به عقیده مسعود نیلی اقتصاددان،امروز کشور ما به مجموعهای متنوع و عمیق از مشکلات بزرگی تبدیل شده که از ابرچالش عبور کرده و هریک از چالشهای آن، بهصورت فاجعهای ظاهر شدهاست...
نیلیدر سومین کنفرانس اقتصاد آب، افزود: بحران آب، فرونشست، مشکلات بزرگ در تامین انرژی موردنیاز کشور، بیثباتی فزاینده اقتصاد کلان، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، کسری پایدار بودجهعمومی، بیکاری جوانان و در نهایت انعکاس همه این چالشها در جامعه بخشی از این مشکلات را تشکیل میدهد. در شرایطی که دست ما به ابزارهای سیاستگذاری نمیرسد، با این مشاهدات چه میتوان کرد؟ او گفت: یک رویکرد آن است که انگشت شکوه بالا ببریم که سازنده نیست. رویکرد دیگر که سازنده است، آن است کهدرصدد پاسخ به این سوال مهم باشیم که چرا به این روز افتادهایم. در این نکته تردیدی نیست که سر بازکردن این همه زخم، جامعه را به واکنشهایی برخواهد انگیخت، اما اگر در مسیر اجتنابناپذیری که جامعه طی میکند، پاسخ سوال را نیابیم، فاجعه بسیار بزرگتر خواهد بود. نیلی ادامه داد:گروهی بر این عقیده هستند که ریشه مشکلات ما نبود عزم ملی برای حل مشکلات است. گروهی دیگر نیز میگویند مشکلات کشور ما اساسا مدیریتی است. برخی مشکل را مدیریت سازمانی میدانند و برخی مدیریت رفتاری. آنها که مدیریت رفتاری را منشأ مشکلات میدانند، معتقدند که مدیران دلسوز اگر بر سر کار بیایند، مشکلات حل خواهند شد. گروه دیگر ریشه مشکلات را فرهنگی میدانند و معتقدند مشکلات به دلیل فرهنگ ایرانی است و تا کار فرهنگی درست انجام نشود، به نتیجه نخواهیم رسید. گروهی مشکلات را مرتبط با میزان مشارکت سیاسی مردم میدانند و معتقدند هرچه مشارکت مردم بیشتر بوده، مشکلات کمتر بودهاند. برخی نیز ضعف سرمایهگذاری را منشأ مشکلات میدانند. گروهی هم میگویند عدمتعیین الگوی کشت مشکلات را ایجادکردهاست. اصولا در نگاه عدهای راهحل همه مشکلات از ارز گرفته تا تورم، با عزم ملی حل خواهد شد. او گفت: ما در علم اقتصاد کالاها و خدمات مورداستفاده جامعه را به دو دسته تقسیم میکنیم:کالاهای خصوصی و کالاهای عمومی. کالاهای عمومی دو ویژگی دارند. این کالاها اشتراکی هستند. امنیت یک مثال بارز در اینباره است. امنیت برای همه مردم است. ویژگی دوم کالاهای عمومی آن است که مصرف آن استثناپذیر نیست و همه به میزان یکسانی از آن استفاده میکنند. کالاهای خصوصی درست برعکس کالاهای عمومی است. به دلیل ویژگیهای بازار عمومی، امکان تشکیل بازار برای کالاهای عمومی نیست، اما برای بازار خصوصی میتوان بازار ایجاد کرد. آب هیچکدام از این دو کالا نیست؛ یعنی نه خصوصی است و نه عمومی. به این کالاها منابع مشترک گفته میشود. نیلی گفت: منابع مشترک، کالاهایی هستند که در یک ویژگی با کالای عمومی و در ویژگی دیگر با کالاهای خصوصی مشترکند. آب زیرزمینی مثالی برای این مورد است. در علم اقتصاد تاکید میشود که در مورد این گروه کالاها امکان بروز رویهای تحتعنوان تراژدی منابع عمومی بسیار بالا است؛ در واقع از میان دو ویژگی ذکر شده، آنچه باعث میشود در منابع عمومی با بحران مواجه شویم، ویژگی استثناپذیری است که زمانیکه فردی از این منابع استفاده میکند، امکان استفاده سایرین از آن منبع کاهش خواهد یافت. فرض کنید مخزن آبی در ساختمان داریم و قرار نیست هیچ آبی به آن اضافه شود. تنها عاملی که میتواند مانع بروز بحران شود، اعمال سیاست قیمتی از سوی دولت است، لذا اقتصاد آب بهمعنای اعمال یک سیاست قیمتی علمی بهمنظور جلوگیری از بروز تراژدی منابع عمومی است. دولت و نظام حکمرانی نقش کلیدی در این ماجرا ایفا میکنند.این اقتصاددان گفت: علت فاجعه آبی در کشور را باید در راهبردهای اصلی حکمرانی جستوجو کرد. متاسفانه سیاستهای ما همواره ملزم بوده تا خود را با دو اصل مهم در هر شرایطی تطابق دهد. اول خودکفایی خصوصا در محصولات غذایی. کارشناسان باید توجه کنند محدودیت آب نباید خدشهای به این موضوع وارد کنند. اصل دوم تامین ارزانقیمت نهادههاست خصوصا آب. نتیجه این دوسیاست تراژدی منابع خصوصا در حوزه آب و... است، بحران آب نتیجه تصمیمات اشتباهی است که خودمان گرفتهایم.