در پی تحولات اخیر اقتصادی و مالی در ایالاتمتحده، بهویژه سیاستهای دولت ترامپ، سلطه سنتی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی با تردیدهایی مواجه شده است. کاهش رتبه اعتباری دولت آمریکا توسط موسسه مودیز نشانهای روشن از نگرانیها نسبت به پایداری مالی واشنگتن و ناتوانی سیاسی برای کنترل کسری بودجه است...
در پی تحولات اخیر اقتصادی و مالی در ایالاتمتحده، بهویژه سیاستهای دولت ترامپ، سلطه سنتی دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی با تردیدهایی مواجه شده است. کاهش رتبه اعتباری دولت آمریکا توسط موسسه مودیز نشانهای روشن از نگرانیها نسبت به پایداری مالی واشنگتن و ناتوانی سیاسی برای کنترل کسری بودجه است. در گذشته، حتی در زمان بحرانها، دلار و اوراق قرضه آمریکا همچون پناهگاه امن عمل میکردند، اما اینبار واکنش بازارها متفاوت بود. به نظر میرسد نه تنها اوراق قرضه آمریکا تحت فشار قرار گرفتند و بازدهی اوراق ۳۰ساله خزانهداری از ۵درصد گذشت، بلکه دلار نیز نتوانست نقش سنتی خود را ایفا کند. در چنین فضایی، توجه تحلیلگران و فعالان بازار به یورو به عنوان جایگزینی بالقوه جلب شده است. اما سوال اساسی این است که آیا اروپا آمادگی دارد نقش ارز ذخیره جهانی را بر عهده گیرد؟ با وجود آمادگی سرمایهگذاران و برخی نهادهای بازار اوراق قرضه اروپا، اقدامات عملی در این زمینه هنوز ناکافی است. ینس کلوستر از دانشگاه آمستردام و استفن موراو از تالار جهانی اقلیم در برلین، در مقالهای به بررسی اقدامات لازم برای تبدیل یورو به ارزی بینالمللی پرداختهاند. آنها بر این باورند که نقش یورو در تجارت جهانی بسیار محدود و ناچیز باقیمانده است. برای نمونه، ژانکلود یونکر، رئیس پیشین کمیسیون اروپا، در سال ۲۰۱۸ابراز تعجب کرده بود که اروپا ۸۰درصد هزینه واردات انرژی خود را(حدود ۳۰۰میلیارد یورو در سال) به دلار پرداخت میکند، در حالی که فقط ۲درصد این واردات از آمریکا انجام میشود. یکی از پیشنهادهای کلیدی این دو پژوهشگر، گنجاندن بندهایی در توافقنامههای تجاری است که افراد را به استفاده از یورو در قیمتگذاری کالاها و خدمات بینالمللی تشویق کند. همچنین، توسعه خطوط تبادل ارزی برای تقویت جریان یورو در زمان بحرانها از جمله سیاستهایی است که میتواند موقعیت این ارز را در سطح جهانی تقویت کند. با این حال، ایجاد یک بازار اوراق قرضه گسترده بر حسب یورو که نقدشوندگی و ایمنی بالایی داشته باشد و بتواند جایگزینی واقعی برای اوراق خزانهداری آمریکا باشد، کار دشواری است. بازار اوراق قرضه دولتی آلمان، به عنوان ستون فقرات بازار بدهی اروپا، هنوز به اندازه کافی عمیق نیست. اوراق قرضه فرانسه و ایتالیا نیز به دلیل ریسک اعتباری بالاتر، جذابیت کمتری دارند. ایجاد بازار مشترک اوراق قرضه با ریسک توزیعشده بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا، اگرچه روی کاغذ مطلوب به نظر میرسد، اما در عمل با موانع بزرگی روبهروست. اختلاف در سیاستهای مالیاتی، اولویتهای بودجهای و مقاومت کشورهایی مانند آلمان، از موانع اصلی پیشروی این هدف است. در نهایت، این مقاله هشدار میدهد که ناتوانی اروپا در تقویت نقش بینالمللی یورو نه تنها فرصت بزرگی را از بین میبرد، بلکه به تضعیف تدریجی موقعیت یورو در ساختار مالی جهانی منجر میشود. به گفته نویسندگان، برای رسیدن به هدف بینالمللیسازی یورو، اتحادیه اروپا باید عزم سیاسی قویتری نشان دهد و مجموعهای از اقدامات هماهنگ و ساختاری را در دستور کار قرار دهد. چرا که در فضای کنونی، این فرصت ممکن است دیگر به این آسانی تکرار نشود.