نتایج یک پژوهش نشان میدهد که ممنوعیت ورود زنان به برخی از رشتههای پر طرفدار دانشگاهی در سال تحصیلی۱۳۹۲-۱۳۹۱، بسیاری از زنان را از تحصیل محروم کرد. این مساله زنان را به سمت ازدواج دیرتر و مشاغل کممهارت سوق داد...
بررسیهای یک پژوهش نشان میدهد که سیاست ممنوعیت ورود زنان به برخی رشتههای دانشگاهی در ایران در سال تحصیلی 2013-2012 (1392-1391)، بهویژه در حوزه مهندسی، تاثیرات عمیقی بر آموزش، ازدواج و بازار کار زنان داشته است. این سیاست که بهطور ناگهانی در ۵۰دانشگاه دولتی کشور اعمال شد، فرصتهای تحصیلی زنان را کاهش داد؛ بهطوریکه سهم برنامههای در دسترس برای زنان از 95.4درصد در سال۲۰۱۱به 81.3درصددر ۲۰۱۲افت کرد. هدف سیاست این بود که زنان را به رشتههای سنتی مثل علوم انسانی هدایت کند. اما این سیاست باعث شد بسیاری از زنان نتوانند به دانشگاه بروند و تحصیل را کنار بگذارند. در نتیجه، زنان به جای مسیرهای سنتی، به سمت زندگی غیرسنتی مثل ازدواج دیرتر یا کار در مشاغل کممهارت رفتند. آنا بیاردی، جولیان امامینمینی و لورا هرینگ، پژوهشگران دانشکده اقتصاد اراسموس دانشگاه روتردام در مقالهای با عنوان« تاثیر ممنوعیت حضور زنان در رشتهها STEM؛ شواهدی از ایران» ابعاد مختلف این مساله را مورد بررسی قرار دادهاند. تحمیل کاهش رقابت با مردان در طول قرن گذشته، بیشتر کشورها محدودیتهای رسمی ورود به آموزش عالی بر اساس جنسیت و قومیت را حذف کردهاند. در نتیجه، طی دهههای گذشته حضور زنان و اقلیتهای قومی در آموزش عالی در جهان افزایش یافت. این پژوهش بیان میکند که در سال تحصیلی 2013-2012 در ایران، پذیرش در 50دانشگاه دولتی که تقریبا 30درصد از کل دانشگاههای دولتی در ایران بود، محدود شد. به ویژه ظرفیت و تعداد رشتههای کارشناسی برای زنان، مخصوصا در رشتههای محبوبی مثل مهندسی، کمتر شد. این محدودیتها باعث نارضایتی شدید دانشجویان ایرانی شد و مسوولان دانشگاهی در واکنش به اعتراضات ادعا کردند که زنان فارغالتحصیل رشتههای STEM کمتر از مردان وارد بازار کار میشوند؛ به همین دلیل از نظر کارآیی بهتر است ظرفیت بیشتری به مردان اختصاص یابد. هدف این سیاست، هدایت زنان به رشتههای سنتیتر و کاهش رقابت مردان در رشتههای فنی بود. البته این محدودیتها از سال تحصیلی2013-2012 (۱۳۹3–1392) بهتدریج لغو شد. تغییر الگوی ازدواج بررسیهای این مقاله نشان میدهد که این سیاست، که زنان را از ورود به بسیاری از رشتههای دانشگاهی محروم کرد، پیامدهای غیرمستقیمی بر تصمیمات ازدواج داشت. هدف اعلامشده سیاست، هدایت زنان به نقشهای سنتی و کاهش رقابت با مردان در STEM (چهار حوزه علمی شامل مهندسی، فناوری، علم و ریاضیات) بود. اما دادهها نشان میدهد که این محدودیتها الگوهای ازدواج را تغییر داد. برای مثال احتمال ازدواج در سن پایین برای زنانی که در شهرهای با محدودیت شدید (کاهش بیش از 10درصد ظرفیتهای تحصیل) که متولد سال 1993 (سال 1371 و 1372 شمسی) بودند کاهش یافت. این زنان که در سال2012 با موانع تحصیلی روبهرو شدند، دیرتر ازدواج کردند. علاوه بر این، وقتی ازدواج کردند، همسرانی با تحصیلات پایینتر از خودشان انتخاب کردند. این تغییر به کاهش فرصتهای تحصیلی و در نتیجه کاهش جایگاه اجتماعی واقتصادی آنها نسبت به همسالان مرد مربوط میشود. تحلیلها نشان میدهد در شهرهایی که محدودیتها شدیدتر بود، تفاوت سطح تحصیلات بین زنان و شوهرانشان بیشتر شد، بطوری که زنان تحصیلکردهتر از همسرانشان بودند. این اثر در مناطق محافظهکار و برای زنان از خانوادههای کمدرآمد قویتر بود؛ چون این گروهها کمتر توان جبران محدودیتها (مثل مهاجرت به شهر دیگر یا دانشگاه خصوصی) را داشتند. برخلاف انتظار سیاستگذاران که میخواستند زنان به نقشهای سنتی مثل ازدواج زودهنگام هدایت شوند، این سیاست باعث شد زنان از این الگو دور شوند. نتایج این پژوهش تایید میکند که این تغییرات مستقیما به سیاستهای ایجاد محدودیتهای تحصیلی در سال۲۰۱۲مربوط است. بنابراین میتوان گفت که کاهش فرصتهای تحصیلی زنان ساختارهای اجتماعی مثل زمان و کیفیت ازدواج را دگرگون کرد و زنان را به انتخاب سبک زندگی متفاوت سوق داد. افزایش اشتغال کم کیفیت زنان یکی از مهمترین اهداف زنان و مردان برای تحصیل در دانشگاه و کسب تخصص، اشتغال در حوزهای است که در آن به تحصیل پرداخته است. بنابراین میتوان گفت که ایجاد محدودیت در تحصیلات دانشگاهی برای زنان که در سال2012 اعمال شد، بهطور غیرمنتظرهای حضور آنها در بازار کار را تغییر داد. بررسیهای این پژوهش نشان میدهد زنانی که متولد سال1993 بودند و در شهرهایی با محدودیتهای بالا (کاهش بیش از ۱۰درصد برنامههای دانشگاهی برای زنان) زندگی میکردند، در مقایسه با شرایط عادی پیش از این، بیش از آن که ادامه تحصیل دهند، به بازار کار وارد شدند. اما نکته قابل توجه آن است که اغلب شغلهای این افراد مشاغل کممهارت و بدون نیاز به تخصص بود. نتایج این پژوهش همچنین تایید میکند که نرخ اشتغال زنان متولد سال1993 که ساکن شهرهایی با محدودیتهای تحصیلی بیشتری بودند در مقایسه با مردان و همچنین زنان نسلهای دیگر بیشتر شد. اما نکته قابل توجه آن است که مشاغل مذکور، از جمله شغلهایی با کمترین سطوح مهارتی بودند. این نتیجه برخلاف هدف سیاست محدودیت تحصیلی بود که قصد داشت زنان را به سوی نقشهای سنتی سوق دهد. بهجای آن، زنان از تحصیل محروم شدند و به کارهایی روی آوردند که نیازی به مدرک دانشگاهی نداشت. این اثر در مناطق شهری و برای زنان از خانوادههای کمدرآمد برجستهتر بود. همچنین بررسیها نشان میدهد که این افزایش اشتغال بهطور خاص به سیاستهای ایجاد محدودیتهای تحصیلی برای زنان در سال۲۰۱۲مربوط است. به گزارش دنیای اقتصاد،نگاهی به تحولات اشتغال زنان در در ایران نشان میدهد که زنان تحصیلکرده، دارای مشاغل با کیفیت و تخصصی هستند. اما سیاست محدودیت تحصیلی برای زنان در سال2012 این مزیت را از زنان متولد سال1993 گرفت. در نتیجه، این سیاست بهجای تقویت نقشهای سنتی، زنان را به سمت مشاغل غیرسنتی و کمکیفیت سوق داد و شکاف جنسیتی در بازار کار را به شکلی متفاوت بازسازی کرد.