بیتوجهی به تناسب میان ارزش محصول و توان مزرعه سببشده تا بخش کشاورزی به عرصه تاراج آب تبدیل شود. مدیران بخش کشاورزی اما بدونتوجه به قاعده منطقی «تناسب آگرواکولوژیکی»، پیوسته وعده خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی را میدهند...
کشاورزی باید پایدار و سودآور باشد؛ اما بدون درنظر گرفتن هزینههای پیدا و پنهان کشاورزی، کاشت هر محصول خوراکی برای کشاورزان منفعت دارد. بیتوجهی به هزینه خودکفایی در کشاورزی در حالی دهههاست محور کار اقتصاد ایران بوده که مصرف آب و فرسایش خاک در این بخش به سطح کمسابقهای رسیده است. موضوعی که نتیجه طبیعی تولید غذا برای ۸۵میلیون نفر بدون توجه به بهرهوری منابع بوده است. اقلامی نظیر برنج و گندم از جمله محصولاتی هستند که سالهاست با هدف تامین امنیت غذا مبنای خودکفایی قرار گرفتهاند. این ایده حتی اخیرا به محصولی مثل موز نیز رسیده است. غافل از اینکه در فقدان کشاورزی مکانیزه، بزرگمقیاس و صنعتی در ایران، این تنها بهرهبرداری بیشتر از آب و خاک است که برای تولید بیشتر محصول مصرف میشود. استفاده از این شیوه اما در بلندمدت موجب فرسایش خاک و مصرف آب برای برداشت محصولاتی میشود که تولید آنها سود چندانی برای کشور ندارد. بیتوجهی به تناسب میان ارزش محصول و توان مزرعه سببشده تا بخش کشاورزی به عرصه تاراج آب تبدیل شود. مدیران بخش کشاورزی اما بدونتوجه به قاعده منطقی «تناسب آگرواکولوژیکی»، پیوسته وعده خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی را میدهند. از «گندم» و «میوه» و «نیشکر» تا «برنج»، «سیبزمینی» و حتی «موز» همه در رده محصولاتی هستند که خبر خودکفایی در تولید آنها یا برنامهریزی برای تحقق این هدف را بارها شنیدهایم. اخیرا غلامرضا نوریقزلجه، وزیر جهادکشاورزی گفته است: «ما بیشترین حمایت را از برنج تولید داخل داشتهایم و برنامهریزی هم کردهایم که طی ۳الی ۴سالآینده در تولید برنج خودکفا شویم و همه مردم از برنج خوشطعم ایرانی استفاده کنند.» با اینکه بهانه غالب مدیران در حمایت از تولید محصولات باغی و کشاورزی، بحث خودکفایی است، اما با تکیه سیاستگذاران به اقدامات غیرمنطقی در بخش کشاورزی تامین امنیت غذایی را در کشور با چالش جدی روبهرو کردهاست. برای نمونه یکی از ابعاد مهم تامین امنیت غذایی توجه به موضوع تغییرات اقلیمی است، به اینمعنی که برای تولید غذا، هزینههای زیستمحیطی بسیاری از جیب طبیعت پرداخت میشود که در قیمت نهایی مواد غذایی منعکس نمیشود و نهایتا نیز اثرات شدیدی بر اقلیم برجای میگذارد. این موضوع بهخصوص برای ایران که در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده و برداشت قابلتوجه و غیرمنطقی آب از سفرههای زیرزمینی، کشور را به مرز بحران رسانده، حائزاهمیت دوچندانی است. بهطور خاص در سالآبی جاری که بارشها روندی مطلوب نداشته، اهمیت توجه به قاعده منطقی«تناسب آگرواکولوژیکی» در تولید محصولات کشاورزی اهمیت دوچندانی دارد. در همینرابطه کارشناسان حوزه کشاورزی معتقدند: خودکفایی در تولید گندم، برنج و... در شرایط کنونی محیطزیستی ما، برای مدت زمان طولانی تداوم نخواهد یافت. برای نمونه سیروس جعفری استاد دانشگاه در رشته کشاورزی معتقد است: «کشاورزان ما در هر منطقهای، هر محصولی را بیتوجه به پتانسیلهای آن، کشت میکنند»، بنابراین کشاورزی در ایران در برهه کنونی نیازمند اصلاح جدی است، در غیراینصورت در آیندهای نهچندان دور ابعاد واردات محصولات کشاورزی به کشور شدتی دوچندان خواهدداشت. «نبود برنامه توسعهای کارآمد برای بخش کشاورزی براساس آمایش سرزمینی»، «کشاورزی خردهمالکی و عدمامکان استفاده از تجهیزات جدید کشاورزی و حرکت به سمت مکانیزاسیون این بخش»، «کمتوجهی سیاستگذار به مفاهیم جدی همچون اقتصاد آب» و «کمتوجهی سیاستگذار به تناسب اگرواکولوژیکی یا کشت متناسب با پتانسیلهای منطقهای» از مهمترین ایرادات وارده بهعملکرد بخش کشاورزی کشور هستند که ما را در آستانه بحران قرار دادهاست. درواقع باید اقرار کرد کمبود نگاه تخصصی در وزارتخانههای سیاستگذار در عرصه کشاورزی از مهمترین دلایلی هستند که به بروز بحران منجر شده و خطرات جدی در کمین ایران و محیطزیست است.