دولت بنا دارد دو چالش تهران و مکران را یکجا حل کند؛ با «انتقال پایتخت». اما اگر به کلیدواژههای دیروز سخنگو با فرض خوشبینانه نگاه شود، در این صورت احتمال «تصویب نهایی این تصمیم غیرکارشناسی» پایین خواهد آمد...
دولت بنا دارد دو چالش تهران و مکران را یکجا حل کند؛ با «انتقال پایتخت». اما اگر به کلیدواژههای دیروز سخنگو با فرض خوشبینانه نگاه شود، در این صورت احتمال «تصویب نهایی این تصمیم غیرکارشناسی» پایین خواهد آمد. این برای دومینبار است که دولت چهاردهم از «انتقال پایتخت» صحبت میکند؛ آن هم بدون توجه کافی به «پژوهش مفصل سال۹۴به سفارش دولت وقت» که راهحل مشکلات زیستمحیطی و زندگی در تهران را نه انتقال پایتخت که «ساماندهی مجموعه شهری تهران» معرفی کرده بود. در حال حاضر بر اساس گفتههای سخنگوی دولت، دو شورای کارشناسی یکی برای «شناسایی مشکلات تهران» و دیگری «توسعه اقتصاد دریامحور» شکل گرفته و قرار است این دو با استناد به نظر دانشگاهیان و صاحبنظران حوزههای مختلف اقتصادی، شهری و اجتماعی، طرح انتقال پایتخت از تهران به مکران را محک بزنند. بررسیها در این رابطه نشان میدهد، صرفنظر از «بیراهه انتقال پایتخت به امید حل مسائل تهران»، هر نوع جانمایی برای تاسیس پایتخت جدید باید ۴شرط لازم را داشته باشد. دولت چهاردهم بیتوجه به نظرات کارشناسان بر طرح انتقال پایتخت تاکید دارد و سخنگوی دولت در صحبتهای خود سواحل جنوب خلیجفارس و احتمالا منطقه مکران را بهعنوان گزینه اصلی برای انتقال پایتخت معرفی کرده است. فارغ از مخالفتهای متعدد کارشناسان با طرح انتقال پایتخت و با تاکید بر مزایا و پتانسیلهای ویژه منطقه مکران برای توسعه تجاری و اقتصادی، این منطقه گزینه مناسبی برای پایتخت جدید کشور نیست. مکران ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به مرکز ثقل فعالیتهای اقتصادی صادراتمحور دارد و حتی میتوان در میانمدت و بلندمدت و پس از تقویت رابطه دوستی با دنیا و حل و فصل چالشهای سیاسی آن را به پایتخت اقتصادی کشور تبدیل کرد؛ اما گزینه مناسبی برای پایتخت سیاسی نیست. « برای بررسی پیشنهاد انتقال پایتخت به منطقه مکران با فردین یزدانی کارشناس اقتصاد مسکن و حسین ایمانی جاجرمی کارشناس حوزه شهری گفتوگو کرده ایم؛ این کارشناسان بر این باورند که دولت چهاردهم پس از بررسی کارشناسی به این نتیجه میرسد که مکران گزینه مناسبی برای پایتخت سیاسی ایران نبوده و این جابهجایی میسر نیست. یک شهر برای تبدیل شدن به پایتخت باید چهار شرط ضروری را به میزان مشخصی داشته باشد؛ این شروط عبارتند از: مساحت و گستردگی فیزیکی برای تبدیل شدن به پایتخت؛ شرایط اقلیمی قابل قبول، برخورداری از خدمات زیرساختی از جمله آب، برق، گاز و در نهایت امنیت و ایمنی. البته هر شهری برای آنکه قابل سکونت باشد، باید از این مولفهها برخوردار باشد؛ با وجود این برای آنکه یک شهر تبدیل به پایتخت یک کشور شود باید این معیارها را در سطح بالاتری برآورده کند. بهعنوان مثال امنیت و ایمنی جزو ضروریاتی است که هر شهری باید از آن برخوردار باشد، اما ملاحظات سیاسی باعث میشود تا عموما دولتها، پایتخت کشورها را در مناطق مرزی تعیین نکنند؛ چرا که تامین امنیت در مرزها در مواقع بحران دشوارتر از مناطق داخلی میشود. این در حالی است که مناطق مرزی عموما مکانهای مناسبی برای توسعه فعالیتهای اقتصادی صادراتمحور بهشمار میروند. یک منطقه برای تبدیل شدن به شهر باید گستره جغرافیایی کافی برای سکونت ساکنان داشته باشد؛ زمانی یک شهر میتواند گزینه مناسبی برای پایتخت شدن باشد که پتانسیل پذیرش جمعیت بالاتری را داشته باشد. شرایط اقلیمی یک شهر منتخب برای پایتخت نیز باید به نحوی باشد که امکان فعالیت اقتصادی و تولیدی در آن در تمامی فصول سال مهیا باشد. در عین حال یک شهر زمانی گزینه مناسبی برای تبدیل شدن به پایتخت است که زیرساخت کافی در حوزههایی نظیر تامین آب شرب، برق و گاز را برای ساکنان در طول زمان داشته باشد. کلیدواژه مکانیابی انتقال پایتخت که بیش از یک دهه از سوی سیاستگذاران کشوری مطرح شده و در دولت چهاردهم به اوج خود رسیده است، موضوع «منطق مکانیابی» را مورد توجه قرار میدهد که باتوجه به تجربه انتقال پایتخت در کشورهای دیگر، الگوی مکانیابی پایتخت جدید، باید چه «منطقی» را دنبال کند. « بررسی مقالهای تحت عنوان «تهران و مساله پایتختی» که توسط مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در سال 1393 منتشر شده، نشان میدهد، الگوی مشابه و یکسان و در واقع هیچ معیار ثابت یا استدلال منطقی برای مکانیابی پایتخت وجود ندارد. اما در مجموع چند عامل منطقی و مهم برای انتخاب مکان مناسب پایتخت جدید وجود دارد که با توجه به این مقاله، موضوع «امنیت و ایمنی» از مهمترین کلیدواژههای مکانیابی منطقی است. اما از دیگر کارکردهای مهم مکانیابی، محیطی مناسب برای «ارائه خدمات شهری»، «امکان ایجاد زیرساخت جهت توسعه شهری»، و «شرایط اقلیمی مناسب» است که هم از آب مناسب و کافی برخوردار باشد و هم به لحاظ اقلیمی، دارای هوای مناسب در محیط جغرافیایی مساعد باشد. سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود، اینکه، آیا موضوع امنیت و ایمنی به تنهایی میتواند عاملی جهت انتخاب مکان مناسب برای پایتخت جدید باشد، یا باید دیگر عوامل مربوط به اقلیم، شرایط جغرافیایی، دسترسی به خدمات شهری و امکان توسعه شهری و شهرسازی را برای انتخاب مکان پایتخت جدید در نظر گرفت؟ در واقع باید گفت، در صورت انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر، چه منطق مکانیابی میتواند در کنار امنیت و ایمن بودن یک شهر مطرح باشد؟ مکران برای توسعه صادراتمحورها مناسب است فردین یزدانی کارشناس اقتصاد مسکن طرح انتقال پایتخت به منطقه مکران را نادرست و غیرقابل اجرا دانست و گفت: ارائه چنین پیشنهادهایی بیش از آنکه جنبه عملی داشته باشد، جنبه نمایشی دارد و مدتی مطرح شده و حتی ممکن است بررسیهایی نیز در خصوص آن انجام شود، اما در نهایت مشخص خواهد شد که چنین پیشنهادی قابلیت اجرایی شدن ندارد. در عین حال انتقال پایتخت، پیشنهادی به شدت هزینهبر بوده و دولت در شرایط کنونی توان اجرای چنین پیشنهادی را ندارد. وی ادامه داد: حتی در صورتی که انتقال پایتخت ایده درست و اجرایی نیز بود؛ منطقه مکران گزینه مناسبی نیست. انتخاب یک شهر مرزی به لحاظ تامین امنیت و پدافند غیرعامل درست نیست. در واقع قرار گرفتن در مرز باعث میشود که پایتخت سیاسی کشور، آسیبپذیر باشد. در عین حال لازم است پایتخت در منطقهای واقع شود که نسبت به کل کشور مرکزیت داشته باشد و دسترسی به آن از تمام نقاط کشور میسر و ساده باشد. این در حالی است که منطقه مکران از این منظر نیز فاقد موقعیت مناسب بوده و در چنین شرایطی ارائه چنین پیشنهادی جای تعجب دارد. یزدانی تاکید کرد: مساله لزوم توسعه سواحل مکران در دهههای گذشته بارها مطرح شده است؛ درواقع لزوم توجه به توسعه صنعتی و اقتصادی این منطقه از دهه 50 مطرح بود. حتی در سند آمایش سرزمینی نیز بر استقرار صنایع آببر و صادراتمحور به مرز دریای جنوبی کشور تاکید شده بود. اگرچه استفاده از ظرفیت جغرافیایی این منطقه برای توسعه اقتصادی کشور ضروری است؛ اما با انتقال پایتخت و مرکزیت سیاسی این توسعه لزوما محقق نمیشود. در واقع انتقال ادارات دولتی با صرف هزینه قابلتوجه، لزوما توسعه اقتصادی را ایجاد نمیکند. توسعه اقتصادی در مکران نیاز به حل مسائل سیاسی و برقراری ارتباط صحیح با دنیا دارد. در صورت رفع چالشهای سیاسی کشور، این منطقه ظرفیت توسعه صنایع معطوف به صادرات را دارد. یزدانی تاکید کرد: دولت میتواند به جای طرح انتقال پایتخت و یافتن نقطهای جذاب برای ساخت پایتخت جدید، از تهران تمرکززدایی کرده و از این مسیر که بسیار کمهزینهتر از انتقال پایتخت است، چالشهای فعلی تهران را مرتفع کند. تمرکزگرایی از پایتخت،به جای جابهجایی حسین ایمانی جاجرمی کارشناس حوزه شهری پیشنهاد منطقه مکران بهعنوان پایتخت جدید کشور را نادرست میداند؛ وی معتقد است است: پایتخت فقط چند ساختمان، مراکز اداری و کارمندان دولت نیست که بتوان آن را به سادگی جابهجا کرد. پایتخت یک مفهوم سیاسی و تاریخی در دل خود دارد و ملت را تعریف میکند و نمادین است. برای آنکه شهر تهران پایتخت ایران شود، سالها هزینه انجام شده و تغییر پایتخت به سادگی میسر نیست. وی ادامه داد: انتخاب یک مکان جدید برای پایتخت کشور یا انتخاب یک مکان بهعنوان مرکز اداری جدید در کشور نیاز به بررسی و تامین پیششرطهایی دارد. در واقع لازم است که مطالعات آمایشی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی انجام شده و گزینههای مطرح به عنوان مرکز جدید اداری اعلام شود. پیشنهاد فعلی دولت در اعلام منطقه مکران بهعنوان پایتخت جدید نشان از آن دارد که این مطالعات ضروری انجام نشده است. در عین حال باید تاکید کرد که انتقال پایتخت یا تفکیک پایتخت از مرکز اداری امور نیاز به بودجه قابلتوجهی دارد؛ این در حالی است که در شرایط کنونی، دولت بودجه اجرای پروژههای عمرانی را نیز ندارد و موارد ضروری نظیر حل آلودگی هوا، بهبود حملونقل عمومی، آموزش و... به علت عدم تامین مالی معطل مانده است. جاجرمی گفت: مشکلات فعلی تهران به علت فضا ایجاد نشده؛ بنابراین با تغییر فضا قابل حل نیست. در چنین شرایطی پیشنهاد جابهجایی تهران از آن حکایت دارد که مسوولان علت چالشهای پایتخت را به درستی متوجه نشدهاند. برای حل چالش تهران باید سراغ تمرکزگرایی سیاسی، اقتصادی و اداری رفت. در ایران نابرابری مناطق و نادیده گرفتن فرصت توسعه مناطق مختلف وجود دارد و این موضوع چالشزا شده است. سواحل مکران نیز بهرغم پتانسیلهای بالا از فرصت رشد و توسعه جا ماندهاند. در این شرایط توسعه این منطقه با حمایت از پتانسیلها و افزایش اختیارات نهادهای محلی باید محقق شود. در عین حال توسعه یک منطقه باید با تاکید بر حفظ زندگی جامعه بومی انجام شود. به گزارش دنیای اقتصاد،این کارشناس حوزه شهری تاکید دارد که توسعه سواحل جنوبی خلیجفارس نتیجه ادغام اقتصاد کشورهای این منطقه در نظام اقتصاد جهانی بوده است. در واقع کشورهای این منطقه توانستهاند از امکانات نظام بینالمللی استفاده کنند؛ در این شرایط پیششرط توسعه مکران رفع تنش ایران با سایر نقاط دنیاست.