آینده دموکراسی، مانند همیشه، به این بستگی دارد که رای دهندگان در مهمترین دموکراسی دنیا تا چه حد مایلند به حقوق و آزادی خود رای دهند و مکانیسمهای متقاعد کردن آنها به انجام این کار هرگز قدرتمندتر از این نبوده است...
دموکراسی در حال چرخش است. سوال این است که آیا به سمت لبه صخره میغلتد و سقوط میکند؟ کمتر از 16 ماه دیگر متوجه خواهیم شد.
آیا دموکراسی در حال پیروزی بر دیگر اشکال حکومت است؟ اگر به سخنرانی پرزیدنت جو بایدن در اجلاس هفته گذشته سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در ویلنیوس، لیتوانی گوش دهید، ممکن است فکر کنید چنین چیزی در حال رخ دادن است. بایدن در سخنرانی خود با «قدرت دگرگونکننده آزادی» در لیتوانی و همسایگان بالتیکی آن، هنگامی که از حکومت شوروی رهایی یافتند، شروع کرد و به زعم خویش «شعله آزادی» را روشن کرد. او استدلال کرد که گسترش ناتو و پیشرفت دموکراسی یکی هستند، زیرا این اتحاد «متعهد به ارزشهای دموکراتیک است».
نیل فرگوسن، متخصص تاریخ اقتصاد و استاد دانشگاه هاروارد، در یادداشتی تحلیلی که در بلومبرگ منتشر شده ضمن بررسی اجمالی تاریخچه دموکراسی، به وضعیت دموکراسیها در جهان کنونی پرداخته و پس از بررسی چالشها و بحرانهای پیش روی نظامهای دموکراتیک، این پرسش مهم را پیش میکشد که آیا جنگ اوکراین واقعا منجر به ایجاد یک دوقطبی دموکراسیها و استبدادها شده است؟
بایدن اعلام کرد که جنگ اوکراین، جنگی است بین ائتلافی از دموکراسیها و یک استبداد روسی که تهدیدی برای «هنجارهای دموکراتیکی است که ما برایشان ارزش بیاندازه قائل هستیم؛ و این یعنی تهدید آزادی». به همین ترتیب، مشارکت چهارگانه بین استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده «دموکراسیهای بزرگ منطقه را برای همکاری گرد هم میآورد و هند و اقیانوس آرام را آزاد نگه میدارد.» بایدن جهان را با عبارات مانوی و ثنویتگونه به تصویر میکشد که در آن بین دموکراسیها، بهمثابه «مدافعان آزادی» و دشمنان سرخوردهشان، یعنی دولتهای مستبد، جنگی ازلی برقرار است.
رکود دموکراتیک
اما چه میشود اگر به رغم کلمات زیبا و سخنان شورانگیز، دموکراسی در حال عقبنشینی باشد؟ در چند سال گذشته، لری دایموند، همکار من در موسسه هوور، نسبت به «رکود دموکراتیک» هشدار داده است. همانطور که او در مقاله اخیر فارن افرز بیان کرد: «در کشورهای مختلف مانند بنگلادش، مجارستان و ترکیه، انتخابات مدتهاست که دموکراتیک نیست. خودکامگان در الجزایر، بلاروس، اتیوپی، سودان، ترکیه و زیمبابوه علیرغم افزایش تقاضاهای عمومی برای دموکراتیک شدن، به قدرت چسبیدهاند. در آفریقا، از سال 2015، هفت دموکراسی از جمله بنین و بورکینافاسو به خودکامگی بازگشتهاند. جهان در رکود عمیق، پراکنده و طولانیمدت دموکراتیک فرو رفته است.»
هر سال، موسسه غیرانتفاعی Freedom House گزارشی از وضعیت آزادی در جهان را منتشر میکند. آخرین نسخه در سال ۲۰۲۲ بیان میکند که «آزادی جهانی برای هفدهمین سال متوالی کاهش یافت» . این ارزیابیها و ارزیابیهای مشابه بیش از هر چیز هشدار فرید زکریا در سال 1997 را در خاطرم تداعی میکند مبنی بر اینکه آینده - «از پرو تا تشکیلات خودگردان فلسطین، از سیرالئون تا اسلواکی، از پاکستان به فیلیپین - متعلق به «دموکراسیهای غیرلیبرال» است.
این یعنی چه؟ همه ما شوخطبعی وینستون چرچیل را به یاد داریم که «دموکراسی بدترین شکل حکومت است به جز همه آن اشکال دیگر که هر از گاهی امتحان شدهاند». او این سخنان را در سال 1947 در مجلس عوام بیان کرد، یک سال پس از سخنرانی معروفش در «پرده آهنین» در فولتون، میسوری. اما چرچیل هیچ تمایزی بین دموکراسیهای لیبرال و غیرلیبرال قائل نشد.
زوال دموکراسی در ترکیه
در ویلنیوس، رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان بود که تقریباً - اما نه کاملاً - با لغو وتوی خود در مورد الحاق سوئد به ناتو موافقت کرد. دو ماه پیش، اردوغان با کسب 52.1 درصد آرا در دور دوم رقابتهای ریاست جمهوری کشورش، دوباره انتخاب شد. اما در اینجا خانه آزادی درباره دموکراسی ترکیه میگوید:
در ترکیه، کودتای نافرجام سال 2016، سایهای طولانی بر حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی انداخته است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور از این حادثه برای توجیه حذف کنترلها و تعادلهای کلیدی دموکراتیک و حذف رقبای سیاسی استفاده کرد. قبل از رایگیری [ریاست جمهوری]، دولت قانون جدیدی را برای کنترل انتخاب قضاتی که چالشهای نتایج انتخابات را بررسی میکنند، تصویب کرد و قانون «اطلاعات نادرست» را تصویب کرد که می تواند کمپینهای مخالفان و رسانههای مستقل را بیشتر خفه کند.
موسسه Freedom House، ترکیه را به عنوان کشوری «غیر آزاد» طبقهبندی میکند و تنها 16 امتیاز از 40 امتیاز ممکن را برای حقوق سیاسی و 16 از 60 را برای آزادیهای مدنی به آن میدهد که امتیاز کلی آزادی 32 از 100 را دارد. برای مقایسه، سوئد، در هر دو مورد نمره کامل میگیرد. لیتوانی از صد نمره ۸۹ نمره میگیرد. اوکراین ۵۰ امتیاز میگیرد.
دموکراسی؛ از آتن تا واشنگتن
همانطور که همه میدانند، دموکراسی در قرن پنجم قبل از میلاد در آتن باستان اختراع شد. اما تنها در قرن گذشته به طور گسترده و بادوام به عنوان شکلی از حکومت پذیرفته شده است. چرا دموکراسی قبلاً اینقدر کوتاهمدت بود؟ زیرا فلسفه سیاسی کلاسیک و رنسانس تعلیم داد که دموکراسی ذاتاً ناپایدار است. حکومت مردم، جایگاهی زودگذر بین اشرافیت یا سلطنت و استبداد بود.
این نگرانی بزرگ پدران بنیانگذار آمریکا بود، به همین دلیل بود که آنها برای تفکیک و محدود کردن اختیارات در قانون اساسی بسیار مراقب بودند. حتی در قرن نوزدهم، الکسیس دو توکویل، نظریهپرداز سیاسی فرانسوی، ایالات متحده را استثنایی میدانست. نتیجهگیری او این بود که دموکراسی هرگز نمیتواند در فرانسه کار کند. بسیاری از هموطنان او برابری را به آزادی ترجیح دادند. به همین دلیل بود که آنها دو بار به ناپلئون رسیدند.
دموکراسیهای کهنسال
امروزه حدود نیمی از کل کشورها دارای دموکراسی هستند. با توجه به پروژه انواع دموکراسی (V-Dem) که مقر آن در دانشگاه گوتنبرگ در سوئد است، 90 کشور از 178 کشوری که اطلاعات مربوط به آنها در سال 2022 در دسترس بود، اخیراً انتخابات چندحزبی واقعاً آزاد و منصفانه برگزار کردند. قدیمیترین دموکراسیهای جهان - که بیش از یک قرن قدمت دارند - سوئیس (174 سال) و پس از آن استرالیا، نیوزیلند، ایسلند، فنلاند، بریتانیا، ایالات متحده، کانادا و سوئد قرار دارند. به عبارت دیگر، دموکراسی طولانیمدت یک پدیده انگلیسی زبان و نوردیک است. تنها 24 کشور دارای دموکراسی بیش از 60 سال سن دارند. بیست تا از آنها کمتر از 19 سال سن دارند. علاوه بر این، از 90 دموکراسی، تنها 32 کشور به عنوان لیبرال دموکراسی واجد شرایط هستند، به این معنی که نه تنها به همه بزرگسالان اجازه رای میدهند، بلکه از آزادی های مدنی و سیاسی از طریق نهادهایی مانند دادگاههای مستقل و مطبوعات آزاد نیز محافظت میکنند.
آیا فرید زکریا حق داشت که درباره ظهور دموکراسی غیرلیبرال هشدار دهد؟ آیا لری دایموند درست میگوید که دموکراسی خود در رکود است؟ دادهها با استفاده از آماری که توسط دانشمندان علوم سیاسی آنا لورمان، مارکوس تاننبرگ و استفان لیندبرگ گردآوری شده و توسط V-Dem منتشر شده است، روشی کاربرپسند برای پاسخ به این سؤالات ارائه میدهد. از بالاترین رقم 44 در سال 2007-2009، تعداد لیبرال دموکراسیها به 32 کاهش یافته است. دموکراسیهای «انتخابی» (یعنی غیرلیبرال) از 46 در سال 2007 به 58 رسیده است. حکومتهای استبدادی انتخاباتی، مانند روسیه ولادیمیر پوتین، از ۶۳ در سال ۲۰۱۳ به ۵۸ کاهش یافته است. و خودکامگی خالص از 23 در سال 2018 به 39 افزایش یافته است.
البته برخی از کشورها بسیار بزرگ و برخی بسیار کوچک هستند. بنابراین، نگاهی به سهم جمعیت جهان که تحت رژیمهای مختلف زندگی می کنند، معنادارتر است. همانطور که توسط زکریا پیشبینی شده است، نسبت مردم در دموکراسیهای لیبرال در واقع از بالاترین سطح سکولار 17 درصد (1993-2011) به 13 درصد در سال 2022 کاهش یافته است. دموکراسیها از 37 درصد در سال 2017 به 16 درصد کاهش یافتهاند. در همین حال، سهم نظامهای خودکامه انتخاباتی از 17 درصد در سال 2001 به 45 درصد افزایش یافته است، در حالی که سهم نظامهای خودکامه بسته از 23 درصد در سال 2012 به 26 درصد در حال حاضر افزایش یافته است.
هند؛ دموکراسی یا شبهدموکراسی
به نظر میرسد این دادهها تز دایموند را در مورد یک رکود دموکراتیک، اگر نه یک رکود واقعی، تأیید میکند. اما آیا باید به آنها اعتماد کرد؟ از آنجایی که هند اکنون احتمالاً پرجمعیتترین کشور جهان است، نحوه طبقه بندی آن بسیار مهم است. لورمن و همکاران میگویند که از سال 2017 یک استبداد انتخاباتی بوده است، با حقوق مدنی و سیاسی به همان اندازه که در زمان وضعیت اضطراری نخست وزیر ایندیرا گاندی بین سال های 1975 و 1977 محدود بود.
سایر دانشمندان علوم سیاسی با این نظر مخالف هستند. مجموعه داده دیگری که توسط کارلس بوا، مایکل میلر و سباستین روساتو ایجاد شده است، همچنان هند را به عنوان یک دموکراسی طبقهبندی میکند. موسسه Freedom House دو سال پیش رتبه هند را به «تا حدی آزاد» کاهش داد، اما 66/100 امتیاز وحشتناکی نیست (پاکستان همسایه امتیاز 37 را دریافت میکند). واحد اطلاعات اکونومیست تنها کاهش اندکی در امتیاز دموکراتیک هند داشته است - از 7.92 از 10 امتیاز ممکن در سال 2014 به 7.04 در سال 2022.
باید توجه داشت که این دادهها حداقل تا حدی بر اساس ذهنیت کارشناسان هستند. اینکه آیا فکر می کنید لیبرال دموکراسی در بحران است تا حد زیادی به نظر شما در مورد نخست وزیر هند نارندرا مودی و حزب او بهاراتیا جاناتا بستگی دارد.
یکی از برجستهترین ویژگیهای استراتژی امنیت ملی دولت بایدن، آغوش گرم مودی است که در سفر اخیرش به ایالات متحده به طرز شگفتانگیزی مورد تحسین قرار گرفت. این امر مستلزم چشمپوشی از تمایل حزب متبوع مودی برای رفتار خشن با اقلیت مسلمان هند به عنوان شهروندان درجه دوم و اتخاذ تقریباً همان رویکردی است که در دولتهای غیر لیبرال در ترکیه و مجارستان برای آزادی مطبوعات وجود دارد.
سلطنتهای مدرن
اینجا یک اشکال دیگر وجود دارد. یکی از برجستهترین ویژگیهای سیاست مدرن جهان، تداوم سلطنت است. رسانههای خبری ایالات متحده از نمایش دادن بریتانیا به عنوان یک کشور عجیب و غریب به دلیل داشتن یک پادشاه موروثی لذت میبرند. مثلا انگشتنما کردن این که چارلز سوم حتی یک تاجگذاری جداگانه در اسکاتلند داشت! - اما سلطنتهای مشروطه و نه چندان مشروطه در سراسر جهان یافت میشود. امروزه 43 دولت-ملت مستقل دارای پادشاهی هستند که اکثریت آنها دموکراسی هستند، از جمله 15 عضو قلمروهای مشترک المنافع که چارلز سوم را به عنوان رئیس دولت خود دارند.
در اروپا، بلژیک، دانمارک، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، اسپانیا و سوئد همگی پادشاهی هستند – بدون در نظر گرفتن آندورا، لیختناشتاین، موناکو و واتیکان. همچنین باید به 10 پادشاهی در جهان اسلام (بحرین، برونئی، اردن، کویت، مالزی، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی)، چهار پادشاهی در آسیا (بوتان، کامبوج، تایلند و ژاپن)، دو کشور در آفریقا (اسواتینی و لسوتو) و یکی در پلینزی (تونگا) اشاره کرد. تجربه دوران پس از استعمارزدایی پس از جنگ جهانی دوم قویاً نشان میدهد که سلطنتها پایدارتر از جمهوریها هستند. این امر به ویژه در خاورمیانه مشهود است.
وقتی در دنیای دموکراتیک این همه اختلاف وجود دارد، آیا دیدگاه بایدن درباره جبهه متحد دموکراسیها واقعبینانه است؟ با گوش دادن به سخنرانیهای رئیس جمهور در مورد این موضوع - نه تنها در ویلنیوس بلکه در کیف در ماه فوریه - از اینکه سناتور فقید جان مک کین اگر به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشد چقدر مشابه صحبت میکرد شگفت زده شدم. پاسخ او به حمله روسیه به اوکراین بسیار مشابه بود. این ممکن است توضیح دهد که چرا برخی از لیبرالها تردیدهای اساسی خود را دارند.
در مقالهای که اخیر منتشر شده، دیوید لئونهارت، از نیویورکتایمز، استدلال میکند که «اگر ایالات متحده تنها کشورهایی را بپذیرد که سوابق دموکراتیک خالصتری دارند، نمیتواند یک اتحاد جهانی بسیار قدرتمند ایجاد کند. ایالات متحده، کانادا، اروپای غربی، ژاپن و کره جنوبی آنقدر قوی نیستند که بتوانند بر جهان مسلط شوند. اما استراتژی بایدن دقیقاً اعمال آزمایش خلوص نیست. او قراردادی با اردوغان برای ورود سوئد به ناتو منعقد خواهد کرد. و او قراردادهایی را با هند منعقد خواهد کرد تا Quad را چیزی بسازد که به طور مبهم شبیه ناتو برای آسیا باشد. تولید ناخالص داخلی همه کشورهایی که در یک سال و نیم گذشته به اوکراین کمک کردهاند را جمع آوری کنید. این تقریباً نصف کل جهانی است.
بحران دموکراسی آمریکایی
مشکل اصلی این استراتژی نه هند بلکه بیشتر ترکیه است. البته از نگاهی دیگر مشکل اصلی خود ایالات متحده است - رهبر اتحاد بزرگ دموکراتیک. این تنها خانه آزادی و اکونومیست نیستند که اخیراً دموکراسی آمریکایی را در خطر ارزیابی کردهاند. بر اساس نظرسنجی اخیر USA TODAY/دانشگاه سافولک، از هر 10 آمریکایی، 7 نفر با این گزاره موافق هستند که دموکراسی ایالات متحده در خطر است. سهم دموکرات ها (74 درصد) و جمهوری خواهان (75 درصد) تقریباً یکسان است.
این حقیقتی است که عموماً در میان نخبگان لیبرال پذیرفته شده است که اگر دونالد ترامپ سال آینده مجدداً انتخاب شود، تهدیدی واقعی برای نظم قانون اساسی وجود خواهد داشت. در دوره دوم، ترامپ نه تنها از حمایت از اوکراین جلوگیری میکند، که همانطور که افغانستان در سال 2021 انجام داد، اقدام خواهد کرد. او همچنین ممکن است اقداماتی را برای غیرلیبرال کردن دموکراسی آمریکایی انجام دهد. او مطمئناً انگیزهای برای رد همه پروند های حقوقی فدرال علیه خود، نادیده گرفتن پروندههای ایالتی خواهد داشت. این مطمئناً توصیه اتاق فکر «اول آمریکا»ی طرفدار ترامپ است.
از سوی دیگر، برای ترامپ بسیار دشوار خواهد بود که قانون اساسی را تغییر دهد و برای سومین دوره ریاست جمهوری خود را تضمین کند. حاکمیت قانون عمیقاً در ایالات متحده جا افتاده است، تا حدی به این دلیل که این کشور تا حد قابل توجهی توسط افرادی با مدرک حقوق اداره می شود. و تصور اینکه ردههای بالای ارتش ایالات متحده با هر نوع برنامه ترامپی همراه باشند بسیار سخت است.
بیماری بوروکراتیک
با این حال، تهدیدات علیه دموکراسی آمریکایی ممکن است عمیقتر از جذابیت پوپولیستی یک مرد باشد. آیا خودتخریبی دموکراتیک از طریق بدهی بیش از حد و تورم وجود دارد؟ این ایده قدیمی این روزها قانعکنندهتر به نظر میرسد، زیرا بدهیهای فدرال انباشته شده و تورم، اگرچه رو به کاهش است، اما به طور متوسط بسیار بالاتر از هدف ۲ درصدی فدرال رزرو است.
فیلیپ زلیکو و نویسندگان همکارش به تازگی گزارشی عالی اما نگرانکننده درباره بیماری بوروکراتیک در ایالات متحده آمریکا منتشر کردهاند، درسهایی از جنگ کووید. دو هفته پیش از او پرسیدم، انتظار دارید چند درصد از تغییرات مختلفی که توصیه میکنید اجرا شود؟ او پاسخ داد: «در حال حاضر من برای رسیدن به بالای صفر فشار میآورم.»
همانطور که جنیفر پهلکا در کتاب «رمزگشایی از آمریکا» نشان میدهد، تنها بوروکراسی بهداشت عمومی نیست که ناکارآمد است. تقریباً همه آژانسهای دولت فدرال به دلیل الزامات قانونی منسوخ قادر به اجرای اصلاحات نیستند.
چگونه تکنولوژی بدل به تهدیدی برای دموکراسی میشود؟
در نهایت، در مورد چالش دموکراسی آمریکایی ناشی از تغییرات تکنولوژیکی چطور؟ دو هفته پیش، من در مورد صعود شرکتها به موقعیتهای قدرتمندی نوشتم که از قرن هفدهم و هجدهم بینظیر بود. موضوع اصلی کتاب من به نام «میدان و برج» این بود که اینترنت غیرمتمرکز اولیه به سرعت و به طور غیرمنتظرهای تحت سلطه تعداد انگشتشماری از شرکت های پلتفرم شبکه قرار گرفت: مایکروسافت، اپل، آمازون، آلفابت، متا. آیا این دموکراسی را تهدید میکند؟ متاسفانه همینطور است.
و پیشرفت شگفتانگیز مدلهای زبانی بزرگ مانند ChatGPT OpenAI، پیامدهایی برای انتخابات سال آینده دارد که میتواند حتی بیشتر از تأثیر دادههای بزرگ در سال 2012 و تبلیغات فیسبوک در سال 2016 باشد. به یاد داشته باشید: افرادی که برای اولین بار در مورد چگونگی بهره برداری از هر فناوری جدید کار میکنند، به ترتیب عبارتند از: 1. قلدرها 2. کلاهبرداران و 3. عاملان کمپین.
به گزارش اکوایران،دموکراسی در رکود نیست. تهاجم به اوکراین باعث ایجاد وحدت دموکراتیک واقعی شده است. ایده نزول جهانی به دموکراسی غیرلیبرال یا استبداد انتخاباتی توسط آمارهای مشکوک اغراق شده است.
اما آینده دموکراسی، مانند همیشه، به این بستگی دارد که رای دهندگان در مهمترین دموکراسی دنیا تا چه حد مایلند به حقوق و آزادی خود رای دهند. و مکانیسمهای متقاعد کردن آنها به انجام این کار هرگز قدرتمندتر از این نبوده است. دموکراسی در حال چرخش است. سوال این است که آیا به سمت لبه صخره میغلتد؟ کمتر از 16 ماه دیگر متوجه خواهیم شد.