علی نقوی، رئیس کمیسیون خدمات فنی مهندسی و احداث اتاق ایران در این یادداشت به نقش صنعت احداث در آبادانی و توسعه زیرساختهای کشور و جایگاه و نقش این صنعت در دوران پس از جنگ تحمیلی 12 روزه پرداخته است...
در روزهایی که ایران از التهاب جنگ عبور کرده و دوباره در مسیر بازسازی امید قدم برمیدارد، بد نیست برای لحظهای نگاهمان را از سیاست و اخبار روز دور کنیم و به درون این سرزمین بنگریم؛ به یارانی که در تمام فرازوفرودها، بیادعا، بیهیاهو، اما با اراده، در کنار ایران ایستادهاند؛ صنعت احداث کشور؛ ارتش پیاده توسعه ایران. شرکتهای پیمانکاری، مهندسین مشاور و متخصصان فنی کشور، نهتنها سازندگان، بلکه معماران صبور آبادانی بودهاند. از دل کوه و کویر تا مرزهای دوردست، هر جا پلی بنا شد، شهری جان گرفت یا ویرانهای پس از جنگ یا زلزله دوباره قد کشید، صدای گامهای این ارتش خاموش شنیده شد، بیپرچم، بیتریبون، اما همیشه حاضر. سالهاست که بودجههای عمرانی کشور یا ناچیز بودهاند یا ناپایدار. در هیاهوی تصمیمگیریهای اضطراری، سهم توسعه زیرساختها آب میرود و نخستین قربانی کسری بودجه، پروژههای عمرانیاند؛ ردیفهایی که یا تخصیص نمییابند یا در نیمهراه رها میشوند. اما در تمام این سالها، صنعت احداث کشور ایستاده ماند. بیحاشیه، بیصدای رسانهای، اما با صبوری ملی. با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشت تا چهره ایران رنگ امید بگیرد. پالایشگاه آبادان؛ روایت روشن یک ایستادگی تاریخ این فداکاریها را فراموش نمیکند. در سالهای آغازین جنگ تحمیلی، زمانی که پالایشگاه آبادان، نماد صنعت نفت ایران، زیر آتش سنگین دشمن فروریخت، بسیاری تصور کردند که این قلب صنعتی برای همیشه خاموش خواهد شد. اما مهندسان ایرانی، مشاوران و پیمانکاران داخلی، در اوج کمبودها و محدودیتها، دست به کاری بزرگ زدند: بازسازی پالایشگاه در دل بحران. در مدتی کوتاه، تجهیزات آسیبدیدهترمیم شد، خطوط انتقال احیا شد و شعلههای پالایشگاه دوباره زبانه کشید. این تنها یک عملیات صنعتی نبود؛ بیانیهای بود از اراده مهندسان ایرانی برای ایستادن و ساختن. آنجا که بسیاری منتظر خاموشی ایران بودند، این مهندسان بودند که چراغ تولید را دوباره روشن کردند. در چنین لحظاتی است که معنا و هویت یک ملت در کارهایش بازتاب مییابد. فرانک لوید رایت، معمار نامدار آمریکایی، در کتاب An Organic Architecture مینویسد: «یک ملت را میتوان از معماریاش شناخت. آنچه میسازد، بازتاب آن چیزی است که هست، و آنچه میخواهد باشد. ساختن، زبان خاموش ملتهاست؛ جایی که ارادهٔ آنها برای ماندگاری شکل میگیرد.» و صنعت احداث ایران، در تمام این سالها، همان زبان خاموش بوده است؛ زبان فداکاری، ماندگاری، و آرزوی ساختن آیندهای بهتر. مهندسان و سازندگان این سرزمین، نه برای سود آنی، که برای آیندهای روشن، برای نسلی که شاید نامشان را نداند، بنا نهادند. برای آنان، ساختن فقط یک شغل نبود؛ پاسخ به وطن بود، پاسخ به ماندن. وقت آن است که پاسخ درخور دهیم ایران بدون داشتن صنعت احداث توانمند، به آیندهای آباد نخواهد رسید. هیچ برنامه توسعهای بدون جادهای که آن را به حال پیوند دهد، و هیچ رؤیای ملی بدون مهندسی که آن را ممکن کند، رنگ واقعیت نخواهد گرفت. صنعت احداث، فقط معمار آبادانی نیست؛ بنیانگذار اعتماد، اشتغال و امنیت اقتصادی است. در جهان امروز، کشورها نه با زرادخانهها، بلکه با توان ساختنشان شناخته میشوند. سالهاست که مهندسین، مشاوران و پیمانکاران ایرانی، با همه دشواریها ساختند و ماندند؛ نه از سر توقع، بلکه برای سربلندی این کشور. اما اکنون وقت آن رسیده است که این فداکاری دیرین، پاسخی درخور دریافت کند. بهترین پاسخ، فراهمکردن زمینهای برای همکاری پایدار با کشورهای صاحب فناوری و شرکتهای معتبر جهانی در حوزه مهندسی و دانش فنی است. مهندسی ایران برای پیشرفت بیشتر، نیازمند دسترسی به دانش روز و مشارکت در پروژههای بینالمللی است؛ نیازی که تنها از مسیر روابط بینالمللی فعال و رفع واقعی تحریمها برآورده میشود. اگر امروز تصمیم درستی بگیریم، هم دینمان را به نسل وفادار سازندگان این کشور ادا کردهایم، و هم راه آینده را برای نسلهای بعدی هموار ساختهایم. ایران، با نیروی انسانی متعهد و جامعه مهندسی سختکوش خود، میتواند فصل تازهای از آبادانی را آغاز کند، مشروط بر آنکه اینبار، اراده ملی، دیپلماسی توسعه، و همکاریهای بینالمللی در کنار هم قرار گیرند.