• چهارشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ -
  • 24 September 2025

  • چهارشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ -
  • 24 September 2025
بحران بقا یا فرصت اصلاح؟

سازمان ملل در بزنگاه تاریخی

هشت دهه پس از تاسیس سازمان ملل متحد، نهادی که با شعار حفظ صلح جهانی از دل ویرانه‌های جنگ جهانی دوم سر برآورد، امروز و در حالی‌ که برخی آن را «مرده متحرک» توصیف می‌کنند،بیش از هر زمان دیگر با پرسش بنیادین روبه‌روست: آیا این نهاد می‌تواند از حاشیه‌نشینی و بی‌اعتباری رهایی یابد؟...

هشت دهه پس از تاسیس سازمان ملل متحد، نهادی که با شعار حفظ صلح جهانی از دل ویرانه‌های جنگ جهانی دوم سر برآورد، امروز بیش از هر زمان دیگر با پرسش بنیادین روبه‌روست: آیا این نهاد می‌تواند از حاشیه‌نشینی و بی‌اعتباری رهایی یابد؟ جنگ‌های جاری در اوکراین، غزه و سودان و بن‌بست‌های دیپلماتیک، تصویر نهادی را نشان می‌دهد که ماموریت اصلی آن زیر سؤال رفته است.
از آغاز، قدرت اصلی سازمان ملل نه در ابزار اجرایی بلکه در «تریبون» آن بود؛ محلی برای شرمسار کردن دولت‌ها و شکل دادن به اجماع جهانی.
دبیران کل کاریزماتیک دهه‌های نخست، مانند داگ هامرشولد، با سخنان پرطنین خود افکار عمومی را تحت تأثیر قرار می‌دادند؛  اما امروز، حتی هشدارهای صریح آنتونیو گوترش درباره پیامدهای انسانی جنگ غزه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
صحن خبری که روزگاری مملو از خبرنگار بود، اکنون بیشتر به "سالن خالی" شباهت دارد.
بر اساس مقاله ای از فایننشال تایمز، این افول هم ریشه در درون دارد و هم در بیرون. در داخل، رشد بوروکراسی و انباشت بیش از ۴۰ هزار ماموریت و برنامه، سازمان را به نهادی کند و ناکارآمد بدل کرده است.
در بیرون، بازگشت رقابت قدرت‌های بزرگ و به‌ویژه حمله روسیه به اوکراین، اعتبار اصول منشور ملل متحد را متلاشی کرده و شورای امنیت را به حالت فلج کشانده است.
در همین حال، ایالات متحده – از پایه‌گذاران و بزرگ‌ترین تامین‌کننده مالی سازمان – به رهبری دولت ترامپ، عملا تعهد خود به نهادهای چندجانبه را کنار گذاشته و حتی در کنگره طرح‌هایی برای خروج کامل آمریکا از سازمان مطرح شده است.
با این حال، سازمان ملل تنها با بحران مشروعیت روبه‌رو نیست. فشارهای مالی ناشی از عقب‌افتادن پرداخت سهمیه دو قدرت بزرگ، آمریکا و چین، باعث کاهش ۱۵ تا ۲۰ درصدی بودجه و نیروی انسانی برخی نهادها در سال‌های آینده خواهد شد.
حامیان سنتی همچون نروژ و مکزیک تلاش می‌کنند این بحران را به فرصتی برای «اصلاح بزرگ»  بدل کنند؛ اصلاحی که شامل ادغام نهادهای پراکنده و تمرکز بیشتر بر ماموریت‌های اصلی باشد.
 از سوی دیگر  اختلاف‌ نظر درباره اولویت‌ها هم جدی است. کشورهای جنوب جهانی بر توسعه پایدار و مقابله با تغییرات اقلیمی تأکید دارند، در حالی که برخی کشورهای غربی و منتقدان آمریکایی خواهان تمرکز بیشتر بر صلح و امنیت و واگذاری بخشی از ماموریت‌های بشردوستانه به سایر بازیگران هستند. پرسش محوری این است که آیا سازمان ملل باید کوچک‌تر و چابک‌تر شود یا همچنان بار سنگین همه ماموریت‌ها را به دوش بکشد.
بسیاری از ناظران هشدار می‌دهند که سازمان ملل در حال نزدیک شدن به سرنوشت «جامعه ملل»  است؛ نهادی که پس از جنگ جهانی اول ایجاد شد اما نتوانست جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد و در نهایت به حاشیه رانده شد. در مقابل، برخی معتقدند بحران کنونی می‌تواند فرصتی برای تولدی دوباره باشد؛  به شرط آن‌که اراده سیاسی لازم برای اصلاحات ساختاری وجود داشته باشد.
انتخاب دبیرکل آینده نیز در این معادله حیاتی است. منتقدان می‌گویند گوترش و بان کی‌مون بیش از حد محتاط بوده‌اند و سازمان ملل به شخصیتی نیاز دارد که نقش «دیپلمات فعال»   را بازی کند و در بحران‌های جهانی حضور پررنگ‌تری داشته باشد. با این حال، قدرت‌های دارای حق وتو به‌سختی حاضرند چنین فردی را بپذیرند.
به گزارش دنیای اقتصاد، امروز، در حالی‌ که برخی سازمان ملل را «مرده متحرک»  توصیف می‌کنند، امید به احیای آن به اصلاحات مالی و ساختاری، تغییر در رهبری و همچنین بازتعریف نقش ایالات متحده گره خورده است. پرسش اساسی این است که آیا این نهاد ۸۰ ساله می‌تواند خود را بازسازی کرده و همچنان مرجع نظم جهانی باقی بماند، یا به‌تدریج به نماد دیگری از شکست چندجانبه‌گرایی بدل خواهد شد.
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/14855
اخبار مرتبط
نظرات شما