• یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ -
  • 28 April 2024

  • یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ -
  • 28 April 2024
لطفا با احتیاط حمل کنید؛

ایده‏‏‌ها شکستنی هستند!

ایده‌‌‌ها شکستنی هستند. این یعنی تنها اگر مورد استفاده قرار گیرند معنا می‌‌‌یابند و اگر ضایع شوند هیچ معنایی ندارند. هدر رفتن ایده‌‌‌ها تنها با به اشتراک نگذاشتن آنها رخ نمی‌‌‌دهد، بلکه حتی زمانی که مردم ایده‌‌‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، روش‌‌‌های بسیاری برای هدر دادن ایده‌‌‌های خوب وجود دارد...

همچنین به روش‌‌‌های متعدد می‌‌‌توان این پیام را به افرادی که دارای ایده‌‌‌های خوب هستند فرستاد که اگر ایده‌‌‌هایشان را با ما در میان بگذارند وقت خود را تلف کرده‌‌‌اند. آیا هرگز لحظه کشف یک ایده را تجربه کرده‌‌‌اید؟
 آیا ایده‌‌‌‌‌‌ای داشته‌‌‌اید که رد شود؟ آیا تاکنون به بینش‌‌‌هایی رسیده‌‌‌اید که می‌‌‌توانستند تفاوت مهمی ایجاد کنند، اما به دلیل اینکه پرش از روی موانع شرکتی تلاش زیادی طلبیده تسلیم شده‌‌‌اید و از خیر آن گذشته‌‌‌اید؟
برخی از شرکت‌‌‌ها زهر-ایده (Idea Toxic) هستند. در چنین شرکت‌‌‌هایی از اندیشیدن استقبال نمی‌‌‌شود و صاحبان فکر برای تلاششان پاداشی دریافت نمی‌‌‌کنند. از نظر فرهنگی در این شرکت‌‌‌ها فقط یک راه بهینه وجود دارد و هر ایده جدیدی اسباب زحمت تلقی می‌‌‌شود و نسبت به یافتن راه بهتر بی‌‌‌تفاوتی جریان دارد. بدبینی ناشی از بی‌‌‌تفاوتی و تجارب منفی، حس جاری در کارکنان
چنین سازمان‌‌‌هایی است. برخی از شرکت‌‌‌ها هدردهنده ایده (Idea Wasteful) هستند.
در این شرکت‌‌‌ها مدیران با ایده‌‌‌ها برخوردی معمولی و غیردقیق دارند. از دیدگاه آنان، ایده‌‌‌ها سهل و ساده‌‌‌اند و ارزشی ندارند که کاری در موردشان انجام شود.
آنها معتقدند خلاقیت نقطه مقابل بهره‌‌‌وری است و لذا راه‌‌‌های سازماندهی‌شده‌‌‌ای برای پرداختن به ایده‌‌‌ها ندارند.
 تنها ممکن است طرحی از یک نظام پیشنهادهای ضعیف یا یک نظام سختگیرانه مبتنی بر بازده مادی در این شرکت‌‌‌ها برقرار باشد.
دسته سوم از شرکت‌‌‌ها دوستدار ایده (Idea Friendly) هستند. آنها از ایده‌‌‌های جدید استقبال می‌‌‌کنند و می‌‌‌دانند که ایده‌‌‌ها ضروری و باارزش هستند. در فرهنگ آنها تمایل به تجربه کردن ایده‌‌‌ها وجود دارد و اغلب راه و روش سازماندهی‌شده‌‌‌ای برای پرداختن به ایده‌‌‌های واصله دارند و حتی ممکن است رویکردی نیز به تجاری‌‌‌سازی ایده‌‌‌ها داشته باشند.
دسته چهارم را می‌توان شرکت‌‌‌های مشتاق ایده (Idea Hungry)  نامید. آنها در جست‌‌‌وجوی ایده‌‌‌های جدید هستند و مفروضات را زیر سوال می‌برند. کارکنان این شرکت‌‌‌ها تخصص خود را نه به عنوان یک مکانیزم دفاعی برای حبس اطلاعات، بلکه به مثابه نقطه آغازی برای مشارکت در دانش جدید استفاده می‌‌‌کنند.
 افراد و شبکه‌‌‌ها در چنین سازمانی با مرزبندی‌‌‌ها وارد چالش می‌‌‌شوند و کارکنان، امور غیرممکن را نه محدودیت، بلکه انگیزه‌‌‌بخش می‌‌‌دانند.
فرهنگ شرکت شما در رابطه با ایده‌‌‌ها از کدام نوع است؟ اگر فردی از کارکنان شما در خط مقدم سازمان دارای ایده‌‌‌‌‌‌ای باشد چه بر سر او خواهد آمد؟ اغلب اوقات یک سرپرست تصمیم می‌‌‌گیرد که ایده او را به رده‌‌‌های بالاتر انتقال دهد یا نه. و فرآیند فیلتر کردن ایده‌‌‌ها تا جایی ادامه می‌‌‌یابد که تنها ایده‌‌‌هایی که به باور مدیران قابل قبول باشند به سطوح بالای سازمان برسند. این ایده‌‌‌ها اغلب تحول‌‌‌آفرین نیستند و این نوع فیلتر کردن به بسیاری از ایده‌‌‌های خوب شانس کافی برای موفقیت نمی‌‌‌دهد. برخی از شرکت‌‌‌ها یک نظام پیشنهادها دارند که اجازه می‌‌‌دهد ایده‌‌‌ها مدیر مستقیم را دور بزنند. اما متاسفانه این نوع نظام‌‌‌ها به طور میانگین در هر سال کمتر از نیم ایده از هر فرد دریافت می‌‌‌کنند.
«سوء مدیریت ایده» شامل همه کارهایی است که شما برای اتلاف ایده‌‌‌ها انجام می‌‌‌دهید. اگر ایده‌‌‌ها را ننویسید ناپدید می‌‌‌شوند و تمام تلاش‌‌‌هایی که برای خلق آنها صورت گرفته عقیم می‌‌‌ماند. همچنین تمام بینش‌‌‌ها و تجاربی که در بطن ایده وجود دارد از بین می‌‌‌رود. اگر ایده‌‌‌ها را توسعه ندهید بلااستفاده می‌‌‌مانند و اگر آنها را آزمایش نکنید از خوب و بد بودن آنها یا دیر و زود بودنشان آگاه نمی‌‌‌شوید.
در مقابل، «مدیریت ایده» همه کارهایی است که برای محفاظت و پروراندن ایده انجام می‌‌‌شود. باید ایده‌‌‌ها را به گونه‌‌‌ای نگهداری و دسته‌‌‌بندی کنید که در صورت لزوم به راحتی پیدا شوند. آنها را باید آزمایش کنید تا مشخص شود چه چیز به چه علت شدنی یا نشدنی است و سوابق باید به گونه‌‌‌ای ثبت شود که هر کس بتواند بر اساس آموخته‌‌‌های شما به کار ادامه دهد. باید از کارکنان حمایت کنید تا ایده‌‌‌هایشان را توسعه دهند و ایده‌‌‌ها را صرفا به خاطر آنکه صاحبان ایده آنها را پالایش نکرده‌‌‌اند و صیقل  نداده‌اند رد نکنید.
سلسله مراتب و سوابق افراد و گروه‌‌‌ها دست به دست هم می‌‌‌دهد تا بخشی که تفکر می‌‌‌کند، ارتباطش با بخش اجرا قطع شود و نوآوری غیرممکن شود. موفقیت ایده‌‌‌های قدیمی نیز سازمان‌‌‌ها را در استقبال از ایده‌‌‌های جدید محدود می‌‌‌کند. همچنین ایده‌‌‌ها عمدتا از سطوح بالای سازمان می‌‌‌آیند و بقیه سازمان صرفا مجری ایده‌‌‌ها هستند و لذا تعداد کمی از ایده‌‌‌ها می‌‌‌توانند راه خود را از بطن شرکت به بیرون باز کنند.
منبع: Managementissues
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/10446
اخبار مرتبط
نظرات شما