اکونومیست در سرمقاله این هفته با اشاره به تحرکات روسیه در آسمان کشورهای ناتو مینویسد پوتین میداند که توان شکست ناتو در یک جنگ آشکار را ندارد. برتری نظامی، اقتصادی و تکنولوژیک غرب فاصله زیادی با توان روسیه دارد. بنابراین راهبرد او این است که از مسیرهای فرسایشی و نامرئی به اهداف خود نزدیک شود...
اکونومیست استدلال میکند که مواردی چون پرواز پهپادها بر فراز لهستان، عبور جنگندههای میگ از حریم هوایی استونی و فرودگاههایی که با حملات سایبری و کوادکوپترها فلج شدهاند، هیچکدام به خودی خود دلیل جنگ نیستند، اما در کنار هم به چیزی جدید و خطرناک تبدیل میشوند. ولادیمیر پوتین در حال پیشبرد یک کارزار در «منطقه خاکستری» علیه ناتوست؛ تلاشی کم هزینه، قابل انکار و سنجیده برای آشفته کردن اروپا که با دقت از درگیری آشکار دوری میکند. فردیش مرتس، صدراعظم آلمان این هفته گفت: ما در جنگ نیستیم، اما دیگر در صلح هم نیستم. این آسیب هرگز جدی نبوده است، پس هدف رئیس جمهوری روسیه از این اقدامات چیست؟ ولادیمیر پوتین میداند که نمیتواند ناتو را در جنگ رو در رو شکست دهد، اما هدف او چیزی بیش از ایجاد مزاحمت است؛ او در تلاش است تا به سه چیز دست یابد. پوتین به دنبال تضعیف ناتو از درون اول اینکه پوتین قصد دارد اتحاد ناتو را از بین ببرد. هدف او این است که اروپاییها را نسبت به هم دچار تردید کند و به خصوص تعهد آمریکا به اتحادی که در 1949 ایجاد کرد را زیر سوال ببرد. او قصد دارد این سوء ظن را ایجاد کند که ماده 5، که حمله به یکی از اعضا را حمله به همه تلقی میکند قابل اعتماد نیست، و در نهایت آمریکا را از اروپا دور کند. پوتین اغلب میگوید که ناتو قصد دارد روسیه را تجزیه کند، بنابراین خود آن باید از درون نابود شود. در آغاز قرن بیستم، آمریکا از مجموع تمام دشمنان و دوستانش قدرتمندتر بود. اسامه بن لادن شروع به فروپاشی کرد. حمله او به برجهای دوقلو در سال ۲۰۰۱، آمریکا را به سمت زیادهروی در افغانستان و عراق سوق داد و واکنشهای شدیدی را در داخل کشور علیه تعهدات خارجی برانگیخت. حاکمان چین رویای خروج مشابه آمریکا از شرق آسیا را در سر دارند و به همین دلیل است که شی جین پینگ نیز از تهاجمات منطقه خاکستری برای آسیبپذیر جلوه دادن تایوان و ایجاد تردید در تعهد آمریکا به شرکای آسیایی خود استفاده میکند. دونالد ترامپ نیز با بیتوجهی خود به نظم امنیتی که از سال ۱۹۴۵زیربنای جهان بوده است، کار او را آسانتر میکند. همین امر در اروپا نیز صادق است. پاسخ ترامپ به تهاجم پهپادی به لهستان این بود که بگوید «ممکن است اشتباه بوده باشد»، در حالی که ترامپ باید بر تعهد خود به اقدام نظامی در اروپا در صورت لزوم تأکید کند. اوکراین؛ هدف دوم کارزار خاکستری پوتین هدف دوم پوتین مربوط به اوکراین است. تهاجم تابستانی او شکست خورده است، بنابراین میخواهد هزینه را برای کشورهای اروپایی که از ارتش اوکراین حمایت میکنند، افزایش دهد. تمرکز حملات در منطقه خاکستری در کشورهایی بوده است که قویترین حامیان اوکراین هستند. لهستان، استونی و دانمارک با حملات پهپادی، اختلال در GPS و خرابکاری روبرو شدند؛ آلمان نیز با حملات سایبری به شرکتهای دفاعی و لجستیکی خود مواجه شده است. انتخابات مولداوی و رومانی، به عنوان کشورهای خط مقدم نیز مورد مداخله قرار گرفته است. پیام پوتین به رایدهندگان و سیاستمداران روشن است: به جای ارسال سلاح به اوکراین، باید بر خشنود کردن روسیه یا دفاع از خود تمرکز کنید. ریشه عمیقتر: نفرت پوتین از دموکراسیهای لیبرال سومین توضیح برای این کمپین، عمیقتر و قدیمیتر است. پوتین از دموکراسیهای لیبرال کلاسیک متنفر است چراکه ثروت و پایداری آنها، شکستها و سرکوب او را نشان میدهد. آنها از نظر اقتصادی از او بهتر عمل میکنند؛ تولید ناخالص داخلی روسیه از ایتالیا کمتر است، اگرچه جمعیت آن بیش از دو برابر ایتالیاست. هرچه او بتواند اختلاف و سردرگمی را در غرب بیشتر کند، قویتر به نظر میرسد. هرچه او بتواند دولتهای میانهرو را بیاعتبار کند، بیشتر به نفع ملیگرایان پوپولیست خواهد بود که با سوءظن او نسبت به اروپای متحد موافق هستند. متحدان چه باید بکنند؟ اول اینکه آنها باید همه چیز را افشا کنند. نادیده گرفتن تحریکات کوچک یا خودداری کردن از اتهامات در صورت عدم اثبات مسوولیت روسیه، به معنای نادیده گرفتن منطقه خاکستری است. خرابکاری، حملات سایبری و دخالت در انتخابات باید به سرعت و با شواهد نسبت داده شده و منتشر شوند. این امر روسیه را از انکار قابل پذیرش محروم میکند و به رایدهندگان غربی میآموزد که آنها هدف یک کارزار هستند. ناتو و اتحادیه اروپا همچنین باید تابآوری خود را بهبود بخشند. دفاع در منطقه خاکستری شامل قطعات یدکی و خدمه تعمیر برای کابلها و خطوط لوله، تیمهای واکنش سریع سایبری و تقویت کمیسیونهای انتخاباتی است. در عین حال، اروپاییها باید دفاع خود را تقویت کنند. گشتزنیها در دریای بالتیک باید مداوم باشد و حسگرهای بیشتری مورد نیاز است. اروپا به رهگیرهای ارزان قیمتی نیاز دارد که بتوانند دهها هزار پهپادی را که روسیه میسازد، از بین ببرند. در نهایت، این ائتلاف باید هزینههای ملموستری تحمیل کند. پرواز پهپادها بر فراز مرزها باید منجر به تحریم تامینکنندگان و شرکتهای صوری شود. حملات سایبری نیز باید با اقدامات متقابل سایبری پاسخ داده شوند. داراییهای مسدود شده روسیه باید برای پرداخت هزینه دفاع از اوکراین استفاده شود، که در واقع دفاع از اروپا نیز هست. و این دفاع ممکن است به معنای سرنگونی یک هواپیمای جنگی باشد که تهدیدی برای جان یا مال است. خودداری از اقدام، تهدید تشدید از نوع دیگری را به همراه دارد. ناتو زیر سایه تردیدهای ترامپ به گزارش اکوایران، انجام همه اینها حتی اگر تضمین آمریکا محکم باشد، دشوار است. وقتی ترامپ بهعنوان عضوی نامطمئن در این ائتلاف حضور دارد، کار بسیار سختتر میشود. او امسال میگوید از ناتو حمایت میکند، اما سال گذشته پیشنهاد کرده بود که روسیه را «تشویق کند هر کاری که میخواهد» علیه اعضایی که سهم کافی نمیپردازند، انجام دهد. چنین سخنانی به منزله دعوتی برای آزمودن و ایجاد تفرقه تلقی میشود، و پوتین آن را شنیده است.