• یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ -
  • 07 September 2025

  • یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ -
  • 07 September 2025
چرا کسی در برابر ترامپ نمی‌ایستد؟

اپوزیسیون گمشده آمریکا

نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به بررسی موقعیت دونالد ترامپ و سردرگمی دموکرات‌ها پرداخته و هشدار می‌دهد که محبوبیت پایین ترامپ مانعی در برابر پیشروی او نیست.به نوشته این نشریه، اگر یک ایده سیاسی از زمان شکل‌گیری آن مردم آمریکا را به هم پیوند داده باشد، آن ایده این است که سلطه یک فرد اشتباه است...

به نوشته این نشریه، اگر یک ایده سیاسی از زمان شکل‌گیری آن مردم آمریکا را به هم پیوند داده باشد، آن ایده این است که سلطه یک فرد اشتباه است. از سوی دیگر، بیشتر آمریکایی‌ها همچنین بر این باورند که دولت فدرال کُند و ناکارآمد است. این دو موضوع نباید به یک نفر اجازه دهد که از کاخ سفید با حکم و دستور حکومت کند. اما این دقیقا همان کاری است که رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا انجام می‌دهد: اعزام نیرو، اعمال تعرفه‌ها، اعمال کنترل بر بانک مرکزی، خرید سهام شرکت‌ها، و ترساندن شهروندان برای واداشتن‌شان به اطاعت.
تاثیر این اقدامات چشمگیر است، اما مورد پسند مردم نیست. میزان محبوبیت خالص دونالد ترامپ منفی ۱۴ درصد است. این عدد تفاوت چندانی با وضعیت جو بایدن پس از مناظره فاجعه‌بارش در سال گذشته ندارد، و هیچ‌کس نگران نبود که او قدرتی بیش از حد داشته باشد. این موضوع جای پرسش دارد: اکثر آمریکایی‌ها ترامپ را نمی‌پسندند، اما  به نظر می‌رسد او در همه جا در حال پیشبرد خواسته‌هایش است. اما چرا اینطور است؟
یک پاسخ این است که او بسیار سریع‌تر از نیروهایی حرکت می‌کند که قرار است او را محدود کنند. او شبیه الگوریتم تیک‌تاک است: توجهات را جلب می‌کند و پیش از آنکه مخالفانش بفهمند چه اتفاقی افتاده، به موضوع بعدی می‌پردازد. دیوان عالی هنوز حتی بررسی نکرده است که آیا اعزام نیرو به لس‌آنجلس در ماه ژوئن قانونی بوده است یا نه. در حالی‌که قضات وقت می‌گذرانند، رئیس‌جمهور ممکن است به‌زودی همان روش را در شیکاگو به‌کار گیرد. ممکن است ماه‌ها طول بکشد تا دیوان عالی در مورد قانونی بودن تعرفه‌های او تصمیم‌گیری کند. تاکنون ترامپ به احکام دیوان عالی پایبند بوده است، اما اگر یک مسیر حقوقی بسته شود، او مسیر دیگری را امتحان می‌کند و زمان دوباره به نقطه آغاز بازمی‌گردد.
پاسخ دیگر این است که حزب جمهوری‌خواه همیشه راه را برای او باز می‌گذارد. مساله فقط این نیست که او بر حزب مسلط است و میزان محبوبیت‌اش میان جمهوری‌خواهان نزدیک به ۹۰ درصد است. بلکه ایده‌ی محوری حزب این شده است که ترامپ همیشه حق دارد، حتی زمانی که خودش را نقض می‌کند. بحث‌های سیاستی به منازعات الهیاتی تبدیل شده‌اند که در آن جناح‌ها بر سر معنای واقعی سخنان او با هم می‌جنگند.
نهادهای مستقل، چون شرکت‌ها، دانشگاه‌ها یا سازمان‌های خبری، ممکن است در برابر او بایستند، اما آن‌ها با مشکل هماهنگی روبه‌رو هستند. اشاره به این مشکل بسیار آسان‌تر از حل آن است، زیرا سازمان‌هایی که رقیب یکدیگرند باید با هم همکاری کنند. آنچه برای هاروارد بد است، ممکن است برای رقبایش بد نباشد. اگر یک شرکت حقوقی مورد هدف قرار گیرد، کسب‌وکارش می‌تواند به رقیبش منتقل شود.
پشت همه این‌ها، واقعیت زشت انتقام‌جویی و ارعاب ترامپ پنهان است. روسای‌جمهور پیشین تحت تاثیر کارشناسان مستقل و اعضای کابینه قرار می‌گرفتند. اما تعریف جدید یک کارشناس در کاخ سفید این است: کسی که با رئیس موافق باشد. حاملان اخبار بد اخراج می‌شوند؛ جمهوری‌خواهان سرسخت در انتخابات مقدماتی حذف می‌شوند؛ رهبران تجاری مجازات می‌شوند و مخالفان تحت تحقیقات قرار می‌گیرند.  واکنش منطقی این است که عذرخواهی کنند، مصالحه کنند و امیدوار باشند شخص دیگری کار درست را انجام دهد. اما وقتی دیگران می‌بینند چنین رفتاری چه هزینه‌ای دارد، شاید ترجیح دهند زندگی آرامی داشته باشند.
بنابراین، از نظر سیاسی، وظیفه اصلی مخالفت بر عهده دموکرات‌هاست. آن‌ها اما سردرگم‌اند. آیا باید مانند گوین نیوسام با پست‌های پر سروصدا در شبکه‌های اجتماعی به ترامپ حمله کنند؟ یا مانند زهران ممدانی بر نشان دادن تصویری ظاهرا مردمی و واقعی تمرکز کنند؟ آیا باید بیشتر به جناح چپ متمایل شوند؟ یا جایگاه میانه را بگیرند؟ آیا مشکل فقط در پیام‌رسانی است و با پرهیز از اصطلاحات جنجالی مثل خطاب کردن زنان به عنوان «افرادی که زایمان می‌کنند» حل می‌شود؟
این واقعیت که دموکرات‌ها نه می‌توانند ترامپ را محدود کنند و نه حتی به‌وضوح پیام خود را منتقل کنند، رأی‌دهندگانشان را عصبانی کرده است. میزان محبوبیت ترامپ پایین است، اما او از حزب دموکرات محبوب‌تر است؛ نه به این دلیل که جمهوری‌خواهان و مستقل‌ها از دموکرات‌ها ناراضی‌اند (هرچند که هستند)، بلکه به این دلیل که خود دموکرات‌ها از خودشان ناراضی‌اند.
شاید این خودسرزنش‌گری دموکرات‌ها در کوتاه مدت بیش از اندازه باشد. انتخابات میان‌دوره‌ای یک سال دیگر برگزار می‌شود. در ۱۰ مورد از ۱۲ انتخابات مجلس نمایندگان در این قرن، رأی‌دهندگان علیه حزبی که در کاخ سفید است، رأی داده‌اند. دستکاری حوزه‌های انتخاباتی به این معناست که حتی رئیس‌جمهوری با این میزان نارضایتی عمومی، بعید است در سال ۲۰۲۶ شکست سنگینی بخورد. اما مجلسی دموکرات با قدرت احضار می‌تواند مانعی حیاتی در برابر فساد و ناکارآمدی ریاست‌جمهوری باشد.
در بلندمدت اما این امیدواری کاذب به نظر می‌رسد. برند دموکرات‌ها آسیب دیده است. مردم بیشتر به آن‌ها در حوزه‌های بهداشت، محیط‌زیست و دموکراسی اعتماد دارند، اما در بسیاری از موضوعاتی که برای رأی‌دهندگان مهم است، از جمله جرم و جنایت و مهاجرت، جمهوری‌خواهان را ترجیح می‌دهند. در انتخابات ۲۰۲۴، کامالا هریس افراطی‌تر از ترامپ دیده شد.
ترکیب جمعیتی نیز دیگر به نفع دموکرات‌ها نیست. جمهوری‌خواهان تحت رهبری ترامپ در میان رأی‌دهندگان غیرسفیدپوست و جوان پیشرفت کرده‌اند. دموکرات‌ها اما طبقه کارگر سفیدپوست را از دست داده‌اند. هرچند رأی‌دهندگان تحصیل‌کرده بیشتر طرفدار آن‌ها هستند، تنها ۴۰ درصد آمریکایی‌های ۲۵ سال به بالا مدرک دانشگاهی دارند. این تغییرات بدان معناست که داستانی که دموکرات‌ها مدت‌ها برای خود تعریف می‌کردند- این‌که آن‌ها اکثریت واقعی در آمریکا هستند، اما حیله‌گری جمهوری‌خواهان آن‌ها را از قدرت دور نگه داشته- اگر هم روزی درست بوده باشد، دیگر درست نیست. اکنون آن‌ها با مشارکت پایین‌ روبرو هستند.
۱۰ سال پس از آغاز عصر ترامپ، دموکرات‌ها همچنان او را دست‌کم می‌گیرند. مهارت او در پهن کردن دام برایشان فوق‌العاده است. به رأی‌گیری در کنگره برای افزایش سقف بدهی فدرال نگاه کنید: دموکرات‌ها باید بین کاهش بیشتر کمک خارجی و تعطیلی دولت یکی را انتخاب کنند. یا اعزام نیرو به شهرها، ظاهرا برای مبارزه با جرم و جنایت: دموکرات‌ها آن را زیاده‌روی اجرایی می‌خوانند و ترامپ آن‌ها را در کنار جنایتکاران و خطر قرار می‌دهد.
به گزارش اکوایران،دموکرات‌ها حق انتخاب دارند که آیا وارد این دام‌ها بشوند یا نه. بسیاری از آن‌ها  فکر می‌کنند که ترامپ تهدیدی برای ارزش‌های دموکراتیک کشور است و نتیجه می‌گیرند که همین کافی است تا او برای اکثر رأی‌دهندگان غیرقابل قبول شود؛ اما چنین نیست. در عوض، پرسشی که دموکرات‌ها باید دائما از خود بپرسند این است: چرا رأی‌دهندگان آن‌ها را افراطی می‌دانند، نه کسی را که در تلاش است حاکمیت فردی برقرار کند؟

 
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/14768
اخبار مرتبط
نظرات شما