• شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
  • 23 November 2024

  • شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
  • 23 November 2024
۱۰ کارشناس شورای آتلانتیک بررسی کردند

معنای بین‌المللی بازگشت ترامپ

دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا برنده شد.اکنون فرآیند انتقال قدرت آغاز می‌شود، آن‌هم در زمانی که رویدادهای جهانی همچنان در حال تغییر هستند. هنگامی که او در ۲۰ ژانویه بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند، صندوق پستی ترامپ پر از چالش‌های جهانی خواهد بود. او چگونه پاسخ خواهد داد و عواقب آن، چه خواهد بود؟...

دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا برنده شد و در ۶ نوامبر، آسوشیتدپرس، دونالد ترامپ را برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴ اعلام کرد. اکنون فرآیند انتقال قدرت آغاز می‌شود، آن‌هم در زمانی که رویدادهای جهانی همچنان در حال تغییر هستند. هنگامی که او در ۲۰ ژانویه بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند، صندوق پستی ترامپ پر از چالش‌های جهانی خواهد بود. او چگونه پاسخ خواهد داد و عواقب آن، چه خواهد بود؟ کارشناسان شورای آتلانتیک به سوالات مهم در مورد اینکه این انتخاب برای نقش آمریکا در جهان به چه معناست پاسخ داده‌اند.
صلح از طریق قدرت؟
متیو کرونیگ معاون رئیس و مدیر ارشد مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت شورای آتلانتیک: از سیاست خارجی ترامپ ۲ چه انتظاری داریم؟ در سیاست دفاعی و امنیتی، می‌توانیم بازگشت رویکرد «صلح از طریق قدرت» را پیش‌بینی کنیم. این به معنای سرمایه‌گذاری بزرگ در قابلیت‌های دفاعی ایالات متحده برای تقویت بازدارندگی و استفاده قاطعانه از زور در صورت شکست بازدارندگی خواهد بود. ترامپ به درستی از متحدانش خواهد خواست که مشارکت بیشتری داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که اتحادهای آمریکا در اروپا و آسیا از قابلیت‌های موردنیاز خود برخوردار هستند. در سیاست اقتصادی، می‌توان انتظار تمرکز بر تجارت منصفانه و متقابل، اولویت رسیدگی به شیوه‌‌‌های تجاری ناعادلانه چین و آزادسازی پتانسیل انرژی داخلی ایالات متحده را داشت. ارزش‌‌‌ها حول محور جهت‌‌‌گیری «اول آمریکا، اما نه به تنهایی» متمرکز خواهند شد که تضمین می‌کند تعامل جهانی ایالات متحده به نفع صلح، رفاه و آزادی مردم آمریکاست و با انجام این کار، جهان غرب‌محور گسترده‌‌‌تر خواهد شد.
دوئل در تیم ترامپ
جان هربست، مدیر ارشد مرکز اوراسیای شورای آتلانتیک و سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین: بزرگ‌ترین تهدید امنیت ملی برای ایالات متحده، اعضای ناتو و سایر متحدان ایالات متحده، مشارکت تهاجمی فزاینده روسیه، چین، ایران و کره‌شمالی است. نقطه کانونی این تهدید اوکراین است؛ جایی که جنگ فتح‌‌‌آمیز ولادیمیر پوتین، رئیس‌‌‌جمهور روسیه، تنها مقدمه‌‌‌ای برای تحریکات بیشتر و حتی جنگ بیشتر در غرب، علیه کشورهای شرقی ناتو است. یک پیروزی در اوکراین برای روسیه که اکنون توسط نیروهای کره‌شمالی تقویت شده است، حرکت چین در قبال تایوان را تشویق خواهد کرد. مشخص نیست که ترامپ به طور کامل این چالش را تصدیق کرده باشد. اما چه او آن را بفهمد یا نه، دولت او باید با آن و خطرناک‌ترین نقطه رویارویی آن یعنی اوکراین مقابله کند. پیش‌بینی سیاست ترامپ در مورد جنگ دشوار است زیرا تیم او دارای پرسنلی با دیدگاه‌های بسیار متفاوت است. یک گروه از کاهش شدید کمک‌‌‌ها به اوکراین حمایت می‌کند؛ دیدگاهی که بسیاری با ترامپ مرتبط هستند. این گروه در مورد سیاست کرملین در قبال ایالات متحده ساده‌لوح هستند - پوتین به صراحت می‌گوید که ایالات‌متحده دشمن شماره یک است - و از خطر پیروزی کرملین در اوکراین بی‌خبر است. اردوگاه دیگر تهدید برای منافع ایالات متحده در اروپا و جاهای دیگر در صورت ترک اوکراین توسط واشنگتن را به رسمیت می‌شناسد. این گروه سیاست ریگانیسم صلح را از طریق قدرت دنبال می‌کند و برخلاف تیم بایدن، مرعوب جنجال هسته‌‌‌ای پوتین نمی‌شود. اولین سرنخ‌ها در مورد سیاست ترامپ، انتصاب‌هایی است که او در پست‌های ارشد امنیت ملی انجام می‌دهد.
دوست و دشمن از تعادل خارج می‌شوند
فیلیپ دیکنسون، معاون مدیر ابتکار امنیت ترانس آتلانتیک شورای آتلانتیک: در بیشتر سال گذشته، اروپایی‌‌‌ها می‌‌‌پرسیدند که آیا ناتو می‌تواند با «مقاومت ترامپ» روبه‌رو باشد. اما در حالی که ترامپ در راه بازگشت به کاخ سفید است، رهبران اروپایی، به‌ویژه دبیرکل جدید ناتو ، باید نشان دهند که برنامه‌ای برای همکاری با دولت جدید دارند. اولین چیزی که در مورد سیاست دولت جدید ترامپ در ناتو باید به آن توجه کرد این است که هر کسی که ادعا می‌کند به طور قطعی می‌‌‌داند این سیاست چه خواهد بود – فراتر از درخواست‌‌‌های اجتناب‌‌‌ناپذیر برای به عهده گرفتن بیشتر مسوولیت‌‌‌های اتحاد توسط اروپایی‌‌‌ها – باید با شک و تردید قابل‌توجهی برخورد کند. رویکرد دیپلماتیک ترامپ این است که همیشه دیگران - دوست و دشمن - را از تعادل خارج کند. برای اتحادی که به ثبات و قابلیت اطمینان اهمیت می‌دهد، ناتو باید دوباره بیاموزد که چگونه با حاشیه‌ها و غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ مقابله کند. دوم این است که بپذیریم دست‌اندرکاران سیاست خارجی جهان ترامپ یکپارچه نیستند. دیدگاه‌‌‌ها در مورد ناتو در میان اعضای بالقوه دولت، از جمعیت واقعی و انزواطلب «اول آمریکا» تا مدرسه «تقسیم کار» در نوسان است. معاون رئیس‌جمهور منتخب، جی دی ونس، در این دو گروه اول حضور داشته است. در حالی که او اخیرا بر تعهد خود به ناتو تاکید کرد، همچنین گفت که ایالات‌متحده باید تشخیص دهد ناتو «فقط یک مشتری رفاهی نیست» و «این باید یک اتحاد واقعی باشد».
تداوم رقابت با چین
مایکل شومان،کارشناس ارشد غیر‌مقیم در مرکز جهانی چین شورای آتلانتیک: سیاست ترامپ در قبال چین در دولت دوم احتمالا مشابه رویکرد دوره اول او خواهد بود. او قبلا تداوم تجارت را نشان داده و طرحی را برای اعمال تعرفه‌‌‌های بالا تشریح کرده است که اختلافات را با پکن بر سر این موضوع دوباره شعله‌‌‌ور می‌کند و احتمالا تلافی‌‌‌جویی‌هایی علیه کسب‌و‌کارهای آمریکایی خواهد داشت. از جنبه‌های دیگر، ترامپ ممکن است در واقع تنش‌ها با چین را کاهش دهد؛ اما نه به نفع منافع استراتژیک ایالات‌متحده. موضع روسیه-دوستی ترامپ در مورد جنگ در اوکراین، نقطه اختلاف با پکن را از بین می‌برد، اما در خدمت برنامه ژئوپلیتیک شی جین پینگ، رهبر چین نیز خواهد بود. ترامپ قبلا به عدم‌حمایت از تایوان اشاره کرده است و به نظر می‌رسد معتقد است که می‌تواند از طریق کاریزمای شخصی از اقدام نظامی چین جلوگیری کند. شی احتمالا غافلگیر نخواهد شد و نمایش ضعیف ترامپ می‌تواند  به پکن برای اتخاذ موضعی تهاجمی‌‌‌تر نسبت به تایوان جرات ببخشد.
ترامپ بیش از هر چیز خواهان توافق با ایران است
جاناتان پانیکوف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت شورای آتلانتیک: بازگشت ترامپ احتمالا به‌سرعت خاطرات کمپین فشار حداکثری او و ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، رهبر سپاه قدس ایران را تداعی خواهد کرد. این یک احتمال واضح است که ترامپ فورا به یک کمپین فشار حداکثری بازگردد که در آن تحریم‌‌‌ها نه‌تنها افزایش می‌‌‌یابند بلکه اعمال می‌‌‌شوند.یکی از اولین تصمیمات مهمی که ترامپ در قبال ایران با آن روبه‌رو است، منقضی شدن مکانیزم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در اکتبر ۲۰۲۵ است که امکان اعمال مجدد تحریم‌ها به دلیل عدم‌اجرای توافق هسته‌ای از سوی ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را فراهم می‌کند. سوال بزرگ این خواهد بود که آیا باید به همتایان اروپایی ملحق شد و مکانیزم اسنپ‌بک را فراخوانی کرد؟ در مورد روسیه و چین تقریبا می‌توان مطمئن بود که انجام این کار را رد می‌کنند، اما ترامپ و تیمش به احتمال زیاد از چنین سیاستی حمایت می‌کنند.با این حال، ترامپ و تیم امنیت ملی او ممکن است برای یافتن همان سطح حمایتی که چهار سال پیش در منطقه داشتند، تلاش کنند.
در آن زمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در پشت تلاش‌های ترامپ برای مقابله با ایران و منافع ایران متحد بودند. اما پس از پایان محاصره قطر و آنچه از سوی ریاض به‌عنوان حمایت ناکافی ایالات متحده پس از حمله یمنی‌های مورد حمایت ایران به زیرساخت‌‌‌های نفتی عربستان در ابقیق خوانده می‌شود، اکثر متحدان ثروتمند کشورهای خلیج فارس به سمت سیاست داخلی متمایل شده و به دنبال آرام کردن تنش‌ها با ایران هستند.در نتیجه، دولت آینده ترامپ ممکن است نتواند شبکه کامل متحدان خود را برای اتخاذ یک سیاست فشرده ضدایرانی بازسازی کند، به‌خصوص اگر این سیاست شامل یک هدف نهایی روشن برای دستیابی به یک توافق جامع با ایران نباشد. بسیاری از مقامات سیاسی در مدار رئیس‌جمهور منتخب احتمالا از ایده مذاکرات جدید با ایران خودداری می‌کنند، اما این به آن معنا نیست که ترامپ در نهایت آن را در نظر نخواهد گرفت. ترامپ بیش از هر چیز خواهان توافق است. او احتمالا از این فرصت استفاده می‌کند تا به توانایی خود برای انعقاد قراردادی که هیچ کس دیگری نمی‌توانست به آن دست یابد، ببالد. اما چنین موقعیتی، اگر این‌گونه رقم بخورد، احتمالا بسیار دور از دسترس خواهد بود، زیرا به این معنی است که ترامپ ابتدا باید مباحث درخصوص اینکه ایران به دنبال ترور او بوده است را کنار بگذارد. این چیزی است که ترامپ و اطرافیانش برای مدت طولانی روی آن تمرکز خواهند کرد.
چالش بزرگ برای اروپا
یورن فلک، مدیر ارشد مرکز اروپای شورای آتلانتیک: بازگشت ترامپ به کاخ سفید چالش بزرگی برای اتحادیه اروپا (EU)  خواهد بود. روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا بسیار کمتر استراتژیک و بسیار کمتر فراگیر خواهد شد. درعوض، رهبران اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن باید سرمایه سیاسی خود را در داخل و همچنین در واشنگتن صرف تلاش برای پیشرفت روابط کنند و همه چیز قبل از اینکه بهتر شود، به‌سرعت بدتر می‌شود. ترامپ ممکن است تهدید خود مبنی بر اعمال تعرفه بر اتحادیه را که بروکسل را برای انتقام‌‌‌جویی و جنگ تجاری متقابل تحت فشار قرار می‌دهد، عملی کند. دولت ترامپ همچنین احتمالا به ابتکارات موجودی که اتحادیه اروپا با دولت بایدن از آنها لذت برد نگاه نخواهد کرد و بسیاری از اعضای حلقه ترامپ که به دنبال مشاغل عالی هستند، دوستان بروکسل نیستند. اتحادیه اروپا دیگر به‌طور پیش‌فرض شریک استراتژیک نخواهد داشت، از جمله در حمایت از اوکراین یا جاه‌طلبی‌های اتحادیه اروپا، امنیت اقتصادی یا انتقال سبز. به طور متناقض، دولت ترامپ همچنین احتمالا از اتحادیه اروپا مطالبات بیشتری خواهد داشت؛ در مورد تجارت، سیاست چین، حمایت از اوکراین در صورت ادامه کمک‌های ایالات متحده و موارد دیگر. ریاست‌جمهوری ترامپ مانع از همکاری نمی‌شود، اما تیم ترامپ این رابطه را از دریچه‌‌‌ای معاملاتی بسیار بیشتر خواهد دید.
معمای تایوان پیچیده‌تر می‌شود
ون تی سونگ، عضو غیر‌مقیم مرکز جهانی چین در شورای آتلانتیک : ریاست جمهوری ترامپ برای تایوان ابهام قابل‌توجهی را به همراه خواهد داشت. از نظر استراتژیک، تمایلات معامله‌گرایانه دولت ترامپ به این معنی است که رئیس‌جمهور منتخب انتظار دارد حمایت ایالات متحده از تایوان بهایی داشته باشد و به جای اینکه از مشارکتی مبتنی بر ملاحظات پایدارتر ناشی شود، بر اساس مورد به مورد تصمیم‌گیری شود. از نظر اقتصادی، ترامپ بارها از صنعت نیمه‌هادی تایوان به دلیل سرقت مشاغل آمریکایی انتقاد کرده است. در ترکیب با تمایل آشکار ترامپ به استفاده از تعرفه‌ها به عنوان ابزار انتخابی خود در سیاست اقتصادی، انتخاب‌های او نشان می‌دهد که ممکن است سیاست‌های تعرفه‌ای تنبیهی بیشتری علیه قهرمانان اقتصاد تایوان وجود داشته باشد و در نتیجه یکپارچگی اقتصادی بین‌المللی تایپه را پیچیده کند.
فرجام پیمان ابراهیم
امیلی میلیکن، معاون مدیر رسانه‌ای در برنامه‌های خاورمیانه شورای آتلانتیک : توافق ابراهیم احتمالا به عنوان ستون اصلی سیاست ایالات متحده در خاورمیانه برای دولت ترامپ عمل خواهد کرد. با علم به اینکه این توافقات یکی از مهم‌ترین موفقیت‌‌‌های سیاسی در دوره اول ترامپ بود، دولت تقویت و گسترش این توافق را با تمرکز ویژه بر تضمین توافق با بازیگران کلیدی مانند عربستان سعودی در اولویت قرار خواهد داد. در حالی که دولت ترامپ فرصت‌‌‌هایی را برای تعامل با رهبری فلسطین و پایان دادن به جنگ اسرائیل و حماس دنبال می‌کند، اما توافق صلح را پیش‌‌‌نیاز لازم برای گسترش این توافق نخواهد دید. در عوض، ترامپ بر ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه نفوذ ایران تمرکز خواهد کرد و از اقدامات اخیر ایران و نیابتی‌ها در سراسر منطقه برای جذب اعضای جدید با توافق‌نامه‌های تسلیحاتی استفاده خواهد کرد. علاوه بر این، دولت جدید احتمالا ابتکاراتی را بررسی خواهد کرد که تجارت و سرمایه‌گذاری را در میان کشورهای امضاکننده تقویت می‌کند تا توافقات جدید و موجود را تقویت کند.
حفظ سه‌گانه هسته‌ای
مارک جی. ماسا، معاون مدیر سیاست استراتژیک در برنامه دفاع پیشرو در مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت شورای آتلانتیک: سوال این نیست که آیا دولت ترامپ نیروهای هسته‌ای ایالات متحده را گسترش خواهد داد یا خیر، بلکه سوال این است که چه زمانی و به چه میزان. حداقل، انتظار داشته باشید که دولت ترامپ آنچه را که احتمالا به عنوان کار ناتمام بررسی وضعیت هسته‌‌‌ای ۲۰۱۸ (NPR)  می‌‌‌داند، ادامه دهد: توسعه موشک‌‌‌های کروز پرتاب‌شده از دریا با سلاح هسته‌‌‌ای  SLCM-N. SLCM-N به دلیل بوروکراسی در دولت ترامپ به تعویق افتاد، توسط دولت بایدن لغو شد و با وجود این از سوی کنگره تامین مالی و اجباری شد. توسعه این قابلیت می‌تواند با سرعت بیشتری پیش رود. همچنین این امکان وجود دارد که دولت ترامپ توسعه نیروی هسته‌ای استراتژیک ایالات متحده را هدایت کند. رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، در مقاله‌ای خواستار حفظ «برتری فنی و عددی ایالات متحده نسبت به ترکیبی از ذخایر هسته‌ای چین و روسیه» و بررسی ازسرگیری آزمایش‌های هسته‌ای شد. دولت آینده ترامپ احتمالا تایید NPR ۲۰۱۸ مبنی بر مدرن‌سازی زرادخانه هسته‌ای ایالات‌متحده و حفظ سه‌گانه هسته‌ای (نیروهای هسته‌ای مبتنی بر‌silo، بمب‌افکن و زیردریایی) و همچنین رد ایده‌هایی را که ایالات‌متحده باید انجام دهد، خواهد پذیرفت.
ارزیابی مجدد توازن‌های منطقه‌ای ناپایدار
اندرو میشتا،مدیر و یکی از اعضای ارشد ابتکار ژئواستراتژی اسکوکرافت شورای آتلانتیک: استراتژی بزرگ به ندرت در مسیر مبارزات انتخاباتی مطرح می‌شود، اما هر چیزی که ترامپ در مورد نحوه برخوردش با این واقعیت ارائه کرد، در مقایسه با این واقعیت کمرنگ است. بی‌‌‌ثباتی سیستماتیک، با توازن قدرت منطقه‌‌‌ای شکننده‌‌‌تر و خطر درگیری قدرت‌‌‌های بزرگ به طور تصاعدی در حال رشد است. این پویایی‌‌‌ها دولت بعدی را وادار خواهد کرد که در هنگام تدوین استراتژی امنیت ملی ایالات متحده، تشخیص دهد که ژئوپلیتیک با انتقام‌‌‌جویی بازگشته است. این مستلزم بیان منافع ملی غیرقابل تقلیل هستند و در عین حال صحنه‌های کلیدی را که ایالات متحده باید شکل دهد و منابعی را که باید برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود به کار گیرد، شناسایی کند. اولویت‌های فوری شامل ارزیابی مجدد توازن‌های منطقه‌ای ناپایدار و بازنگری واقعی در سازماندهی روابط ایالات متحده با دشمنان، متحدان و شرکا خواهد بود. استراتژی ایالات متحده همچنین نیاز به رسیدگی به اغتشاشات اقتصادی مستمر دارد، به‌خصوص که بر قابلیت اطمینان زنجیره‌های تامین تاثیر می‌گذارد.
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/12732
اخبار مرتبط
نظرات شما