درحالیکه جهان هنوز از شوک حمله روسیه به زیرساختهای انرژی اوکراین رهایی نیافته و تبعات بحران دریای سرخ با عملیاتهای حوثیها در تنگه بابالمندب ادامه دارد، حمله اسرائیل به خاک ایران، آغازی شد بر یکی از پرتنشترین فصلهای نفتی در دههگذشته...
بازاری که تا پیش از این میان تحلیلگران به دلیل مازاد عرضه، کندی رشد اقتصادی چین و تولید فزاینده آمریکا در وضعیت آرامش نسبی قرار داشت، ناگهان در کمتر از ۴۸ساعت وارد فاز«وحشت ژئوپلیتیک» شد؛ مرحلهای که در آن نه تقاضا و نه ذخایر استراتژیک، بلکه تنها احتمالات ناشی از جنگ، محرک اصلی قیمتها شدهاند. در نخستین ساعات پس از تایید رسمی حمله از سوی تلآویو، بهای نفتبرنت با جهشی بیسابقه از ژانویه تاکنون، با ۱۳درصد افزایش به مرز ۷۸دلار رسید و پیشبینیها درباره اختلال احتمالی در تنگه هرمز، تهدید به هدف قرارگرفتن تاسیسات نفتی ایران و ظرفیت محدود اوپکپلاس برای جبران عرضه، باعث شد تا حتی سناریوهای ۱۰۰و ۱۳۰دلاری نیز دوباره بر سر زبانها بیفتد. این تحولات در حالی رخ میدهد که بازار انرژی جهانی در یکی از شکنندهترین وضعیتهای تاریخ خود قرار دارد؛ از یکسو جنگ در اوکراین همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر رقابت پنهان آمریکا و چین برای کنترل مسیرهای انرژی در آسیا و اقیانوس آرام در حال تشدید است. اکنون، با ورود خاورمیانه به خطمقدم بحران، سوال کلیدی این است که آیا منطقهای که روزانه بیش از یکسوم نفت جهان را تولید یا ترانزیت میکند، بهسوی یک درگیری تمامعیار پیشمیرود؟ و اگر چنین شود، آیا جهان برای بازگشت به نفت ۳رقمی، تورم دوباره و رکود ناشی از شوک انرژی آماده است؟ بخشی از دلیل جهش سریع قیمتها، به نبود ظرفیت مازاد واقعی درمیان اعضای اوپک و متحدان آن بازمیگردد. به گفته تحلیلگران، ظرفیت مازاد کنونی، تقریبا معادل تولید روزانه ۳میلیون بشکهای ایران است. تنها عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی قادر به افزایش سریع تولید هستند و در بهترین سناریو، میتوانند مجموعا ۳میلیون و ۵۰۰هزار بشکه در روز به بازار تزریق کنند. در شرایطی که خاورمیانه بهسرعت به یک میدان مین ژئوپلیتیک بدل میشود و شبح جنگ گسترده میان ایران و اسرائیل در افق دیده میشود، بازار جهانی نفت درگیر یک بحران چندلایه است؛ بحرانی که هم ریشه در واقعیتهای فعلی دارد و هم از سایه ترسهای احتمالی تغذیه میکند. در حالحاضر، قیمت نفت تنها بر اساس عرضه و تقاضا شکل نمیگیرد، بلکه هر انفجار، هر موشک و حتی هر بیانیهای از سوی طرفین درگیر، مانند یک اهرم روانی عملکرده و بازار را تکان میدهد، اما اگر این جنگ ادامه یابد، یا ابعاد آن گسترش یابد، بازار نفت با سناریوهایی روبهرو خواهدشد که هرکدام بهتنهایی میتوانند به جهش تاریخی قیمتها و اختلالات گسترده در عرضه منجر شوند. سناریوی اول: تداوم تنش بدون ورود مستقیم به زیرساختهای نفتی در این سناریو که درگیریها محدود به حملات موضعی و مقطعی، تهدیدات متقابلبین بازیگران منطقهای، عملیاتهای هوایی محدود و فشارهای سیاسی و امنیتی منطقهای میشود، اما زیرساختهای حیاتی و استراتژیک انرژی ایران و دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس همچنان سالم باقی میمانند و آسیب جدی نمیبینند، بازار نفت وارد مرحلهای از «ترس پایدار» میشود که در آن عدمقطعیت و نگرانیهای موجود، همچنان قیمتها را تحتفشار نگه میدارد اما اختلال واقعی و فیزیکی در عرضه نفت ایجاد نمیشود. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران و فعالان بازار با درنظرگرفتن احتمال بالای وقوع اختلالات احتمالی و ناپایداری در آینده نزدیک، همچنان به خریدهای احتیاطی و انباشت نفت و فرآوردههای نفتی رویمیآورند تا ریسک کاهش عرضه را پوشش دهند. این امر سبب میشود که قیمت نفتخام برنت، بهعنوان شاخص اصلی قیمت نفت جهان، در بازهای نسبتا بالاتر و پایدار، یعنی حدود ۸۵تا ۹۵دلار به ازای هر بشکه تثبیت شود که همچنان نسبت به سطوح قبلی خود افزایش قابلتوجهی را نشان میدهد. از سوی دیگر، این وضعیت باعث میشود که پیامدهای روانی و اقتصادی گستردهتری در بازار نفت و بخش انرژی شکل بگیرد. کاهش اعتماد به ثبات بازار و نگرانی از عدمقطعیتها، سرمایهگذاریها در بخش پالایشگاهها، توسعه پروژههای نفتی و گازی و حتی زیرساختهای انتقال و ذخیرهسازی نفت را بهشدت کاهش میدهد. بسیاری از شرکتها و کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده با احتیاط و تردید عملکرده و به دلیل ترس از ناپایداریهای بیشتر، پروژههای توسعهای و سرمایهگذاریهای جدید را به تعویق میاندازند یا به کلی متوقف میکنند. این روند میتواند باعث کاهش تدریجی ظرفیتهای تولیدی و پالایشی در میانمدت و بلندمدت شود و زمینه را برای ایجاد تنگناهای بیشتر در آینده فراهم آورد، همچنین کشورهای مصرفکننده نفت در تلاش برای مقابله با این شرایط نامطمئن، سیاستهایی مانند توقف یا کاهش برنامههای واردات نفت، ذخیرهسازی گستردهتر و حتی احتکار منابع انرژی را در پیش میگیرند که به نوبه خود میتواند باعث ایجاد تنشها و فشارهای بیشتر بر بازار شود و دسترسی آزاد به نفت را محدود سازد. این واکنشها، اگرچه تا حدی قابلفهم و منطقی هستند، اما بهنوعی خود باعث ایجاد وضعیتی بهنام «بازخورد منفی روانی» میشوند که نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه پیچیدگیها و تنشهای بازار را افزایش میدهد. علاوهبر این، بیم و نگرانی نسبت به حملات احتمالی به نفتکشها و کشتیهای حامل نفت در آبراههای حیاتی مانند خلیجفارس، تنگه هرمز و مسیرهای صادراتی دیگر، همچنان یک عامل نگرانکننده و تاثیرگذار بر بازار خواهد بود. احتمال مینگذاریهای محدود یا حملات سایبری به سیستمهای کنترلی و ناوبری این کشتیها، حتی اگر بهطور مستقیم به زیرساختهای زمینی آسیبی نرساند، میتواند جریان صادرات نفت را مختلکرده و قیمتها را افزایش دهد. این تهدیدات بهطور ضمنی بهعنوان عامل فشار روانی بر بازار باقیمیماند و هر حرکت یا خبر جدید در این زمینه میتواند واکنشهای سریع و شدیدی در قیمتها ایجاد کند. بنابراین، حتی در این سناریوی نسبتا کنترلشده، بازار نفت در وضعیت ثبات شکنندهای قرار دارد که از یکسو ناشی از نبود آسیب مستقیم و فیزیکی به تاسیسات و تولید است و از سوی دیگر به دلیل وجود عدمقطعیتهای منطقهای و جهانی و نگرانیهای امنیتی که همواره میتوانند بهطور ناگهانی اوضاع را به سمت بحران سوق دهند. در چنین شرایطی، فعالان بازار، دولتها و شرکتهای نفتی باید با دقت فراوان، سناریوهای مختلف را رصدکرده و استراتژیهای انعطافپذیر و متناسبی را طراحی کنند تا بتوانند در مقابل هرگونه تغییر ناگهانی و شوکهای احتمالی تاب بیاورند و تعادل بازار را حفظ کنند. سناریوی دوم: هدف قرارگرفتن زیرساختهای نفتی ایران اگر حملات اسرائیل به تاسیسات انرژی ایران برسد – نظیر جزیره خارک، بندر عسلویه، پالایشگاه آبادان یا مخازن ذخیرهسازی نفت در بندرعباس – آنگاه ایران با کاهش جدی در ظرفیت صادراتی خود روبهرو خواهدشد. ایران روزانه حدود ۳میلیون و ۳۰۰هزار بشکه نفت تولید میکند که از این میزان، بیش از ۲میلیون بشکه آن صادر میشود و عمدتا به چین. در صورت نابودی ۵۰درصد ظرفیت صادراتی، بازار با کمبود واقعی روزانه یکمیلیون بشکه مواجه میشود. در این حالت، طبق برآورد موسسات ریستاد انرژی و IEA، قیمت نفتخام برنت میتواند بهراحتی از مرز ۱۰۰دلار در هر بشکه عبور کند، بهویژه در صورتیکه سایر تولیدکنندگان نتوانند جای خالی ایران را بهسرعت پر کنند، اما چالش اصلی، نبود ظرفیت واقعی مازاد در بازار است، اگرچه اوپکپلاس ادعا میکند؛ توانایی تولید مازاد ۴تا ۵میلیون بشکهای دارد، اما طبق گزارش جیپی مورگان و تحلیلگران BNP Paribas، بخش بزرگی از این ظرفیت تنها روی کاغذ وجود دارد. بهجز عربستان و امارات، سایر اعضا در آستانه یا در حالحاضر در سقف تولید خود هستند. سناریوی سوم: مختلشدن تنگه هرمز این سناریو شاید خطرناکترین وضعیت ممکن باشد. تنگه هرمز که تنها حدود ۵۰کیلومتر عرض دارد، شاهراه اصلی انتقال روزانه حدود ۲۰درصد از نفت جهان – معادل بیش از ۱۸میلیون بشکه – است. ایران قبلا گفته بودکه در صورت تجاوز گسترده به خاکش، میتواند کشتیرانی در این مسیر را با استفاده از مینهای دریایی، حملات به کشتیهای تجاری یا موشکهای ساحلی مختل کند. در چنین حالتی، حتی اگر برای چند روز تردد نفتکشها متوقف شود، بازار جهانی با یک شوک قیمتی شدید مواجه خواهدشد. تحلیلگران معتقدند قیمت نفت میتواند به ۱۵۰دلار در هر بشکه هم برسد. این جهش، بههمراه افزایش ناگهانی بهای بنزین، گازوئیل، حملونقل و کالاهای اساسی، میتواند موجی از تورم جهانی به راهاندازد و بسیاری از اقتصادها را دوباره به رکود بکشاند. سناریوی چهارم: پاسخ متقابلایران به زیرساختهای انرژی منطقه ایران ممکن است در واکنش به حملات اسرائیل، اهدافی را در منطقه هدف قرار دهد. در سالهای گذشته، حمله به تاسیسات آرامکو در بقیق و خریص توسط یمنیها نشانداد که حتی با فناوری پهپادی میتوان آسیب بزرگی به توان صادراتی کشورهای حاشیه خلیجفارس وارد کرد. وقوع این سناریو میتواند بازار را دچار یک شوک توام کند؛ هم کاهش عرضه از ایران و هم کاهش صادرات از کشورهای رقیب. برآورد میشود. در چنین حالتی قیمت نفت از ۲۰۰دلار نیز فراتر میرود و حتی شاهد صف خرید در کشورهای صنعتی برای ذخیرهسازی پیشگیرانه باشیم. سناریوی پنجم: ورود آمریکا به جنگ در صورتیکه ایالاتمتحده یا ناتو به حمایت نظامی از اسرائیل وارد میدان شود، ایران نیز ممکن است گزینههای شدیدتر مانند هدف قراردادن پایگاههای نظامی آمریکا در عراق یا سوریه را درنظر گیرد. همزمان، احتمال اعمال تحریمهای جدید و کاملتر علیه ایران، صادرات نفت ونزوئلا و حتی روسیه افزایش مییابد. در این حالت، سه کشور تحریمشده – که همگی تولیدکننده نفت هستند – همزمان تحتفشار قرار میگیرند. این میتواند معادل حذف ۵میلیون بشکه نفت از بازار جهانی باشد. در چنین شرایطی، حتی عربستان و امارات نیز قادر به جبران کمبود نخواهند بود و بازار وارد بحران تامین میشود. وضعیت عرضه و تقاضا در کوتاهمدت حتی در نبود جنگ گسترده، کمبود سرمایهگذاری در میادین نفتی، فرسودگی زیرساختها و نبود ظرفیت مازاد واقعی، موجبشده که بازار نفت در وضعیت شکنندهای قرار گیرد. تحلیلگران بر این باورند که کف واقعی ظرفیت تولید سریع و پایدار بسیار پایینتر از آمارهای رسمی است؛ در واقع تنها عربستان و امارات توان افزایش فوری تولید را دارند و آنهم در محدوده ۲تا ۳میلیون بشکه در روز، اما این ظرفیت تنها یکبار در سال۲۰۲۰و آنهم برای مدت یک ماه فعال شدهاست، بههمیندلیل بسیاری از کارشناسان از «بشکههای کاغذی» یاد میکنند، نه واقعی؛ در واقع عرضه فوری جایگزین برای نفت ایران در صورت حذف آن، بسیار محدود است. به گزارش دنیای اقتصاد،در یک جمعبندی کلی، در صورتیکه درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل تداوم یابد و از فازتهدید به فازحملات مستقیم و تخریب زیرساختی وارد شود، بازار نفت با ناپایدارترین وضعیت خود از زمان جنگ خلیجفارس یا حمله روسیه به اوکراین مواجه خواهدشد. قیمت نفت ممکن است در یک بازه ۱۰۰تا ۲۰۰دلاری نوسان یابد، اما آنچه خطرناکتر است، ازبینرفتن اعتماد به تداوم عرضه است. در چنین فضایی، بازار جهانی انرژی وارد یک عصر جدید میشود؛ عصری که در آن سیاست، سلاح و قدرت نظامی، مهمتر از منطق اقتصادی و مدلهای عرضه و تقاضا خواهند بود.