گلگهر از آن دست شرکتهایی است که به دلیل دارا بودن فرصت صادرات و بهتبع آن ارزآوری به کشور، مشکل تامین مالی برای ایجاد فرصت کسب دانش فنی روز دنیا را ندارد و در تلاش است با تمرکز بر اکتشافات معدنی بیشتر، در این زمینه فناوریهای روز دنیا را در اختیار گیرد.
اعتبار گروه گلگهر نزد اعتباردهندگان سببشده که در زمینه تامین مالی برای توسعه بیشتر طرحهای خود مشکل جدی نداشته باشد.به باور معاون اقتصادی و مالی شرکت معدنی و صنعتی گلگهر، تنها مشکل جدی دسترسی به آخرین فناوریها است، نه تامین مالی آن.
محمود زیدآبادی درباره فعالیتهای توسعهای معتقد است: «در کشور ما رشد اقتصاد فیزیکی یک ژست سیاسی یا شرکتی نیست، یک ضرورت حیاتی اقتصادی بهشمار میرود، با این حال نباید منطق افزایش سرمایههای اخیر را تنها توسعه فیزیکی در نظر گرفت.»
وی درباره اینکه گلگهر یکی از شرکتهایی است که بهطور مستمر از بازار سرمایه تامینمالی کرده، به بازدهی مستمر مناسبی که برای سرمایهگذاران به ارمغان آورده است، اشاره دارد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی مفصل با معاون مالی و اقتصادی شرکت معدنی و صنعتی گلگهر است که به اثر نوسان نرخ ارز، عملکرد و پروژهها، تامین مالی، تحلیل قیمت جهانی سنگآهن، نرخگذاری محصولات و آینده قیمت سهام گلگهر اشاره دارد.
در مورد نرخ ارز، تصمیمگیریهای دولت را در طول دو تا سه سال گذشته پرنوسان یا غیرعادی ارزیابی نمیکنم. رفتار دولت در برابر فشارهای ناشی ازپارامترهای اقتصادی تکراری و در یک جهت ثابت بوده است. در طول دهه اخیر سه شوک ارزی هربار با ایجاد یک بازار فرعی برای کنترل فشار ناگهانی بر نرخهای ریالی و سپس نزدیک کردن تدریجی نرخ ارز در بازار فرعی به بازار عمومیهمراه بوده است.
طول زمانی رساندن دو بازار به یکدیگر تابع بسیاری متغیرهای بیشتر سیاسی تا اقتصادی است، اما رفتار اصلی تغییری نداشته است. این رفتارها در برنامه اقتصادی کشور بیسابقه نیست و در طول دهههای گذشته هم بارها تکرار شده است. اشکال از غیرقابل پیشبینی یا نوسانی بودن رفتار دولت یا حتی خود شوک ارزی که بهشدت تحت تاثیر سوءرفتارهای بینالمللی است که در حقیقت مشکل را در همین واکنشی و تکراری بودن نمایان میکند.
در مقابل، رفتار گلگهر و سایر شرکتهایی که قدرت صادرات و انگیزه توسعه دارند، دستکم در تامین ارز کاملا طبیعی و فارغ از سیاستهای دولت بوده است. در زمینه تامین مالی توسعهها نیز با مشکل تامین مالی،کمتر روبهرو بودهایم. مساله اصلی عملکرد هماهنگ و به دور از سودجوییهای کوتهنظرانه شرکتی در جنگ اقتصادی است که علیه کشور هدایت میشود. گلگهر همواره وجهه ملی خود را درک کرده و بر منفعتهای مقطعی مقدم داشته است و از اینرو، گلایه ما از اندک بودن سود یا فشار اقتصادی نیست بلکه انتظار بر ایجاد راهحلهای خلاقانهتر و کنشگرایانهتری از همه فعالان اقتصادی است.
با رصد طرح های توسعه ای گل گهر مشاهده میشود که دراین شرکت، توسعه یک اولویت بنیادی است. در کشور ما رشد اقتصاد فیزیکی یک ژست سیاسی یا شرکتی نیست، یک ضرورت حیاتی اقتصادی است. با این حال نباید منطق افزایش سرمایههای اخیر را تنها توسعه فیزیکی در نظر گرفت، اگرچه زمانی که با کاهش ارزش پول مواجه میشویم، بخشی از افزایش سرمایه در واقع برای جبران این کاهشهاست، اما باید گفت که در حالحاضر توسعه در گلگهر و در کل صنعت فولاد کشور بسیار پیچیدهتر از گذشته شده است. از یکسو، در این بخش از صنعت نباید اجازه داد که استخراج کاهش یابد. این بدان معناست که بخش معدن نیازمند سرمایهگذاری جدی در اکتشاف و خطرپذیری برای رسیدن به آنومالیهای جدید است. از سوی دیگر گلگهر در تلاش است که با حرکت به سمت فناوریهای پیشرفتهتر و با افزایش پیچیدگی اقتصادی، ثبات را نه تنها به سرمایهگذاران، بلکه برای همه ذینفعان این مجموعه به ارمغان آورد. در این راستا برای اندیشیدن به تمهیدهایی برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی جهانی لازم است راهحلهایی برای جلب مشارکت عمومیبه پشتوانه نام و تمکن شرکتهای بزرگی چون گلگهر ایجاد کرده و با مشارکت همگانی سمت تقاضا را برای فولاد و به خصوص در منطقههایی که تقاضای خاموش وجود دارد تحریک و تقویت کنیم.
با توجه به این توضیحها و در برهه فشار غیرمنصفانه ایالات متحده، عملکرد گلگهر در زمینه توسعه طرحها رضایتبخش است. برای درک دلیل این رضایت و با مشاهده صورتهای مالی تلفیقی گلگهر نشان میدهد که سرمایهگذاریهای خود را در فناوریهای جدید در دو شرکت جهان فولاد و توسعه آهن و فولاد بیوقفه ادامه داده است. به طوری که ابرطرح انتقال آب خلیجفارس امسال در عین ناباوری همگان آب شیرینشده خلیجفارس را به کویر رساند و منطقه مرکزی ایران را سیراب کرد. سرمایهگذاری سنگین شرکت در تامین انرژی در شرکت گهرانرژی زیرساختهای برقی را به خوبی و همگام با توسعهها فراهم کرده و خواهد کرد. شرکتهای حملونقل، زیرساخت و پیمانکاری گلگهر همه در حال رشد سریع هستند. البته عملکرد گلگهر در طول حدود دو دهه اخیر نشان داده است که هیچ یک از کسانی که در این منطقه کار کردهاند به محدوده منطقه بسنده نکرده و رسالتی بیش از سطح منطقه داشتهاند. از اینرو، تا دستیابی به ایدهآلها فاصله وجود دارد و امیدواریم تامین مالیهای اخیر که سهامداران شرکت در جریان آن قرار دارند، موتور رشد بیسابقه دیگری در سطح ملی باشد و یک دهه دیگر با یک چهره زیباتر، بزرگتر و باثباتتر از گلگهر شاهد باشیم.
تحریمها در شرکتهایی که همانند گلگهر قدرت صادرات و برنامه توسعه را همزمان دارند همچنان قابل مدیریت است. استقبال مردم از بازار سرمایه و اعتبار گروه گلگهر نزد اعتباردهندگان باعث شده است که مشکل جدیای در این زمینه نداشته باشیم.
شاید مشکل جدیتر، دسترسی به آخرین فناوریها باشد، نه تامین مالی آن. ما راهحلهای جدیدی هم برای تأمین مالی در نظر داریم که یک نمونه آن انتشار اوراق مشارکت ۱۲ هزار میلیارد ریالی بود و اعتقاد داریم اتکا به مشارکت جمعی و هدایت این مشارکتها به سمت فعالسازی تواناییهای اقتصادی و حمایت از تقاضای خاموش، وظیفه اصلی شرکتهایی است که از اندازه ملی برخوردارند. ما تنش اقتصادی بین چین و آمریکا را زیر نظر داریم و معتقدیم اولویت تامین مالی پوشش ریسک این تنش است.
اوضاع اقتصاد جهان اوضاع ویژهای است. تیمهای اقتصادی همکار ما به دقت این اوضاع را زیر نظر دارند. در حال حاضر ما با ریسک کاهش قیمت سنگآهن مواجه نیستیم، بلکه با یک عدم اطمینان در موضعگیریها و حرکتهای دو اقتصاد مهم جهان یعنی چین و آمریکا و آمادهباش بازیگران اصلی دیگر برای بهرهگیری از فرصتها و دوری از تهدیدهای آن روبهرو هستیم. ما باید تقاضای داخلی را افزایش دهیم. مساله ابدا کاهش یا افزایش قیمت سنگ نیست، چرا که فشار کاهش به احتمال قریب به یقین به همه بازارها نفوذ خواهد کرد و در نتیجه به طور نسبی مشکلی ایجاد نمیکند. مساله این است که ما اگر ابتکار عمل نداشته باشیم فرصت بزرگ رشد ملی را از دست خواهیم داد و ما در تلاشیم که چنین رویدادی رخ ندهد.
خوشبختانه مشکل تامین مالی در صنعت فولاد وجود ندارد و امروز زمان مصرف درست منابع مالی در جایی قرار دارد که فردای صنعت را تضمین کند. گلگهر یکی از شرکتهایی است که به طور مستمر از بازار سرمایه تامین مالی کرده است و همواره بازدهی مناسبی را برای سرمایهگذاران به ارمغان آورده است.
از حیث حجم تولید و فروش، شرکت گلگهر شاهد افزایش ۴ درصدی تولید است و در وضعیت ثبات قرار دارد. از نظر مبلغ، بدیهی است که با وجود تغییرهای اقتصادی روند رو به رشدی را دنبال کرده و میکند و نباید فراموش کرد که در شرکتهای زیرمجموعه گلگهر رشد به لحاظ حجم تولید، بسیار جدی پیگیری میشود. جهان فولاد سیرجان تولید فولاد خام را سال گذشته شروع کرد، امسال به احتمال قوی به ظرفیت میرسد. همچنین در طرح انتقال آب خلیجفارس امسال شاهد اولین ثبت در فروشها خواهد بود. علاوه بر این شرکت توسعه آهن و فولاد رکوردهای خوبی را در توسعه به ثبت رسانده است. توسعه استخراج هم خبری است که باید کمکم در انتظار انتشار آن بود.
نرخگذاری یک تصمیم چندجانبه است. متاسفانه این تصور وجود دارد که با یک حرکت، با یک دستور یا یک اقدام میشود مشکل را حل کرد. نرخگذاری فعلا در ظاهر به ثبات رسیده است؛ به این معنی که تقریبا همه کالاها در بورس کالا کشف قیمت میشوند، ولی در واقع با نبود الزام صادرکنندگان به جبران ارزانی نهادههای داخلی، فقدان سیاستهای یکپارچه بهرهگیری از مزیت صادرات و عدم جبران قیمت بالای کالای ضروری وارداتی با صادرات، برای بازاری تابع یا در معرض قیمت جهانی این راهکار مقطعی است. در معرض این موارد بودن در کنار حرکتهای ایالات متحده آمریکا، جنگ اقتصادی چین با آمریکا و فشار کرونا، نتیجهای روشن دربردارد. در مجموع نرخگذاری به تنهایی مساله نیست، در حقیقت بروز مساله است. پیچیدگی این مساله در سطح صنعت نیست و باید با راهحل یکپارچه و تلاش جمعی و در سطح حداقل ملی انجام شود. اینکه در ابتدا فشار بازارهای جهانی را انکار کنیم، قاعدتا راهحل نیست و باید دقیقتر و جامعتر اندیشید.
هر چه توسعه و پیچیدگی اقتصادی در یک اقتصاد کمتر باشد، کسانی که به نهاده خام نزدیکتر هستند، بیشتر سود میبرند. دلیل این موضوع این نیست که مثلا بهرهوری این یا آن بالاتر یا پایینتر است، دلیل این است که بهرهوری وزنه اصلی نیست. همه زنجیره فولاد کشور کم و بیش از این مزیت معدنی سود میبرند، ولی موضوع به این امر ختم نمیشود.
تولیدکنندگان آهن اسفنجی از نهاده گاز و تولیدکنندگان فولاد هم از گاز و هم از برق ارزان سود میبرند. برای درک این موضوع کافی است بررسی کنید چند درصد برق و گاز کشور در فولادیهای غیرمعدنی صرف میشود؛ اما این درک کلا غیرمشارکتی است. درک درستتر این است که در اقتصادهای در حال توسعه، نهادهای سیاستگذار باید از نرخها به عنوان یکی از ابزارهای هدایت و انگیزش اقتصادی استفاده کنند.
زمانی نرخها طوری تعیین شده بود که شرکتها تشویق به استخراج شوند. در نتیجه در مقطعی زنجیره گندله سودآورتر شد و سرمایهگذاری کافی در آن بخش زنجیره به انجام رسید. تقریبا در تمام طول این مدت بالادستیها بیشتر و بیشتر حمایت شدند. اگر از معدن به سمت بالای زنجیره ارزش بروید حق انتفاع کمتر و کمتر میشود، بنابراین منفعت در داشتن کل زنجیره و بهخصوص حرکت به سمت بخش فولاد خام است و این دیدگاه در افق ۱۴۰۴ مشاهده میشود. نباید فراموش کنیم که ما در کنار هم، برای رفاه هم تلاش میکنیم. سیاستگذاران نیز با همین هدف نرخگذاری و نرخ را بازبینی میکنند.
این تصور اشتباه است که فقط سوددهی مقطعی فلان شرکت یا فلان بخش از زنجیره مدنظر قرار گیرد. درحالیکه اکنون کشور نیازمند یافتن ذخیرههای جدید قابل اتکا و باثبات است، بدیهی است که باید سیاستگذاران سرمایهگذاری در این بخش را تشویق کنند، یکی از راهها میتواند افزایش نرخ آن بخش است. ملاحظه میشود که اکنون بسیاری از فولادسازها در پی همین مدل از سرمایهگذاری هستند. در بخشهای دیگر هم همین قاعده جاری است و باید تاکید کرد که تفکری که سود در فلان بخش متمرکز است، اساسا غلط است.
در حال حاضر ۴۰درصد سنگآهن مورد نیاز خطوط تولید این شرکت از معدن شماره یک که در اختیار گل گهر است، تامین میشود که مبلغ ۱۱درصد فروش این محصول بابت حق انتفاع پرداخت میشود.
در بلندمدت موفقیت بازار سهام تابع موفقیت در اقتصاد فیزیکی است. به نظر من پیشبینی و تحلیل بازار سهام برای آنها که بیرون گود هستند، مفید است. وظیفه ما تحلیل و کنش در اقتصاد واقعی است. در عین حال بازار سهام برای ما بسیار اهمیت دارد. نه برای سود بردن از معاملهها، بلکه برای سود رساندن به سرمایهگذاران واقعی. تعداد بازارگردانهای سهام گل گهر زیاد است و البته ما نباید به فکر بازارگردانی باشیم. این سهامداران عمده هستند که باید در این فکر باشند. با این حال، ما به صورت فعال در این زمینه با سهامداران و بازارگردانها، در تماس و مذاکره هستیم. برای ما مهم است که سهم کمنوسان و با نقدشوندگی بالا باشد و ریسک برای سهامداری که در یک صنعت تولید انبوه مثل گلگهر سرمایهگذاری میکنند، کم باشد. به این ترتیب ما پاسخگویی بهتری به سهامدار خواهیم داشت و از این رو هزینه سرمایه نیز کمتر خواهد بود. انتظار داریم سهام گلگهر به زودی توسط یکی از قدرتمندترین الگوریتمهای بازارگردانی کشور، مدیریت شود. این الگوریتم با یک سیستم تصمیمگیری هوشمند در سطح جهانی، سطح نقدینگی را بالا خواهد برد و خیال سرمایهگذاران را از سهم خودشان راحت خواهد کرد.