• پنج شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ -
  • 12 December 2024

  • پنج شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ -
  • 12 December 2024
گزارش اکونومیست؛

فرانسه در بن‏‌بست

فرانسه باشکوه، امروز با یک بحران سیاسی عمیق دست‌وپنجه نرم می‌کند.دولت این کشور در چهارم دسامبر پس از ناکامی برای کسب رای اعتماد در پارلمان سقوط کرد. میشل بارنیه، نخست‌وزیر این کشور، دو روز قبل از آن تلاش کرده بود، بودجه موردنظر دولت خود را برای سال۲۰۲۵ با فشار بر پارلمان به تایید نمایندگان برساند؛ اما...

امروز بیش از ۵۰ تن از سران و روسای دولت برای مراسم بازگشایی نوتردام، کلیسای جامع گوتیک قرن دوازدهمی در پاریس که پنج سال پیش در آتش سوخت و اکنون با سرعتی شگفت‌آور و مهارتی عاشقانه بازسازی شده است، شرکت خواهند کرد. اگرچه جو بایدن در این مراسم حاضر نیست، اما دونالد ترامپ آنجا خواهد بود تا فرانسه را در بهترین حالت خود ببیند. این کشور توانست در کمترین زمان ممکن و با صرفه‌جویی در بودجه، شاهکاری از مهارت و نوسازی را عملی کند که هیچ کشور دیگری قادر به انجام آن نبود.
فرانسه باشکوه، امروز با یک بحران عمیق دست‌وپنجه نرم می‌کند. به گزارش اکونومیست، دولت این کشور در چهارم دسامبر پس از ناکامی برای کسب رای اعتماد در پارلمان سقوط کرد. میشل بارنیه، نخست‌وزیر این کشور، دو روز قبل از آن تلاش کرده بود، بودجه موردنظر دولت خود را برای سال۲۰۲۵ با فشار بر پارلمان به تایید نمایندگان برساند؛ اما با واقعیت بی‌رحمانه زندگی مواجه شد و بعد از ناتوانی در کسب رای اکثریت نمایندگان، کوتاه‌ترین دوره نخست‌وزیری در تاریخ «جمهوری پنجم» فرانسه، به نام او ثبت شد. به دنبال آن، در یک جدال تحقیرآمیز، مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی»، با اتحاد با ائتلاف چپ - سبز به رهبری ژان لوک ملانشن تلاش کرد میانه‌روهای فرانسه را به حاشیه براند.
می‌توان از مصائب امروز فرانسه درس‌هایی گرفت. احزاب سنتی چپ میانه و راست میانه در کشور پاره‌پاره شده‌اند. در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، نیمی از رای‌دهندگان در دور اول، به نیروهای افراطی رای دادند. رؤسای‌جمهور یکی بعد از دیگری نتوانسته‌اند بودجه کشور را تحت کنترل درآورند. پیری جمعیت و تهدیدهای فزاینده برای امنیت ملی به معنای افزایش بار مالی بر بودجه کشور است. گفتمان سیاسی گستاخانه و انسدادی این کشور فقط حرکت به سمت افراط را تسریع می‌کند و در نتیجه راه‌حل‌ها را دشوارتر می‌کند. به هر شکل، بخش اعظم اروپا در همین دام و تله اسفناک گرفتار شده است.
نتیجه، حداقل در فرانسه، بن‌بست است. در شرایطی که هیچ حزب یا ائتلافی از شانس کسب اکثریت در مجمع ملی فرانسه برخوردار نیست، کشور اکنون با چشم‌انداز روی کار آمدن یک سلسله از دولت‌های اقلیت روبه‌رو است که هیچ‌یک برای طولانی‌مدت بر سرکار نخواهند بود و برای پیشبرد اهداف و سیاست‌های خود با دشواری و چالش مواجه خواهند بود.
از آنجا ‌که رئیس‌جمهور، امانوئل مکرون تنها ۶ماه پیش با تصمیمی نادرست خواهان برگزاری انتخابات زودهنگام شد، فرانسه نمی‌تواند تا ژوئیه سال آینده انتخابات جدید برگزار کند و حتی در آن زمان هم تضمینی وجود ندارد که هیچ یک از احزاب یا ائتلاف‌های سیاسی بتواند اکثریت را کسب کند. اگرچه حداقل باید از تعطیلی دولت اجتناب شود، اما وضعیت کنونی مانع اجرای هرگونه اصلاحات خواهد شد.
مشکل اساسی آنجاست که اکثر رای‌دهندگان فرانسوی تمایلی به‌ مواجهه با واقعیت‌های اقتصادی کشور ندارند. فرانسه نیز مانند دیگر کشورهای پیر اروپایی که با رقابت آمریکا و آسیا روبه‌رو هستند، به‌طور ناپایدار هزینه می‌کند.پیش‌بینی می‌شود امسال، کسری بودجه کشور از ۶ درصد تولید ناخالص داخلی فراتر رود. آقای بارنیه به دستور مکرون سعی داشت بر این مشکل فائق آید. بسته صرفه‌جویی ۴۲میلیارد دلاری در بودجه دولت و ۲۰میلیارد یورو افزایش مالیات‌ها، کسری بودجه دولت را کاهش می‌داد؛ البته فقط برای یک حدود یک واحد درصد. اما همین میزان اندک هم برای راست‌ها و چپ‌های مسوولیت‌گریز که ترجیح می‌دهند با دامن زدن به نارضایتی عمومی قدرت را کسب کنند، غیر قابل‌قبول بود.
تا زمانی که رای‌دهندگان، مزیت صرفه‌جویی را دوباره کشف نکنند، به خیال‌پردازی‌هایی که افراطی‌ها عرضه می‌کنند، رای خواهند داد و بودجه‌های معقول و البته دردناک تصویب نمی‌شود.
رشد اقتصادی همه چیز را آسان‌تر می‌کند؛ اما فرانسه به ‌سختی یک‌درصد در سال رشد اقتصادی دارد؛ نرخی که برای منطقه یورو خیلی بد نیست، اما به‌ اندازه‌ای نیست که مشکلات بودجه‌ای را کاهش دهد. میزان بدهی فرانسه ۱۱۰درصد تولید ناخالص داخلی است. مردم اروپای شمالی عادت داشتند اصطلاحا خوک‌ها (یعنی کشورهای پرتغال، ایتالیا، یونان و اسپانیا) را به‌خاطر ولخرجی و زندگی بی‌بندوبار مسخره کنند. فرانسه اکنون خود به یک خوک بدل شده است؛ درحالی‌‌که خوک‌های سابق، امروز تا حد زیادی، رویه‌های گذشته خود را اصلاح‌ کرده‌اند.
بازارهای مالی تاکنون آرام بوده‌اند. بازده اوراق بدهی‌ دولتی فرانسه اندکی افزایش‌یافته است، اما دولت همچنان می‌تواند با نرخ بهره‌ای کمتر از یک واحد درصد بیشتر از آلمان وام بگیرد. این شرایط را با اختلاف بیش از ۱۰واحد درصدی که یونان در طول بحران منطقه یورو با آن مواجه شد، مقایسه کنید. اعلامیه ماریو دراگی در سال۲۰۱۲ مبنی بر اینکه بانک مرکزی اروپا آماده است تا «هر کاری که لازم است» برای دفاع از یورو انجام دهد، همچنان به قوت خود باقی است.
با این ‌حال، وعده آقای دراگی صرفا یک فرصت تنفس برای مشکلات مزمن فرانسه و اروپا است ونه یک راه‌حل نهایی. اقتصادهای اروپایی به‌اندازه کافی سریع رشد نمی‌کنند تا بتوانند مطالبات عمومی از خود را تامین‌مالی کنند.
پیش‌بینی می‌شود منطقه یورو در سال۲۰۲۴ تنها ۰.۸درصد رشد کند. ترامپ تهدید کرده است که بر همه کالاهای وارداتی به آمریکا تعرفه‌های ۱۰درصد یا شاید ۲۰درصد اعمال خواهد کرد و تعرفه‌های بیشتری را برای کشورهایی که به‌طور خاص از آنها متنفر است از جمله چین اعمال خواهد کرد. نتیجه آن می‌تواند به ایجاد موجی از دامپینگ کالاها در اروپا منجر شود.
در سرتاسر قاره اروپا، تقاضا برای افزایش هزینه‌کرد دولت در حال افزایش است. حوزه دفاعی می‌تواند نمونه خوبی باشد. فرانسه، مانند آلمان، تنها به هدف تعیین‌شده در سال‌۲۰۱۴ یعنی اختصاص ۲درصد تولید ناخالص داخلی به حوزه دفاعی دست یافته است و این در دنیایی که ولادیمیر پوتین همسایگان خود را تهدید می‌کند، به وضوح ناکافی است. در عین حال، ترامپ به درستی شکایت می‌کند که اعضای اروپایی ناتو در زمینه بودجه دفاعی از آمریکا «سواری مجانی» می‌گیرند.
متاسفانه، سیاستمداران اروپایی قادر به اجماع‌سازی بر سر چگونگی پاسخ‌گویی به مطالبات حال و آینده نیستند. در سراسر اروپا، چندپارگی سیاسی منجر به بر سرکار آمدن دولت‌های بی‌ثبات می‌شود؛ زیرا یا ائتلاف‌های ناقص ایجاد می‌شود (مثلا در آلمان و هلند) یا دولت‌های اقلیت شکل ‌می‌گیرد (مثلا در فرانسه یا اسپانیا). این ضعف کل اتحادیه اروپا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ زیرا بدون رهبری فرانسه و آلمان هیچ گام بلندپروازانه‌ای در بروکسل برداشته نخواهد شد.
درگذشته، نارضایتی رای‌دهندگان منجر به تغییر مسالمت‌آمیز دولت‌ها می‌شد. با این‌ حال، وضعیت فرانسه هشداری جدی است که ناامیدی امروز می‌تواند به کجا بینجامد. هنگامی که رای‌دهندگان از ائتلاف‌های میانه‌رو یا دولت‌های اقلیت ضعیف خسته می‌شوند، تنها گزینه پیش روی آنها، رجوع به ‌افراط‌گرایان است. احتمال تشکیل یک دولت تحت رهبری اجتماع ملی لوپن در فرانسه در سال آینده یا حتی ریاست‌جمهوری لوپن در انتخابات سال۲۰۲۷ وجود دارد. اگر مکرون به این تصمیم برسد که ریاست‌جمهوری او آن‌قدر غیرقابل‌تحمل شده است که باید استعفا دهد، این پیش‌بینی حتی ممکن است زودتر از موعد محقق شد.
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/12976
اخبار مرتبط
نظرات شما