آکادمی سلطنتی علوم سوئد روز سهشنبه اعلام کرد که نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۳ را به کلودیا گلدین، استاد دانشگاه هاروارد اعطا کرده است. علت این انتخاب، تلاشهای این اقتصاددان «در گسترش درک جهان از نتایج بازار کار زنان» اعلام شده است. در این گزارش، خلاصهای از سهمقاله پرارجاع این اقتصاددان ارائه شده است...
کلودیا گلدین که متولد سال ۱۹۴۶ میلادی است، در طول سالها تحقیقات و مطالعات اقتصادی خود تلاش بسیاری در خصوص نیروی کار زنان، نابرابری درآمد و همچنین شکاف جنسیتی اقتصادی انجام داده است. او همچنین یکی از اعضای آکادمی ملی علوم ایالاتمتحده آمریکاست..
سه مرحله انقلاب آرام
پرارجاعترین مقاله نوبلیست اقتصاد امسال با عنوان «انقلاب آرامی که اشتغال، آموزش و خانواده زنان را متحول کرد» به بررسی مهمترین تحول اجتماعی در قرن بیستم میپردازد. گلدین که در این مقاله به طرح پرسشی تحت عنوان «چه نیروهایی سه تحول مهم در زندگی زنان بالغ را پیش برد و انقلاب آرام را به وجود آورد؟» میپردازد، سعی میکند در سه مرحله به این سوال پاسخ دهد. او در این سوال متوجه است که خطر سادهسازی یک تحول اجتماعی و اقتصادی پیچیده که مهمترین تغییر را در نیروی کار قرن بیستم ایجاد کرد وجود دارد؛ اما تلاش میکند با حفظ حدود علمی، استدلال خود را خلاصه کند. او کار خود را با تقسیمبندی حدود هشتدهه ابتدایی قرن بیستم به سهدوره تکاملی آغاز میکند. در مرحله اول، تعداد اندکی از زنان بالغ و متاهل جزو نیروی کار بودند. کشش درآمدی بزرگ و منفی عرضه نیروی کار زنان و کشش جانشینی کوچک عرضه نیروی کار موجب میشد تا رشد اقتصادی و در نتیجه افزایش درآمد واقعی زنان، موجب افزایش مشارکت زنان بالغ و متاهل نشود.
اما این کششها ثابت نماند. در بخش دوم این دوران و با سر رسیدن مشاغلی که فشار اجتماعی بر کار بیرون از خانه زنان متاهل را کاهش میداد کشش درآمدی به میزان قابلتوجهی کاهش یافت؛ افزایش نرخ حضور در دبیرستان و فارغالتحصیلشدن از دانشگاه نیز حضور در موقعیتهای شغلی مناسب و با درآمد بالا را برای بسیاری از زنان جوان امکانپذیر کرد. اثر جانشینی نیز به دنبال کاهش ساعات و روزهای کار بهسرعت افزایش یافت. جنگ جهانی دوم نیز نشان داد که محل کار میتواند محترمانه باشد و به کارفرمایان ثابت کرد که استخدام زنان میتواند اقدامی سودآور تلقی شود.
در مرحله سوم تغییرات بازار کار زنان، افزایش زیاد تقاضای کل، بهویژه در دهه ۱۹۶۰ و اشتغال زنان متاهل با گسترش کار پارهوقت، به افزایش شدید مشارکت زنان متاهل در نیروی کار منجر شد. زنان جوانی که در دهه ۱۹۶۰ رشد میکردند، میتوانستند ببینند که نرخ مشارکت زنان بالغ و متاهل بهسرعت در حال افزایش است و احتمالا تحتتاثیر تجدید حیات فمینیسم که آنها را تشویق به تفکر مستقل کرد، به تقلید از این کار متمایل شدند. تغییر مهم دوم نوآوری تازهای تحت عنوان قرص ضدبارداری بود. با کمک تغییرات در قوانین ایالتی، این قرص در بین زنان جوان و مجرد پخش شد.
این قرص به زنان جوان این امکان را داد که قبل از برنامهریزی برای خانواده خود، برای شغل خود برنامهریزی کنند و توسط کارفرمایان و مشاوران خود جدیتر مورد توجه قرار گیرند. نتیجه قرص ضدبارداری افزایش سن ازدواج اول بود. همراه با افزایش طلاق، بخش بسیار کمتری از زندگی یک زن به ازدواج سپری میشود. زنان جوان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بهتر میتوانستند پیشبینی کنند که شغل مادامالعمر آینده آنها چگونه خواهد بود. در نتیجه سرمایهگذاریهای خود را در مدارس رسمی افزایش دادند، در رشتههای حرفهمحور تحصیل کردند و در تعداد بسیار بیشتری به مدارس حرفهای و تحصیلات تکمیلی ادامه دادند. آنها افقهای طولانیتری نسبت به نسلهای پیشین داشتند و از هویت تغییریافتهای برخوردار بودند که زندگی حرفهای را جلوتر یا در موقعیتی برابر با ازدواج قرار میداد.
دیگر عرضه نیروی کار زنان بسیار کشسان نبود؛ عرضه نیروی کار زنان حتی کمتر از قبل تحتتاثیر درآمد شوهر قرار گرفت. درآمد زنان نسبت به مردان افزایش یافت. مشاغل آنها از مشاغل سنتیتر به مشاغلی که غیرسنتی تلقی میشدند تغییر کرد. انقلاب آرام توسط نسل متولدشده در اواخر دهه ۱۹۴۰ به راه افتاد، اما انقلاب پرسر و صداتر، به رهبری برخی از گروههای قدیمیتر، قبل از آن آغاز شد. برخلاف انقلابهای پر سر و صدا، انقلاب آرام توسط بسیاری از کسانی که نمیدانستند بخشی از یک تحول بزرگ هستند به وجود آمد.
تبعیض بر سر راه نوازندگان زن
نوبلیست اقتصاد امسال در یکی دیگر از مقالات پرارجاع خود بر مساله تبعیض علیه نوازندگان زنی که برای عضویت در ارکسترها درخواست میدادند میپردازد. رویههای انتخاب اعضای ارکسترهای سمفونیک بزرگ ایالاتمتحده در دهه ۱۹۷۰ شروع به تغییر کرد. این تغییرات شامل افزایش تعداد نامزدهای انتخابکننده- دموکراتیک کردن فرآیند- و استفاده از صفحه نمایش فیزیکی در طول آزمون برای پنهان کردن هویت نامزد و اطمینان از بیطرفی داوران میشد. او در این مقاله تاثیر این فرآیند انتخاب کور در نرخ انتخاب زنان در ارکستر سمفونیها را مورد بررسی قرار داده است.
نهتنها تعداد زنان حاضر در ارکستر سمفونیها تا دهه ۱۹۷۰ بسیار کم بود، بلکه بسیاری از مدیران موسیقی که در نهایت مسوول استخدام نوازندگان جدید بودند، علنا اعتقاد خود را مبنی بر اینکه نوازندگان زن از استعداد موسیقی کمتری برخوردارند اعلام میکردند. سوال این است که آیا شواهد میتواند تاثیر تبعیض بر استخدام را تایید کند؟ تجزیه و تحلیلها از دادههای استخدام نشان میدهد که استفاده از فرآیند انتخاب کور شانس حضور نوازندگان زن در ارکستر سمفونیها را در مراحل مقدماتی تا ۵۰درصد افزایش میدهد و در مراحل نهایی چندبرابر میکند.
شکاف درآمدی زنان و مردان
شاید مهمترین و قابلتوجهترین مقاله کلودیا گلدین، کار پژوهشی او درباره شکاف دستمزد است. براساس این مقاله، امروزه شکاف جنسیتی در سطح درآمد وجود دارد که این شکاف با افزایش سن، تا حدی افزایش مییابد و به طور قابلتوجهی در شغلهای مختلف متفاوت است. با این حال نباید بدبین بود، این شکاف بسیار کوچکتر از گذشته است و این کاهش عمدتا به دلیل افزایش سرمایه انسانی مولد زنان نسبت به مردان بوده است. تحصیلات در تمام سطوح برای زنان نسبت به مردان افزایش یافت و رشتههایی که زنان در کالج و فراتر از آن دنبال میکنند به سمت رشتههای با درآمد بیشتر و حرفهمحور تغییر یافت.
تجربه شغلی زنان نیز با افزایش مشارکت نیروی کار افزایش یافت. بخشی از تفاوت در درآمد براساس جنسیت که زمانی به دلیل تفاوت در ویژگیهای تولیدی بود تا حد زیادی حذف شده است. پس علت شکاف دستمزد باقیمانده چیست؟ زیرا در بسیاری از مشاغل، ساعات کار زمانی که در لحظات خاص و زمانی که ساعات کار مداومتر است، ارزش بیشتری دارد. یعنی در بسیاری از مشاغل، درآمد با ساعت رابطه غیرخطی دارد. یک برنامه منعطف اغلب قیمت بالایی دارد، بهویژه در دنیای شرکتی، مالی و حقوقی. این موضوع فقط مربوط به یک زن نیست، بسیاری از کارگران که از انعطافپذیری بیشتری بهرهمند هستند، نسبت به رقبای خود از درآمد بیشتری برخوردار خواهند بود.