بررسی قیمت مواد خام نسبت به محصولات فرآوری شده، طی یک دوره سی ساله، حکایت از کاهش قیمت نسبی مواد خام در مقایسه با محصولات فرآوری شده، را دارد. به بیان دیگر رابطه مبادله قیمتی، به زیان خام فروشی است. از طرف دیگر، بر اساس الگوهای نظری مرحله ای توسعه، انتظار بر افزایش سهم محصولات فرآوری شده و بهره وری اقتصادی، در دوره گذار اقتصادی است. استان کرمان از دیرباز به عنوان بهشت معادن، بر سر زبان ها افتاد، اما به اندازه شهرتش در این زمینه، بهره مند نشد. دلیل این امر، عمدتا در عدم تکمیل زنجیره ارزش، نهفته بود، برداشت های سلیقه ای، کوتاه مدت، متفاوت و ... از ارزش آفرینی و توسعه این فعالیت، باعث این امر گردید.
خوشبختانه در سال های اخیر، تکمیل زنجیره ارزش معادن استان کرمان، و به ویژه در زمینه فولاد، به همگرایی بیشتری رسیده است. این امر بیم و امیدهایی را به همرا داشته و موافقین و مخالفین جدی و خاص خود را دارد. تبدیل استان کرمان به قطب فولاد کشور در یک دهه آینده، از منظر ملی، جای اما و اگرهای زیادی دارد و نیازمند جلب حمایت افراد زیادی، از ذینفوذان سایر استان ها، در فرایند تصمیم سازی در این زمینه، و نیز آماده سازی زیر ساخت ها است.
این بخش، می تواند سهم بالایی از تولید کالاهای واسطهای را ارائه نماید. همچنین از نظر میزان مصرف هر یک از کالاهای واسطهای در سایر فعالیتهای اقتصادی، جایگاه مهمی دارد.
بر اساس مطالعات اینجانب، با جدول داده - ستانده استان کرمان، مشخص شد که ساخت فلزات اساسی و ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی (از بین 39 بخش جدول داده- ستانده استان کرمان) در گروه با پیوندهای پسین و پیشین قوی، قرار دارد. مفهوم این امر، این است که، افزایش تقاضای نهایی برای تولیدات این گروه از کالاها، بیشترین اثر را بر تقویت تولید سایر بخش های بالادستی استان خواهد داشت، ضمن اینکه سهم نسبتا بالای تولیدات این گروه به عنوان کالای واسطه مورد مصرف بخش های پا یین دستی (به صورت کالای واسطه) قرار خواهد گرفت.
کاهش خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده بالاتر از هر واحد دخایر معدنی، راهکار بهره وری از سرمایه های معدنی است. استان کرمان حدود نیمی از ذخایر سنگ آهن کشور را داراست، اما سهمش از زنجیره ارزش، به این اندازه نبوده و راه درازی برای رسیدن آن را در پیش دارد. ارزنده ترین پیامد اتفاقات توسعه صنایع فولادی، در استان کرمان، اثرات اشتغال زایی مستقیم و غیر مستقیم آن است. این اثر به نوبه خود، اثرات بی بدیل اجتماعی، و ... را ایجاد خواهد کرد.
توسعه صنایع فولادی، و پایداری آن در بلند مدت، نیاز به قدرت رقابت پذیری جهانی دارد. بهره مندی از انرژی ارزان، اعتبارات حمایتی، نیروی کار ارزان، محدودیت های وارداتی، و ... در بلند مدت، نمی تواند ادامه داشته باشد. همچنین محدویت آب هم یک مسأله اساسی است و قطعا قیمت آب در بلند مدت، جهش بیشتری را تجربه خواهد کرد.
لذا رقابت بلند مدت نیازمند تکنولوژی های پیشرفته همانند تکنولوژی های کم آب بر( مثل خنک سازی کک بدون آب)، تکنولوژی های دانش بنیان، تکنولوژی های ارتقا بهره وری فنی و .... است.
همچنین اکتشافات جدید، باید توسط شرکت های مجرب، مورد توجه جدی قرار گیرد. همچنین بایستی شرایط برای ورود کارآفرینان بخش خصوصی و شرکت های کوچک و متوسط، در صنایع پائین دستی فولاد، توسط ایجاد شرایط و زیر ساخت های لازم، ایجاد گردد، زیرا این امر موجب تمرکز سرمایه و گسترش صنعت در بلند مدت خواهد شد.
افزایش هزینه حمل و ... هم در افزایش اهمیت این مساله نقش مهمی دارد. توجه به مسایل زیست محیطی و تبدیل این صنعت به صنعت سبز هم، باید مورد توجه قرار گیرد.
بدیهی است، مداخله هوشمندانه دولت در خصوص نرخ های مالیات، یارانه ها، حمایت ها، ممنوعیت ها و...(حتی در سایر حوزه ها همانند حمل و نقل، پتروشیمی و ...)، نقش مهمی در تکمیل زنجیره ارزش، و دستیابی به اهداف عالیه این صنعت دارد که این امر، مستلزم تدوین یک بسته جامع سیاستی، و نیز رایزنی مقامات استان، برای عملیاتی کردن آن است. تجربه چین طی سه دهه گذشته، در صنعت فولاد می تواند راهنمای خوبی در این زمینه باشد، البته استفاده از این تجربه، نیازمند بومی کردن و انطباق آن با شرایط و ظرفیت های استان و کشور است.
* عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان