سهم هر ایرانی از درآمد نفتی در سال 1401 تقریبا نصف سهمی است که ایرانیان از درآمد نفتی در سال 86 داشتهاند. همچنین سرانه درآمد نفتی ایرانیان در سال گذشته حدودا 34 درصد پایینتر از سالهای بعد از برجام برآورد شده است...
درآمد نفتی همواره در سالیان گذشته نوسان زیادی را تجربه کرده است؛ از همین رو نیز سهم هر ایرانی از پول نفت در 16 سال گذشته تغییرات چشمگیری داشته است. قله درآمد سرانه نفتی ایرانیان در سال 86 رقم خورده و بررسیها نشان میدهد حتی در سالهای بعد از توافق برجام که بخش نفت و گاز رونق چشمگیری داشت، باز هم سهم هر ایرانی از پول نفت با فاصله قابل توجهی به سهم هر ایرانی از درآمد نفتی در سال 86 نرسید. این امر نشان از درآمدهای سرشار نفتی در نیمه دوم سالهای دهه 1380 دارد. بررسیها نشان میدهد در سال 97 و 98 پس از خروج آمریکا از برجام درآمدهای نفتی کشور کاهش قابل توجهی را تجربه کرد، با وجود اینکه اوضاع درآمد نفتی در سال گذشته نسبت به سال 98 کمی بهبود پیدا کرده، اما همچنان سهم هر ایرانی از پول نفت در سال 1401 حدود 34 درصد پایینتر از سال 96 است. همچنین سهم حقیقی هر ایرانی از پول نفت در سال 1401 تقریبا 47 درصد پایینتر از سال 86 - که قله درآمد نفتی ایران است - قرار دارد. تحریمها و قیمت جهانی اصلیترین عواملی است که بر درآمد نفتی کشور و رشد بخش نفت و گاز اثر دارد. در این گزارش به بررسی نوسانات بخش نفت و همچنین سهم هر ایرانی از درآمد نفتی در 16 سال گذشته پرداخته شده است. ارقام در این گزارش، حقیقی است و اثر تورم از آنها گرفته شده است (به سال پایه 1390). آخرین تصویر از اقتصاد ایران در 1401 بر اساس آخرین آمار منتشر شده رسمی از وضعیت تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی در پاییز سال گذشته 2.8 درصد به ثبت رسیده، به بیان دیگر حجم حقیقی اقتصاد ایران در پاییز 1401 نسبت به فصل مشابه سال گذشتهاش حدود 2.8 درصد بزرگتر شده است. همچنین رشد اقتصادی بدون احتساب نفت و گاز در پاییز 1.6 درصد بوده است. اینکه رشد اقتصادی کل بالاتر از رشد اقتصادی بدون نفت برآورد شده نشان از رونق بیشتر بخش نفت و گاز نسبت به سایر بخشها دارد. بررسیها نشان میدهد رشد اقتصادی بخش کشاورزی در سال گذشته منفی بوده و میانگین رشد این بخش در سه فصلی ابتدایی سال گذشته حدوداً منفی 4 درصد برآورد شده است. این در حالی است که رشد بخش صنعت در 1401 در حدود مثبت 5 درصد به ثبت رسیده است. رشد بخش خدمات نیز در سال گذشته در محدوده 2.5 درصد بوده؛ البته نرخ رشد این بخش به شکل قابل توجهی در تابستان و پاییز نسبت به بهار کاهش یافته است. اما بالاترین رشد اقتصادی به ثبت رسیده در پاییز 1401 به بخش نفت و گاز تعلق دارد. رشد این بخش در پاییز گذشته بالغ بر 10 درصد برآورد شده است. بررسیها نشان میدهد رشد بخش نفت در فصول گذشته کاملا روندی صعودی داشته به گونهای که از یک درصد در بهار به 10.7 درصد در پاییز رسیده است. بر همین اساس از عمدهترین دلایل رشد اقتصادی مثبت در سال گذشته، این طلای سیاه بوده است. درآمد نفتی در 16 سال گذشته با توجه به اینکه درآمدهای نفتی متأثر از عوامل برونزا مانند تحریم و قیمت جهانی نفت تعیین میشود، رشد اقتصادی و حجم بخش نفت و گاز همواره در سالهای گذشته نوسان داشته است. با نوسان درآمد نفتی سهم هر ایرانی از پول نفت نیز تغییرات عمدهای را تجربه کرده است. از همین رو درآمد نفتی و سرانه درآمد نفتی ایرانیان در 16 سال گذشته را میتوان به پنج برهه زمانی تقسیم کرد. برهه اول؛ افزایش بهای جهانی نفت در دهه 80 در نیمه دوم دهه 80 شمسی قیمت جهانی نفت بسیار افزایش پیدا کرد، از همین رو نیز درآمد های نفتی کشور بسیار افزایش پیدا کرد. درآمد نفتی کشور در سال 86 بالغ بر 181 هزار میلیارد تومان برآورد شده، این بالاترین حجم حقیقی بخش نفت و گاز در چند دهه گذشته کشور به حساب می آید. به طبع سرانه درآمد نفتی ایرانیان نیز در این سال در قله دارد، بر اساس محاسبات صورت گرفته در سال 86 سهم هر ایرانی از پول نفت و گاز بالغ بر 2 میلیون و 500 هزار تومان بوده، بررسی ها نشان می دهد دیگر هیچگاه سهم حقیقی ایرانی ها از درآمد نفتی در سال ها بعدی به این رقم نرسید. پس از سال 86 کمی درآمد نفتی در کشور کاهش یافت اما تقریبا در همان محدوده قرار داشت و در سال 90 حجم حقیقی بخش نفت و گاز به 170 هزار میلیارد تومان رسید. برهه دوم؛ آغاز تحریمها و سقوط درآمد نفتی با آغاز تحریمها در ابتدای دهه 90 حجم حقیقی بخش نفت و گاز از 170 هزار میلیارد تومان در سال 90 به 123 هزار میلیارد تومان رسید. به بیان دیگر درآمد نفتی کشور در عرض یکسال نزدیک به 50 هزار میلیارد تومان کاهش یافت. به طبع با کاهش حجم اقتصادی بخش نفت، از سهم هر ایرانی از درآمد نفتی نیز کاسته شد. بررسی ها نشان می دهد در سال 91 سرانه درآمد نفتی ایرانیان بالغ بر 28 درصد کاهش یافت. این روند نزولی درآمد نفتی تا سال 94 نیز ادامه یافت. علاوه بر آغاز تحریم ها کاهش قیمت جهانی نفت نیز در کاهش درآمد نفتی در این بازه زمانی بیتأثیر نبوده است. برهه سوم؛ برجام و جهش فروش نفت با توافق برجام در سال 94، اثرات این توافق در سال 95 در اقتصاد کشور نمایان شد تا جایی که رشد اقتصادی کل در سال 95 بالغ بر 14 درصد به ثبت رسید. همانگونه که انتظار میرفت، بخش نفت یکی از اصلیترین دلایل رشد اقتصادی بود، به گونهای که رشد حجم بخش نفت و گاز در سال 95 حدود 36 درصد بوده است. بر همین اساس درآمد سرانه نفتی ایرانیان نیز در سال 95 حدود 35 درصد افزایش یافت. با وجود این افزایش حتی با وجود برجام هم همچنان سهم هر ایرانی از درآمد نفتی در سال 95، حدود 25 درصد پایینتر از سهم ایرانیان از پول نفت در سال 86 قرار داشت. روند صعودی این بخش در سال 96 هم ادامه پیدا کرد. برهه چهارم؛ ترامپ آمد در ابتدای سال 97 بود که ترامپ دستور خروج آمریکا از برجام را امضا کرد و اقتصاد ایران با مشکلات متعددی رو به رو شد. رشد اقتصادی در این سال به منفی 5 درصد نزدیک شد و همانگونه که پیش بینی می شد بخش نفت در میان بخش های دیگر سقوط چشمگیر تری را تجربه کرد، حجم حقیقی بخش نفت در سال 97 منفی 13 درصد به ثبت رسید. این روند نزولی در سال 98 هم تکرار شد. محاسبات نشان میدهد تنها در عرض دو سال سهم هر ایرانی از پول نفت در سال 98 نسبت به سال 96 بالغ بر 45 درصد کاهش یافت. این سقوط حتی از کاهش در سال 91 هم شدید تر بوده است. برهه آخر؛ بهبود نسبی درآمد نفتی با آمدن بایدن در زمستان سال 99 بود که بایدن بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده نشست. گمانه زنی بر این بود که با آمدن یک دموکرات بر سر کار در آمریکا، کمی فشار ها از روی ایران برداشته شود. تا حدودی هم این اتفاق رخ داد، به گونه که بر اساس آمار های رسمی رشد اقتصادی بخش نفت و گاز در زمستان سال 99 دقیقا با آمدن بایدن بالغ بر32 درصد به ثبت رسید. این روند صعودی که در سال 99 آغاز شد و با شیب بسیار ملایم تا 1401 نیز ادامه دارد بوده است. با وجود اینکه کمی اوضاع درآمد نفتی در یکی دو سال گذشته نسبت به سال 98 بهتر شده، اما همچنان سهم هر ایرانی از پول نفت در سال 1401 حدود 34 درصد پایین تر از سال 96 است. حتی می توان گفت که سرانه درآمد نفتی ایرانیان در سال گذشته بالغ بر 47 درصد پایین تر قله نفتی ایران در سال 86 است. به بیان دیگر سهم حقیقی هر ایرانی از پول نفت در سال 1401 تقریبا نصف سال 86 است. نفت در اقتصاد ایران؛ مُنجی یا بَلای جان از دهه 30 شمسی به این طرف همواره نفت یکی از موضوعات اصلی در کشور و اقتصاد بوده است. در طول 70 سال گذشته این منبع طبیعی استراتژیک هم برای کشور دارای منافعی بوده و هم مشکلاتی را به وجود آورده که به یکی از مهم ترین آن ها یعنی پدیده بیماری هلندی در اقتصاد می توان اشاره کرد. وابستگی بودجه و هزینه های جاری دولت به درآمد نفتی نیز از جمله مشکلاتی است که در کشور وجود دارد. با توجه به اینکه درآمد نفتی برون زا تعیین می شود و شدیدا تحت تأثیر عواملی مانند تحریم و قیمت نفت است، با یک تغییر در این عوامل درآمد های بودجه ای دولت نیز دچار نوسان شده و دولت با کسری در تامین هزینه هایش مواجه خواهد شد. در این حالت دولت ناچارا به سمت راه هایی برای تأمین هزینه های خود می رود که باعث تحریک متغیر های پولی و نهایتا تورم خواهد شد. از طرفی دولت در ایران یکی از اصلی ترین عوامل عرضه ارز بوده که اصلی ترین محل تأمین ارز نیز توسط دولت همنی درآمد های نفتی است. زمانی که درآمد های ارزی کاهش میابد، با کمبود ارز در کشور مواجه خواهیم شد. با توجه به حجم نقدینگی همیشه بالایی که در اقتصاد ایران وجود دارد، این اختلال در عرضه ارز موجب جهش قیمت ارز و نهایتا تورم خواهد شد. تا جای ممکن بایستی پول نفت را از مسائل جاری کشور جدا کرد، به عنوان مثال تا جایی که امکان دارد باید وابستگی بودجه و هزینه های جاری کاهش یابد. اصل پول و درآمد های نفتی بایستی به سمت سرمایه گذاری در زیر ساخت ها و مسائل توسعه ای رود.