• شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ -
  • 14 December 2024

  • شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ -
  • 14 December 2024
اپلیکیشنی که از «نشستن و کاری‌نکردن» درآمدزایی می‌کند

آرامش کسب‌وکار من است

اپلیکیشن کالم ، محبوب‏ترین اَپ ذهن‌‏آگاهی و یکی از پرطرفدارترین اپ‏‌های حال حاضر جهان است. کالم یک نمونۀ موفق امروزی و تا اندازه‌‏ای متناقض‌‏نما است...

انی لاوری
ترجمۀ: عرفان قادری مرجع: Atlantic
ماجرای رواج سریع، راحت و پر از تناقض اپلیکیشن کالم
اپلیکیشن کالم ، محبوب‏ترین اَپ ذهن‌‏آگاهی و یکی از پرطرفدارترین اپ‏‌های حال حاضر جهان است. کالم یک نمونۀ موفق امروزی و تا اندازه‌‏ای متناقض‌‏نما است؛ شرکتی نوپا واقع در سان‌‏فرانسیسکو که فعالیتی معنوی با سابقه‌‏ای چندصدساله عرضه می‏‌کند، اپی که مدعی است اضطراب ناشی از رواج گوشی‏‌های هوشمند را از بین می‌‏برد، استارت‌‏آپی با سرمایۀ خطرپذیر که توانسته از نشستن و کاری‌نکردن درآمد کسب کند. ظاهراً آرام‌کردن مردم در بحبوحۀ هزاران هزار بحرانی که جهان امروز را به چهار‏میخ می‌‏کشد میلیاردها دلار می‌‏ارزد. اما یک اپ حقیقتاً چقدر می‌‏تواند مؤثر باشد؟
انی لاوری، آتلانتیک — کوهی شبیه ساختمان کلیسا بالای سرم قد برافراشته است؛ امواج آرام برکه‌‏ای پیش پاهایم به ساحل می‌‏ساید و آفتاب از میان برگ‌‏های سوزنیِ درخت کاج قطره‌‏قطره می‌‏بارد و تنم را گرم می‏‌کند. صدایی به‌نرمی زمزمه می‌‏کند چشم‏‌هایت را ببند. شانه‏‌هایت را رها کن و سینه‌‏ات را صاف نگه‌دار. چند نفس عمیق و کامل بکش تا به لحظۀ اکنون بیایی، نَفَست را فرو ببر و آرام رها کن، بگذار تشویش و اضطراب از وجودت برود.
پانزده‏ دقیقه بعد همان صدا می‏‌گوید به خانه‌‏ام برگردم و چشم‌‏هایم را باز کنم. از کوه و برکه خبری نیست و فقط عکس آن‌ها را در صفحۀ ترک‏‌خوردۀ گوشی آیفونم می‏‌بینم که پر از اعلان‏‌های ایمیل و اسلک و آی‏‌مسیج و سیگنال و واتس‌اپ و توئیتر و چند خبرگزاری بزرگ است. بعد پشت نمایشگر بزرگتری می‏‌نشینم تا هشت ساعت کار روزانه‌‏ام را انجام دهم و پس از آن نوبت به استراحت بعدازظهر می‏‌رسد با نمایشگری باز هم بزرگتر از قبلی، که به آیفونم وصل است، بیماری همه‌‏گیر، فجایع زیست‏‌محیطی و جیغ و داده‌ای گریزناپذیر فرزند کوچکم در پس‌‏زمینه، به‌جای ترنم آب‌شدن برف‌ها و آواز پرندگان.
بهشت کوچکِ بی‏دوامی که هنگام مدیتیشن در آن بودم هدیۀ اپلیکیشن کالم بود که، بدون هیچ بحثی، محبوب‏‌ترین اَپ ذهن‌‏آگاهی و یکی از پرطرفدارترین اپ‏‌های حال حاضر جهان است. بهار گذشته در روزهای اول همه‏‌گیری کرونا دانلود این اپ حدود سی‏‌درصد افزایش یافت و هم‌‏اکنون بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر دارد.
مایکل اکتون اسمیت، یکی از مؤسسان شرکت کالم، با لحنی شگفت‌‏زده می‏‌گفت  «چه سال خارق‌‏العاده‌‏ای بود امسال«؛ الکس تیو، مؤسس دیگر شرکت، هم با سر تأیید می‏‌کرد. ما در ماه فوریه در اپ زوم گفت‌‏و‏گو کردیم؛ من در سان‏‌فرانسیسکو بودم، تیو در کاتسوولد و اکتون اسمیت در ساحل غربی دریای ایرلند. اکتون اسمیت می‌‏گفت «وقتی کرونا آمد ناگهان علاقۀ مردم چندبرابر شد». تیو هم گفت «واقعاً هلاک شدیم».
کالم وعده می‌‏دهد که افراد مضطرب، افسرده و تنها، همچنین کسانی که می‏‌خواهند بیشتر به خانواده‌‏شان برسند، در محل کار کمتر دچار حواس‌‏پرتی شوند یا در امور شخصی ثابت‏‌قدم‌‏تر باشند، می‏‌توانند در ازای پرداخت ۱۵ دلار در ماه یا ۷۰ دلار در سال و یا عضویت مادام‌‏العمر به مبلغ ۴۰۰ دلار به محتویات متنوع اپ دسترسی داشته باشند. به همین جهت سرمایه‌‏گذاران این برنامه ارزش شرکت را ۲ میلیارد دلار تعیین کرده‌اند، تقریباً هم‌‏ارز شرکت‏‌هایی چون ۲۳andMe، Allbirds و Oatly، و به این ترتیب کالم را در میان ۷۰۰ استارت‏‌آپِ خصوصی با ارزش میلیارد دلاری قرار داده‌‏اند. اکنون این شرکت، با سرمایۀ ریسک‏‌پذیرِ سرشار، دارد به امپراتوری بلامنازع عرصۀ تندرستی تبدیل می‌شود؛ کتاب بیرون می‏‌دهد، فیلم می‏‌سازد، سریال آنلاین پخش می‌‏کند؛ جورچین ۱۰ دلاری، بالش مدیتیشن ۸۰ دلاری و پتوهای سنگین ۲۷۲ دلاری می‏‌فروشد. کالم همکاری‌اش با شرکت‏‌های دیگر را نیز گسترش می‏‌دهد؛ به مسافران پروازهای امریکن ایرلاینز و تاکسی‌‏های اوبر بریتانیا، مهمانان مجموعه هتل‏‌های نواتل، مشتریان شعب اکسپرس‏اسپا و کارکنان جنرال الکتریک، تری‏ام و چندین شرکت دیگر خدمات مدیتیشن ارائه می‏‌دهد. کالم حتی خیال ورود به صنعت مهمان‏‌یاری۱ و عرضۀ واقعی بهشت کوچک درونِ اپ را در سر می‌‏پرورد.
کالم یک نمونۀ موفق امروزی و تا اندازه‏ای متناقض‌‏نما است: شرکتی نوپا واقع در سان‌‏فرانسیسکو که فعالیتی معنوی با سابقه‌‏ای چندصدساله عرضه می‏‌کند، اپی که مدعی است اضطراب ناشی از رواج گوشی‏‌های هوشمند را از بین می‌‏برد، استارت‏‌آپی با سرمایۀ خطرپذیر که توانسته از نشستن و کاری‌نکردن درآمد کسب کند. ظاهراً آرام‌کردن مردم در بحبوحۀ هزاران هزار بحرانی که جهان امروز را به چهار‏میخ می‏‌کشد میلیاردها دلار می‏‌ارزد.
اما این‌طور که پیداست اکتون اسمیت و تیو به این تناقض‏‌ها اهمیتی نمی‌‏دهند. آن‌ها معتقدند کالم نوعی سرویس است. یک‏‌جور ابزار یا روشی برای راهنمایی کسانی که شاید از مدیتیشن ترسیده باشند. درضمن، کالم یک برند است که خیلی زود در هر گوش‌ه‏ای از زندگیِ پراضطراب امروز جاپایی خواهد داشت. اما یک اپ حقیقتاً چقدر می‏‌تواند مؤثر باشد؟
در مورد مدیتیشن صحبت از یک روش یا تنها روش درست نیست. هدف کلی این است که حتی چند دقیقه هم شده از سکوت و سکونِ بیرون برای برقراری سکوت و آرامشِ درون استفاده شود. درواقع، یک روش معمولِ تمرکز بر دم و بازدم و زیرنظرگرفتن افکار خود است، به‌طوری که درگیر آن‌ها نشویم. بودائی‏‌ها می‏‌گویند این کار «ذهن‏‌آگاهیِ ذهن» را نصیبمان می‏‌کند، یعنی توانایی انفکاک خود از افکار و هیجانات.
اما این روش بسیار بیش از آنچه تصور می‏‌کنید دشوار است. مغز ما از فکرکردن خلاصی ندارد، حرف‏‌های مزخرف گذشته را برایمان دست می‏‌گیرد، فکر و خیال آینده‌‏ای هولناک را به جانمان می‏‌اندازد، با تصور تمرین‏‌های ورزشی سر حالمان می‏‌آورد، با فکر ارزیابی عملکرد در محل کار که به‌زودی صورت می‌گیرد از جا بلندمان می‏‌کند و با خاطرخواهی جوان خوش‌‏قیافۀ داخل آسانسور حواس برایمان نمی‏‌گذارد. ولی مدیتیشن به ما می‏‌گوید این دست افکار و احساساتِ غیرارادی جزو وجود ما نیستند و می‏‌توانیم از دست آن‌ها خلاص شویم. این‏‌ها فرمان و حکم نیستند و نیازی هم نیست حتماً واکنش نشان دهید ولی اگر بخواهید می‏‌توانید مدیتیشن کنید.
مدیتیشن مغز و تن و روح افراد را دگرگون می‏‌کند. کم نیستند تحقیقاتی که نشان داده‌‏اند مدیتیشن فشار و سطح کورتیزول خون را پایین می‌‏آورد و باعث افزایش روحیه و کاهش میزان وقوع اضطراب و افسردگی می‏‌شود. افراد را مصمم‌‏تر، خودآگاه‌‏تر، بهبودپذیرتر و خوشحال‌‏تر می‌‏کند. شاید، در میان تمام امور عالم، تنها مدیتیشن باشد که در ازای کارنکردن چیزی نصیبمان می‌‏کند.
تاریخ دقیق پیدایش مدیتیشن معلوم نیست ولی می‏‌دانیم فعالیتی باستانی است. اسناد تاریخیِ آن به هند ۱۵۰۰ق.م بازمی‌‏گردد. مدیتیشن، که بیشتر میان بودائی‏‌ها و هندوها رواج داشته، صدها سال در زمرۀ امور معنوی به شمار می‏‌رفته. ظهور آن در غرب حوالی ۱۷۰۰م و مصادف با ترجمه و انتشار متون هندی، چینی و ژاپنی به انگلیسی و دیگر زبان‏‌های اروپائی بود. در اواخر ۱۸۰۰م و هم‌زمان با اینکه کسانی چون سوامی ویوکاناندا، راهب هندو، و آناگاریکا دارماپالا، مبلّغ بودایی، سفرهای دور و درازی به دور اروپا داشتند، شهرت مدیتیشن فزونی گرفت و هنگامی که یوگا و آیورودا در جریان جنبش عصر نو پس از جنگ جهانی دوم به سنت‏‌هایی امریکایی بدل شدند، گونه‏‌ای محبوبیت عمومی روی‌‏آور شد.
بعدها سرمایه‌‏داری غرب وارد عرصه شد و مدیتیشن را از آنِ خود کرد. همچنین دو جنبش اجتماعی تازه علاقه به این فعالیت را فزونی بخشید: یکی تبِ تندرستیِ نسل هزاره و دیگری مُد ترفندهای روزمره. در میان نسل جوان متولد دهۀ اول ۲۰۰۰، بهداشت شخصی به حصاری سُست در برابر لطمات بیگاری مدرن بدل شد و کاسه‌‏های نوشیدنی اسموتی، چای قارچ و برنامه‌‏های مراقبت از پوست به روش کُره‌‏ای مرهمِ درد نسلی شد که نمی‌‏داند هرگز موفق به خرید خانه یا کار کمتر از ۵۰ ساعت در هفته می‏‌شود یا نه. اوفیلیا یان، پژوهشگر ارشد مؤسسۀ جهانی تندرستی، می‏‌گوید «اپ‏‌های مدیتیشن قسمتی از گرایش کلی به ذهن‌‏آگاهی است و این به نوبۀ خود بخشی از گرایش عمومی به تندرستی است». او برآورد کرده که تندرستی، در مقیاس وسیع، کسب و کاری است که سالانه ۱۲۰ میلیارد دلار درآمد دارد.
هم‌زمان، شکل افراطی اصلاح خویشتن میان گیک۲ها و خوره۳‏های به‌ویژه منطقۀ خلیج۴ و شهرهایی چون نیویورک و آستین بدل به نوعی وسواس فکری شد. فعالیت‌‏های متعدد برای آرامش ذهن، ازمیان‌برداشتن «من»۵ و تربیت تن با استفاده از داروهای توهم‏زا، حمام یخ، روزه‌‏داری، یادداشت‏‌نویسی و بذل و بخششِ تقریباً همۀ اثاثیۀ زندگی انجام می‌شد. این فعالیت‌ها تبدیل شدند به ابزارهایی برای تفکر آزادانه‌‏تر، کار بیشتر و بهره‏‌گیری هرچه تمام‌‏تر از لحظات عمر.
تیو و اکتون اسمیت، فی‏‌نفسه، نمی‏‌خواستند با ساخت کالم به این توده‌‏ها افیون بدهند. آن‌ها رفقایی بودند که عشقشان راه‌‏اندازی کسب و کار بود. هرکدام از آن‌ها در جوانی برای خودش شهرتی بهم زده بود. اکتون اسمیت ۲۴ سال بیشتر نداشت که، با همکاری یکی از دوستان دانشگاه، فروشگاه اینترنتی معروف فایرباکس را تأسیس کرد. محصولات این فروشگاه نخستین خرت‌‏و‏پرت‏‌های بی‌‏ارزش اینترنتی بودند که به جوانان نسل هزاره و پیش از آن فروخته می‌‏شد. اولین محصول آن‌ها شطرنجی با مهره‌‏هایی به‌شکل پیمانۀ شراب بود. تیو هم به نوبۀ خود وب‌سایتی موسوم به «صفحۀ اصلی میلیون دلاری» راه‌‏اندازی کرد که هدفش تأمین هزینه‏‌های تحصیل او در رشتۀ مدیریت کسب و کار در دانشگاه ناتینگهام بود (او چندسالی دانشگاه را به هوای پیگیری حنجره‏‌نوازی۶ به تعویق انداخت و در نهایت درس را نیمه‌‏کاره رها کرد). اصول کار سایت ساده بود: هر کس می‏‌توانست قالبی پیکسلی خریداری کند -هر پیکسل یک دلار- و آن را به هر وب‌سایتی که می‏‌خواهد متصل کند یا لوگوی مورد نظر خود را در آن قالب قرار دهد. این وب‌سایت در سال ۲۰۰۵ پُربازدید شد و تبلیغات رنگ‏‌و‏وارنگ، تصاویر دون‏دون‏ چگوارا، شخصیت والدو، از مجموعه کتاب‌های «والدو را پیدا کن»، و همچنین کلماتی که بدون هدف خاصی انتخاب شده بودند -‌مثل absinthe ، hairloss، pork? و Jesus- صفحه را پُر کرد. زمانی این وب‌سایت در میان ۲۰۰ وب‌سایت پُربازدید جهان قرار داشت.
اکتون اسمیت و تیو حوالی سال ۲۰۰۵ در جریان یک مهمانی باهم آشنا شدند، در خانه‌‏ای قایقی بر روی رودخانۀ تیمز. اکتون اسمیت می‏‌گوید «یادم هست آن زمان چیزهایی دربارۀ «صفحۀ اصلی میلیون دلاری» شنیده بودم و با خودم می‏‌گفتم خدای من! این پسر یا خیلی نفرت‌‏انگیز است یا نابغه است. وقتی در آن مهمانی او را دیدم گفتم این بشر دیوانه است».
بالأخره این دو در سوهوی لندن هم‌خانه شدند؛ بازی ویدئویی می‌‏کردند و درمورد ایده‌‏های کسب و کار حرف می‌‏زدند. خیلی از این ایده‏‌ها عملی شدند. تیو شبکۀ اجتماعی Popjam و شرکت تبلیغاتی Pixelotto را به‌راه انداخت. اکتون اسمیت بازی آنلاین Moshi Monsters را برای کودکان بیرون داد که وقتی شرکت‏‌های دیگر مجوز آن را برای ساخت اسباب‏‌بازی، بازی‏‌های مختلف، مجلات، صابون و کارتِ بازی خریداری کردند، رفته‌‏رفته به امتیازی پرسود بدل شد. زمانی هم مک‏دونالد اسباب‏‌بازی‏‌های Moshi Monsters را به عنوان جایزه در جعبه‏‌های غذای کودکان قرار می‏‌داد. این جعبه‌ها به Happy meal معروف بودند.
آن‌ها به‌دنبال کسب و کار پرسود بعدی خود بودند که دامنۀ اینترنتی calm.com به مزایده گذاشته شد. اکتون اسمیت می‏‌گوید «آگاهی مزایده را دیدیم و گفتیم وای! عجب دامن‌ه‏ای. بخریمش؟ می‏‌توانیم معرکه‌‏ترین برند عالم را بهم بزنیم».
آن زمان تیو خودش اهل مدیتیشن بود و می‏‌گوید به او کمک کرده از پس دشواری‏‌های تأسیس شرکت‏‌هایش برآید. اما اکتون اسمیت بعدها علاقه‌مند شد. می‏‌گفت «اصلاً از مدیتیشن سر در نمی‏‌آوردم. به نظرم کمی عجیب و غریب بود و خیال می‏‌کردم لابد فحوایی مذهبی دارد. اما وقتی به اصرار الکس چند مقاله و کتاب راجع به مدیتیشن خواندم تازه ماجرا دستگیرم شد. یک‌دفعه با خودم گفتم خدای من! این که اصلاً نوروساینس است. می‏‌توانیم سیم‏‌پیچی مغز انسان را عوض کنیم. مدیتیشن یکی از کارآمدترین مهارت‏‌ها در جوامع غربی است».
آن‌ها دامنۀ calm.com را کمتر از قیمت اولیۀ آن که یک میلیون دلار بود خریدند ولی از اعلام مبلغ نهایی خودداری کردند. تیو چند نسخۀ اولیه از آنچه بعدها به کالم بدل شد ساخته بود، یکی اپلیکیشن Log in, Chill out (خودش می‏‌گفت «چه اسم افتضاحی») و دیگری Do Nothing for Two Minutes (که کاربرانش، طبعاً، دو دقیقه هیچ کاری نمی‏‌کردند). تیو سال ۲۰۱۱ به کالیفرنیا نقل مکان کرد تا از اکیپ بزرگ سرمایه‏‌گذاران و مهندسان مستعد آنجا استفاده کند. اکتون اسمیت هم چندسال بعد رفت. این دو در سال ۲۰۱۲ سایت کالم و در اوایل ۲۰۱۳ اپ آن را راه‌‏اندازی کردند.
دلیل موفقیت کالم این بود که مدیتیشن را آسان و قابل حصول کرد و درجۀ معنویت آن را تا حد امکان پایین آورد. از کاربرد اصطلاحات بودایی، مثل metta (به معنای «محبت») و vipassana («بصیرت») پرهیز می‌‏کند و بر محتوایی انگشت می‌‏گذارد که ساده و بی‌‏نیاز از توضیح باشد. همچنین تامارا لویت، مدرس کانادایی ذهن‌‏آگاهی که بسیاری از تمرینات محبوب این اپ با صدای او روایت می‌‏شود، را به سلبریتیِ عرصۀ روایت بدل کرده است. اکتون اسمیت می‏گفت اپ کالم از جهاتی همان نسخۀ بروز‏شدۀ سی‏دی‏هایی است که قدیم تمرینات مدیتیشن را با موسیقی پن‏فلوت اجرا می‌‏کردند و او وقتی بچه بود در کتابفروشی‏‌های هیپیِ۷ باکینگهام‏‌شر دیده بود: «کالم همان روش‌‏های قدیمی مدیتیشن را به شیوه‏‌ای واقعاً جدید عرضه می‌‏کند».
این اپ در ابتدای کار مورد قبول فرهنگ سیلیکون‌ولی قرار گرفت که می‌گفت «خوب گوش کن، سیستم را روشن کن، سخت‏تر کد بنویس» و میان گیک‏‌های آن منطقه عشاق سینه‌‏چاکی یافت. بعد به میان جوانان نسل هزاره آمد که شیفتۀ اصلاح خویشتن و زندگی سالم بودند. حال، تنها یک فاجعۀ جهانی لازم بود تا میان همۀ مردم محبوب شود.
کرونا که به سان‌‏فرانسیسکو رسید، کالم کارمندان خود را مرخص کرد. از آن زمان همه دورکاری می‏‌کنند. شاید یک وقتی دفتر دوباره بازگشایی شود، اما اگر کارکنان بخواهند می‏‌توانند از خانه کار کنند. تیو و اکتون اسمیت هم در این فرصت به اروپا برگشتند.
ادارۀ شرکت از خانه البته مشکلاتی داشته اما کالم با آرامش به پیشرفت خود به‌سوی تفوق در صنعت تندرستی ادامه داده است. اکنون نه فقط تمرین‌‏های مدیتیشن بلکه آهنگ‌‏ها و داستان‌‏هایی ارائه می‏‌دهد که به فرد کمک می‏‌کند راحت بخوابد. هری استایلز، خوانندۀ اسبق گروه وان دایرکشن و یکی از سرمایه‏‌گذاران کالم، محبوب‏‌ترین بخش این اپ را روایت می‌کند که داستانی است با عنوان Dream With Me. صدای گرفتۀ او روی نوای آرامش‌‏بخش پیانو زمزمه می‌‏کند «سلام، من هری استایلز هستم و امشب به شما کمک می‌‏کنم تا همراه کلماتی دلنواز و آهنگی تسکین‌‏دهنده به خواب بروید. داستان شب. برای شما». وقتی داستان در ماه ژوئیه منتشر شد، ترافیک شدید اپ را از کار انداخت.
شرکت کالم آثار بلندتر و بلندپروازانه‌‏تری هم تولید می‌‏کند. البته صفت «بلندپروازانه» شاید چندان مناسب این آثار نباشد. در سال ۲۰۱۷ فیلم هشت‏‌ساعت‌ه‏ای با عنوان «سرزمین بع‏بع» از چرای گوسفندان بیرون داد و در تبلیغ آن از عباراتی چون «کسل‏‌کننده‌‏ترین فیلم تاریخ» و «بهترین درمان بی‏‌خوابی» استفاده کرد. سپس در سال ۲۰۱۹ مجموعۀ A World of Calm در HBO Max پخش کرد که از نظر مضمون شبیه فیلم قبل ولی از لحاظ عوامل فنی فیلم‏برداری بسیار بهتر از آن بود: صحنه‌‏هایی آرام و زیبا با روایت افرادی چون اسکار آیزاک، نیکول کیدمن، ماهرشا علی، ادریس البا و کیانو ریوز. اکتون اسمیت می‏‌گوید «می‌‏خواهیم جهانی شادتر و سالم‌‏تر داشته باشیم. معتقدیم تحولی که نایکی ۵۰ سال پیش در سلامت تن ایجاد کرد را می‏‌توانیم در سلامت روان ایجاد کنیم».
امپراتوری کالم به احتمال زیاد عن‌قریب خدمات بسیار چشم‌‏گیرتری ارائه خواهد کرد، مثلاً جزیره‏‌ای آرام و دنج برای استراحت افراد. اکتون اسمیت می‏‌گوید «ایدۀ این کار را از ریچارد برانسون گرفتیم که خیلی سال پیش جزیرۀ نکر را خرید». (خود اکتون اسمیت آنجا رفته و می‏‌گوید این جزیره، که اگر مهمانان برانسون نباشند شبی ۱۰۵۰۰۰ دلار اجاره می‏‌رود، جایی «تحیرآور و جادویی» است). آن‌ها یک منبع الهام دیگر هم داشته‌‏اند که بیشتر در دسترس است: تفریحگاه دیزنی ورلد. اما آنچه آن‌ها از جزیرۀ کالم در ذهن می‏‌پرورند، تجربه‏‌ای فراگیر و حس‌‏آمیز است که یاد گذشته و قوۀ تخیل را برمی‏‌انگیزد، نه شهربازی‏‌های معمولی با بوی عرق و ازدحام جمعیت و استفراغ و دادوفریادهایش. اکتون اسمیت اضافه می‏‌کند که جزیرۀ کالم «عالی‌‏ترین شکل تحقق» آرامش در جهان خواهد بود، «جایی که استراحت کامل می‌‏کنید، غذای سالم می‌‏خورید، یوگا می‏‌کنید، به سخنرانی‏‌های روحیه‏‌بخش، موسیقی آرامش‌‏بخش و صدای امواج گوش می‌‏دهید».
اما عجاتاً کالم از مردم می‏‌خواهد برای استراحت گوشی‏‌های خود را روشن کنند، صدای امواج را از آن بشنوند و خیال کنند شن‌‏های ساحل را میان انگشتانشان حس می‏‌کنند. آخرهای صحبتمان از اکتون اسمیت و تیو پرسیدم نظرشان در مورد این جمله چیست: مردم با این دستگاه‏‌های کوچکِ ذهن‏‌آگاهی‌‏کُش، تمرین ذهن‌‏آگاهی می‌‏کنند. اکتون اسمیت می‌‏گفت «صفحات نمایشگر از جمله عوامل اصلی استرس در جوامع غربی هستند. حالا ما آمدیم می‏‌گوییم برای آرامش یافتن از گوشی تلفن همراهتان استفاده کنید! ما این اختلاف و تناقض را درک می‌‏کنیم ولی حقیقت این است که مشکل از فناوری و گوشی تلفن همراه نیست. این‌ها ابزارند و مسئلۀ اصلی این است که چطور از آن‌ها استفاده کنیم». او می‏‌گوید ذهن‌‏آگاهی موجب تقویتِ «نیروی آگاهی در مغز می‏‌شود و نتیجتاً می‌توانید آگاهانه‌‏تر در مورد زمان، چرایی و چگونگی استفاده از تلفن خود تصمیم بگیرید چون این دستگاه‌‏ها شگفت‌‏آورند».
اما تیو اصلاً نمی‌خواست زیر بار این اختلاف و تناقض برود. او می‌‏گفت پلتفرم کالم «خنثی است» و آنچنان که فکر می‌‏کنید بازی‏‌وار یا اعتیادآور نیست. تعامل چندانی صورت نمی‏‌گیرد؛ مدیتیشن موردنظر را انتخاب می‏‌کنید، آن را اجرا می‏‌کنید و تمام. با زبان بچه‏‌های سیلیکون‏ولی می‏‌گوید «اصلاً گزارۀ ارزش اصلی این اپ صوتی بودن آن است ... هیچ فرقی با وقتی معلم در اتاق نشسته باشد ندارد، تنها فرقش این است که همان معلم می‏‌تواند هم‌زمان در میلیون‏‌ها خانه نشسته باشد».
حرف‏‌های تیو شواهد علمی هم دارد: اپ‏‌های مدیتیشن واقعاً در کاهش استرس‌‏های زندگی امروز موثر هستند. پژوهشگران معتقدند این اپ‏‌ها موجب استقبال گستردۀ مردم از مدیتیشن شده‌‏اند و داده‌‏های آماری مرکز کنترل و پیشگیری بیماری نیز نشان می‏‌دهد تعداد امریکایی‌‏هایی که مدیتیشن می‏‌کنند ظرف مدت تنها پنج سال سه‌‏برابر شده است. همچنین، تحقیقات علمی حکایت از این دارد که اثر مدیتیشن با موبایل تقریباً برابر مدیتیشن حضوری در کلاس است. نتایج یک کارآزمایی تصادفیِ کنترل‏‌شده میان دانشجویان دانشگاه ایالتی آریزونا نشان داد اپ کالم کاهش قابل‌‏توجه استرس و اختلالات خواب و افزایش ذهن‏‌آگاهی و احساس همدردی را تسریع می‌‏کند (البته مزایای استفاده از این اپ محدودیت‏‌هایی هم دارد. مثلاً هیچ تأثیری بر گرایش دانشجویان به افراط در نوشیدن الکل یا مصرف بیشتر سبزیجات ندارد).
اما با همۀ این اوصاف، نه خودِ مدیتیشن و نه اپ‏‌های آن دوای همۀ دردها نیستند. امیلی لینزی، استاد روان‌شناسی دانشگاه پیتسبرگ، می‏‌گوید بسیاری از کاربران اپ‏‌های مدیتیشن، مدتی پس از دانلود اپ، دیگر از آن استفاده نمی‏‌کنند. دانشمندان هنوز نمی‏‌دانند هر فرد باید چقدر، یا چه مدت، مدیتیشن کند تا از مزایای آن بهره‌‏مند شود. در مورد مدیتیشن با تلفن همراه هم حرف و حدیث فراوان است که آیا تجربه‌‏ای مشابه مدیتیشن با مربی کارآزموده را ایجاد می‏‌کند یا نه. لینزی می‏‌گوید «خیلی از این اپ‏‌ها فقط مدیتیشن‌کردن را نشان می‌‏دهند و چیز زیادی در مورد اینکه چرا مدیتیشن می‌‏کنیم، مدیتیشن در چه مواردی می‏‌تواند مفید باشد و چطور این مهارت‌‏ها را در زندگی روزمره و هنگام تجربۀ امور تنش‌‏زا به کار ببندیم نمی‏‌گویند».
یان، کارشناس صنعت تندرستی، از دیدگاهی کلی‏تر می‏‌گوید این دست فعالیت‌‏های مرتبط با تندرستی، سلامت و امور معنوی غالباً از درمان عوامل اصلی و پنهان استرس عاجز هستند و تنها وقتی به فریاد می‌‏رسند که شخص دچار استرس شده است. او می‏‌گوید «خطر واقعی این است که گناه عذابی که افراد می‏‌کِشند را به گردن خودشان بیندازیم». «پژوهش‌‏ها نشان می‏‌دهد که زندانیان یا پناهندگان هم از مزایای این دست فعالیت‏‌ها بهره‌‏مند می‌‏شوند و این فعالیت‌ها به آن‌ها در بهبود‏پذیریِ بیشتر یاری می‌‏رسانند، اما تأثیری در بهبود شرایط آن‌ها ندارند. اگر محیط کار شما خشن باشد یا با نژادپرستی، جنگ و جامعه‌‏ای ناسالم دست به گریبان باشید، از دست مدیتیشن کاری ساخته نیست و حل این مشکلات برعهدۀ فرد شما نیست».
اما تحمل این شرایط بر عهدۀ ماست. من خیلی وقت است، هرچند جسته و گریخته، مدیتیشن می‏‌کنم. اما امسال که اسیر خانه بودم و با کسی رفت و آمد نداشتم -‌هرچند هیچ‌‏وقت تنها نبودم- و از کرونا وحشت داشتم و  مریضیِ دوستان و همکاران را با نگرانی می‌دیدم، بیش از قبل به کالم پناه آوردم. لحظاتی که مدیتیشن می‏کردم، چه امسال و چه قبل، برای من زجرآور بود. هیچکس دوست ندارد در پایان روزی سخت و طولانی درگیر افکارش شود. اما هر وقت مدیتیشن می‏‌کردم حالم بهتر می‌‏شد. هنوز از گوشی همراه و کامپیوتر نفرت دارم ولی در یک ‏سال‏و‏اندیِ گذشته این‌ها تنها راه فرار من از دیوارهای خانه، و چه‌بسا از خودم، بوده‌‏اند.
پی‌نوشت‌ها:
این مطلب را انی لاوری نوشته و در تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۲۱ با عنوان «The App That Monetized Doing Nothing» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۱ با عنوان «اپلیکیشنی که از «نشستن و کاری‌نکردن» درآمدزایی می‌کند» و ترجمۀ عرفان قادری منتشر کرده است.
••  انی لاوری (Annie Lowrey) از نویسندگان مجلۀ آتلانتیک است.
••• آنچه خواندید، به‌طور اختصاصی برای وب‌سایت ترجمان تولید شده و به‌رایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما می‌توانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیت‌های ترجمان حمایت کنید. برای خرید اشتراک فصلنامه ترجمان و بهره‌مندی از تخفیف و مزایای دیگر به فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی www.tarjomaan.shop مراجعه کنید.
[۱] Hospitality شاخه‌‏ای گسترده از صنعت خدمات است که ارائۀ مکان‏‌های اقامتی، برنامه‏‌ریزی مراسم‌‏ها، ترابری و خدمات گردشگری را دربر می‏‌گیرد [مترجم].
[۲] Geek اصطلاحی عامیانه است و به کسانی با رفتارهای عجیب و غریب اطلاق می‏‌شود
[۳] Nerd به افرادی گفته می‌‏شود که علاقۀ مفرط به موضوعات خاص دارند
[۴] Bay Area
[۵] ego
[۶] Beatbox هنر تولید ریتم و ملودی با دهان است
[۷] منظور کتاب‌فروشی‌‏هایی است که محصولات مرتبط با هیپی‌‏ها را عرضه می‌کردند [مترجم].
لینک کوتاه خبر: https://eghtesadkerman.ir/4636
اخبار مرتبط
نظرات شما