آیا خشکسالی سالهای اخیر غیرقابل اجتناب بود؟. سرزمینی که زمانی رودخانههای پرآب، دریاچههای زلال و بارشهای فصلی منظم داشت، امروزه در برابر یکی از عمیقترین بحرانهای آبی تاریخ معاصر ایستاده است. مرور دادههای ۵۶ ساله بارش، روایتی از افولی تدریجی را پیش روی ما میگذارد...
مرور دادههای ۵۶ساله بارش، روایتی از افولی تدریجی را پیش روی ما میگذارد؛ روایتی که از وفور آغاز شده و اکنون به کمبود بحرانی رسیده است. نرمال بارشی حدود ۲۳۵میلیمتر تعیین شده است، اما این رقم در سالهای اخیر بیش از آنکه واقعیتی قابل اتکا باشد، به آرزویی دوردست شباهت پیدا کرده است. ترکیب تغییرات اقلیمی جهانی، مدیریت ناصحیح منابع آبی، رشد فزاینده جمعیت و گسترش کشاورزی سنتی، این سرزمین را به یکی از نقاط دارای تنش آبی شدید تبدیل کرده است. با این حال، مهمترین هشدار در این آمار، روند نزولی پیوسته بارشها در دو دهه اخیر است؛ روندی که نشان میدهد بحران نهتنها متوقف نشده بلکه سرعت گرفته است. دهه ۱۴۰۰: بحران در اوج دهه ۱۴۰۰با مجموعهای از خشکترین سالهای نیمقرن اخیر در کشور آغاز شد. از چهار سال آبی سپریشده در این دهه، سه سال پایینتر از نرمال قرار گرفتهاند و تنها یک سال توانسته به مرز نرمال نزدیک شود. سال آبی ۱۴۰۰با ۱۷۴.۴میلیمتر، معادل ۷۴درصد نرمال، آغاز تلخ این دهه را رقم زد؛ کاهش ۶۰میلیمتری که به معنای افت چندینمیلیارد مترمکعبی منابع تجدیدپذیر بود. سال آبی ۱۴۰۱نیز با ۱۹۱.۷میلیمتر همچنان در محدوده خشکسالی باقی ماند. سفرههای زیرزمینی که دهههاست تحت فشار برداشت بیرویه تخلیه شدهاند، فرصت چندانی برای ترمیم پیدا نکردند و بسیاری از رودخانههای فصلی خشک ماندند. کشاورزان با کمبود جدی آب روبهرو شدند و حفر چاههای عمیقتر، چرخه تخریب منابع زیرزمینی را تشدید کرد. سال آبی ۱۴۰۲با ۲۳۴.۵میلیمتر، پس از سه سال خشکسالی، تنها نفسی کوتاه برای طبیعت بود و در برخی مناطق موجب افزایش نسبی ذخایر سدها شد، اما این بهبود موقت دوام نیاورد. سال آبی ۱۴۰۳با سقوطی عمیق به ۱۴۲.۱میلیمتر، تنها ۶۰درصد نرمال، تمام امیدهای احیای سریع را از بین برد و نشان داد که خشکسالی نه یک دوره مقطعی، بلکه واقعیتی پایدار شده است. تصاویر ماهوارهای از پهنههایی مانند ارومیه، بختگان،هامون و هورالعظیم در همین دوره، حجم فاجعه را نشان دادند؛ مناطقی که زمانی اکوسیستمهای حیاتی بودند، امروز به دشتهای نمک بدل شدهاند و توفانهای نمکی برخاسته از آنها سلامت میلیونها نفر را تهدید میکند. دهه ۱۳۹۰: نوسان میان امید و سقوط دهه ۹۰با رشتهای از سالهای خشک آغاز شد. سالهای آبی ۱۳۹۰با ۲۰۸.۵میلیمتر، ۱۳۹۱با ۲۱۸.۴میلیمتر، ۱۳۹۲با ۱۹۸.۶میلیمتر و ۱۳۹۳با ۱۸۹.۱میلیمتر، چهار سال متوالی خشکسالی را به ثبت رساندند. خشک شدن قنوات و چشمهها و کاهش شدید آب روستاها در همین دوره رخ داد و برای نخستینبار برخی روستاها مجبور به استفاده از تانکرهای سیار شدند. سالهای ۱۳۹۵با ۱۹۹.۶میلیمتر و ۱۳۹۶با ۱۵۸.۴میلیمتر نیز پایینتر از نرمال بودند. سال ۱۳۹۶با ثبت ۶۷درصد نرمال، یکی از دشوارترین سالهای دهه بود و برخی شهرها ناگزیر به جیرهبندی آب شدند. با این حال، در میانه دهه دو سال امیدوارکننده رقم خورد: ۱۳۹۷با ۳۰۵.۷میلیمتر، معادل ۱۳۰درصد نرمال، و ۱۳۹۸با ۲۹۴.۶میلیمتر، معادل ۱۲۵درصد نرمال. بارشهای فراوان این دو سال به احیای نسبی طبیعت و افزایش ذخایر سدها کمک کرد، اما این بهبود نیز ماندگار نبود. سال آبی ۱۳۹۹با سقوط شدید به ۱۳۷.۵میلیمتر، معادل ۵۸درصد نرمال، ورق را برگرداند و یکی از خشکترین سالهای تاریخ معاصر را رقم زد. نوسان تند میان ترسالی و خشکسالی در همین دوره نشان داد که دیگر نمیتوان به الگوهای بارشی سنتی اتکا کرد. دهه ۱۳۸۰: آخرین دوره ثبات نسبی دهه ۸۰آخرین دورهای بود که بارشها نسبتی از ثبات را حفظ کرده بودند. بهجز سال آبی ۱۳۸۶که با ۱۲۹.۳میلیمتر، معادل ۵۵درصد نرمال، یکی از خشکترین سالهای تاریخ بود، اغلب سالهای این دهه در محدوده نرمال قرار گرفتند. سالهای ۱۳۸۰با ۲۴۱.۳میلیمتر، ۱۳۸۱با ۲۳۶.۵میلیمتر و ۱۳۸۲با ۲۳۴.۵میلیمتر در محدوده نرمال بودند و سالهای ۱۳۸۳با ۲۷۴.۶میلیمتر و ۱۳۸۵با ۲۷۷.۱میلیمتر حتی بالاتر از نرمال ثبت شدند. در این دوره، سفرههای زیرزمینی همچنان تغذیه میشدند و تالابها و دریاچهها وضعیت قابلقبولی داشتند. با این حال، نشانههای آغاز روند کاهشی در همان دهه پدیدار شد. سالهای ۱۳۸۴با ۲۰۴.۸میلیمتر، ۱۳۸۷با ۲۰۶.۴میلیمتر و ۱۳۸۹با ۱۹۷.۶میلیمتر همگی زیر نرمال ثبت شدند و آغاز تغییرات بلندمدت را نشان میدادند. عصر طلایی آب آمار دهههای ۵۰، ۶۰و ۷۰تصویری از دورهای پربارشتر ارائه میدهد؛ دورهای که آب در آن فراوان بود. در دهه ۷۰، سالهایی مانند ۱۳۷۱با ۳۷۵میلیمتر، معادل ۱۶۰درصد نرمال، ۱۳۷۴با ۳۱۱.۱میلیمتر، ۱۳۷۶با ۳۰۹.۴میلیمتر، سال ۱۳۷۰با ۳۰۳.۱میلیمتر و سال ۱۳۷۳با ۳۰۱.۵میلیمتر، فاصلهای چشمگیر با وضعیت امروز دارند. رودخانهها پرآب بودند، سیلابهای بهاری جریان داشتند و تالابها میزبان پرندگان مهاجر بودند. دهه ۶۰نیز شرایط مشابهی داشت و سالهایی مانند ۱۳۶۶با ۲۷۲.۵میلیمتر، ۱۳۶۱با ۲۶۸.۴میلیمتر، ۱۳۶۵با ۲۵۷.۹میلیمتر و ۱۳۶۰با ۲۵۴.۱میلیمتر همگی بالاتر از نرمال ثبت شدند. دهه ۵۰نیز با سالهایی نظیر ۱۳۵۴با ۳۲۰.۵میلیمتر، ۱۳۵۰با ۳۱۱میلیمتر و ۱۳۵۲با ۲۵۳.۶میلیمتر، دورهای پربارش بهشمار میرفت. در آن سالها، قنوات و چشمهها پرآب بودند و تصور بحران آب دور از ذهن بود. دهه ۱۳۴۰: نوسانات ابتدایی دهه ۴۰، نخستین دهه دارای آمار منظم بارش، با رفتوبرگشتهای قابلتوجهی همراه بود. سالهایی مانند ۱۳۴۷با ۳۶۰میلیمتر، معادل ۱۵۳درصد نرمال، و ۱۳۴۸با ۲۷۵.۳میلیمتر بالاتر از نرمال بودند. اما سال ۱۳۴۴با ۱۱۹.۷میلیمتر، معادل ۵۱درصد نرمال، یکی از خشکترین سالهای تاریخ محسوب میشود. اگرچه سالهای ۱۳۴۰تا ۱۳۴۶همگی زیر نرمال بودند، اما فشار بر منابع آبی در آن دوران بسیار کمتر از امروز بود، زیرا جمعیت تنها ۲۵میلیون نفر بود و کشاورزی نیاز آبی محدودتری داشت. ریشههای بحران تحلیل دادههای بلندمدت نشان میدهد بحران کنونی حاصل پیوستگی عواملی است که طی چند دهه در کنار یکدیگر عمل کردهاند و اکنون اثر خود را در قالب کاهش شدید تابآوری هیدرولوژیک آشکار کردهاند. تغییرات اقلیمی با افزایش دما و جابهجایی الگوی بارش، نخستین ضربه را وارد کرده و چرخههای نرمال بارندگی را بهگونهای برهم زده که بارشهای گسترده و قابل ذخیرهسازی جای خود را به رخدادهای کوتاهمدت و پراکنده دادهاند. این تحول اقلیمی با روند رو به رشد جمعیت ترکیب شده و نیاز به آب شرب، کشاورزی و صنعت را به شکلی بیسابقه افزایش داده است؛ درحالیکه منابع تجدیدپذیر توان پاسخگویی به چنین رشدی را نداشتهاند. برداشت بیوقفه از آبخوانها برای جبران کاهش بارش، افت مداوم سطح ایستابی را رقم زده و در بسیاری از دشتها فرونشست گسترده را به همراه آورده است. توسعه کشاورزی بدون توجه به قابلیت اقلیمی و گسترش کشت محصولات آببر در مناطق خشک نیز فشار مضاعفی بر منابع محدود وارد کرده و الگوی مصرف را از توان طبیعی اکوسیستم فراتر برده است. همزمان، بیانضباطی در حفر چاههای غیرمجاز و ساخت سدهای متعدد بدون ارزیابی دقیق، چرخه هیدرولوژیک را از تعادل خارج کرده و وابستگی به منابع شکننده را افزایش داده است. مجموعه این عوامل، ساختاری از ناپایداری را شکل داده که اکنون در هر نوسان اقلیمی شدت مییابد و چشمانداز آینده را تیرهتر میکند. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی یک بحران فراگیر بحران آب پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و امنیت غذایی گستردهای به همراه دارد. در سالهای اخیر، مهاجرت روستاییان به شهرها شدت گرفته و بسیاری از روستاها به دلیل خشکسالی متروک شدهاند. کشاورزان زمینهای خود را رها کردهاند یا به کشت محصولات با سودآوری پایین بسنده کردهاند؛ موضوعی که بهطور مستقیم امنیت غذایی را تهدید میکند. در شهرها نیز چالشهایی مانند افت فشار آب، جیرهبندی تابستانه و مشکلات کیفیت آب آشامیدنی به معضلی روزمره تبدیل شده است. راهکار کنترل بحران مهار بحران آب نیازمند مجموعهای هماهنگ از اقداماتی است که بتوانند فشار بر منابع تجدیدپذیر را کاهش دهند و همزمان بهرهوری مصرف را افزایش دهند. نخستین گام، بازگرداندن تعادل به آبخوانها از طریق کنترل برداشت و انسداد چاههای غیرقانونی است؛ اقدامی که باید با نظارت مستمر و پایش دقیق همراه باشد تا روند افت سطح ایستابی متوقف شود. در بخش کشاورزی، که بزرگترین مصرفکننده آب به شمار میرود، اصلاح الگوی کشت اهمیت حیاتی دارد و جایگزینی محصولات آببر با گونههای سازگار با اقلیم خشک میتواند بخش بزرگی از فشار موجود را تعدیل کند. ارتقای سامانههای آبیاری و حرکت از شیوههای سنتی به روشهای نوین مانند آبیاری قطرهای و بارانی، حجم مصرف را کاهش میدهد و امکان مدیریت دقیقتر منابع را فراهم میکند. در حوزه شهری، بازچرخانی فاضلاب و استفاده از آن در فضای سبز، صنایع و مصارف غیرآشامیدنی میتواند وابستگی به منابع پاک را کاهش دهد و همزمان بار شبکه فاضلاب را کم کند. جمعآوری روانابهای فصلی در مناطق پربارش و هدایت آنها به سفرههای زیرزمینی، ابزار مکملی است که به احیای آبخوانها کمک میکند. در کنار این اقدامات، آموزش و فرهنگسازی برای اصلاح رفتار مصرفکنندگان ضروری است، زیرا هیچ طرحی بدون همراهی جامعه به نتیجه نخواهد رسید. ترکیب این سیاستها با برنامهریزی علمی و یکپارچه میتواند روند بحران را کند کرده و امکان بازیابی تدریجی منابع را فراهم آورد. آینده را میتوان تغییر داد تحلیل ۵۶سال داده بارندگی تصویری واضح از وضعیت منابع آبی ارائه میدهد؛ تصویری که نشانه افول است. دهههای پربارش گذشته امروز به خاطره تبدیل شده و دهه ۱۴۰۰با سه سال خشک از چهار سال سپریشده، زنگ خطری بیسابقه را به صدا درآورده است. بحران حاصل همزمان تغییرات اقلیمی و سوءمدیریت است. الگوهای بارشی را نمیتوان تغییر داد، اما راه مدیریت منابع همچنان قابل اصلاح است. هر سال تعلل، بحران را عمیقتر و هزینه احیا را سنگینتر میکند. سفرههایی که طی هزاران سال شکل گرفتهاند، در چند دهه فرسوده شدهاند و پهنههایی که زمانی زیستبومهای حیاتی بودند، امروز در آستانه نابودی قرار گرفتهاند.به گزارش دنیای اقتصاد،آینده منابع آبی وابسته به تصمیمهایی است که اکنون گرفته میشود و پرسش اصلی این است که آیا این تصمیمها بهموقع اتخاذ خواهند شد.
*این گزارش با مشاوره محسن موسوی خوانساری دبیر کمیته ملی سدهای بزرگ تنظیم شده است.