اوپکپلاس چگونه بازی قیمت و قدرت را پیش میبرد؟. در ماه مه ۲۰۲۵، جهانبار دیگر شاهد تصمیمی مهم از سوی سازمان کشورهای صادرکننده نفت و متحدانش (اوپکپلاس) بود؛ افزایش تولید روزانه نفت به میزان ۴۱۱هزار بشکه از ماه ژوئن...
در ماه مه ۲۰۲۵، جهانبار دیگر شاهد تصمیمی مهم از سوی سازمان کشورهای صادرکننده نفت و متحدانش (اوپکپلاس) بود؛ افزایش تولید روزانه نفت به میزان ۴۱۱هزار بشکه از ماه ژوئن. این تصمیم که در نگاه نخست پاسخی اقتصادی به افت قیمت نفت به زیر ۷۰دلار بهنظر میرسد؛ در واقع نمایانگر یک بازی چندلایه سیاسی، ژئوپلیتیک و اقتصادی در عرصه بازار جهانی انرژی است؛ بازی که بازیگران آن بهدنبال بازتعریف موازنه قدرت، سهم بازار و حتی امنیت انرژی در جهان هستند. پشتپرده تصمیم افزایش تولید نفت در حالی صورت میگیرد که بازار همچنان با مازاد عرضه، رشد کند تقاضا و چشمانداز مبهم اقتصادی مواجه است، بنابراین این اقدام صرفا اقتصادی نیست، بلکه حامل پیامهایی چندوجهی است: عربستانسعودی و روسیه، دو وزنه اصلی اوپکپلاس، بهوضوح از بیانضباطی برخی اعضا در پایبندی به سهمیههای تولید خسته شدهاند. کشورهایی مانند عراق و قزاقستان، بارها از سقف مجاز عبور کردهاند. افزایش تولید از سوی کشورهای پیشرو؛ در واقع هشداری است مبنیبر اینکه بیانضباطی، نهتنها پاداش ندارد بلکه منجر به ازدسترفتن سهم بازار برای کشورهای خاطی خواهدشد. همچنین بخش شیل نفت آمریکا سالهاست که بهعنوان مزاحم دائمی بازار نفت سنتی عمل میکند. با هزینه تولید بالاتر (معمولا بین ۵۵تا ۶۵دلار در هر بشکه)، تولیدکنندگان شیل در قیمتهای پایینتر آسیبپذیر میشوند. عربستان و روسیه با هدف کاهش سودآوری این صنعت، مشابه آنچه در سال۲۰۱۴رخداد، اقدام به اشباع بازار کردهاند. این یک نبرد کلاسیک برای حذف رقبای پرهزینه و پرریسک است. در شرایطی که آمریکا با اعمال تعرفههای جدید بر واردات انرژی و تلاش برای پرکردن ذخایر استراتژیک نفتی خود بازار را متشنج کرده، اوپکپلاس با این اقدام تلاش میکند ابتکار عمل را از واشنگتن بگیرد. همچنین عربستان با چشمانداز احتمال توافق انرژی میان ایران و غرب، تمایل دارد جای پای خود را در بازارهای آسیایی محکمتر کند، پیش از آنکه نفت ایران بهطور کامل به بازار بازگردد. با شروع فصلگرم در نیمکرهشمالی، مصرف برق بهطور فصلی افزایش مییابد، در نتیجه اوپکپلاس امیدوار است با افزایش تولید، پاسخگوی تقاضای بیشتر در آسیا و آمریکایشمالی باشد و از افزایش ناگهانی قیمتها که ممکن است به کاهش تقاضا منجر شود، جلوگیری کند. پیامدهای کوتاهمدت ۱- کاهش قیمت و واکنش بازار اعلام افزایش تولید بهسرعت باعث افت قیمتها شد؛ نفتبرنت که در ماه مارس تا ۸۷دلار هم پیش رفته بود، در آستانه ژوئن به زیر ۷۰دلار سقوط کردهاست. سرمایهگذاران نفتی از افزایش بیقاعده عرضه نگران بوده و بازار در حالحاضر وارد فازجدیدی از نوسان شدهاست. ۲- واکنش کشورهای واردکننده کشورهایی مانند چین، هند، ترکیه و کرهجنوبی که از جمله خریداران بزرگ نفت هستند، از افت قیمتها بهره میبرند، اما آنها نیز نگران بیثباتی در عرضه هستند. چین که مدتی است در حال ذخیرهسازی نفت ارزان است، از افزایش قیمتها در آینده سود خواهد برد. ۳- شیل در تنگنا ایالاتمتحده آمریکا طی یک دههگذشته با تکیه بر فناوریهای نوین استخراج، بهویژه شکست هیدرولیک(fracking) و حفاریهای افقی، موفق شد تولید نفت خود را چندبرابر کند و به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شود. محور اصلی این رشد سریع، صنعت نفت شیل(tight oil) بود؛ صنعتی که برخلاف میادین سنتی با چرخههای زمانی کوتاهتر، ولی هزینههای استخراج بهمراتب بالاتر فعالیت میکند. هزینه تولید نفت شیل، بسته به منطقه، فناوری و بهرهوری میدانها، عموما بین ۵۵تا ۷۰دلار در هر بشکه برآورد میشود. این بدان معناست که کاهش قیمت نفت جهانی به زیر این محدوده، مستقیما سودآوری این صنعت را تهدید میکند. در پی تصمیم اوپکپلاس برای افزایش عرضه و افت قیمت نفتبرنت به زیر ۶۵دلار در ماه مه ۲۰۲۵، بسیاری از شرکتهای شیل در ایالاتمتحده با فشار مضاعف مالی روبهرو شدهاند. این فشار، نه فقط در قالب کاهش درآمد عملیاتی، بلکه در قالب ناتوانی در جذب سرمایهگذاریهای جدید نیز بروز یافتهاست. از آنجا که مدل کسب وکار اکثر شرکتهای شیل بر مبنای سرمایهگذاریهای پیدرپی و تولید سریع طراحیشده، قیمتهای پایین عملا چرخه سرمایهگذاری را مختلکرده و تراز مالی بسیاری از این شرکتها را به وضعیت بحرانی کشانده است. بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط که در سالهای اخیر، بهویژه پس از بازیابی نسبی قیمت نفت در دوران پساکرونا، وارد میدان رقابت شدهبودند، اکنون در مرز ورشکستگی قرارگرفتهاند. تحلیلگران انرژی در موسساتی چون Rystad Energy و Wood Mackenzie هشدار دادهاند که اگر قیمت نفتخام به زیر ۶۰دلار در هر بشکه برسد و در آن سطح باقیبماند، موجی جدید از ورشکستگیها مشابه بحران سال۲۰۱۶در راه خواهد بود. در آن سال، بیش از ۱۰۰شرکت نفتی آمریکایی اعلام ورشکستگی کردند و دههاهزار شغل در ایالتهایی مانند تگزاس، داکوتایشمالی و اوکلاهما از بین رفت. در حالحاضر، بسیاری از بانکهای سرمایهگذاری و نهادهای مالی مشغول ارزیابی مجدد ریسکهای اعتباری مرتبط با صنعت شیل هستند. دسترسی سختتر به اعتبارات، افزایش نرخ بهره توسط فدرالرزرو و نگرانی از آینده نامطمئن قیمت نفت، باعث شدهاند جریان نقدی در این بخش کاهش یابد. همچنین سرمایهگذاران نهادی، با توجه به فشارهای زیستمحیطی و حرکت جهانی بهسوی انرژیهای پاکتر، تمایل کمتری به ورود یا باقیماندن در این بازار پرنوسان دارند. پیامدهای اجتماعی و سیاسی این وضعیت نیز کماهمیت نیست. ایالتهایی که به اقتصاد نفتی وابستهاند، با کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش بیکاری مواجه خواهند شد. افزون بر آن، در سطح ملی نیز تضعیف بخش شیل میتواند رویای «استقلال انرژی آمریکا» را به چالش بکشد و بار دیگر واردات نفت، هرچند بهصورت محدود، در دستور کار قرار گیرد. این موضوع نهتنها تبعات اقتصادی دارد، بلکه در محاسبات ژئوپلیتیک آمریکا در خاورمیانه، آمریکایلاتین و حتی روسیه اثرگذار خواهد بود. در نهایت، اگرچه صنعت شیل توانسته در گذشته خود را با شرایط متغیر تطبیق دهد، اما دربرابر یک جنگ قیمتی فرسایشی و بهویژه در غیاب حمایت مالی گسترده، تابآوری محدودی دارد، بههمیندلیل آینده این بخش در گرو بازگشت تعادل به بازار، یا تغییر راهبرد آمریکا در حمایت از تولیدکنندگان داخلی از طریق ابزارهای مالیاتی، مشوقهای سبز یا حتی مداخله در بازارهای جهانی خواهد بود. پیامدهای بلندمدت ۱- تشدید شکاف افزایش عرضه توسط اوپکپلاس میتواند اتحاد شکننده ائتلاف را تضعیف کند. کشورهایی مانند عراق، ونزوئلا و حتی ایران(در صورت لغو تحریمها) ممکن است نسبت به سهم کمتر خود در بازار معترض شوند. اگر اجماعی برای مدیریت این افزایش تولید شکل نگیرد، اوپکپلاس ممکن است با فروپاشی تدریجی مواجه شود. ۲- کاهش سرمایهگذاری قیمتهای پایین و نوسانات شدید، شرکتهای نفتی بزرگ مانند توتال، بیپی و شورون را به بازنگری در پروژههای اکتشاف و توسعه وادار خواهد کرد، در نتیجه اگرچه درکوتاهمدت ممکن است بازار اشباع شود، اما در میانمدت، با کاهش سرمایهگذاری، عرضه افت خواهد کرد و افزایش قیمت شدید خواهیمداشت. سناریوهای احتمالی پیشرو ۱- در صورت ادامه افت قیمتها: احتمال کاهش دوباره تولید از سوی عربستان در نیمه دوم سال۲۰۲۵ وجود دارد تا بازار متعادل شود. اینکار ممکن است بهقیمت ازدسترفتن سهم بازار باشد. ۲- در صورت توافق ایران و غرب: بازگشت نفت ایران به بازار با ظرفیت بالقوه یکمیلیون و ۵۰۰هزار بشکه در روز، همه محاسبات اوپکپلاس را بههم میزند. ۳- در صورت رکود اقتصادی در چین یا آمریکا: تقاضای جهانی برای نفت ممکن است سقوط کند که در آنصورت حتی عرضه فعلی نیز بیشازحد خواهد بود. اوپکپلاس در حالحاضر بهدنبال تثبیت نقش خود بهعنوان تنظیمگر اصلی بازار است، اما این تلاش، پر از ریسکهای اقتصادی و ژئوپلیتیک است. افزایش تولید شاید در کوتاهمدت ابزاری برای فشار بر رقبا باشد، اما اگر منجر به جنگ قیمتی شود، همه بازیگران، از جمله اعضای اوپکپلاس، بازنده خواهند بود. تغییرات تولید جهانی نفتخام بررسی دادههای تولید نفتخام از سال۲۰۱۴تا ۲۰۲۴نشان میدهد؛ چگونه ایالاتمتحده آمریکا با جهشی چشمگیر، نهتنها خود را از واردکننده به صادرکننده بزرگ تبدیل کرده، بلکه سهمی بیسابقه در بازار جهانی بهدست آوردهاست؛ سهمی که تا همین اواخر، تنها در اختیار کشورهای عضو اوپک یا روسیه قرار داشت. نمودار شماره(۱)، سهم کشورهای مختلف از تولید جهانی نفت در دو سال۲۰۱۴و ۲۰۲۴را مقایسه میکند. طبق این دادهها، آمریکا با افزایش چشمگیر سهم خود از ۱۵درصد به ۲۲درصد، به بازیگر اصلی صحنه نفت جهان تبدیل شدهاست. این تغییر ساختاری، بیش از هر چیز مرهون رشد شگفتانگیز تولید نفت شیل در ایالاتمتحده و سرمایهگذاریهای کلان در فناوریهای حفاری افقی و شکافت هیدرولیک است؛ بهویژه در حوزههای نفتی پرمیان و باکن. در سوی مقابل، روسیه و عربستانسعودی، دو رقیب سنتی بازار نفت، در حالیکه هنوز از قدرت تولید بالایی برخوردارند، اما سهم خود را از ۱۲درصد در سال۲۰۱۴به ۱۰درصد در ۲۰۲۴کاهش دادهاند. این کاهش سهم میتواند ناشی از عوامل متعددی چون ناتوانی در افزایش تولید، فشار تحریمها و رقابت فزاینده با نفت آمریکا باشد. ایران، عراق و امارات نیز با تغییرات جزئی در سهم بازار روبهرو بودهاند. نکته قابلتوجه، افزایش سهم ایران از ۳.۷درصد به ۴.۵درصد است؛ حرکتی که با توجه به تحریمهای شدید نفتی در این سالها، شگفتانگیز بهنظر میرسد و میتواند نشانگر احیای بخشی از صادرات نفت از مسیرهای غیررسمی باشد. در مجموع، سهم «سایر کشورهای جهان» از تولید نفت نیز از ۴۷درصد به ۴۲درصد کاهش یافتهاست؛ موضوعی که نشان میدهد تمرکز تولید نفت در حال گرایش به سمت گروه کوچکی از تولیدکنندگان بزرگ است. حجم تولید جهانی نمودار شماره(۲) نگاهی عمیقتر به میزان تولید واقعی نفت(بر حسبمیلیون بشکه در روز) دارد و روند آن را در سالهای ۲۰۱۴، ۲۰۱۹و ۲۰۲۴بررسی میکند. در سطح کلان، تولید جهانی نفت از ۹۴میلیون بشکه در روز در سال۲۰۱۴به ۱۰۳میلیون بشکه در ۲۰۲۴رسیدهاست؛ رشدی حدود ۹میلیون بشکهای که البته عمدتا مدیون یک کشور است: ایالاتمتحده آمریکا. آمریکا تولید روزانه خود را از ۱۴میلیون بشکه در ۲۰۱۴به ۲۳میلیون بشکه در ۲۰۲۴افزایش داده؛ یعنی بیش از ۶۰درصد رشد. این رقم بهتنهایی بیش از دو سوم رشد کل تولید جهانی را در این بازه تشکیل میدهد و بار دیگر بر رهبری نوین آمریکا در بازار انرژی جهان مهر تایید میزند. در مقابل، اوپک با وجود تلاش برای حفظ نفوذ، تولید خود را تقریبا ثابت نگه داشتهاست: از رقم ۳۲.۷۹میلیون بشکه در سال ۲۰۱۴به ۳۲.۳۹میلیون بشکه در سال۲۰۲۴. این درجازدن میتواند ناشی از عوامل داخلی مانند بیثباتی در برخی اعضا(مانند لیبی و ونزوئلا)، تحریمهای بینالمللی(مانند ایران) و همچنین سیاستهای آگاهانه کاهش تولید برای تنظیمبازار باشد. سایر کشورهای غیراوپکی نیز رشدی ناچیز نشان میدهندکه نشاندهنده نبود ظرفیت جدید قابلتوجه در آنهاست. باز ترسیم نقشه قدرت نفتی ترکیب این دو نمودار بهوضوح نشان میدهد؛ دههگذشته، دهه بازترسیم نقشه قدرت در بازار جهانی نفت بودهاست؛ دههای که در آن دیگر نمیتوان تنها با تکیه بر ظرفیتهای سنتی و ذخایر زیرزمینی، نقش اول را در این میدان ایفا کرد. آمریکا با بهرهگیری هدفمند و هوشمندانه از منابع شیل، نهتنها توانسته خود را از واردکننده بزرگ به صادرکننده خالص نفت تبدیل کند، بلکه با ایجاد ظرفیتهای تولیدی پایدار و انعطافپذیر، خود را بهعنوان موتور محرکه رشد تولید جهانی نفت مطرح کردهاست. این کشور، برخلاف کشورهای سنتی تولیدکننده، بهجای تکیه بر منابع متعارف، با اتکا به فناوریهای پیشرفته حفاری، ساختار تولید خود را چابکتر، کمهزینهتر و رقابتیتر کردهاست؛ عاملی که باعثشده بتواند بهسرعت به نوسانات قیمت یا تقاضا واکنش نشان دهد و در مواقع بحرانی، خلأ بازار را پر کند. در همین حال، سازمانهایی مانند اوپک، بهرغم داشتن ذخایر عظیم و سابقه طولانی در مدیریت بازار، در عمل باثبات یا حتی کاهش سهم از بازار جهانی مواجه شدهاند. دلایلی همچون ناتوانی در جذب سرمایهگذاری خارجی، مشکلات سیاسی درونگروهی، کاهش ظرفیتهای مازاد، تحریمهای بینالمللی و حتی چالشهای محیطزیستی باعثشده این بازیگران سنتی، دیگر آن انعطافپذیری گذشته را نداشته باشند، بهویژه، اختلافات درون اوپک و ناهماهنگی با روسیه در چارچوب «اوپکپلاس» گاه باعث ایجاد تلاطمهایی در بازار شده که اعتبار این نهادها را نیز تحتالشعاع قراردادهاست. به گزارش دنیای اقتصاد، چنانچه این روند ادامه یابد، توازن سنتی بازار نفت که برای چند دههبین اوپک و روسیه تقسیم شده بود، بهشکل تدریجی اما قطعی، بیشازپیش به نفع ایالاتمتحده تغییر خواهد کرد و این نهفقط تحولی اقتصادی، بلکه دگرگونیای در ژئوپلیتیک انرژی جهان بهشمار میآید. افزایش قدرت آمریکا در بازار انرژی، ابزارهای نفوذ آن در روابط بینالملل را گسترش میدهد، سیاستهای تحریمی آن را موثرتر میسازد و حتی نقش آن را در معادلات امنیتی مناطق پرتنش مانند خاورمیانه و آمریکایلاتین بازتعریف میکند. به بیان دیگر، آینده بازار جهانی نفت دیگر تنها در دستان تولیدکنندگان سنتی نخواهد بود؛ بلکه تا حد زیادی به توانایی آمریکا در حفظ و توسعه مزیتهای فناورانه و زیرساختی خود بستگی دارد، مزیتهایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری به برگ برنده واشنگتن در زمین بازی انرژی بدل شدهاند.