستان، که محرک آن تا حدی خشکسالیهای طولانی مدت است، در سال جاری تشدید شده و ایران رهبران طالبان را به نقض توافق دیرینه برای تقسیم آب از رودخانه هیرمند که از افغانستان به ایران میریزد، متهم میکند. گزارشها حاکی از آن است که در اواخر ماه مه، درگیری در نزدیکی رودخانه منجر به کشته شدن حداقل دو مرزبان ایرانی و یک جنگجوی طالبان شد. نعمان گفت: «ما نزدیک مرز هستیم، بنابراین با چشمان خود شاهد این نبردها بودیم. ما در ترس دائمی زندگی میکنیم.»
به گفته محققان، تغییرات اقلیمی این درگیریها را بدتر خواهد کرد. اگرچه دادههای دقیق در افغانستان کمیاب هستند، اما یک مطالعه اخیر به این نتیجه رسید که میانگین دمای هوا در افغانستان از سال 1950 بین 0.6 تا 1.8 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. عاصم مایار، متخصص آب و استاد سابق دانشگاه پلی تکنیک کابل، می گوید: «اگر به نقشه نگاه کنید میبینید که مناطقی که شاهد درگیری هستند، همان مناطقی اند که بیشترین تغییر در دما را داشتهاند.»
دیگر تحقیقات اخیر نشان میدهد که گرمای هوا - همراه با تغییر الگوی بارندگی، افزایش جمعیت، گسترش کشاورزی و بیثباتی شدید سیاسی - فشار فزایندهای بر منابع آب در حوزه رودخانه هیرمند، که حدود 40 درصد از خاک افغانستان را پوشش میدهد، وارد کرده است. برای مثال دادههای ماهوارهای نشان میدهد که سطح آبهای زیرزمینی از سال 2003 تا 2021 به طور متوسط 2.6 متر کاهش یافته است، که نتیجه خشکسالی، پمپاژ آبهای زیرزمینی و انحراف آبهای سطحی است. بر اساس دادههایی که سال گذشته منتشر شد، مساحت تالاب هامون در امتداد مرز ایران و افغانستان، از سال 1999 تا کنون بیش از 90 درصد کاهش یافته است. و محققان تخمین میزنند که میزان آب هیرمند که به ایران میرسد در دو دهه گذشته نصف شده است که بخشی از آن به دلیل ساخت سدهای جدید و گسترش زراعت آبی در افغانستان بوده است.
در سال های اخیر عمق سالانه برف در افغانستان به طور قابل توجهی کمتر از حد متوسط بوده که باعث کاهش رواناب (آبهای سطحی) شده است. در سال 2021، بیشترین کسری برف در کوههای مرکزی هندوکش ثبت شد، جایی که همه رودخانههای اصلی افغانستان از جمله هیرمند سرچشمه میگیرند.
این روندها، تنشهای طولانی مدت بر سر معاهده 1973 بین افغانستان و ایران را -که سهم ایران از آب هیرمند را تضمین میکند- تشدید کرده است. امسال، دولت ایران مدعی است که کمتر از 4 درصد از میزان وعده داده شده را دریافت کرده است. طالبان نیز در پاسخ خشکسالی را عامل محدودیت جریان آب دانسته است.
نجیبالله سدید، متخصص آب در دانشگاه اشتوتگارت، میگوید این یک کشمکش آشنا است. او میگوید: «اگر به تاریخ اختلافات ایران و افغانستان از سالهای 1872، 1898، 1902 و 1935 نگاهی بیندازید، همگی مصادف با سالهای خشکسالی در منطقه است.» اما اکنون او و سایر محققان بیم دارند که گرم شدن آب و هوا و بیثباتی سیاسی به درگیریهای مکررتر و شدیدتر دامن بزند.
یکی از عواملی که به بی اعتمادی بین دو کشور دامن میزند، فقدان دادههای نظارتی قابل اتکا است. برای مثال، سدید میگوید یکی از ایستگاههای کلیدی سنجش آب در امتداد هلمند در افغانستان، «سالها پیش در درگیری ویران شد... و تخمین جریان آب را دشوار کرده است».
در سال 2021، افغانستان با تکمیل بند کمال خان، که میتواند حدود 52 میلیون متر مکعب آب را ذخیره کند، کنترل بیشتری بر جریان رودخانه به دست آورد. اما ایران طالبان را متهم کرده است که آب را به گونهای در پشت سد نگه داشته است که معاهده تقسیم آب را نقض میکند. در ماه ژوئن، مقامات ایرانی گفتند که طالبان با درخواست بازدید یک «تیم فنی» ایرانی از بند برای اندازهگیری سطح آب موافقت کرده است. اواخر ماه گذشته، وزارت امور خارجه ایران گفت که با طالبان بر سر اشتراک آب به «توافق اولیه» رسیده است، اما جزئیاتی از آن منتشر نکرد.
محققان میگویند که حصول اطمینان از وجود آب کافی برای منطقه در درازمدت، مستلزم تغییرات گسترده در شیوههای کشاورزی، ذخیرهسازی آب و سایر سازوکارها خواهد بود. برای مثال، سدید میگوید ایران چهار مخزن ساخته است که در اثر تبخیر مقادیر زیادی آب از دست میدهند. و هر دو کشور سیستمهای آبیاری بسیار ناکارآمدی ایجاد کردهاند، به طوری که محققان تخمین میزنند که تا 70 درصد از آب موجود هدر میرود. مایار میگوید: «اگر سیستمها بهروزرسانی شوند و فناوریهای جدید به کار گرفته شوند، به صرفهجویی و تخصیص آب به پایین دست کمک میکند.»
تغییر در محصولات نیز میتواند به بهبود این وضعیت کمک کند. مایار خاطرنشان میکند که در افغانستان، بسیاری از کشاورزان گونههای گندمی میکارند که سازگاری کمی با گرما و خشکسالی دارند. به گفته او گزینههای دیگر، از جمله زعفران و برخی سبزیجات، به آب کمتری نیاز دارند، اما «کشاورزان افغان به دنبال کشت آنها نمیروند، زیرا امکانات کافی مانند حمل و نقل [یا] دسترسی به بازارهای منظم وجود ندارد.» در برخی موارد، کمبود آب کشاورزان را وادار کرده است تا به کشت خشخاش که در برابر خشکسالی مقاومتر است روی بیاورند– علیرغم ممنوعیت اعمال شده از سوی طالبان بر این محصول، زیرا از آن برای تولید هروئین و سایر مواد مخدر استفاده میشود.
به گزارش اکوایران،نعمان میگوید که اگرچه برخی از کشاورزان منطقه او به کشت تریاک روی آورده اند، اما او این کار را نخواهد کرد. او می گوید: «پدر و پدربزرگم آن را یک محصول کثیف میدانستند.» اما او نگران این است که اگر افغانستان و ایران در این عصر تغییرات سریع آب و هوایی یک سیستم اشتراک آب قابل اجرا ایجاد نکنند، آینده چگونه خواهد بود.
نعمان میگوید: «جهان نباید ما و وضعیتی را که در آن قرار داریم نادیده بگیرد. این درگیری می تواند به تمام منطقه سرایت کند.»