چندی سالی است که شرکتهای بزرگ فناوری به شدت مورد توجه بورس بازان آمریکایی قرار دارند. اما حالا وال استریت ژورنال این سوال را مطرح میکند که آیا شرکتهای کوچک همیشه بد عمل خواهند کرد؟...
بر اساس تحلیلهای مالی، انتظار میرود شرکتهای کوچک در بلندمدت بازدهی بیشتری نسبت به شرکتهای بزرگ داشته باشند، اما بیش از یک دهه است که این اتفاق نیفتاده است. از ابتدای سال ۲۰۱۴، شاخص S&P ۵۰۰به طور میانگین سالانه ۱۳.۲درصد رشد کرده، در حالی که شاخص راسل ۲۰۰۰که شامل شرکتهای کوچک میشود، تنها ۷.۲درصد رشد افزایش یافته است. به نظر میرسد بسیاری از سرمایهگذاران دیگر امیدی به شرکتهای کوچک ندارند. طبق دادههای شرکت اطلاعات مالی «فکت ست»، از ابتدای امسال، سرمایهگذاران حدود ۱۲میلیارد دلار از صندوقهای قابل معاملهای که در سهام شرکتهای کوچک آمریکا سرمایهگذاری میکنند، خارج کردهاند. در همین حال، بیش از ۱۴۹میلیارد دلار به صندوقهای قابل معامهای که شرکتهای بزرگ آمریکایی را دنبال میکنند، وارد شده است. پول همیشه به دنبال بازده است و سهام شرکتهای بزرگ به لطف رونق هوش مصنوعی، بیشترین توجه را جلب کردهاند. اما اگر هوش مصنوعی از انتظارات عقب بماند، یا رشد شرکتهای بزرگ متوقف شود، آنگاه کسانی که از سهام شرکتهای کوچک دست نکشیدهاند، پاداش خواهند گرفت. طبق گفته استیون دیسانتیس، استراتژیست ارشد سهام، ارزش بازار پنج شرکت بزرگ در شاخص S&P ۵۰۰تقریبا پنج برابر ارزش کل شرکتهای حاضر در شاخص راسل ۲۰۰۰است. در واقع، فقط شرکت انویدیا با ارزش بازار ۴.۲۲تریلیون دلار، حدود ۶۵درصد از کل ارزش شرکتهای راسل ۲۰۰۰ارزشمندتر است. بازده سالانه ۶.۶درصدی برای سهام شرکتهای کوچک طی ده سال گذشته، ۷.۳واحددرصد کمتر از عملکرد شرکتهای بزرگ است. این شکاف، بزرگترین فاصله ثبتشده از سال ۱۹۳۵تاکنون است. بخش بزرگی از این عملکرد ضعیف به دلیل حضور کمرنگ این شرکتها در بخش فناوری است. شرکتهای فناوری حدود ۳۴درصد از ارزش کل S&P ۵۰۰را تشکیل میدهند، در حالی که در شاخصهای راسل ۲۰۰۰و S&P SmallCap ۶۰۰، این سهم کمتر از ۱۳درصد است. در عوض، شرکتهای مالی بزرگترین بخش این شاخصها هستند و حدود ۱۹درصد از ارزش آنها را تشکیل میدهند. در شرایطی که سرمایهگذاران به هر چیزی که با فناوری و هوش مصنوعی مرتبط باشد علاقهمندند، سهام شرکتهای کوچک در حاشیه ماندهاند. شرکتهای عظیم فناوریمحور به طور میانگین با نسبت قیمت به درآمد ۳۰.۴برابر و نسبت قیمت به ارزش دفتری نزدیک به ۸معامله میشوند. در مقابل، شاخص راسل ۲۰۰۰با نسبت قیمت به درآمد ۱۸.۳برابر و قیمت به ارزش دفتری ۲برابر معامله میشود. به گفته کریستین وانگ، مدیر پرتفوی شرکت مدیریت سرمایه بریج وی کپیتال، «حجم زیادی سفتهبازی در سهام شرکتهای بزرگ وجود دارد، بنابراین جایی برای خطا باقی نمانده است. اگر این شرکتها نتوانند انتظارات را برآورده کنند، به شدت مجازات خواهند شد.» اما سهام شرکتهای کوچک آنقدر ارزان شدهاند که وانگ میگوید: «حتی اگر از اینجا سقوط کنید، مثل این است که از طبقه اول افتادهاید.» توماس کول، بنیانگذار یک شرکت مدیریت سرمایه در شیکاگو، به تفاوت کلیدی بین رونق فناوری کنونی و حباب فناوری اواخر دهه ۹۰میلادی اشاره میکند: «اینبار سرمایهگذاران قیمتهای سنگینی نه فقط برای استارتآپها بلکه برای شرکتهای بزرگ و تثبیتشده پرداخت میکنند.» او اضافه میکند: «وقتی شرکتی از قبل بسیار بزرگ است، رسیدن به انتظارات بسیار دشوارتر میشود.» تصمیم عاقلانه همچنین شایان توجه است که در دوران رونق اینترنت، برندگان اصلی نه شرکتهای آنلاین، بلکه مصرفکنندگان صنعتی، بهداشتی، خدماتی و مواد اولیه بودند که از این فناوری برای بهینهسازی عملیات خود استفاده کردند. اگر رونق هوش مصنوعی نیز همان مسیر را طی کند، شرکتهای کوچک ممکن است نفع بیشتری ببرند تا غولهای فناوری. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که اگر شرکتهای بزرگ بازار دچار مشکل شوند، شرکتهای کوچک میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند. از سال ۲۰۰۰تا ۲۰۰۲، در دوران سقوط بازار پس از ترکیدن حباب اینترنت، شاخص S&P ۵۰۰حدود ۳۷.۶درصد سقوط کرد، در حالی که راسل ۲۰۰۰تنها ۲۱درصد افت داشت و حتی شاخص S&P SmallCap ۶۰۰، رشدی ۱.۷درصدی را ثبت کرد. در بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸نیز، S&P ۵۰۰حدود ۳۷درصد سقوط کرد، در حالی که شاخصهای سهام کوچک به ترتیب ۳۴و ۳۱درصد کاهش یافتند. علاوه بر این، اگر جنگ تجاری به صادرات شرکتهای آمریکایی آسیب بزند، سهام شرکتهای کوچک آسیب کمتری خواهند دید؛ چرا که به طور میانگین تنها ۲۰درصد از درآمدشان از بازارهای خارجی میآید، در حالی که این عدد برای شرکتهای S&P ۵۰۰حدود ۲۸درصد است. سرمایهگذاران حرفهای معمولا به دادههایی اشاره میکنند که نشان میدهد از سال ۱۹۲۶تاکنون، شرکتهای کوچک به طور متوسط حدود ۲درصد در سال بهتر از شرکتهای بزرگ عمل کردهاند. این فاصله قابلتوجه است، اما احتمالا بیش از حد برآورد شده باشد. در دهههای گذشته، هزینههای کارگزاری برای خرید سهام شرکتهای کوچک بالاتر بود و معاملات آنها چنان کم بود که یک سفارش خرید میتوانست قیمتها را به سرعت افزایش دهد. آنچه مسلم است این است که سهام شرکتهای کوچک نسبت به غولهای بازار بسیار ارزان هستند. هیچکس نمیداند این روند چه زمانی تغییر میکند، اما اگر تغییر کند، نباید آن را از دست داد. پس بهتر است سرمایهگذاران سهام شرکتهای کوچک را رها نکنند. در عین حال، لازم نیست همه سرمایه را از شرکتهای بزرگ خارج و به شرکتهای کوچک منتقل کرد. اما حفظ ۵تا ۱۰درصد از سبد سهام در شرکتهای کوچک، مخصوصا در شرایط فعلی، تصمیم عاقلانهای به نظر میرسد.