امروز رقیب اصلی آمریکا، چین هست؛ بازیگری که جایگاه برجسته ای در اقتصاد جهانی دارد. جدایی واقعی بین غرب و چین به دلیل وابستگی شدید این بلوک به چین برای تامین منابع صنعتی، پیامدهای بزرگی برای کل جهان، از جمله اقتصادهای پیشرفته خواهد داشت...
تجارت آزاد تصویری از دولتهایی را تداعی میکند که عقب نشسته تا به بازارها اجازه دهند نتایج اقتصادی را خودشان تعیین کنند. اما اقتصاد بازار نیازمند تعریف قوانین و مقرراتی در زمینه هایی چون کنترل رفتار تجاری ضد رقابتی؛ حراست از مصرف کننده، کارگر و محیط زیست و ثبات مالی است– گزاره هایی که معمولا توسط دولت ها اعلام و اجرا می شود. وقتی غرب مقررات بازار را دور می زند! در سالهای اخیر، شاهد واکنشهای منفی علیه سیاست های مرتبط به بازار آزاد و بازنگری در اولویتهای اقتصادی بودهایم. پروجکت سندیکیت در این باره نوشت: آنچه برخی در قاب حمایت گرایی و مرکانتیلیسم نکوهش می کنند، در واقع ایجاد تعادل در پرداختن به مسائل مهم ملی مانند جابجایی نیروی کار، مناطق عقب مانده، انتقال آب و هوا و سلامت عمومی است. این فرآیند هم برای التیام آسیب های اجتماعی و زیست محیطی ناشی از فراجهانی شدن و هم برای ایجاد شکل سالم تری از جهانی شدن در آینده ضروری است.سیاستهای صنعتی جو بایدن، سیاست های چون یارانههای سبز واضحترین نمونههای این جهتگیری هستند. درست است، این سیاستها در اروپا، آسیا و جهان در حال توسعه، جایی که مخالف قوانین تجارت آزاد هستند، دغدغه هایی را ایجاد کرده اند اما جایگزین هایی برای جهانی شدن و نئولیبرالیسم نیز محسوب می شوند. برای یافتن آنالوگ سیستمی که می تواند از این سیاست های جدید حاصل شود، لازم نیست خیلی به عقب برگردیم. پس از توافق برتون وودز در سال 1944 -1945، بسیاری از بازیگران سیاست نظارتی و مالی شان را حفظ کرده و سلامت اقتصاد داخلی شان را بر یکپارچگی جهانی ترجیح دادند. به همین دلیل توافقهای تجاری محدود و ضعیف بودند و محدودیتهای اندکی بر اقتصادهای پیشرفته اعمال می شد. کنترل داخلی بر جریانهای سرمایه کوتاهمدت استثناء نبود، امری عادی قلمداد می شد.با وجود چنین اقتصاد جهانی بسته ای، پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی حاصل شد. اقتصادهای پیشرفته چندین دهه رشد سریع اقتصادی و برابری نسبی اجتماعی-اقتصادی را تا نیمه دوم دهه 1970 تجربه کردند. در میان کشورهای کم درآمد، صادرات با موانع بیشتری نسبت به کشورهای در حال توسعه امروزی روبرو بود. جهان از جنگ سرد عبور کرده است طبیعتا سابقه تاریخی نمی تواند ضامن این حقیقت شود که سیاست جدید باعث ایجاد نظم اقتصادی خوشخیم جهانی شده است. رژیم برتون وودز در چارچوب جنگ سرد عمل کرد، بازه زمانی که روابط اقتصادی غرب با اتحاد جماهیر شوروی حداقل بود و بلوک شوروی جایگاه کوچکی در اقتصاد جهانی داشت. در نتیجه، رقابت ژئوپلیتیکی گسترش تجارت و سرمایه گذاری بلندمدت را از مسیر خود خارج نکرد. وضعیت امروز کاملا متفاوت است. به گزارش اکوایران، امروز رقیب اصلی آمریکا، چین هست؛ بازیگری که جایگاه برجسته ای در اقتصاد جهانی دارد. جدایی واقعی بین غرب و چین به دلیل وابستگی شدید این بلوک به چین برای تامین منابع صنعتی، پیامدهای بزرگی برای کل جهان، از جمله اقتصادهای پیشرفته خواهد داشت. بنابراین می توان دلایل خوبی برای نگرانی در مورد سلامت آینده اقتصاد جهانی پیدا کرد.اما اگر اقتصاد جهانی مهمان نواز نباشد، به واسطه سوءمدیریتها، آمریکا و چین درگیر رقابت ژئوپلیتیکی خواهند شد آن هم نه به دلیل خیانت فرضی به «تجارت آزاد».