در صورتی که کشاورزی در کشورمان بدون الگوی کشت مناسب و با همین دستفرمان مصرف ۷۰ میلیاردمترمکعب آب پیش برود، خطر ورشکستگی آبی تا سال ۲۰۵۰ جدیتر از همیشه خواهد بود...
در صورتی که کشاورزی در کشورمان بدون الگوی کشت مناسب و با همین دستفرمان مصرف ۷۰میلیاردمترمکعب آب پیش برود، خطر ورشکستگی آبی تا سال ۲۰۵۰جدیتر از همیشه خواهد بود؛ در حال حاضر بیش از ۸۰درصد از منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود! این چند خط تاملانگیز چند دهه است که از زبان کارشناسان مکرر اعلام میشود. اما الگوی کشت چیست و چگونه میتواند میزان مصرف آب را کاهش دهد؟ این نوع کشت به زبان ساده، به مفهوم تعیین نوع گیاه یا محصول مورد کاشت، متناسب با مولفههای تاثیرگذار در تولید آن محصول است که ازجمله میتوان به مولفههای آب و هوایی، مولفههای فیزیکی و شیمیایی خاک، مولفههای جغرافیایی، تنشهای زیستی و غیرزیستی اشاره کرد. البته غیر از مولفههای مذکور که مولفههایی طبیعی محسوب میشوند لازم است مولفههای دیگری همچون مولفههای فرهنگی اجتماعی، مولفههای اقتصادی، مولفههای امنیت غذایی، تقاضا و بازار، اشتغال، دانش بومی و... نیز در طراحی الگوی کشت مدنظر قرار گیرد. به گفته کارشناسان این حوزه متاسفانه در سالهای اخیر، نبود یک برنامه کشت جامع و مدون باعث نابسامانیهای جدی در حوزه کشت محصولات کشاورزی کشور شده است. به عنوان مثال در توسعه کشت محصولات کشاورزی معمولا توجه چندانی به منابع پایه از جمله خاک و آب نمیشود. علاوه بر این مسائلی مانند بازار، نیاز کشور به یک محصول و ... نیز مورد توجه قرار نمیگیرد و ما شاهد هستیم گاهی تولید برخی محصولات به اندازهای زیاد است که محصول کنار جادهها رها میشود یا خوراک دام میشود و گاهی تولید آنقدر کم است که قیمت این محصولات به چند برابر نرخ منطقی آن میرسد. البته مسوولان وزارت جهاد کشاورزی عنوان میکنند که در حوزه تولید برخی محصولات به تفکیک فصل به کشاورزان برنامه ارائه میشود و این کشاورزان هستند که برنامههای ابلاغی را رعایت نمیکنند. تاثیر الگوی کشت ناکارآمد بر منابع آب الگوی کشت ناکارآمد به معنای انتخاب نادرست محصولات کشاورزی، زمانبندی نادرست کشت و برداشت و استفاده از روشهای آبیاری غیربهینه و سنتی است. متاسفانه در ایران، با وجود محدودیت منابع آب، کشاورزی سنتی و بهکارگیری محصولات آببر مانند برنج و هندوانه به یک رویه عادی تبدیل شده است! این الگوها نهتنها فشار بیشتری به منابع آبی وارد میآورند، بلکه باعث افزایش تبخیر و هدررفت آب نیز میشوند. مطالعات نشان میدهند که در سالهای اخیر، مصرف آب در بخش کشاورزی به شدت افزایش یافته است. به عنوان مثال، طبق گزارشهای سازمان آب و برق، بیش از ۸۰درصد از منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود! این در حالی است که با توجه به وضعیت خشکسالی و کاهش بارندگیها، این مصرف بیرویه میتواند به تخلیه منابع آبی و کاهش سطح آبهای زیرزمینی منجر شود. تخصیص حقآبه تالابها به کشاورزی در ایران تنها حدود ۸درصد از کل سرزمین قابلیت کشت و زراعت دارد که سالانه ۷۰میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند و بخش کشاورزی، بزرگترین مصرفکننده آب کشور است. یکی از چالشهای این بخش، کاهش شدید وسعت اراضی کشاورزی و کوچکتر شدن قطعات زمین است. هرچه اراضی کشاورزی کوچکتر شوند، هزینههای تولید و مصرف آب افزایش مییابد. مصرف آب در بخش کشاورزی ایران حدود ۱۶درصد بیشتر از میانگین جهانی است، اما راندمان تولید در این بخش از میانگین جهانی ۵۰درصد کمتر است! به طوری که به ازای هر مترمکعب آب، باید ۲.۵کیلوگرم محصول تولید شود، اما در ایران این مقدار تنها حدود ۹۰۰گرم است. با وجود مصرف سالانه ۷۰میلیارد مترمکعب آب در این بخش، تنها ۱۲۰میلیون تن محصول تولید میشود. از این مقدار، حدود یکسوم (۴۰میلیون تن) به دلایل مختلف از بین میرود، که معادل ۲۳میلیارد مترمکعب آب هدررفته است. عدماصلاح الگوی کشت متاسفانه، ایران در زمینه اصلاح الگوی کشت به دلیل محدودیتهای مالی، کمبود تکنولوژی و ضعف در برنامهریزی، موفق نبوده است. این عدماصلاح، ادامهدار بودن مشکلات موجود در منابع آب و کشاورزی را تضمین میکند. تاکید بر کشت محصولات کمآببر و استفاده از روشهای نوین آبیاری مانند آبیاری قطرهای و هوشمند، میتواند به کاهش مصرف آب و افزایش بهرهوری در کشاورزی کمک کند، اما برای تحقق این اهداف، نیاز به آموزش کشاورزان، ارتقای آگاهیهای زیستمحیطی و حمایت دولت از پروژههای نوآورانه وجود دارد.