printlogo


مفسر ارشد فایننشال‌تایمز بررسی کرد؛
ریسک‌های اقتصادی جنگ غزه
ریسک‌های اقتصادی جنگ غزه
کد خبر: 9258
مفسر ارشد اقتصادی فایننشال‌تایمز به تحلیل پیامدهای جنگ میان اسرائیل و حماس بر اقتصاد جهانی پرداخته است. این روزنامه‌نگار کهنه‌کار معتقد است این مناقشه قطعا پیامدهای چشم‌گیری نیز برای اقتصاد جهانی خواهد داشت که در چهار سال گذشته با شوک‌های متوالی ناشی از همه‌گیری کووید، جنگ اوکراین و فشارهای تورمی مواجه بوده است...
مارتین ولف، ستون‌نویس و مفسر ارشد اقتصادی فایننشال‌تایمز در تازه‌ترین تحلیل خود به بررسی پیامدهای جنگ میان اسرائیل و حماس بر اقتصاد جهانی پرداخته است.
این روزنامه‌نگار کهنه‌کار معتقد است که گروه مقاومت حماس حمله ۷اکتبر به اسرائیل را با هدف تغییر دادن معادلات منطقه انجام داد. درواقع این گروه به دنبال واکنشی از اسرائیل بود که به وجهه جهانی آن خدشه وارد کرده و مذاکرات سازش را تحت‌الشعاع قرار دهد. به‌نظر می‌رسد که این استراتژی حماس موثر بوده است. تحولات غزه تبعات مهمی برای شرایط انسانی و موازنه قوا در منطقه و حتی صلح جهانی خواهد داشت. اما این مناقشه قطعا پیامدهای چشم‌گیری نیز برای اقتصاد جهانی خواهد داشت که در چهار سال گذشته با شوک‌های متوالی ناشی از همه‌گیری کووید، جنگ اوکراین و فشارهای تورمی مواجه بوده است.
سوال کلیدی اکنون این است که شوک بحران غزه، چقدر بزرگ خواهد بود؟
در گزارش اخیر «چشم‌انداز بازار کالاهای پایه» بانک جهانی، تبعات کوتاه‌مدت تنش‌ها در خاورمیانه بررسی شده است. براساس این گزارش، تعداد افرادی که در جهان از ناامنی غذایی رنج می‌برند، بین سال‌های 2019 تا 2021، بیش از 200میلیون نفر بوده است. جنگ روسیه و اوکراین حتما در بدترشدن این شرایط نقش داشته است. این امر به‌دلیل تاثیر مستقیم این جنگ بر افزایش قیمت خوراکی‌ها و حامل‌های انرژی است. در این شرایط، یک جهش قیمتی دیگر در قیمت‌های انرژی، قطعا اوضاع را بدتر خواهد کرد. پاسخ به این سوال که پیامدهای بحران غزه چقدر بزرگ خواهد بود، نیازمند پاسخ‌گویی به دو پرسش دیگر است. شدت و دامنه گسترش این جنگ و پیامدهای سیاسی آن چگونه خواهد بود؟ علاوه براین، تاثیرات این منازعه بر اقتصاد جهانی، عمدتا از مسیر بازار انرژی، چه خواهد بود؟
مفسر ارشد سیاست خارجی فایننشال‌تایمز به سوال اول پاسخ داده است. او یادآوری می‌کند که جنگ جهانی اول با بالاگرفتن درگیری میان اتریش و صربستان که هردو متحد قدرت‌های بزرگ‌تر بودند، آغاز شد. در بحران فعلی، اسرائیل متحد آمریکاست و حماس در فلسطین و حزب‌الله در لبنان متحد ایران (که خود نیز به نوعی متحد روسیه و حتی چین محسوب می‌شود) هستند. زنجیره‌ای از رویدادهای فاجعه‌بار ممکن است به خلیج‌فارس گسترش پیدا کند. افزون بر این، بحران کنونی ممکن است به بروز تقابل میان ابرقدرت‌ها بینجامد. خشم مردم از ناکامی دولت‌های منطقه در کمک به مردم غزه نیز می‌تواند باعث بی‌ثباتی این دولت‌ها شود. خوب است به یاد آوریم که تحریم نفتی به‌شدت مخرب سال1973، پیامد مستقیم جنگ نبود، بلکه نتیجه سیاسی پاسخ تولیدکنندگان نفت در جهان عرب بود.
گسترش جنگ قطعا اثرات اقتصادی مهمی خواهد داشت. خاورمیانه مهم‌ترین هاب تولید حامل‌های انرژی در جهان است؛ به‌طوری‌که 48درصد ذخایر اثبات‌شده جهان در این منطقه قرار گرفته است و همچنین 33درصد نفت جهان در سال2022 توسط کشورهای خاورمیانه تولید شده است. براساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، یک‌پنجم محموله‌های نفتی جهان از تنگه هرمز که در دهانه خلیج فارس قرار دارد، عبور می‌کند. درواقع می‌توان گفت که این منطقه «گلوگاه»  انرژی جهان است.
داده‌های بانک جهانی نشان می‌دهد که شوک‌های نفتی در گذشته بسیار پرهزینه بوده‌اند. تهاجم عراق به کویت در سال1990، میانگین قیمت‌های نفت را سه ماه بعد از آغاز جنگ، 105درصد افزایش داد. تحریم اعراب در سال‌های 1973 و 1974، قیمت نفت را 52 درصد و انقلاب اسلامی ایران در سال1979، قیمت آن را 48درصد بالا برد. تاکنون تاثیر بحران غزه بر قیمت‌های نفت مختصر بوده است. قیمت حقیقی نفت در سپتامبر نزدیک به میانگین قیمت از سال1970 است. اهمیت نفت در مقایسه با دهه70 میلادی کمتر شده و آسیب‌پذیری بازار انرژی نسبت به تنش‌های سیاسی کاهش یافته است. شدت مصرف نفت نیز از آن زمان کمتر شده و منابع تامین آن متنوع‌تر شده‌اند. همچنین ذخایر راهبردی بزرگ‌تر شده‌ و تاسیس آژانس بین‌المللی انرژی هماهنگی‌ها را بهبود داده است.
باوجوداین، نفت همچنان یک سوخت حیاتی در حمل‌ونقل است. گاز طبیعی مایع از خلیج‌فارس نیز بخش مهمی از عرضه جهانی گاز را تشکیل می‌دهد. بنابراین اختلال‌های بزرگ در این عرضه‌ها تاثیر قوی بر قیمت‌های انرژی، تولید جهانی و سطح کلی قیمت‌ها به‌ویژه مواد غذایی خواهد داشت. بانک جهانی سناریوهایی با اختلال‌های کوچک، متوسط و بزرگ در عرضه را پیش‌بینی می‌کند. اولین سناریو فرض می‌کند که عرضه تا 2میلیون بشکه در روز (حدود 2درصد از عرضه جهانی) کاهش یابد و در سناریوی دوم تولید 3 تا 5میلیون بشکه در روز کاهش می‌یابد. در سناریوی آخر نیز فرض بر این است که تولید روزانه 6 تا 8میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند. قیمت نفت در هرکدام از این سناریوها به ترتیب 93 تا 102دلار، 109 تا 121دلار و 141 تا 157دلار برآورد شده است. آخرین سناریو قیمت‌های واقعی را به قله‌های تاریخی آن می‌رساند. اگر قرار باشد تنگه هرمز بسته شود، نتایج به مراتب بدتر می‌شود. ما هنوز در عصر سوخت‌های فسیلی هستیم و درگیری در بزرگ‌ترین منطقه تامین‌کننده نفت جهان می‌تواند بسیار مخرب باشد.
از نظر ولف، بهترین راه برای اندیشیدن به این موضوع تاکید بر عدم اطمینان است. احتمال زیاد این است که درگیری مهار شود. اگر چنین باشد اثرات اقتصادی ناچیز است. اما این امکان نیز وجود دارد که درگیری گسترش یابد؛ بنابراین اثرات اقتصادی بسیار جدی‌تر خواهد بود. ناآرامی‌های داخلی ممکن است دولت‌های منطقه را مجبور به بررسی تحریم‌هایی کند. ممکن است جنگ گسترش یابد؛ اما این قطعا به نفع میلیاردها نفری نیست که می‌خواهند به بهترین شکل ممکن به زندگی خود ادامه دهند. این مساله به سیاستگذاران منطقه و خارج بستگی دارد که از انواع اشتباهاتی که در گذشته ویرانگر بوده است، اجتناب کنند. به گکزارش دنیای اقتصاد، درحال حاضر سوال بزرگ این است که اسرائیل قرار است چه کاری انجام دهد؟ حمله حماس خشم اسرائیل را برانگیخته است و عزم آنها برای از بین بردن حماس بیشتر شده است. اما آیا این امر با هر ابزار نظامی عملی است؟ پایان سیاسی آن چه خواهد بود؟ چه استراتژی برای رسیدن به توافق احتمالی با فلسطینی‌ها وجود دارد؟ مهم‌تر از همه اینکه رفتار حماس بعد از این چگونه خواهد بود؟
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/9258