در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، جهان در حالی شاهد افزایش تولید برق از منابع انرژی پاک بود که همزمان، مصرف سوختهای فسیلی در دو قطب بزرگ صنعتی غرب (اروپا و ایالات متحده) روندی صعودی را طی کرد؛ پدیدهای که در تضاد آشکار با شعارها و تعهدات اقلیمی این کشورها قرار دارد...
در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، جهان در حالی شاهد افزایش تولید برق از منابع انرژی پاک بود که همزمان، مصرف سوختهای فسیلی در دو قطب بزرگ صنعتی غرب (اروپا و ایالات متحده) روندی صعودی را طی کرد؛ پدیدهای که در تضاد آشکار با شعارها و تعهدات اقلیمی این کشورها قرار دارد. دادههای منتشرشده از سوی اندیشکده «امبر»، که در حوزه گذار انرژی فعالیت میکند، نشان میدهد چین با رشد ۱۴درصدی در تولید برق تجدیدپذیر، رکوردی تازه در عرصه جهانی ثبت کرده است. این رقم چشمگیر نهتنها جایگاه چین را به عنوان رهبر بلامنازع انرژیهای پاک تثبیت میکند، بلکه از عزم راسخ این کشور برای فاصلهگرفتن از سوختهای آلاینده حکایت دارد. در نقطه مقابل، اروپا و آمریکا که در اجلاسهای جهانی تغییر اقلیم همواره نقش پیشرو و منتقد را ایفا کردهاند، بهدلیل ضعف در زیرساختهای جایگزین و نوسانات شدید در تولید برق بادی، به مصرف زغالسنگ و گاز طبیعی بازگشتهاند. این روند بازگشتپذیر، پیام هشدارآمیزی در دل خود دارد: هرچند فناوری انرژی پاک رو به پیشرفت است، اما گذار از سوختهای فسیلی بهدلایل ساختاری، اقتصادی و اقلیمی هنوز در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، شکننده و ناپایدار است. از این منظر، رشد انرژی پاک در چین نه تنها یک موفقیت فنی یا زیستمحیطی، بلکه نوعی پیام سیاسی نیز هست؛ پیامی که به غرب میفهماند با وجود شعارهای پرطمطراق، تداوم وابستگی به سوختهای فسیلی همچنان یکی از نقاط ضعف راهبردی آنها در مسیر گذار انرژی بهشمار میرود. با وجود رکوردشکنی چین در توسعه انرژیهای پاک، کشورهای توسعهیافتهای مانند ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا با واقعیتهایی مواجه شدند که آنها را ناچار به بازگشت موقت به سوختهای فسیلی کرده است. در اروپا، ضعف در تولید برق بادی که عمدتا ناشی از افت بیسابقه سرعت باد در زمستان و بهار بود، شوکی به سیستم برقرسانی وارد کرد؛ افت ۹درصدی تولید برق بادی که بزرگترین کاهش ثبتشده محسوب میشود، فشار قابلتوجهی بر شبکه وارد کرد و سبب شد نیروگاههای گازی و زغالسنگ دوباره به مدار بازگردند برق از نیروگاههای گازسوز از سوی دیگر، در آمریکا، افزایش بهای گاز طبیعی در نیمه اول سال (پس از تجربه قیمتهای پایین در ابتدای ۲۰۲۴) موجب شد تا تولید برق از نیروگاههای گازسوز ۴درصد کاهش یابد. این کاهش با جهش ۱۷درصدی مصرف زغالسنگ جبران شد که بالاترین سهم زغالسنگ در ترکیب تولید برق از سال ۲۰۲۲به این سو بود. این تحولات گویای وابستگی عمیق اقتصادهای پیشرفته به زیرساختهای سنتی در زمان بحران یا اختلال است؛ جایی که قیمت، آبوهوا و دسترسی به منابع تجدیدپذیر همگی در تصمیمات کوتاهمدت نقش تعیینکنندهای دارند. از نگاه ژورنالیستی، این بازگشت به سوختهای فسیلی نه تنها چالشی برای تحقق اهداف اقلیمی به شمار میرود، بلکه نوعی «پشتپا زدن» به آرمانهای وعدهدادهشده نیز تلقی میشود. چنین رفتار متناقضی، تعهدات اقلیمی کشورهای غربی را زیر سوال برده و شکاف میان وعده و عمل را پررنگتر کرده است؛ شکافی که در نهایت میتواند به از دست رفتن مشروعیت سیاسی رهبران اقلیمی جهان بینجامد. در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، اتحادیه اروپا شاهد بازگشتی نگرانکننده به استفاده از منابع فسیلی در تولید برق بود؛ بازگشتی که در تضاد آشکار با اهداف بلندپروازانه اقلیمی این اتحادیه قرار دارد. طبق دادههای منتشرشده از سوی رویترز، اروپا با ثبت رشد ۱۳درصدی در تولید برق از نیروگاههای زغالسنگ و گاز، بزرگترین جهش سالانه در این بازه را از سال ۲۰۱۷تجربه کرده است؛ رشدی که ناشی از مجموعهای از عوامل است، از جمله کاهش شدید انرژی بادی، افزایش تقاضا در برخی کشورهای عضو، و نیاز فوری به تامین کسری برق از منابع در دسترس و سریعالعمل. بیشترین سهم این افزایش، مربوط به نیروگاههای گازسوز است که با جهشی ۱۹درصدی، به بالاترین سطح در سه سال گذشته رسیدهاند. در کنار آن، تولید برق از زغالسنگ نیز ۲درصد افزایش یافت که بالاترین میزان در دو سال اخیر محسوب میشود. این ارقام نهتنها روند صعودی استفاده از سوختهای فسیلی را نشان میدهند، بلکه پیام هشدارآمیزی نیز در خود دارند: سیستمهای انرژی اروپا همچنان در برابر اختلالات اقلیمی و نوسانات تولید تجدیدپذیر، بهاندازه کافی تابآور نیستند. تضعیف مشروعیت راهبردهای اقلیمی از منظر سیاستگذاری، چنین بازگشتی میتواند مشروعیت راهبردهای اقلیمی اتحادیه اروپا را تضعیف کند. اروپا همواره در جایگاه پیشتاز سیاستهای زیستمحیطی مطرح بوده، اما تکیه مجدد بر زغالسنگ و گاز (هرچند موقت) نشاندهنده عدمآمادگی برای مواجهه با بحرانهای ترکیبی، نظیر افت شدید تولید تجدیدپذیر یا شوکهای تقاضایی است. پرسش مهمی که اکنون مطرح است اینکه: آیا اتحادیه اروپا میتواند با سرمایهگذاری هدفمند، ذخیرهسازی هوشمند و سیاستهای بلندمدت، از دام سوختهای آلاینده رهایی یابد؟ یا اینکه در هر بحران اقلیمی، دوباره به عقب بازخواهد گشت؟ زمستان و بهار سال ۲۰۲۵با یکی از غیرمنتظرهترین پدیدههای آبوهوایی دهههای اخیر همراه شد: کاهش بیسابقه سرعت باد در بخشهای وسیعی از اروپا. این رخداد که در ظاهر پدیدهای موقتی و اقلیمی است، پیامدهایی عمیق برای آینده امنیت انرژی و گذار به منابع تجدیدپذیر در پی دارد. افت ۹درصدی در تولید برق بادی نهتنها بزرگترین کاهش ثبتشده در تاریخ انرژی بادی اروپا محسوب میشود، بلکه در زمانی حساس رخ داده که بسیاری از کشورها بهدنبال جایگزینی گاز روسیه و حذف تدریجی زغالسنگ هستند. ضعف ساختاری اروپا در شرایطی که سرمایهگذاریهای عظیمی روی ظرفیتسازی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر صورت گرفته، این کاهش عملکرد، ضعف ساختاری اروپا را در تنوعبخشی به منابع انرژی آشکار کرده است. نه تنها بسیاری از شبکهها به باد وابستهاند، بلکه زیرساختهای مکمل همچون باتریهای ذخیرهسازی یا سیستمهای پاسخگویی انعطافپذیر هنوز به بلوغ کامل نرسیدهاند. به گزارش دنیای اقتصاد،در نبود برنامههای پشتیبان فوری، کشورها ناچار به بازگشت به سوختهای فسیلی شدهاند؛ رخدادی که با اهداف اقلیمی اروپا در تضاد کامل است. سوال اساسی اینجاست: آیا گذار به انرژی پاک تنها با امید به تداوم طبیعت قابل اتکا خواهد بود؟ یا این که باید سیاستگذاران با دیدگاهی واقعگرایانهتر، به تقویت زیرساختهای تابآور، افزایش ظرفیت ذخیرهسازی و ایجاد انعطاف در شبکههای برق فکر کنند؟ پیام واضح دادههای ۲۰۲۵این است: انرژی پاک، بدون آمادگی برای شرایط غیرعادی، میتواند به پاشنه آشیل امنیت انرژی تبدیل شود.