عدمقطعیت اقتصاد کلان مانع سرمایهگذاری بنگاهها در کسبوکارهای جدید نشده است. بررسیها حاکی از این است که با وجود غلبه نااطمینانیهای اقتصادی، شرکتها بر تمام استراتژیهای کوتاهمدت، میانمدت تا بلندمدت تمرکز دارند...
این در حالی است که پیش از این در چنین شرایطی تمرکز بیشتر کسبوکارها بر اقدام و واکنشهای کوتاهمدت بوده است. این موضوع بر اهمیت ایجاد کسبوکار بهعنوان یک اولویت تجاری برای رشد آینده تاکید دارد. بر این اساس ایجاد کسبوکار محتملترین اقدام استراتژیک سازمانها در ١٢ماه آینده پیشبینی شده است.
طبق آخرین نظرسنجی جهانی موسسه مککینزی، با وجود عدماطمینان اقتصادی مداوم، سازمانها در حال ایجاد کسبوکارهای جدید هستند. این نظرسنجی در مورد ایجاد کسبوکارهای جدید نشان میدهد که درصد زیادی از صاحبان کسبوکار نسبت به سالهای گذشته، ایجاد جریانهای درآمدی جدید را اولویت استراتژیک خود قرار دادهاند و تلاش زیادی برای رشد انعطافپذیر که منعکسکننده مزیتهای سرمایهای شرکتهای موجود و فرصتهای پیشروی کسبوکارهاست، دارند. علاوه بر این، از آنجا که شرکتها با عدماطمینان اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، مدیران مالی، ایجاد کسبوکار را محتملترین اقدام استراتژیک سازمانشان در ١٢ماه آینده پیشبینی میکنند. در چهارمین گزارش سالانه این موسسه در زمینه ایجاد کسبوکار که از سوی معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران مورد بررسی قرار گرفته است، کسبوکارهای جدیدی که پاسخدهندگان انتظار دارند در سالهای آینده ایجاد شوند، ضمن توجه به نقش هوش مصنوعی مولد در تقویت تلاشها، مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این گزارش به عوامل موفقیت شرکتها و سرمایهگذاریهای تجاری جدید نیز پرداخته شده است.
همچنین در این گزارش به نتایج نظرسنجی صورتگرفته از سرمایهگذاران و تحلیلگران سهام عمومی در خصوص فرصتهایی که پیشروی شرکتها در ایجاد کسبوکار جدید قرار دارند، پرداخته شده است. در پایان براساس این نظرسنجی، توصیههای عملی به اشتراک گذاشته شده است تا به رهبران کسبوکارها در هدایت دیدگاههای سرمایهگذاری و به حداکثر رساندن ارزشی که به کسبوکار جدیدشان نسبت داده میشود، کمک کند.
نتایج آخرین نظرسنجی نشان میدهد عدمقطعیت اقتصادی، سازمانها را از سرمایهگذاری در ایجاد کسبوکار جدید بازنمیدارد. در واقع، بسیاری از رهبران کسبوکار میگویند اکنون زمان مناسبی برای اولویتدهی به ایجاد کسبوکار است. پاسخهای نظرسنجی نشان میدهد که ٥٨درصد رهبران کسبوکار مورد بررسی، موافق هستند که به دلیل شرایط اقتصادی فعلی، ایجاد کسبوکار جدید به اولویت بیشتری نسبت به گذشته برای سازمانهایشان تبدیل شده است. همچنین پاسخدهندگان به این واقعیت اشاره کردهاند که سازمانهای آنها در حال حاضر در مقایسه با استارتآپها که با مشکلات بیشتری در جذب سرمایه مواجه هستند، از مزیت نسبی برخوردارند.
رهبران کسبوکار حتی طی یکسال عدماطمینان، ایجاد کسبوکار جدید را در اولویت قرار میدهند. آخرین نتایج نظرسنجی همچنین نشان میدهد ایجاد کسبوکار جدید همچنان اولویت اصلی بسیاری از شرکتهاست. ٢٧درصد از مدیران عامل مورد بررسی، ایجاد کسبوکار را بهعنوان اولویت اصلی برای سازمانهای خود رتبهبندی میکنند که نسبت به دو نظرسنجی قبلی افزایش یافته است. همانطور که در یک نظرسنجی جهانی اخیر نشان داده شده است، مدیران مالی نیز سرمایهگذاری را در اولویت ایجاد کسبوکار قرار دادهاند، به طوری که ٥٥درصد از مدیران مالی پاسخدهنده انتظار دارند این مهمترین حرکت استراتژیک شرکتهایشان در سال آینده باشد.
به نظر میرسد تمرکز شرکتها بر ایجاد کسبوکار جدید از مزایای بسیاری برخوردار است. ٢٠درصد از درآمدهای سازمانهای پاسخدهنده از کسبوکارهای جدید ساختهشده در پنجسال گذشته حاصل شده که نسبت به سال گذشته ١٢درصد افزایش یافته است. پاسخها نشان میدهند که هرچه تعداد کسبوکارهای جدیدی که یک سازمان ایجاد میکند بیشتر باشد، درآمد کسبوکارهای جدید سهم بیشتری از درآمدهای سازمان خواهد داشت.براین اساس حدود دو سوم سرمایهگذاران مورد بررسی میگویند که افزایش سرمایهگذاری در ایجاد کسبوکارهای جدید در سال آینده برای سازمانها سودمند خواهد بود. نکته حائز اهمیت این نظرسنجی این است که بهرغم اینکه شرکتها در دورهای از عدمقطعیت اقتصاد کلان حرکت میکنند، بر تمام استراتژیهای کوتاهمدت، میانمدت تا بلندمدت تمرکز دارند؛ در حالی که تا پیش از این در مواقع نااطمینانی تمرکز بیشتر کسبوکارها بر اقدام و واکنشهای کوتاهمدت بوده است که این موضوع بر اهمیت ایجاد کسبوکار بهعنوان یک اولویت تجاری برای رشد آینده تاکید دارد.
نکته مهمتر این است که مدیران نیاز به توسعه قابلیتها برای راهاندازی چند کسبوکار را درک میکنند. این رویکرد پرتفولیو موجب تنوع ریسک و افزایش احتمال موفقیت و رشد میشود که بخشی از این تفکر توسط هوش مصنوعی مولد هدایت میشود؛ رویکردی که فرصتهای دوجانبهای را ایجاد کرده که قبلا وجود نداشته است. از طرفی شرکتها میبینند که چگونه هوش مصنوعی مولد میتواند به آنها کمک کند تا کسبوکارهای بیشتری را در زمان کوتاهتری راهاندازی کنند. در مقابل، آگاه هستند که هوش مصنوعی مولد تا چه اندازه میتواند مخرب باشد و جلوتر از سازمانها حرکت کند.
اولویت پاسخدهندگان این است که سازمانهایشان در طول پنجسال آینده، دادهها، تجزیه و تحلیلها و کسبوکارهای جدید مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کنند. با این حال، یافتهها نشان میدهد که نسبت رهبران کسبوکاری که انتظار دارند کسبوکارهای مبتنی بر خدمات، مانند کسبوکارهای اشتراکی یا مراقبتهای بهداشتی از راه دور، ایجاد کنند تقریبا با اندازه کسبوکارهای جدید مبتنی بر دادهها، تحلیلها و هوش مصنوعی برابر است. کسبوکارهای خردهفروشی دیجیتال در سالجاری تا حدودی اولویت کمتری پیدا کردهاند؛ شاید به این دلیل که بسیاری از کسبوکارهای جدیدی که با افزایش دیجیتالی شدن ناشی از همهگیری کووید ایجاد شده بودند، اکنون ساخته یا راهاندازی شدهاند. در صنایع پیشرفته مانند خودروسازی، هوافضا و نیمهرساناها، اکثر پاسخدهندگان انتظار دارند که شرکتهایشان کسبوکارهای مبتنی بر محصولات فیزیکی ایجاد کنند. علاقه به ایجاد دادهها، تجزیه و تحلیل و کسبوکارهای مبتنی بر هوش مصنوعی نیز در سطح بالایی است.
پاسخدهندگانی که در بخش انرژی و مواد فعالیت دارند انتظار دارند که شرکتهایشان کسبوکارهای مبتنی بر محصولات فیزیکی ایجاد کنند؛ زیرا تمرکز آنها حتی بیشتر بر کسبوکارهای مبتنی بر پایداری بهویژه کسبوکارهای حوزه انرژیهای جدید، مانند انرژیهای تجدیدپذیر و ذخیرهسازی انرژی است. در بخش مراقبتهای بهداشتی و علوم زیستی نیز در رتبه اول کسبوکارها حول محصولات فیزیکی ایجاد میشوند. با این حال، در مقایسه با نتایج نظرسنجی سال گذشته، در حال حاضر تمایل به مشاغل مبتنی بر خدمات، همچون پلتفرمهای مبتنی بر سلامت مجازی، برنامههای مدیریت مزایا و روباتیک پزشکی، بیشتر شده است.
این نظرسنجی نسبت به گذشته نشان میدهد تمرکز بر پایداری در صنایع خاصی افزایش یافته و تمایل شرکتهای بزرگ به سمت ایجاد کسبوکارهایی در جهت دستیابی به اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی بیشتر شده است. با این حال، نقش موثر فناوری در ایجاد و توانمندسازی کسبوکارهای جدید و مدلهای کسبوکاری که ارزشآفرینی میکنند، بسیار جالب توجه است. بهطور مثال، فضای ابری و تجزیه و تحلیل پیشرفته، قابلیتهایی بهعنوان یک سرویس ایجاد کردهاند که فرصتهایی را برای کسبوکارها فراهم میکند تا به مدلهای اشتراکی روی بیاورند.
انتظارات بالا از نقش مولد هوش مصنوعی
نکته حائز اهمیت دیگر این است که در کنار گرایشها به سمت تکنولوژی، دادهها و هوش مصنوعی مولد، محصولات فیزیکی هنوز هم بخش اصلی استراتژیهای کسبوکار بسیاری از شرکتها را تشکیل میدهد. بهعنوان مثال، در بخش علوم زیستی، شرکتها به توسعه دستگاههای پزشکی ادامه خواهند داد. اما بسیاری از آنها در حوزههای تجهیزات بزرگ، وسایل نقلیه، محصولات مصرفی و... بهطور فزایندهای با دنیای دیجیتال در هم تنیده شدهاند. بنابراین نهتنها لازم است دادهها و تکنولوژی برای ارائه قابلیتهای خدماتی با هم کار کنند، بلکه باید برای ارائه و پشتیبانی از محصولات فیزیکی نیز استفاده شوند.
پاسخدهندگان انتظار دارند که قابلیتهای هوش مصنوعی به روشهای مختلف، از جمله افزایش بهرهوری کسبوکارهای جدید تا متحول کردن مدلهای کسبوکار در سالهای آتی، ایجاد کسبوکار جدید را تسهیل کند. بیش از نیمی از رهبران کسبوکار مورد بررسی انتظار دارند که قابلیتهای هوش مصنوعی برای کسبوکارهای جدیدی که در پنجسال آینده ساخته میشوند دو برابر هر فناوری خاص دیگری، ضروری است. با وجود اینکه پذیرش هوش مصنوعی مولد توسط سازمانها هنوز در ابتدای مسیر است، تقریبا نیمی از رهبران کسبوکار پیشبینی میکنند که قابلیتهای جدید هوش مصنوعی، سرمایهگذاری سازمانها در کسبوکارهای جدید را تسریع کند. بر این اساس بررسیها نشان میدهد انتظارات از نقش مولد هوش مصنوعی در سطوح بالایی قرار دارد.
با نگاهی دقیق به کاربردهای مورد انتظار از هوش مصنوعی مولد، تفاوتهای معناداری در سطح صنایع مختلف مشاهده میشود. پاسخدهندگان معمولا پیشبینی میکنند که کاربردهایی از هوش مصنوعی که زیربنای مولفههای ارزش کسبوکار جدیدشان خواهد بود، مرتبطترین موارد با زنجیرههای ارزش آنها هستند. بهعنوان مثال، پاسخدهندگان انتظار دارند که هوش مصنوعی مولد در صنایع پیشرفته کمککننده باشد، در حالی که در سفر، تدارکات و زیرساخت، برنامهریزی سناریو ارزشمندترین کاربرد را خواهد داشت. براین اساس ٧٥درصد از سرمایهگذاران انتظار دارند که هوش مصنوعی مولد باعث افزایش سرمایهگذاری در کسبوکار شود.
تاثیر هوش مصنوعی مولد از سه منظر قابل بررسی است: محور بهرهوری؛ جایی که امروزه بیشترین تمرکز بر آن قرار دارد، محور نوآوری؛ جایی که هوش مصنوعی مولد میتواند قابلیتهای کاملا جدیدی مانند شخصیسازی انبوهی از ارتباطات ایجاد کند و ترکیب و جمعبندی را با سرعت و مقیاسی که قبلا غیرقابل تصور بود به افراد ارائه دهد، محور تحول؛ جایی که تحول واقعی رخ میدهد و در عین حال بزرگترین فرصت برای ایجاد کسبوکار در آن نهفته است. هر کسبوکاری که مبتنی بر دانش باشد، دقیقا در افق سوم قرار دارد. با قدرت هوش مصنوعی مولد، انواع خاصی از خدمات مالی تا مراقبتهای بهداشتی با هزینه کمتر در دسترس افراد بیشتری قرار خواهد گرفت.
سه عامل موفقیت در ایجاد کسبوکار
تجربه کسبوکارهای جدید موفق و سازمانهای ایجادکننده این کسبوکارها، سه عامل موفقیت از نحوه تصمیمگیری تا نوع حمایتی را که از بیرون انتظار دارند نشان میدهد:
۱- موفقیت در کسبوکار با نظم و انضباط مرتبط است: نتایج نظرسنجی نشان میدهد شرکتهایی که بیشترین تعداد کسبوکار را راهاندازی میکنند و در عین حال بیشترین موفقیت را در انجام این کار دارند در طول این فرآیند به صورت سیستماتیک گام برمیدارند؛ بهویژه، پاسخدهندگان در سازمانهایی که در ایجاد کسبوکار بهترین هستند، به مکانیزمهای خاصی اشاره میکنند. اول اینکه آنها چارچوب و فرآیند مشخصی برای راهاندازی کسبوکارهای جدید دارند. آنها مشارکتها و فرآیندهایی برای حمایت از کسبوکار جدیدی که ایجاد کردهاند تعریف میکنند و روشی سیستماتیک برای نظارت و ارزیابی نتایج کسبوکار جدید درنظر میگیرند.
٢- موفقیت در ایجاد کسبوکار با تجربه مرتبط است: نتایج نظرسنجی بر این واقعیت صحه میگذارد که تجربه بهترین راهنما برای ایجاد کسبوکار جدید است. شرکتهایی که تجربه قابلتوجهی در ایجاد کسبوکار داشتهاند، به احتمال بیشتری نسبت به سایرین نرخ بازگشت سرمایه بالاتری دارند. آخرین یافتهها نشان میدهد سازمانهایی که بیشترین تجربه را دارند -یعنی سازمانهایی که سه یا چند کسبوکار جدید در سال ایجاد کردهاند - نرخ موفقیت بالاتری داشتهاند؛ آنها به ازای هر کسبوکار ناکارآمد، ۲.۸کسبوکار موفق دارند. برای بنگاههایی که تخصص کمتری دارند، این نسبت به ۱.۶ کاهش مییابد. باتجربهترین بنگاهها تمایل دارند سایر عوامل موفقیت، مانند تعامل با شرکای خارجی را نیز بهکار گیرند.
نگاه دقیقتر به نرخ موفقیت سازمانها نشان میدهد که ایجادکنندگان کسبوکار باتجربه در صورت عدمموفقیت، بهسرعت کسبوکار را تعطیل میکنند، در نتیجه نرخ موفقیت کسبوکارهایی که هنوز در حال فعالیت هستند افزایش مییابد، این در حالی است که در خصوص سایر بنگاهها این اطمینان وجود ندارد. برای ایجادکنندگان کسبوکار دارای تجربه ۱.۴برابر بیشتر از سایرین، احتمال دارد یک کسبوکار با عملکرد ضعیف را تعطیل کنند تا اینکه بخواهند فعالیت آن را ادامه دهند. داشتن مکانیزم رسمی برای نظارت بر عملکرد کسبوکار (که معمولا باتجربهترین ایجادکنندگان کسبوکار این مکانیزم را دارند) میتواند به سازمانها در تعیین اینکه چه زمانی یک کسبوکار را تعطیل کنند، کمک کند.
٣- سرمایهگذاران مسیر به حداکثر رساندن ارزش کسبوکارها را نشان میدهند: در این نظرسنجی حدود ١٥٠سرمایهگذار و تحلیلگر سهام مورد بررسی قرار گرفته است و تحلیلهای آنان، سه مسیر را که رهبران کسبوکار میتوانند مانند سرمایهگذاران بیندیشند، نشان میدهد.
اول، آنها میتوانند یک رویکرد پرتفولیو برای ایجاد کسبوکار داشته باشند. ریسکها برای سرمایهگذاران درک شده است و آگاهند که موفقیت، تضمین نشده است. بهطور میانگین، تعریف آنان از نرخ موفقیت قابل قبول برای سازمانی که کسبوکار جدید ایجاد میکند حدود ٣٠درصد است و اذعان دارند که بیش از دو مورد از هر سه کسبوکار جدید ممکن است هرگز به کسبوکاری بادوام و در مقیاس بزرگ تبدیل نشود. این یافتهها نشان میدهد که سرمایهگذاران، کسبوکارهای جدید را به نسبت هر مرحله از راهاندازی، به عنوان سرمایهگذاری با ریسک کمتر در نظر میگیرند. دو سوم سرمایهگذاران مورد بررسی میگویند که ایجاد کسبوکار جدید راهی موثر برای افزایش ارزشگذاری سازمان است.
دوم، رهبران کسبوکار به جای اینکه انتظار حرکت سریع به سمت سودآوری را داشته باشند، لازم است صبور باشند. سرمایهگذاران صبورتر از آن چیزی هستند که رهبران کسبوکار انتظار دارند. به طور میانگین، سرمایهگذاران انتظار دارند کسبوکار جدید تقریبا چهار سال پس از اعلام عمومی برای رسیدن به سودآوری زمان ببرد.
سوم، رهبران کسبوکار میتوانند معیارهای مختلفی (همچون تعداد کاربران فعال، عملکرد سودآوری، اندازه بازار و...) را در مراحل مختلف فرآیند ایجاد کسبوکار، همچون سرمایهگذاران دنبال کنند. بهعنوان مثال، در مرحله راهاندازی، سرمایهگذاران نگران این هستند که آیا ایده مورد نظر قابل اجراست یا خیر و تعیین میکنند که آیا ارزش دنبال کردن دارد یا خیر. با رشد کسبوکار جدید، سرمایهگذاران پتانسیل کامل آن را درک میکنند و با گسترش و بلوغ کسبوکار جدید، انتظار رشد و سودآوری آن را خواهند داشت.
به گزارش دنیای اقتصاد،لازم است شرکتها هنگام ایجاد کسبوکار از رویکرد سرمایهگذاران استفاده کنند. بهعنوان مثال، سرمایهگذاران معمولا از یک جدول زمانی چهارساله و گاه بلندمدتتر برای سودآوری استفاده میکنند. سرمایهگذاران معتقدند ایجاد کسبوکار کارآمد به زمان و صبر فعال نیاز دارد. البته این به آن معنا نیست که شرکتها چهارسال دست روی دست بگذارند و منتظر نتیجه باشند؛ بلکه آنها تلاش میکنند، تنظیمگری میکنند، ارتباط برقرار میکنند، تخصیص مجدد میدهند، یاد میگیرند و در طول مسیر سازگار میشوند.